از ادبیات کهن گرفته تا مجموعه داستانها و شعرهای معاصر، سینما، تئاتر، موسیقی و دیگر شاخههای منظومه فرهنگ، آثار هنری در ایران زیر تیغ سانسور قرار دارند.
سایه ممیزی چنان سنگین شده که هفته گذشته رسانههای دولتی در شرح اظهارات محمد دادکان، از عنوان «تقدیر دادکان از ضرغامی و رئیس جمهور سابق» استفاده کردند. در متن خبر نیز همانند این تیتر به جای نام محمد خاتمی، به عنوان «رئیس جمهور پیشین» اکتفا شده بود.
ممنوعیت درج نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی در رسانهها یا فیلتر شدن سایت اکبر هاشمی رفسنجانی نیز نشانههای آشکاری از پیشروی مهارناپذیر سانسور در ایران است.
حذف، سانسور و ایجاد محدودیت در عرصه اطلاعرسانی؛ دائماً در قالب بخشنامه و دستورالعملهای دولتی به رسانهها ابلاغ میشود. از نمونههای متاخر میتوان به فهرست منتشر شده از قوه قضائیه اشاره کرد که چاپ هرگونه گزارش «با هدف ترغیب و تشویق مردم به تحریم و یا کاهش مشارکت در انتخابات» را جرم تلقی کردهاست.
در حوزه اقتصاد، تهدید منتقدان طرح هدفمندی یارانهها، فیلتر شدن سایت «مثقال» یا سانسور قیمتهای واقعی ارز در بازار آزاد و موظف کردن صرافیها به درج نرخهای دروغین روی تابلوهای خرید، از جمله مصادیق سانسور در نظام جمهوری اسلامی ایران است.
اما غیر از وادی فرهنگ و هنر، سپهر سیاست، رویدادهای اجتماعی و مسائل اقتصادی، سانسور در عرصه ورزش نیز ریشه دوانده. اعمال سانسور در ورزش، اغلب چندان ارتباطی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد و به صورت نامحسوس و غیر مدون، توسط نهادهای امنیتی صورت میپذیرد.
رسانههای ورزشی در ویژهنامههای بازیهای آسیایی، علیرضا حیدری را با ۳ مدال طلا به عنوان برترین کشتیگیر ایران معرفی میکنند.
اما واقعیت این است که اسکندر فیلابی با ۴ مدال طلا، پرافتخارترین کشتیگیر ایران در تاریخ بازیهای آسیایی است. گرایش سیاسی و حضور فیلابی در خارج از کشور باعث حذف نام و افتخارات دوران قهرمانی او در رسانههای داخلی شدهاست.
محمد قربانی را هم به خاطر بیش از دو دهه سانسورِ نام و عناوینش، باید گمنامترین قهرمان جهان در تاریخ ورزش ایران نامید. او که دارای مدرک دکترا هم هست، سال ۱۹۷۱ در مسابقات جهانی صوفیه روی سکوی نخست ایستاد. بایو بایف دارنده سه طلای اروپا و سه نقره جهان از بلغارستان، امین نصراللهیف از شوروی، گانبات مغولی و پتریو چیارنائو از رومانی از سرشناسترین کشتیگیرانی بودند که زیر دست او ایستادند. کیومی کاتو از ژاپن که سال بعد قهرمان المپیک توکیو شد، در این رقابتها به عنوان ششمی رسید. کاتو در بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ هم به قربانی باخته بود.
محمد قربانی در مسابقات جهانی ۱۹۶۹ آرژانتین پس از ریچارد ساندرز آمریکایی به مدال نقره رسید. جالب آن که این نخستین مدال طلای آمریکاییها در تاریخ مسابقات جهانی بود.
قربانی در مسابقات جهانی ۱۹۷۰ ادمونتون هم مدالآور بود و پس از علیرضا آلان از ترکیه و بایف بلغاری روی سکوی سوم ایستاد تا هر سه رنگ مدال جهانی را در کارنامه داشته باشد. نام او اما به خاطر مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی ایران از آمارها حذف شدهاست.
