با این که انتظار میرفت با برکناری سعید مرتضوی و استقرار تیم جدید در دادستانی تهران برخوردها با احزاب و گروههای سیاسی مخالف دولت محمود احمدینژاد قانونمندتر شود، در دو روز گذشته، دفتر مهدی کروبی و کمیته پیگیری امور بازداشتشدگان حوادث اخیر، با دستور دادستان جدید پلمب شده و همچنین ماموران دادستانی مرتضی الویری، نماینده مهدی کروبی، در کمیته پیگیری بازداشتشدگان را نیز در منزلش بازداشت کردهاند.
اما ادامه رفتار قهرآمیز دادستانی با معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری از چه چیزی حکایت دارد؟ دکتر محمود تهرانی، خواهرزاده آیتالله خامنهای، در پاریس در گفتوگو با رادیوفردا به این پرسش پاسخ میدهد:
محمود تهرانی: متاسفانه تعداد زیادی از ایرانیان تا چندی پیش فکر میکردند که این رژیم قابل اصلاح است، و میشود با یک سری صحبتها و کارهای سیاسی اصلاح انجام داد. ولی با این جریان التهابات اخیر، مخصوصا با به قدرت رسیدن آقای احمدینژاد، مشخص شد این آدمها با حرفهای مدنی و قانونی و زبان سیاسی قابل اصلاح نیستند.
با پیش آمدن این اتفاقات به اعتقاد من مواضع کمی رادیکالتر و مخالفتها شدیدتر شد. این آقایان تا چند سال پیش با جناح محافظهکار مقابله لفظی و سیاسی نمیکردند. ولی بعد از قضیه انتخابات وقتی مشخص شد که اینها حاضر نیستند مقام ریاست جمهوری را به کس دیگری بدهند و میخواهند که مقام ریاست جمهوری را به زور هم که شده در دست خودشان نگه دارند، در آن زمان بود که مواضع کمی رادیکالتر شد. من خبرهایی از داخل خانواده دارم که خیلیها بودند که با علی خامنهای موافق نبودند. با صحبتهای ایشان و با سیاستهای جمهوری اسلامی مخالف بودند، ولی تا قبل از انتخابات ملاحظه میکردند و چیزی گفته نمیشد.
قبل از برگزاری انتخابات افرادی مثل کروبی سعی کردند حقوق شهروندانی را که مدعی شده بودند به آنها ظلم شده است زنده کنند. به نظر شما چرا در مقابل چنین رفتارهای مسالمتآمیزی، با افردی مثل آقایان بهشتی یا الویری به این شکل قهرآمیز برخورد میشود؟
شیوه صحبت جمهوری اسلامی و شکل مقابلهاش با مردم و با مخالفان سیاسی همیشه همراه با خشونت بوده است. اینها از روز اول به قدرت رسیدنشان شروع به کشتن کردند. اگر کسی حرف اینها را نزند یا با آنها موافق نباشد، چه لباس آخوندی داشته باشد و چه کراواتی باشد محارب با خدا فرض میشود. اینها خودشان را واقعا خدا فرض میکنند. خشونت در جمهوری اسلامی، عادت که چه عرض کنم، یک وظیفه دینی محسوب میشود.
ٱنوقت فکر میکنید که هزینه این برخوردها را چه کسی پرداخت میکند؟
گروههای سیاسی، مردم و در نهایت خود دولت. از نظر ظاهری هر تغییر و تحولی نیازمند مقداری هزینه است. ممکن است ضررها به همه برسد اما درنهایت به استفاده میرسد. این ضررهای ظاهری هزینههایی است که باید پرداخت شود.
شما میدانید که عموما در موارد اختلافاتی که سابق بر این بین گروههای سیاسی پیش میآمد، صحبتهای آقای خامنهای فصلالخطاب بود. الان به نظر شما باید کدام مواضع را مد نظر قرار میدادند تا بتواند این اختلافات را به حداقل برساند؟
من فکر میکنم علی خامنهای که دایی بنده است یک بازیچه است. احمدینژاد، مصباح یزدی و سپاه پاسداران او را هدایت میکنند. اگر شریک جرمشان نباشد واقعا بازیچه دست آنها است. او اگر یک قدم از مواضعش عقبنشینی کند رهبری را از دست خواهد داد و تمام این جناح از هم فرو خواهد پاشید. من فکر نمیکنم که علی خامنهای قدرت چندانی داشته باشد. این بعید نیست که تمام این جریانات توسط سپاه پاسداران اداره و هدایت شود. ولی خامنهای مجبور است برای حفظ رهبریاش با این جناح کنار بیاید. کاری نمیتواند بکند. چیزی هم نخواهد گفت. از روز ۲۲ خرداد تا امروز چیزی از علی خامنهای نشنیدیم که جز تکرار حرفهای آقای احمدینژاد باشد.
