عمار عبدالحمید، پژوهشگر مرکز مطالعاتی «بروکینگز» و فعال سوری در واشینگتن که در گفتوگو با رادیو فردا روند پیشروی ناآرامیها در سوریه را تشریح میکند، میگوید شاید زمان آن فرا رسیده که برای احیای جنبش سبز، فعالان مدنی این جنبش خودجوش مردمی به طور مستقل دست به سازماندهی بزنند.
رادیو فردا: در ماه فوریه شما در مقالهای که در روزنامه « گاردین» چاپ شد، نوشتید که مردم سوریه برای انقلاب آماده نیستند. آیا پس از حوادث چند هفته اخیر شما نظرتان را تغییر داده اید؟ اگر چنین است دلائل آن را توضیح دهید.
عمار عبدالحمید: مقاله من زمان و شرایط وقوع انقلاب را به بحث گذاشته بود و نه امکان پذیر بودن آن را. من در آن مقاله با همفکران و سایر تحلیلگران این بحث را مطرح کردم که زمان قیام مردم سوریه باید تا ماه اوت به تعویق بیافتد چون به اعتقاد من در ماه فوریه سازماندهی لازم در سوریه را نداشیتم و در خارج نیز ارتباطات لازم برای آغاز یک قیام موفقیت آمیز علیه حکومت فراهم نبود.
در حقیقت سازماندهی تظاهرات مردم برای روز خشم که برای پنجم ماه فوریه سازماندهی شده بود، به نتیجه نرسید. تعداد زیادی در این روز دستگیر شدند و این مسئله باعث شد که آمادگی ما برای یک حرکت گستردهتر باز هم به تعویق بیافتد.
همانطور که هم اکنون نیز ما شاهد آن هستیم دو شهر «حلب» و «رقّه» که در این روز شاهد سرکوب نیروهای دولتی بودند، هنوز هم پس از چندین هفته آرام و ساکتاند.
پس از نگارش آن مقاله، بحثهای زیادی صورت گرفت و بالاخره ما روی روز پانزدهم مارس به توافق رسیدیم. فعالان جوان در داخل کشور که نقش مهمی در سازماندهی اعتراضات دارند، میخواستند که این خیزش و اعتراض عمومی سریعتر انجام شود.
آنها نگران بودند که تغییر وضعیت منطقه ممکن است روی روحیه مردم و مخالفان در سوریه تأثیر منفی بگذارد و به همین خاطر نمیخواستند بیش از این صبر کنند. بنابراین پس از بحث در مورد ضرورت انجام تدارکات و آمادگی بیشتر، من با نظر فعالان سیاسی جوان در داخل کشور موافقت کردم و پذیرفتم که آنها شرایط داخل کشور را بهتر می شناسند و از این بابت خرسندم.
در حال حاضر همزمان با تداوم اعتراضات ما باید کمبودهای موجود در شبکه سازماندهی و ضعفهای خود در برقراری ارتباط با خارج از کشور را برطرف کنیم و دیگر منتظر تکمیل شدن این جنبهها نخواهیم ماند.
به نظر می رسد که در شهر «درعا» به نسبت نقاط دیگر سوریه اعتراضات همچنان ادامه دارد و یک نوع مقاومت دائم در این شهر به چشم می خورد. چرا «درعا» چنین وضعیتی دارد؟ چه گروهی رهبری این اعتراضات را در دست دارد؟
همه ما از پیشرفت و گسترش اعتراضات در «درعا» تعجب کردیم ولی شاید در یک بررسی تاریخی جای چندان تعجبی نداشته باشد.
بشار اسد تا حد زیادی به آن لایه هایی که پایگاه حمایتی پدر وی بودند بیتوجه بوده است. یکی از این مناطق «درعا» است که معمولا از پایگاههای حمایتی مهم حزب بعث سوریه بود و یک سوم از نفرات ارتش سوریه از همین منطقه جذب میشدند.
بشار اسد با بیتوجهی به وضعیت مردم این منطقه و بازگذاشتن دست پسر عموی خود و چند تاجر و سرمایه دار فاسد برای انجام معاملات و فعالیتهای اقتصادی مشکوک در این منطقه، عملا باعث شده که مردم از حکومت دور شده و زمینهها برای وقوع این اعتراضات فراهم شود.
به همین خاطر اعتراضات به سرعت به یک جنبش علیه بشار اسد بدل شده و جوانان معترض به مدت یک ماه تمام دیوارهای شهر «درعا» را از شعارهایی علیه بشار اسد پر کردند.
