یک سال پس از فاجعه بزرگ زیستمحیطی که به دنبال صدمات ناشی از زمینلرزه در نیروگاه هستهای فوکوشیما در ژاپن روی داد، آینده انرژی هستهای هم از نظر هزینه و هم از نظر ایمنی تیره و تار است.
هفتهنامه «اکونومیست» در پیشگفتار مطلب تحلیلی خود در این باره، از قول «فردریک سودی» شیمیدان اوائل قرن بیستم مینویسد «نیروی متمرکز در اجزاء اتم میتواند یک قاره خشک و صحرایی را دگرگون کرده، قطبهای یخبندان کره زمین را ذوب کرده و تمام جهان را میتوان با آن به یک باغ بهشتی بدل کرد.»
اما بهکارگیری انرژی هستهای در شکل نظامی آن کاملا خلاف این پیشبینی را ثابت کردهاست و بمب هستهای میتواند سرزمینهای گسترده و سرسبزی را به یک صحرای خشک و بیجان بدل کند. آرمانگرایان امیدوار بودند که انرژی هستهای در شکل غیرنظامی و صلحآمیز آن بتواند جایگزین ارزانتر، فراوانتر و قابل اتکاتری برای انرژی برق در قرنهای آینده باشد، ولی چنین رویائی تحقق نیافت و بعید به نظر میرسد که در آیندههای نزدیک نیز امکان تحقق پیدا کند.
هفتهنامه «اکونومیست» یادآوری میکند که ۲۶ سال پیش همین نشریه در ارزیابی خود از انرژی هستهای نوشته بود: «راه پیشرفت برای صعنت هستهای احداث راکتورهای هستهای پرشمار و تضمین ایمنی و سلامت این مراکز تولید انرژی است. این صنعت باید بتواند ثابت کند که هر ساله تعداد رخدادها، مرگومیر و یا ضایعات زیستمحیطی ناشی از گسترش این صنعت کاهش مییابد و در عمل تولید انرژی به این شیوه از تمام منابع دیگر انرژی ارزانتر شود.»
شاید چنین ارزیابی در آن سالها منطقی و منصفانه بود اما نتیجهگیری ما حاکی از اینکه گویا صنعت انرژی هستهای مثل کارخانههای شکلاتسازی امن و بی خطر است عملا با اقبالی که برای این صنعت پیشبینی میکردیم سازگاری نداشت. درست یک ماه پس از انتشار آن مقاله راکتور هستهای «چرنوبیل» در اوکرائین بر اثر اختلال در سامانه کنترل دچار سانحه شده و منفجر شد. تعدادی از کارکنان این مرکز هستهای کشته شده و نشت و گسترش مواد پرتوزا در محدوده گستردهای از خاک اوکراین هزاران نفر را بیخانمان و محیط زیست منطقه را آلوده و غیر قابل زیست کرد.
هنوز هم ارزیابی دقیقی از میزان آسیبهای ناشی از این انفجار به دست نیامده اما ضایعات انسانی آن از مرگ کارگران گرفته تا مصیبتهایی که ساکنان این منطقه متحمل شدند بر کسی پوشیده نیست.
ژاپن
هفتهنامه «اکونومیست» میافزاید که ۲۵ سال بعد از آن فاجعه، یعنی گذشت زمان کافی برای اینکه برخی را متقاعد کند صنعت انرژی هستهای تحول اساسی پیدا کردهاست، فاجعهای مشابه و این بار در ژاپن روی داد. گردانندگان، سیاستمداران و مدیران ارشد این صنایع برخلاف آنچه که در مورد رهبران دوران افول اتحاد شوروی سابق پنداشته میشد ظاهرا افراد غیر مسئول و غیر پاسخگو در یک نظام خودکامه تمامیتخواه نبودند.
