دیدن نوازندگان دورهگرد در خیابانهای اروپا معمولاً چیز غریبی نیست، اما اگر گذارتان به مرکز شهر بوخوم در آلمان افتاد، ممکن است شنیدن نوایی آشنا باعث تعجب شما شود. شاید تصنیف «بهار دلنشین» روحالله خالقی را بشنوید و یا ملودی «سیمینبری» جمشید شیبانی شما را به خاطرات گذشته پرتاب کند.
اگر کنجکاو شدید و به سراغ منبع این آواهای آشنا رفتید، ممکن است بیشتر متعجب شوید: جوانی با پوست و موی روشن و ظاهری کاملاً غیرشرقی را خواهید دید که در حال نواختن سنتور یا تار است. این جوان بنیامین اشتاین نام دارد، نوازنده دورهگرد اهل شمال آلمان که بدون هیچ زمینه و آشنایی قبلی، موسیقی ایرانی را کشف کرده و به آن علاقهمند شدهاست.
برای کسی که ناگهان با صحنه نوازنده دورهگرد آلمانی مواجه میشود که موسیقی ایرانی مینوازد، مسلما اول این سوال پیش میآید که چرا و چطور؟ یعنی آغاز آشنایی با موسیقی ایرانی چطور پیش آمده است؟
بر خلاف چیزی که ممکن است تصور کنید، در گام اول این اثر محیط و توصیه دوستان و آشنایان ایرانی نبوده که بنیامین اشتاین را با موسیقی ایرانی آشنا کردهاست.
او در این باره میگوید: «قضیه این بود که من قبلا هم در خیابان، نوازندگی میکردم. اولین ساز شرقیام ساز ترکی باغلاما بود. یک روز فردی آمد جلو که به گمانم ایرانی بود و گفت چرا سعی نمیکنی تار بزنی؟
در خانه هم مجموعه بزرگی از موسیقی داریم به خصوص پدر ناتنیام خیلی موسیقی دوست دارد و موسیقیهای مختلف دارد از جمله موسیقی ازبکستان، ایران، افغانستان و خیلی از کشورهای آفریقایی یا کشورهای جنوب و مرکز آسیا.
ما قبلا یک سیدی موسیقی ایرانی در خانه داشتیم که سه قطعه داشت، یک تکنوازی تنبک و یک تکنوازی سنتور و یک قطعه با تار و تنبک. این سیدی را زیاد شنیدم و در اینترنت هم زیاد دنبال موسیقی ایرانی گشتم، تا با یک ایرانی آشنا شدم که تار میزند و در آلمان زندگی میکند.
از او پرسیدم کجا میشود ساز ایرانی خرید. او هم مرا با برادرش، پویان ناصح پور آشنا کرد که خیلی خوب سنتور میزند و آن موقع میخواست فروشگاهی برای سازهای ایرانی تاسیس کند. با او تلفنی زیاد حرف زدم و چون پول زیادی نداشتم و سنتور ارزانتر از تار بود تصمیم گرفتم سنتور بخرم.»
آغاز کار با سنتور برای بنیامین خیلی سخت بود، به خصوص بدون کمک استادی که برای یادگیری به او کمک کند.
اما بعد از حدود یک سال به تنهایی سروکله زدن با سنتور، این مشکل هم حل شد: «تابستان پیش با یک معلم سنتور به نام رضا بهشتیپور در بوخوم آشنا شدم. چند بار با هم ملاقات کردیم و فهمید من چقدر به این موسیقی علاقه دارم. الان زیاد همدیگر را میبینیم و خیلی چیزها را به من یاد دادهاست.
بعد از مدتی شروع کردیم با هم کنسرت دادن، مثلا در جشن ایرانیها. او یک انجمن هنری ایرانی-آلمانی هم در شهر دوسلدورف تأسیس کرده تا به رواج و حفظ موسیقی اصیل ایرانی کمک کند. در ضمن چند کنسرت خیریه هم برای کمک به بچههای خیابانی ایران برگزار کردهاست.»
البته بنیامین فقط تار و سنتور نمیزند بلکه با نواختن چندین و چند ساز آشنایی دارد و در زمینه موسیقی ملل مختلف فعالیت میکند، از موسیقی اروپای شرقی گرفته تا ترکی و مقدونی و افغان و جاهای دیگر.
او تعداد سازهایی را که میتواند بنوازد نمیداند و در این باره میگوید: «اولین سازی که یاد گرفتم گیتار بود. بعد درامز، بیس، کمی پیانو، آکاردئون و مدتی هم کلارینت میزدم و انواع سازهای زهی مانند ماندولین و بانجو. مدتی هم به انواع سازهای ضربی علاقه داشتم مثلا ویتنامی و اندونزیایی. اما نی ایرانی تنها سازی است که تا به حال نتوانستهام از آن صدایی دربیاورم.»