بازداشت ۱۵ تن از این فعالان جوان چندین روز قبل از ۱۵ ماه مارس، یکی از دلایل مهمی بود که باعث شد مردم «درعا» به سرعت به جنبش اعتراضی سوریه بپیوندند. سرکوب وحشیانه و کشتاری که پس از آن توسط نیروهای دولتی انجام شد زمینه را برای تظاهرات گستردهتری فراهم کرد که تمام استان «درعا» را در بر گرفت.
شهر «درعا» و مناطق اطراف آن اکنون ممکن است در یک حالت محاصره باشند ولی در عین حال میتوان گفت که این منطقه اکنون در یک حالت خودمختاری قرار دارد.
بحثهای فراوانی در مورد نقش اینترنت در جنبشهای اخیر در جهان عرب مطرح شده. نقش اینترنت در اعتراضات اخیر سوریه چگونه بود؟
اینترنت در شبکه ارتباطی ما نقش مهمی دارد. البته ما روشها و شبکههای ارتباطی دیگری نیز ساختهایم که در صورت قطع شبکه اینترنت در سوریه بتوان از آنها استفاده کرد. ولی در تدارک برای انقلاب اینترنت نقش بسیار مهمی داشت.
شما یک نهاد یا تشکیلات مدنی خود جوش به نام «ثوابت» در سوریه تاسیس کردهاید. آیا یک چنین نهادهایی نقشی در انتقال کشور سوریه به یک روند دموکراتیک ایفا خواهند کرد و یا فقط محدود به روشنفکران هستند؟
این نهاد فعالیتهای خود را انجام میدهد ولی نکته جالب در مورد انقلاب سوریه این است که رهبری آن در دست مخالفان قدیم و شناخته شده حکومت نیست.
تبلیغات و پیام تغییر که سالهاست ما در آن کشور مطرح کردهایم اکنون مخاطبان بسیار گستردهتری دارد و افراد و نسلهای جدیدی از فعالان در سراسر کشور به میدان آمده و رهبری و ابتکار عمل این مبارزات را به دست گرفتهاند.
به عنوان یک فعال سیاسی و مدنی نظر شما در مورد جنبش سبز ایران چیست؟
جنبش سبز در ایران محصول یک نوع همسویی و ائتلاف بین جنبشهای خود جوش مردمی و گروهی از سیاستمداران و مقامات سابق حکومت است که از روشهای جناح حاکم دلسرد شدهاند و با آنچه که در حال حاضر در کشورهای عربی روی میدهد بسیار تفاوت دارد.
شاید زمان آن رسیده که فعالان جنبش سبز به طور مستقل دست به سازماندهی بزنند و این امر میتواند این جنبش را احیا کند.
در عین حال این جنبش بیانگر واقعیات سیستم و نظام سیاسی حاکم بر ایران است که طبیعت پیچیده تر و مراکز قدرت متعددی دارد. شاید زمان آن فرا رسیده که برای احیای جنبش سبز، فعالان مدنی این جنبش خودش جوش مردمی به طور مستقل دست به سازماندهی بزنند.
در مورد دخالت نظامی غرب در لیبی و سکوت آنها در مورد بحرین، این حالت معیار دوگانه، چه فکر می کنید؟
مسلماً اين یک نوع برخورد و معیار دوگانه است و این سؤال را پیش میکشد که غرب با حوادث سوریه چه برخوردی خواهد داشت. اگر حکومت بشار اسد به روشهای خشونتبارتری توسل جوید ما به حمایت فعال جامعه بینالمللی نیاز خواهیم داشت. ولی تا امروز برخورد اکثر سیاستگذاران غربی با اوضاع سوریه بسیار کند و حاکی از بی اطلاعی آنها از اوضاع کشور بوده است.
برخی از سیاستگذاران غربی حتی فکر میکنند که تضعیف حکومت بشار اسد به نفع گسترش نفوذ ایران خواهد بود، ولی واقعیت این است که مخالفان دولت سوریه شعارهایی علیه حکومت ایران و حزبالله لبنان سر میدهند. البته این به معنای گسترش شیعه ستيزی در سوریه نیست.
با وجود سرکوب خشن دولت، تا کنون معترضان حرکات خود را در یک چهارچوب صلح آمیز و بدون تبعیض یا خشونتهای فرقهای حفظ کرده اند. این اعتراضات در آینده نزدیک به تمام مناطق سوریه گسترش خواهد یافت و جامعه بینالمللی باید به سرعت در مورد یک راهکار برای جلوگیری از تشدید خشونت توسط حکومت سوریه به توافق برسد.