مقامات و مسئولان ژاپنی در برابر رایدهندگان و افکار عمومی این کشور مسئول و قاعدتا باید پاسخگو باشند. اما با این وجود آنها نیز اجازه دادند که علاقه و اشتیاق بیش از حد به تولید انرژی هستهای باعث شود که مقررات و کنترل سختگیرانه بر این صنعت نادیده گرفته شود.
سامانه نظارت ایمنی عملا کارایی لازم را نداشت و بیتوجهی عمدی به خطرات ناشی از احتمال گسترش آلودگیهای هستهای هم بخشی از حرکت کنترل نشده در مسیر تحقق بخشیدن به رویای انرژی هستهای بود.
البته تمام حکومتها و نظامهای دمکراتیک چنین عملکرد ضعیف و بدی ندارند. اما انرژی هستهای به مرور از برنامهها و سیاستهای رژیمهای دمکراتیک حذف میشود. هماینک بزرگترین سرمایهگذاری در این صنعت متعلق به چین است. البته نه به این خاطر که چین در برنامهریزیهای راهبردی خود این انرژی را در اولویت قرار داده بلکه به این معنا که در کشور پرجمعیت و اقتصاد عظیمی چون چین حتی حد ناچیزی از سرمایهگذاری و توجه به یک عرصه مشخص به نسبت سایر کشورها ابعاد بزرگتری پیدا میکند.
به احتمال زیاد تحت تاثیر فاجعه «فوکوشیما» سیستم نظارتی و کنترل برنامههای هستهای در چین دقیقتر و سختگیرانهتر خواهد شد. برخی از مراکز تولید انرژی هستهای چین جزو تازهترین و مدرنترین رآکتورهای جهان هستند. اما ایمنی در این مراکز به چیزی بیشتر از فناوریهای جدید نیاز دارد و در گرو نظارت و قانونگذاری مستقل از حکومت و یک فرهنگ انتقادی و شفاف در مورد جنبههای ایمنی زندگی مردم و محیط زیست است. این جنبهها در چین هنوز جاافتاده و دقیق نیستند و کشورهای دیگری از جمله روسیه نیز هنوز نتوانستهاند ثابت کنند که برای این مسائل اهمیت کافی قایل هستند.
تجربه نشان داده که معمولا نظارت دولت بر مقررات ناظر بر فعالیت و ایمنی مراکز تولید انرژی هستهای میتواند این مقررات را دقیقتر و سختگیرانهتر کند. اما از طرف دیگر معمولا بخش خصوصی در هیچ کشوری بدون کمک و همکاری دولت، حاضر به سرمایهگذاری در انرژی هستهای نیست. دلیل آن مخالفت بخشهایی از افکار عمومی این کشورها، احتمال تغییر مقررات و یا اولویتهای انرژی در هر کشوری است که در حوزه اختیارات و وظایف دولت است. اما مهمترین دلیل این است که ساخت و راهاندازی راکتورهای هستهای بسیار پرهزینه است.
فناوری و روشهای ساخت و بهرهبرداری ارزان از رآکتورهای هستهای که پس از حادثه «چرنوبیل» صحبت آن مطرح شد هنوز به واقعیت نپیوستهاست. هزینه راکتورهای جدیدی که در دهههای اخیر در اروپا احداث شدهاند همگی از بودجه پیش بینی شده بسیار فراتر رفتهاست. و در آمریکا که صاحب بزرگترین صنعت انرژی هستهای در جهان است اکنون بهرهبرداری از گازهای حاصل از سنگهای رسوبی که ارزانتر از تولید سوخت هستهای است از توجه به احداث راکتورهای جدید کاسته است. بنابراین به احتمال زیاد احداث راکتورهای جدید برای تولید انرژی برق تنها در کشورهای آسیای جنوب شرقی که بازار انرژی آنها از سوی دولت کنترل میشود محتمل خواهد بود.
فناوری برای جهانی گرانتر
هفتهنامه «اکونومیست» میافزاید که انرژی هستهای تنها در حالتی میتواند به ایفای نقش کنونی خود ادامه دهد که هزینه آن کاهش یابد و یا از سوی دیگر هزینه تولید برق با اتکا به منابع دیگر بسیار پرهزینهتر شود.