اما ادامه رفتار قهرآمیز دادستانی با معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری از چه چیزی حکایت دارد؟ دکتر محمود تهرانی، خواهرزاده آیتالله خامنهای، در پاریس در گفتوگو با رادیوفردا به این پرسش پاسخ میدهد:
محمود تهرانی: متاسفانه تعداد زیادی از ایرانیان تا چندی پیش فکر میکردند که این رژیم قابل اصلاح است، و میشود با یک سری صحبتها و کارهای سیاسی اصلاح انجام داد. ولی با این جریان التهابات اخیر، مخصوصا با به قدرت رسیدن آقای احمدینژاد، مشخص شد این آدمها با حرفهای مدنی و قانونی و زبان سیاسی قابل اصلاح نیستند.
با پیش آمدن این اتفاقات به اعتقاد من مواضع کمی رادیکالتر و مخالفتها شدیدتر شد. این آقایان تا چند سال پیش با جناح محافظهکار مقابله لفظی و سیاسی نمیکردند. ولی بعد از قضیه انتخابات وقتی مشخص شد که اینها حاضر نیستند مقام ریاست جمهوری را به کس دیگری بدهند و میخواهند که مقام ریاست جمهوری را به زور هم که شده در دست خودشان نگه دارند، در آن زمان بود که مواضع کمی رادیکالتر شد. من خبرهایی از داخل خانواده دارم که خیلیها بودند که با علی خامنهای موافق نبودند. با صحبتهای ایشان و با سیاستهای جمهوری اسلامی مخالف بودند، ولی تا قبل از انتخابات ملاحظه میکردند و چیزی گفته نمیشد.
قبل از برگزاری انتخابات افرادی مثل کروبی سعی کردند حقوق شهروندانی را که مدعی شده بودند به آنها ظلم شده است زنده کنند. به نظر شما چرا در مقابل چنین رفتارهای مسالمتآمیزی، با افردی مثل آقایان بهشتی یا الویری به این شکل قهرآمیز برخورد میشود؟
شیوه صحبت جمهوری اسلامی و شکل مقابلهاش با مردم و با مخالفان سیاسی همیشه همراه با خشونت بوده است. اینها از روز اول به قدرت رسیدنشان شروع به کشتن کردند. اگر کسی حرف اینها را نزند یا با آنها موافق نباشد، چه لباس آخوندی داشته باشد و چه کراواتی باشد محارب با خدا فرض میشود. اینها خودشان را واقعا خدا فرض میکنند. خشونت در جمهوری اسلامی، عادت که چه عرض کنم، یک وظیفه دینی محسوب میشود.
ٱنوقت فکر میکنید که هزینه این برخوردها را چه کسی پرداخت میکند؟
گروههای سیاسی، مردم و در نهایت خود دولت. از نظر ظاهری هر تغییر و تحولی نیازمند مقداری هزینه است. ممکن است ضررها به همه برسد اما درنهایت به استفاده میرسد. این ضررهای ظاهری هزینههایی است که باید پرداخت شود.
شما میدانید که عموما در موارد اختلافاتی که سابق بر این بین گروههای سیاسی پیش میآمد، صحبتهای آقای خامنهای فصلالخطاب بود. الان به نظر شما باید کدام مواضع را مد نظر قرار میدادند تا بتواند این اختلافات را به حداقل برساند؟
من فکر میکنم علی خامنهای که دایی بنده است یک بازیچه است. احمدینژاد، مصباح یزدی و سپاه پاسداران او را هدایت میکنند. اگر شریک جرمشان نباشد واقعا بازیچه دست آنها است. او اگر یک قدم از مواضعش عقبنشینی کند رهبری را از دست خواهد داد و تمام این جناح از هم فرو خواهد پاشید. من فکر نمیکنم که علی خامنهای قدرت چندانی داشته باشد. این بعید نیست که تمام این جریانات توسط سپاه پاسداران اداره و هدایت شود. ولی خامنهای مجبور است برای حفظ رهبریاش با این جناح کنار بیاید. کاری نمیتواند بکند. چیزی هم نخواهد گفت. از روز ۲۲ خرداد تا امروز چیزی از علی خامنهای نشنیدیم که جز تکرار حرفهای آقای احمدینژاد باشد.