شاید زمان آن فرا رسیده که نهادهایی مثل شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و دیوان بینالمللی جرایم علیه بشریت، داراییهای بشار اسد و حکومت سوریه را مسدود کنند. جامعه بینالمللی باید بشار اسد را وادار کند که مسیر کنارهگیری از قدرت را برگزیند.
رادیو فردا: در ماه فوریه شما در مقالهای که در روزنامه « گاردین» چاپ شد، نوشتید که مردم سوریه برای انقلاب آماده نیستند. آیا پس از حوادث چند هفته اخیر شما نظرتان را تغییر داده اید؟ اگر چنین است دلائل آن را توضیح دهید.
عمار عبدالحمید: مقاله من زمان و شرایط وقوع انقلاب را به بحث گذاشته بود و نه امکان پذیر بودن آن را. من در آن مقاله با همفکران و سایر تحلیلگران این بحث را مطرح کردم که زمان قیام مردم سوریه باید تا ماه اوت به تعویق بیافتد چون به اعتقاد من در ماه فوریه سازماندهی لازم در سوریه را نداشیتم و در خارج نیز ارتباطات لازم برای آغاز یک قیام موفقیت آمیز علیه حکومت فراهم نبود.
در حقیقت سازماندهی تظاهرات مردم برای روز خشم که برای پنجم ماه فوریه سازماندهی شده بود، به نتیجه نرسید. تعداد زیادی در این روز دستگیر شدند و این مسئله باعث شد که آمادگی ما برای یک حرکت گستردهتر باز هم به تعویق بیافتد.
همانطور که هم اکنون نیز ما شاهد آن هستیم دو شهر «حلب» و «رقّه» که در این روز شاهد سرکوب نیروهای دولتی بودند، هنوز هم پس از چندین هفته آرام و ساکتاند.
پس از نگارش آن مقاله، بحثهای زیادی صورت گرفت و بالاخره ما روی روز پانزدهم مارس به توافق رسیدیم. فعالان جوان در داخل کشور که نقش مهمی در سازماندهی اعتراضات دارند، میخواستند که این خیزش و اعتراض عمومی سریعتر انجام شود.
آنها نگران بودند که تغییر وضعیت منطقه ممکن است روی روحیه مردم و مخالفان در سوریه تأثیر منفی بگذارد و به همین خاطر نمیخواستند بیش از این صبر کنند. بنابراین پس از بحث در مورد ضرورت انجام تدارکات و آمادگی بیشتر، من با نظر فعالان سیاسی جوان در داخل کشور موافقت کردم و پذیرفتم که آنها شرایط داخل کشور را بهتر می شناسند و از این بابت خرسندم.
در حال حاضر همزمان با تداوم اعتراضات ما باید کمبودهای موجود در شبکه سازماندهی و ضعفهای خود در برقراری ارتباط با خارج از کشور را برطرف کنیم و دیگر منتظر تکمیل شدن این جنبهها نخواهیم ماند.
به نظر می رسد که در شهر «درعا» به نسبت نقاط دیگر سوریه اعتراضات همچنان ادامه دارد و یک نوع مقاومت دائم در این شهر به چشم می خورد. چرا «درعا» چنین وضعیتی دارد؟ چه گروهی رهبری این اعتراضات را در دست دارد؟
همه ما از پیشرفت و گسترش اعتراضات در «درعا» تعجب کردیم ولی شاید در یک بررسی تاریخی جای چندان تعجبی نداشته باشد.
بشار اسد تا حد زیادی به آن لایه هایی که پایگاه حمایتی پدر وی بودند بیتوجه بوده است. یکی از این مناطق «درعا» است که معمولا از پایگاههای حمایتی مهم حزب بعث سوریه بود و یک سوم از نفرات ارتش سوریه از همین منطقه جذب میشدند.
بشار اسد با بیتوجهی به وضعیت مردم این منطقه و بازگذاشتن دست پسر عموی خود و چند تاجر و سرمایه دار فاسد برای انجام معاملات و فعالیتهای اقتصادی مشکوک در این منطقه، عملا باعث شده که مردم از حکومت دور شده و زمینهها برای وقوع این اعتراضات فراهم شود.
به همین خاطر اعتراضات به سرعت به یک جنبش علیه بشار اسد بدل شده و جوانان معترض به مدت یک ماه تمام دیوارهای شهر «درعا» را از شعارهایی علیه بشار اسد پر کردند.
بازداشت ۱۵ تن از این فعالان جوان چندین روز قبل از ۱۵ ماه مارس، یکی از دلایل مهمی بود که باعث شد مردم «درعا» به سرعت به جنبش اعتراضی سوریه بپیوندند. سرکوب وحشیانه و کشتاری که پس از آن توسط نیروهای دولتی انجام شد زمینه را برای تظاهرات گستردهتری فراهم کرد که تمام استان «درعا» را در بر گرفت.