به نظر میرسد که احتمال دوم واقعیتر باشد. باید توجه داشت که هماینک هزینه زیستمحیطی استفاده از سوختهای فسیلی در نظر گرفته نمیشود. اگر یک زمانی روی گازهای گلخانهای که توسط این نوع منابع انرژی تولید میشود قیمت گذاشته شود مسلما بهای تولید برق از طریق سوزاندن نفت و گاز افزایش چشمگیری خواهد یافت.
اما در عمل حتی در نظر گرفتن هزینه و بهای آلودگی ناشی از سوختهای فسیلی بعید است بتواند گرایش به انرژی هستهای را توجیه کند. به عنوان مثال دولت بریتانیا در سالهای اخیر پیشنهاد کرده که از سال ۲۰۲۰ برای هر تن کربن تولید شده توسط سوختهای فسیلی رقمی برابر ۳۰ دلار قیمتگذاری شود. هدف از این طرح تشویق طرحهای موجود برای احداث راکتورهای هستهای بیشتر در اروپاست. ولی با وجود این به نظر نمیرسد که در سایر بخشهای جهان چنین پیشنهادهایی پذیرفته شود.
گذشته از عامل قیمتگذاری بر کربن ناشی از مصرف سوختهای فسیلی، انرژی هستهای برای اینکه بتواند در بازار به خوبی رقابت کند باید از هزینه و بهای خود به شدت بکاهد. اما با وجود برنامههای گسترده و بودجههای هنگفت برای پژوهش در این زمینه تاکنون چنین تحولی صورت نگرفته و بعید به نظر میرسد که در آینده نیز عملی شود.
معمولا نوآوریها در عرصههایی صورت میگیرد که رقابت شدید باشد و بسیاری از تازهواردها در هر بازار مشخصی بخواهند سهم بیشتری برای خود پیدا کنند. برخی از اشکال جدید انرژیهای قابل بازیافت چنین خصوصیتی دارند. و به خاطر وجود رقابت و مقررات ساده حاکم بر بازار این نوع تولیدات به مرور از بهای آنها کاسته میشود. ولی چشمانداز روشنی به این لحاظ برای انرژی هستهای دیده نمیشود.
هفتهنامه «اکونومیست» میافزاید که مدافعان انرژی هستهای مدعیاند که رآکتورهای کوچکتر که ازطریق تولید انبوه ساخته میشوند میتوانند این کاستی را برطرف کنند. اما برای اختراعات جدی و نوآوری در شیوه طراحی و تولید یک چنین رآکتورهایی باید یک بازار فعال و پررقابت وجود داشته باشد. یک چنین بازاری در حال حاضر وجود ندارد.
نوآوری و اختراعات در عرصه انرژی هستهای هنوز محتمل است ولی با سرعت و بهزودی اتفاق نخواهد افتاد. البته این به آن معنا نیست که انرژی هستهای یکباره از دور خارج خواهد شد. رآکتورهای مدرنی که امروزه در حال احداث هستند شاید تا قرن بیست و دوم به کار خود ادامه دهند. و از رده خارج کردن راکتورهای نه چندان کهنهای که هزینه فراوانی هم صرف احداث آنها شدهاست، مثل تصمیم دولت آلمان کار درستی نیست.
برخی از کشورهای جهان با توجه به احساس ناامنی در مورد سایر منابع انرژی به ساختن رآکتورهای هستهای ادامه خواهند داد و گروه دیگری از کشورها نیز به خاطر در نظر گرفتن احتمال نیاز به تولید جنگافزار هستهای در این مسیر حرکت خواهند کرد. و اگر بهای سوختهای فسیلی افزایش یافته و به دلیل کمبود و یا اخذ مالیاتهای جدید در سطح بالایی باقی بماند انرژی هستهای باری دیگر ممکن است همه را قانع کرده و محبوبیت پیدا کند. اما تردیدی نیست که وعده رویای دهههای پیش برای متحول کردن جهان با اتکاء به انرژی هستهای شکست خوردهاست.
