نظامهای دیکتاتوری و بهویژه استبداد دینی به جای امید بر ترس بنا شدهاند. مردم تنها بر اساس ترس است که آزادیهای خود را واگذار میکنند و نظامهای استبدادی این را به خوبی میدانند. دستگاههای نظامی، امنیتی، قضایی، تبلیغاتی و آموزشی این رژیمها بر القا و درونی کردن ترس بنیان گذاشته شدهاند. آنها بیشتر بر روی ایجاد ترس و هراس از چه چیزهایی کار میکنند؟
ترس از «فحشا و ابتذال و شیوع هرزگی»
این ترس در میان اقشار تحصیلکردهتر، نخبگان و دینداران کارایی بیشتری دارد. در این نوع ترس، دین و اخلاق و ایدئولوژی به هم آمیخته شده و سقوط حکومت موجود یا تضعیف آن مساوی با سقوط جامعه به ورطهٔ «ابتذال و بیاخلاقی و هرزگی و انحراف و فساد اخلاقی» معرفی میشود. فشار سپاه بر دیوان عالی کشور برای اعدام سعید ملکپور (و بعدا اعلام تشکر این نهاد از قوهٔ قضاییه برای تایید این حکم) با هدف القای ترس از «فحشا و فساد» و معرفی حکومت به عنوان تنها سد جلوگیری از «فحشا» (اما در واقع برای ارعاب جوانان فعال در حوزهٔ مجازی) انجام میشود.
گفتمان و ادبیات رسانهها و تریبونهای رژیم استبدادی مملو است از اخطار در باب آنچه «هرزگی» نام گذاشته شدهاست. حجاب اجباری بخشی از این اخطار است. سانسور و ممیزی و پارازیت و فیلترینگ بر اساس همین ترس توجیه میشوند. جداسازی جنسیتی و تبعیضهای جنسی نیز از جنس پیشگیری از هرزگی و فحشا به جامعه فروخته میشوند. بدین ترتیب حکومت خود را حافظ ناموس و مقوم غیرت مردان در جامعهای مردسالار معرفی میکند و چنین مینمایاند که بدون آن جامعه در فساد غوطهور خواهد شد.
ترس از تجزیهٔ کشور
مجتبی ذوالنور جانشین ولی فقیه در سپاه پاسداران در مورد دیدار خود با کروبی پس از انتخابات میگوید: «به کروبی عرض کردم تو که میدانی نتیجه چیست، پس چرا عمر خود را در راهی صرف میکنید که اگر به نتیجه برسد باعث نابودی و تجزیه کشور میشود.» (سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰ شهریور ۱۳۹۰) مقامات حکومت تلاش میکنند فروپاشی رژیم و کنار رفتن استبداد را با تجزیهٔ کشور همسان معرفی کنند تا افراد میهندوست، استبداد را به ازای حفظ تمامیت کشور پذیرا شوند. مستبدان به خوبی میدانند که افراد به اولویتبندی خواستههایشان میپردازند و اگر اولویت اول آنها در خطر باشد از اولویتهای دیگر میگذرند.
در یک سالی که از جنبش مخالفان سوری گذشت طرفداران حکومت همواره مخالفان را به تجزیهطلبی متهم کردهاند: «برای سوریه نقشه کشیدهاند که به چهار کشور تجزیه شود.» (احمد حسون مفتی ارشد سوریه در گفتوگو با روزنامه الاهرام مصر، الف، ۲۷ دی ۱۳۹۰) در حالی که تاکید بر وحدت «سوریه» همواره یکی از بخشهای اصلی شعارهای مخالفان بودهاست. در اوج درگیریهای میان دو جناح سیاسی در عراق، ائتلاف شیعه برای حذف رقیب به همین موضوع تمسک میجوید. «عزت الشابندر» یکی از نمایندگان ائتلاف اتحاد ملی برای تحکیم قدرت ائتلاف خویش اعلام کرد که ترکیه و قطر شدیدا به دنبال تجزیه عراق هستند و نمیخواهند عراق یکپارچه و متحد و بدون مشکل باشد. (مهر به نقل از خبرگزاری براثا، ۲۷ دی ۱۳۹۰).