پیش از رقابتهای جهانی ۲۰۱۱ در استانبول، سایت فدراسیون کشتی ایران فهرستی از برندگان مدال جهانی در تاریخ کشتی ایران را با قید جزئیات، منتشر کرد. در این فهرست نیز مثل دهههای اخیر نام محمد قربانی حذف شده بود. بازنشر فهرست مزبور در خبرگزاری ایسنا و دیگر رسانهها نیز بدون درج نام محمد قربانی بود.
پرویز قلیچ خانی؛ انگار اصلاً وجود نداشته!
پرویز قلیچ خانی از برترین بازیکنان تاریخ آسیاست، در عین حال از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی ایران است و در خارج از کشور زندگی میکند. از قلیچخانی به خاطر مهارتهای فنی، توانمندیهای استثناییاش در شوتزنی و ضربات سر، بازیسازی و رهبری داخل زمین، به عنوان یکی از کاملترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران یاد میشود.
کارشناسان فوتبال ایران از نسل بازیکنان پیش از انقلاب اسلامی، فقط علی پروین را با او همتراز دانستهاند. یکی از رکوردهای دستنیافتنی در تاریخ فوتبال این قاره نیز متعلق به اوست. این رکورد اما مانند نام قلیچخانی، هیچ بازتابی در رسانههای ایران ندارد. برنامههای پرتعداد ورزشی صداوسیما هرگز به آن اشاره نمیکنند و مطبوعات نیز از پوشش آن معذور هستند.
قلیچخانی تنها بازیکن تاریخ جام ملتهای آسیاست که سه دوره قهرمانی آن هم به صورت پیاپی را در این بازیها تجربه کردهاست. اما همواره هنگام تدوین برنامههای آرشیوی صداوسیما مثل «با خاطرات فوتبال» یا «فوتبال قدیمی»، تصاویری که در آن قلیچخانی پا به توپ میشود را حذف میکنند.
در جام ملتهای ۱۹۶۸ آسیا که نخستین قهرمانی ایران رقم خورد، اسرائیل مهمترین و آخرین حریف ایران بود که ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۷ در ورزشگاه امجدیه با گلهای همایون بهزادی و پرویز قلیچخانی، پیروزی یک بر صفر را با شکست ۲ بر یک عوض کرد.
در مرحله نیمهنهایی جام ملتهای ۱۹۷۲ در تایلند نیز ایران با گلهای صفر ایرانپاک و پرویز قلیچخانی بر کامبوج پیروز شد. قلیچخانی در هر سه دوره جام ملتها نیز فیکس بود و آخرین جامی که نصیب ایران شد را به عنوان کاپیتان بالای سر برد. جامی که فوتبال ایران حتی اگر در دوره آتی نصیب خود کند، ۳۹ سال آزگار در حسرت آن بودهاست.
شدت سانسور نام اعجوبهای که در رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۴ در دیدار برگشت مقابل استرالیا دو بار دروازه این تیم را باز کرد، به قدری سختگیرانه بوده که گویی اصلاً بازیکنی به این نام وجود نداشتهاست. نسل جوان علاقهمند فوتبال در ایران به واسطه برنامههای ورزشی صداوسیما، حجت الاسلام علیپور و سردارهای شاغل در فوتبال را میشناسند، اما نمیدانند که روزگاری پرویز قلیچخانی مرد اول فوتبال آسیا بود.
او نگاه نقادانهای به مدیریت سیاسی و نظامی بر ورزش ایران دارد. وقتی فوتبال زنان ایران به خاطر استفاده از پوشاک غیر مجاز از سوی فیفا محروم شدند، قلیچخانی در مصاحبهای با بخش فارسی رادیو آلمان، با ارتجاعی خواندن حکومیت ایران گفت: «این ورزشکاران قربانی بند و بستها و بدهبستانهای سیاستمداران پشت صحنه و مسئولان اطلاعاتی و امنیتی و نظامی ورزش شدهاند.»