شهر «درعا» و مناطق اطراف آن اکنون ممکن است در یک حالت محاصره باشند ولی در عین حال میتوان گفت که این منطقه اکنون در یک حالت خودمختاری قرار دارد.
بحثهای فراوانی در مورد نقش اینترنت در جنبشهای اخیر در جهان عرب مطرح شده. نقش اینترنت در اعتراضات اخیر سوریه چگونه بود؟
اینترنت در شبکه ارتباطی ما نقش مهمی دارد. البته ما روشها و شبکههای ارتباطی دیگری نیز ساختهایم که در صورت قطع شبکه اینترنت در سوریه بتوان از آنها استفاده کرد. ولی در تدارک برای انقلاب اینترنت نقش بسیار مهمی داشت.
شما یک نهاد یا تشکیلات مدنی خود جوش به نام «ثوابت» در سوریه تاسیس کردهاید. آیا یک چنین نهادهایی نقشی در انتقال کشور سوریه به یک روند دموکراتیک ایفا خواهند کرد و یا فقط محدود به روشنفکران هستند؟
این نهاد فعالیتهای خود را انجام میدهد ولی نکته جالب در مورد انقلاب سوریه این است که رهبری آن در دست مخالفان قدیم و شناخته شده حکومت نیست.
تبلیغات و پیام تغییر که سالهاست ما در آن کشور مطرح کردهایم اکنون مخاطبان بسیار گستردهتری دارد و افراد و نسلهای جدیدی از فعالان در سراسر کشور به میدان آمده و رهبری و ابتکار عمل این مبارزات را به دست گرفتهاند.
به عنوان یک فعال سیاسی و مدنی نظر شما در مورد جنبش سبز ایران چیست؟
جنبش سبز در ایران محصول یک نوع همسویی و ائتلاف بین جنبشهای خود جوش مردمی و گروهی از سیاستمداران و مقامات سابق حکومت است که از روشهای جناح حاکم دلسرد شدهاند و با آنچه که در حال حاضر در کشورهای عربی روی میدهد بسیار تفاوت دارد.
شاید زمان آن رسیده که فعالان جنبش سبز به طور مستقل دست به سازماندهی بزنند و این امر میتواند این جنبش را احیا کند.
در عین حال این جنبش بیانگر واقعیات سیستم و نظام سیاسی حاکم بر ایران است که طبیعت پیچیده تر و مراکز قدرت متعددی دارد. شاید زمان آن فرا رسیده که برای احیای جنبش سبز، فعالان مدنی این جنبش خودش جوش مردمی به طور مستقل دست به سازماندهی بزنند.
در مورد دخالت نظامی غرب در لیبی و سکوت آنها در مورد بحرین، این حالت معیار دوگانه، چه فکر می کنید؟
مسلماً اين یک نوع برخورد و معیار دوگانه است و این سؤال را پیش میکشد که غرب با حوادث سوریه چه برخوردی خواهد داشت. اگر حکومت بشار اسد به روشهای خشونتبارتری توسل جوید ما به حمایت فعال جامعه بینالمللی نیاز خواهیم داشت. ولی تا امروز برخورد اکثر سیاستگذاران غربی با اوضاع سوریه بسیار کند و حاکی از بی اطلاعی آنها از اوضاع کشور بوده است.
برخی از سیاستگذاران غربی حتی فکر میکنند که تضعیف حکومت بشار اسد به نفع گسترش نفوذ ایران خواهد بود، ولی واقعیت این است که مخالفان دولت سوریه شعارهایی علیه حکومت ایران و حزبالله لبنان سر میدهند. البته این به معنای گسترش شیعه ستيزی در سوریه نیست.
با وجود سرکوب خشن دولت، تا کنون معترضان حرکات خود را در یک چهارچوب صلح آمیز و بدون تبعیض یا خشونتهای فرقهای حفظ کرده اند. این اعتراضات در آینده نزدیک به تمام مناطق سوریه گسترش خواهد یافت و جامعه بینالمللی باید به سرعت در مورد یک راهکار برای جلوگیری از تشدید خشونت توسط حکومت سوریه به توافق برسد.
شاید زمان آن فرا رسیده که نهادهایی مثل شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و دیوان بینالمللی جرایم علیه بشریت، داراییهای بشار اسد و حکومت سوریه را مسدود کنند. جامعه بینالمللی باید بشار اسد را وادار کند که مسیر کنارهگیری از قدرت را برگزیند.