کنسرت بعدی بنیامین اشتاین روز ۲۲ دسامبر به مناسبت شب یلدا در شهر بوخوم برگزار میشود.
اگر کنجکاو شدید و به سراغ منبع این آواهای آشنا رفتید، ممکن است بیشتر متعجب شوید: جوانی با پوست و موی روشن و ظاهری کاملاً غیرشرقی را خواهید دید که در حال نواختن سنتور یا تار است. این جوان بنیامین اشتاین نام دارد، نوازنده دورهگرد اهل شمال آلمان که بدون هیچ زمینه و آشنایی قبلی، موسیقی ایرانی را کشف کرده و به آن علاقهمند شدهاست.
برای کسی که ناگهان با صحنه نوازنده دورهگرد آلمانی مواجه میشود که موسیقی ایرانی مینوازد، مسلما اول این سوال پیش میآید که چرا و چطور؟ یعنی آغاز آشنایی با موسیقی ایرانی چطور پیش آمده است؟
بر خلاف چیزی که ممکن است تصور کنید، در گام اول این اثر محیط و توصیه دوستان و آشنایان ایرانی نبوده که بنیامین اشتاین را با موسیقی ایرانی آشنا کردهاست.
او در این باره میگوید: «قضیه این بود که من قبلا هم در خیابان، نوازندگی میکردم. اولین ساز شرقیام ساز ترکی باغلاما بود. یک روز فردی آمد جلو که به گمانم ایرانی بود و گفت چرا سعی نمیکنی تار بزنی؟
در خانه هم مجموعه بزرگی از موسیقی داریم به خصوص پدر ناتنیام خیلی موسیقی دوست دارد و موسیقیهای مختلف دارد از جمله موسیقی ازبکستان، ایران، افغانستان و خیلی از کشورهای آفریقایی یا کشورهای جنوب و مرکز آسیا.
ما قبلا یک سیدی موسیقی ایرانی در خانه داشتیم که سه قطعه داشت، یک تکنوازی تنبک و یک تکنوازی سنتور و یک قطعه با تار و تنبک. این سیدی را زیاد شنیدم و در اینترنت هم زیاد دنبال موسیقی ایرانی گشتم، تا با یک ایرانی آشنا شدم که تار میزند و در آلمان زندگی میکند.
از او پرسیدم کجا میشود ساز ایرانی خرید. او هم مرا با برادرش، پویان ناصح پور آشنا کرد که خیلی خوب سنتور میزند و آن موقع میخواست فروشگاهی برای سازهای ایرانی تاسیس کند. با او تلفنی زیاد حرف زدم و چون پول زیادی نداشتم و سنتور ارزانتر از تار بود تصمیم گرفتم سنتور بخرم.»
آغاز کار با سنتور برای بنیامین خیلی سخت بود، به خصوص بدون کمک استادی که برای یادگیری به او کمک کند.
اما بعد از حدود یک سال به تنهایی سروکله زدن با سنتور، این مشکل هم حل شد: «تابستان پیش با یک معلم سنتور به نام رضا بهشتیپور در بوخوم آشنا شدم. چند بار با هم ملاقات کردیم و فهمید من چقدر به این موسیقی علاقه دارم. الان زیاد همدیگر را میبینیم و خیلی چیزها را به من یاد دادهاست.
بعد از مدتی شروع کردیم با هم کنسرت دادن، مثلا در جشن ایرانیها. او یک انجمن هنری ایرانی-آلمانی هم در شهر دوسلدورف تأسیس کرده تا به رواج و حفظ موسیقی اصیل ایرانی کمک کند. در ضمن چند کنسرت خیریه هم برای کمک به بچههای خیابانی ایران برگزار کردهاست.»
البته بنیامین فقط تار و سنتور نمیزند بلکه با نواختن چندین و چند ساز آشنایی دارد و در زمینه موسیقی ملل مختلف فعالیت میکند، از موسیقی اروپای شرقی گرفته تا ترکی و مقدونی و افغان و جاهای دیگر.
او تعداد سازهایی را که میتواند بنوازد نمیداند و در این باره میگوید: «اولین سازی که یاد گرفتم گیتار بود. بعد درامز، بیس، کمی پیانو، آکاردئون و مدتی هم کلارینت میزدم و انواع سازهای زهی مانند ماندولین و بانجو. مدتی هم به انواع سازهای ضربی علاقه داشتم مثلا ویتنامی و اندونزیایی. اما نی ایرانی تنها سازی است که تا به حال نتوانستهام از آن صدایی دربیاورم.»
کنسرت بعدی بنیامین اشتاین روز ۲۲ دسامبر به مناسبت شب یلدا در شهر بوخوم برگزار میشود.