سایه ممیزی چنان سنگین شده که هفته گذشته رسانههای دولتی در شرح اظهارات محمد دادکان، از عنوان «تقدیر دادکان از ضرغامی و رئیس جمهور سابق» استفاده کردند. در متن خبر نیز همانند این تیتر به جای نام محمد خاتمی، به عنوان «رئیس جمهور پیشین» اکتفا شده بود.
ممنوعیت درج نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی در رسانهها یا فیلتر شدن سایت اکبر هاشمی رفسنجانی نیز نشانههای آشکاری از پیشروی مهارناپذیر سانسور در ایران است.
حذف، سانسور و ایجاد محدودیت در عرصه اطلاعرسانی؛ دائماً در قالب بخشنامه و دستورالعملهای دولتی به رسانهها ابلاغ میشود. از نمونههای متاخر میتوان به فهرست منتشر شده از قوه قضائیه اشاره کرد که چاپ هرگونه گزارش «با هدف ترغیب و تشویق مردم به تحریم و یا کاهش مشارکت در انتخابات» را جرم تلقی کردهاست.
در حوزه اقتصاد، تهدید منتقدان طرح هدفمندی یارانهها، فیلتر شدن سایت «مثقال» یا سانسور قیمتهای واقعی ارز در بازار آزاد و موظف کردن صرافیها به درج نرخهای دروغین روی تابلوهای خرید، از جمله مصادیق سانسور در نظام جمهوری اسلامی ایران است.
اما غیر از وادی فرهنگ و هنر، سپهر سیاست، رویدادهای اجتماعی و مسائل اقتصادی، سانسور در عرصه ورزش نیز ریشه دوانده. اعمال سانسور در ورزش، اغلب چندان ارتباطی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد و به صورت نامحسوس و غیر مدون، توسط نهادهای امنیتی صورت میپذیرد.
رسانههای ورزشی در ویژهنامههای بازیهای آسیایی، علیرضا حیدری را با ۳ مدال طلا به عنوان برترین کشتیگیر ایران معرفی میکنند.
اما واقعیت این است که اسکندر فیلابی با ۴ مدال طلا، پرافتخارترین کشتیگیر ایران در تاریخ بازیهای آسیایی است. گرایش سیاسی و حضور فیلابی در خارج از کشور باعث حذف نام و افتخارات دوران قهرمانی او در رسانههای داخلی شدهاست.
محمد قربانی را هم به خاطر بیش از دو دهه سانسورِ نام و عناوینش، باید گمنامترین قهرمان جهان در تاریخ ورزش ایران نامید. او که دارای مدرک دکترا هم هست، سال ۱۹۷۱ در مسابقات جهانی صوفیه روی سکوی نخست ایستاد. بایو بایف دارنده سه طلای اروپا و سه نقره جهان از بلغارستان، امین نصراللهیف از شوروی، گانبات مغولی و پتریو چیارنائو از رومانی از سرشناسترین کشتیگیرانی بودند که زیر دست او ایستادند. کیومی کاتو از ژاپن که سال بعد قهرمان المپیک توکیو شد، در این رقابتها به عنوان ششمی رسید. کاتو در بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ هم به قربانی باخته بود.
محمد قربانی در مسابقات جهانی ۱۹۶۹ آرژانتین پس از ریچارد ساندرز آمریکایی به مدال نقره رسید. جالب آن که این نخستین مدال طلای آمریکاییها در تاریخ مسابقات جهانی بود.
قربانی در مسابقات جهانی ۱۹۷۰ ادمونتون هم مدالآور بود و پس از علیرضا آلان از ترکیه و بایف بلغاری روی سکوی سوم ایستاد تا هر سه رنگ مدال جهانی را در کارنامه داشته باشد. نام او اما به خاطر مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی ایران از آمارها حذف شدهاست.