هفتهنامه «اکونومیست» در پیشگفتار مطلب تحلیلی خود در این باره، از قول «فردریک سودی» شیمیدان اوائل قرن بیستم مینویسد «نیروی متمرکز در اجزاء اتم میتواند یک قاره خشک و صحرایی را دگرگون کرده، قطبهای یخبندان کره زمین را ذوب کرده و تمام جهان را میتوان با آن به یک باغ بهشتی بدل کرد.»
اما بهکارگیری انرژی هستهای در شکل نظامی آن کاملا خلاف این پیشبینی را ثابت کردهاست و بمب هستهای میتواند سرزمینهای گسترده و سرسبزی را به یک صحرای خشک و بیجان بدل کند. آرمانگرایان امیدوار بودند که انرژی هستهای در شکل غیرنظامی و صلحآمیز آن بتواند جایگزین ارزانتر، فراوانتر و قابل اتکاتری برای انرژی برق در قرنهای آینده باشد، ولی چنین رویائی تحقق نیافت و بعید به نظر میرسد که در آیندههای نزدیک نیز امکان تحقق پیدا کند.
هفتهنامه «اکونومیست» یادآوری میکند که ۲۶ سال پیش همین نشریه در ارزیابی خود از انرژی هستهای نوشته بود: «راه پیشرفت برای صعنت هستهای احداث راکتورهای هستهای پرشمار و تضمین ایمنی و سلامت این مراکز تولید انرژی است. این صنعت باید بتواند ثابت کند که هر ساله تعداد رخدادها، مرگومیر و یا ضایعات زیستمحیطی ناشی از گسترش این صنعت کاهش مییابد و در عمل تولید انرژی به این شیوه از تمام منابع دیگر انرژی ارزانتر شود.»
شاید چنین ارزیابی در آن سالها منطقی و منصفانه بود اما نتیجهگیری ما حاکی از اینکه گویا صنعت انرژی هستهای مثل کارخانههای شکلاتسازی امن و بی خطر است عملا با اقبالی که برای این صنعت پیشبینی میکردیم سازگاری نداشت. درست یک ماه پس از انتشار آن مقاله راکتور هستهای «چرنوبیل» در اوکرائین بر اثر اختلال در سامانه کنترل دچار سانحه شده و منفجر شد. تعدادی از کارکنان این مرکز هستهای کشته شده و نشت و گسترش مواد پرتوزا در محدوده گستردهای از خاک اوکراین هزاران نفر را بیخانمان و محیط زیست منطقه را آلوده و غیر قابل زیست کرد.
هنوز هم ارزیابی دقیقی از میزان آسیبهای ناشی از این انفجار به دست نیامده اما ضایعات انسانی آن از مرگ کارگران گرفته تا مصیبتهایی که ساکنان این منطقه متحمل شدند بر کسی پوشیده نیست.
ژاپن
هفتهنامه «اکونومیست» میافزاید که ۲۵ سال بعد از آن فاجعه، یعنی گذشت زمان کافی برای اینکه برخی را متقاعد کند صنعت انرژی هستهای تحول اساسی پیدا کردهاست، فاجعهای مشابه و این بار در ژاپن روی داد. گردانندگان، سیاستمداران و مدیران ارشد این صنایع برخلاف آنچه که در مورد رهبران دوران افول اتحاد شوروی سابق پنداشته میشد ظاهرا افراد غیر مسئول و غیر پاسخگو در یک نظام خودکامه تمامیتخواه نبودند.
مقامات و مسئولان ژاپنی در برابر رایدهندگان و افکار عمومی این کشور مسئول و قاعدتا باید پاسخگو باشند. اما با این وجود آنها نیز اجازه دادند که علاقه و اشتیاق بیش از حد به تولید انرژی هستهای باعث شود که مقررات و کنترل سختگیرانه بر این صنعت نادیده گرفته شود.