ترس از بیگانه
نظریهٔ توطئه اصولا برای چنین کارکردی ساخته و پرداخته شدهاست، گرچه افراد تحت سلطه و افرادی که احساس ضعف میکنند نیز از همین سلاح علیه قدرتمندان استفاده کرده و آنها را مزدور یا عامل بیگانه معرفی میکنند. نظامهای دیکتاتوری به مردم تحت سلطهٔ خود میگویند اگر ما نباشیم بیگانگان شما را خواهند خورد.
حکومت حتی بسیاری از شهروندان عادی را بیگانه معرفی میکند، مثل بهاییان، مسیحیان، یهودیان، اهل سنت و شیعیان مخالف و منتقد. براساس همین القای ترس است که صرف بهایی بودن به جرم تبدیل میشود و آنها را مثل مجرم شناسایی میکنند: «این افراد [بهاییان] بیشتر جوانان و خانوادههای کمدرآمد و فقیر را شامل میشوند که از سوی دستنشاندههای رژیم صهیونیستی مورد تمکین و حمایت مالی قرار میگیرند...هدفْ قرار دادن جوانان و خانوادههای کمدرآمد از اهداف فرقه بهائیت است که باید با آگاهیبخشی به خانوادهها بهویژه جوانان و نوجوانان مواظب روند این توطئه فرهنگی خزنده بود.» (تاکنون ۲۰۰ پیرو فرقه بهائیت در این شهر شناسایی شدهاند، فرمانده سپاه ناحیه شهرستان بهار، روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ دی ۱۳۹۰).
ترس از هرج و مرج
ماشین سرکوب در رژیمهای استبدادی هر گونه تغییر حتی به سمت نقش بیشتر مردم در تصمیمگیریها را هرج و مرج و معترضان به وضع موجود را آشوبگر معرفی میکند. تنها با برچسب آشوبگری است که همهٔ حقوق معترضان از آنان سلب میشود و مقامات حکومت خود را حافظ امنیت (البته از نوع قبرستانی) جامعه معرفی میکنند.
در عرف حاکمان مستبد تفاوتی میان معترض و آشوبگر نیست: "بالاخره یک کسی جرمی مرتکب شده و حرفی زده؛ باید مسئولیت حرفش را بپذیرد. از حرفهایی که آقایان میزنند، این است که بین معترض و اغتشاشگر بایستی فاصله قائل شد. بله، معترض معنایش این نیست که مسئول نیست؛ معترض هم مسئول است. بالاخره حرفی زده، اعتراضی کرده، باید پایش بایستد و مسئولیت آن را قبول کند." (علی خامنهای، هفتهنامه ۹ دی، هفته اول آبان ۱۳۹۰) این معرفی با هدف سلب مشروعیت از هدف معترضان صورت میگیرد.
اعدامهای خیابانی که در دورهٔ احمدینژاد در ایران اوج گرفته صرفا با هدف القای این پیام اجرا میشوند که «اگر آدمکشی نکنیم، هرج و مرج خواهد شد.» این سیاست بر اساس یک دور باطل عمل میکند: اگر اعدام نکنیم هرج و مرج بالا میگیرد. و هرج و مرج بالا گرفته چون کم اعدام کردهایم. همیشه مقامات میتوانند ادعا کنند که اعدامها به اندازهٔ کافی نبودهاست.
عنوانی که به طرحهای مرتبط با سرکوب جوانان و زنان داده میشود (امنیت اجتماعی) دقیقا به القای همین ترس از هرج و مرج باز میگردد. دستگاه انتظامی میخواهد القا کند که چند تار موی دختران یا قدم زدن دختران و پسران با هم در خیابان یا نوع مدل موی پسران یا چکمهٔ خانمها بدون دخالت حکومت به هرج و مرج (در برابر امنیت) منجر میشود.