پیش از رقابتهای جهانی ۲۰۱۱ در استانبول، سایت فدراسیون کشتی ایران فهرستی از برندگان مدال جهانی در تاریخ کشتی ایران را با قید جزئیات، منتشر کرد. در این فهرست نیز مثل دهههای اخیر نام محمد قربانی حذف شده بود. بازنشر فهرست مزبور در خبرگزاری ایسنا و دیگر رسانهها نیز بدون درج نام محمد قربانی بود.
پرویز قلیچ خانی؛ انگار اصلاً وجود نداشته!
پرویز قلیچ خانی از برترین بازیکنان تاریخ آسیاست، در عین حال از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی ایران است و در خارج از کشور زندگی میکند. از قلیچخانی به خاطر مهارتهای فنی، توانمندیهای استثناییاش در شوتزنی و ضربات سر، بازیسازی و رهبری داخل زمین، به عنوان یکی از کاملترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران یاد میشود.
کارشناسان فوتبال ایران از نسل بازیکنان پیش از انقلاب اسلامی، فقط علی پروین را با او همتراز دانستهاند. یکی از رکوردهای دستنیافتنی در تاریخ فوتبال این قاره نیز متعلق به اوست. این رکورد اما مانند نام قلیچخانی، هیچ بازتابی در رسانههای ایران ندارد. برنامههای پرتعداد ورزشی صداوسیما هرگز به آن اشاره نمیکنند و مطبوعات نیز از پوشش آن معذور هستند.
قلیچخانی تنها بازیکن تاریخ جام ملتهای آسیاست که سه دوره قهرمانی آن هم به صورت پیاپی را در این بازیها تجربه کردهاست. اما همواره هنگام تدوین برنامههای آرشیوی صداوسیما مثل «با خاطرات فوتبال» یا «فوتبال قدیمی»، تصاویری که در آن قلیچخانی پا به توپ میشود را حذف میکنند.
در جام ملتهای ۱۹۶۸ آسیا که نخستین قهرمانی ایران رقم خورد، اسرائیل مهمترین و آخرین حریف ایران بود که ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۷ در ورزشگاه امجدیه با گلهای همایون بهزادی و پرویز قلیچخانی، پیروزی یک بر صفر را با شکست ۲ بر یک عوض کرد.
در مرحله نیمهنهایی جام ملتهای ۱۹۷۲ در تایلند نیز ایران با گلهای صفر ایرانپاک و پرویز قلیچخانی بر کامبوج پیروز شد. قلیچخانی در هر سه دوره جام ملتها نیز فیکس بود و آخرین جامی که نصیب ایران شد را به عنوان کاپیتان بالای سر برد. جامی که فوتبال ایران حتی اگر در دوره آتی نصیب خود کند، ۳۹ سال آزگار در حسرت آن بودهاست.
شدت سانسور نام اعجوبهای که در رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۴ در دیدار برگشت مقابل استرالیا دو بار دروازه این تیم را باز کرد، به قدری سختگیرانه بوده که گویی اصلاً بازیکنی به این نام وجود نداشتهاست. نسل جوان علاقهمند فوتبال در ایران به واسطه برنامههای ورزشی صداوسیما، حجت الاسلام علیپور و سردارهای شاغل در فوتبال را میشناسند، اما نمیدانند که روزگاری پرویز قلیچخانی مرد اول فوتبال آسیا بود.
او نگاه نقادانهای به مدیریت سیاسی و نظامی بر ورزش ایران دارد. وقتی فوتبال زنان ایران به خاطر استفاده از پوشاک غیر مجاز از سوی فیفا محروم شدند، قلیچخانی در مصاحبهای با بخش فارسی رادیو آلمان، با ارتجاعی خواندن حکومیت ایران گفت: «این ورزشکاران قربانی بند و بستها و بدهبستانهای سیاستمداران پشت صحنه و مسئولان اطلاعاتی و امنیتی و نظامی ورزش شدهاند.»