سامانه نظارت ایمنی عملا کارایی لازم را نداشت و بیتوجهی عمدی به خطرات ناشی از احتمال گسترش آلودگیهای هستهای هم بخشی از حرکت کنترل نشده در مسیر تحقق بخشیدن به رویای انرژی هستهای بود.
البته تمام حکومتها و نظامهای دمکراتیک چنین عملکرد ضعیف و بدی ندارند. اما انرژی هستهای به مرور از برنامهها و سیاستهای رژیمهای دمکراتیک حذف میشود. هماینک بزرگترین سرمایهگذاری در این صنعت متعلق به چین است. البته نه به این خاطر که چین در برنامهریزیهای راهبردی خود این انرژی را در اولویت قرار داده بلکه به این معنا که در کشور پرجمعیت و اقتصاد عظیمی چون چین حتی حد ناچیزی از سرمایهگذاری و توجه به یک عرصه مشخص به نسبت سایر کشورها ابعاد بزرگتری پیدا میکند.
به احتمال زیاد تحت تاثیر فاجعه «فوکوشیما» سیستم نظارتی و کنترل برنامههای هستهای در چین دقیقتر و سختگیرانهتر خواهد شد. برخی از مراکز تولید انرژی هستهای چین جزو تازهترین و مدرنترین رآکتورهای جهان هستند. اما ایمنی در این مراکز به چیزی بیشتر از فناوریهای جدید نیاز دارد و در گرو نظارت و قانونگذاری مستقل از حکومت و یک فرهنگ انتقادی و شفاف در مورد جنبههای ایمنی زندگی مردم و محیط زیست است. این جنبهها در چین هنوز جاافتاده و دقیق نیستند و کشورهای دیگری از جمله روسیه نیز هنوز نتوانستهاند ثابت کنند که برای این مسائل اهمیت کافی قایل هستند.
تجربه نشان داده که معمولا نظارت دولت بر مقررات ناظر بر فعالیت و ایمنی مراکز تولید انرژی هستهای میتواند این مقررات را دقیقتر و سختگیرانهتر کند. اما از طرف دیگر معمولا بخش خصوصی در هیچ کشوری بدون کمک و همکاری دولت، حاضر به سرمایهگذاری در انرژی هستهای نیست. دلیل آن مخالفت بخشهایی از افکار عمومی این کشورها، احتمال تغییر مقررات و یا اولویتهای انرژی در هر کشوری است که در حوزه اختیارات و وظایف دولت است. اما مهمترین دلیل این است که ساخت و راهاندازی راکتورهای هستهای بسیار پرهزینه است.
فناوری و روشهای ساخت و بهرهبرداری ارزان از رآکتورهای هستهای که پس از حادثه «چرنوبیل» صحبت آن مطرح شد هنوز به واقعیت نپیوستهاست. هزینه راکتورهای جدیدی که در دهههای اخیر در اروپا احداث شدهاند همگی از بودجه پیش بینی شده بسیار فراتر رفتهاست. و در آمریکا که صاحب بزرگترین صنعت انرژی هستهای در جهان است اکنون بهرهبرداری از گازهای حاصل از سنگهای رسوبی که ارزانتر از تولید سوخت هستهای است از توجه به احداث راکتورهای جدید کاسته است. بنابراین به احتمال زیاد احداث راکتورهای جدید برای تولید انرژی برق تنها در کشورهای آسیای جنوب شرقی که بازار انرژی آنها از سوی دولت کنترل میشود محتمل خواهد بود.
فناوری برای جهانی گرانتر
هفتهنامه «اکونومیست» میافزاید که انرژی هستهای تنها در حالتی میتواند به ایفای نقش کنونی خود ادامه دهد که هزینه آن کاهش یابد و یا از سوی دیگر هزینه تولید برق با اتکا به منابع دیگر بسیار پرهزینهتر شود.
به نظر میرسد که احتمال دوم واقعیتر باشد. باید توجه داشت که هماینک هزینه زیستمحیطی استفاده از سوختهای فسیلی در نظر گرفته نمیشود. اگر یک زمانی روی گازهای گلخانهای که توسط این نوع منابع انرژی تولید میشود قیمت گذاشته شود مسلما بهای تولید برق از طریق سوزاندن نفت و گاز افزایش چشمگیری خواهد یافت.
اما در عمل حتی در نظر گرفتن هزینه و بهای آلودگی ناشی از سوختهای فسیلی بعید است بتواند گرایش به انرژی هستهای را توجیه کند. به عنوان مثال دولت بریتانیا در سالهای اخیر پیشنهاد کرده که از سال ۲۰۲۰ برای هر تن کربن تولید شده توسط سوختهای فسیلی رقمی برابر ۳۰ دلار قیمتگذاری شود. هدف از این طرح تشویق طرحهای موجود برای احداث راکتورهای هستهای بیشتر در اروپاست. ولی با وجود این به نظر نمیرسد که در سایر بخشهای جهان چنین پیشنهادهایی پذیرفته شود.
گذشته از عامل قیمتگذاری بر کربن ناشی از مصرف سوختهای فسیلی، انرژی هستهای برای اینکه بتواند در بازار به خوبی رقابت کند باید از هزینه و بهای خود به شدت بکاهد. اما با وجود برنامههای گسترده و بودجههای هنگفت برای پژوهش در این زمینه تاکنون چنین تحولی صورت نگرفته و بعید به نظر میرسد که در آینده نیز عملی شود.
معمولا نوآوریها در عرصههایی صورت میگیرد که رقابت شدید باشد و بسیاری از تازهواردها در هر بازار مشخصی بخواهند سهم بیشتری برای خود پیدا کنند. برخی از اشکال جدید انرژیهای قابل بازیافت چنین خصوصیتی دارند. و به خاطر وجود رقابت و مقررات ساده حاکم بر بازار این نوع تولیدات به مرور از بهای آنها کاسته میشود. ولی چشمانداز روشنی به این لحاظ برای انرژی هستهای دیده نمیشود.
هفتهنامه «اکونومیست» میافزاید که مدافعان انرژی هستهای مدعیاند که رآکتورهای کوچکتر که ازطریق تولید انبوه ساخته میشوند میتوانند این کاستی را برطرف کنند. اما برای اختراعات جدی و نوآوری در شیوه طراحی و تولید یک چنین رآکتورهایی باید یک بازار فعال و پررقابت وجود داشته باشد. یک چنین بازاری در حال حاضر وجود ندارد.
نوآوری و اختراعات در عرصه انرژی هستهای هنوز محتمل است ولی با سرعت و بهزودی اتفاق نخواهد افتاد. البته این به آن معنا نیست که انرژی هستهای یکباره از دور خارج خواهد شد. رآکتورهای مدرنی که امروزه در حال احداث هستند شاید تا قرن بیست و دوم به کار خود ادامه دهند. و از رده خارج کردن راکتورهای نه چندان کهنهای که هزینه فراوانی هم صرف احداث آنها شدهاست، مثل تصمیم دولت آلمان کار درستی نیست.
برخی از کشورهای جهان با توجه به احساس ناامنی در مورد سایر منابع انرژی به ساختن رآکتورهای هستهای ادامه خواهند داد و گروه دیگری از کشورها نیز به خاطر در نظر گرفتن احتمال نیاز به تولید جنگافزار هستهای در این مسیر حرکت خواهند کرد. و اگر بهای سوختهای فسیلی افزایش یافته و به دلیل کمبود و یا اخذ مالیاتهای جدید در سطح بالایی باقی بماند انرژی هستهای باری دیگر ممکن است همه را قانع کرده و محبوبیت پیدا کند. اما تردیدی نیست که وعده رویای دهههای پیش برای متحول کردن جهان با اتکاء به انرژی هستهای شکست خوردهاست.