***
موضوع هر چهار ترس امور موهومی هستند که دستگاه تبلیغاتی حکومت تلاش میکند آنها را واقعی جلوه دهد. نه ایران، و نه سوریه و عراق در حال تجزیه بودهاند (عراق در اوج جنگهای فرقهای سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ تجزیه نشد)، نه بیگانگان قصد چپاول کردن ایران را دارند و اگر گروههایی در دنیا هستند که چنین مقاصدی دارند به همهٔ عالم بلکه کشور خود نیز به همین دید نگاه میکنند و حاکمان امروز ایران بخشی از آنها هستند؛ نه فروپاشی یک نظام سیاسی به هرج و مرج میانجامد (نگاه کنید به ایران سال ۵۷ و مصر و تونس و لیبی در سال ۲۰۱۱)؛ و نه جامعهٔ بدون دیکتاتوری به ورطهٔ ابتذال و هرزگی میافتد. بلکه موضوع بر عکس است. جامعهٔ استبدادی با سرعت بیشتری سقوط میکند.
--------------------
نظرات مطرح شده در این یادداشت الزاماً دیدگاه رادیوفردا نیست.
ترس از «فحشا و ابتذال و شیوع هرزگی»
این ترس در میان اقشار تحصیلکردهتر، نخبگان و دینداران کارایی بیشتری دارد. در این نوع ترس، دین و اخلاق و ایدئولوژی به هم آمیخته شده و سقوط حکومت موجود یا تضعیف آن مساوی با سقوط جامعه به ورطهٔ «ابتذال و بیاخلاقی و هرزگی و انحراف و فساد اخلاقی» معرفی میشود. فشار سپاه بر دیوان عالی کشور برای اعدام سعید ملکپور (و بعدا اعلام تشکر این نهاد از قوهٔ قضاییه برای تایید این حکم) با هدف القای ترس از «فحشا و فساد» و معرفی حکومت به عنوان تنها سد جلوگیری از «فحشا» (اما در واقع برای ارعاب جوانان فعال در حوزهٔ مجازی) انجام میشود.
گفتمان و ادبیات رسانهها و تریبونهای رژیم استبدادی مملو است از اخطار در باب آنچه «هرزگی» نام گذاشته شدهاست. حجاب اجباری بخشی از این اخطار است. سانسور و ممیزی و پارازیت و فیلترینگ بر اساس همین ترس توجیه میشوند. جداسازی جنسیتی و تبعیضهای جنسی نیز از جنس پیشگیری از هرزگی و فحشا به جامعه فروخته میشوند. بدین ترتیب حکومت خود را حافظ ناموس و مقوم غیرت مردان در جامعهای مردسالار معرفی میکند و چنین مینمایاند که بدون آن جامعه در فساد غوطهور خواهد شد.
ترس از تجزیهٔ کشور
مجتبی ذوالنور جانشین ولی فقیه در سپاه پاسداران در مورد دیدار خود با کروبی پس از انتخابات میگوید: «به کروبی عرض کردم تو که میدانی نتیجه چیست، پس چرا عمر خود را در راهی صرف میکنید که اگر به نتیجه برسد باعث نابودی و تجزیه کشور میشود.» (سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰ شهریور ۱۳۹۰) مقامات حکومت تلاش میکنند فروپاشی رژیم و کنار رفتن استبداد را با تجزیهٔ کشور همسان معرفی کنند تا افراد میهندوست، استبداد را به ازای حفظ تمامیت کشور پذیرا شوند. مستبدان به خوبی میدانند که افراد به اولویتبندی خواستههایشان میپردازند و اگر اولویت اول آنها در خطر باشد از اولویتهای دیگر میگذرند.
در یک سالی که از جنبش مخالفان سوری گذشت طرفداران حکومت همواره مخالفان را به تجزیهطلبی متهم کردهاند: «برای سوریه نقشه کشیدهاند که به چهار کشور تجزیه شود.» (احمد حسون مفتی ارشد سوریه در گفتوگو با روزنامه الاهرام مصر، الف، ۲۷ دی ۱۳۹۰) در حالی که تاکید بر وحدت «سوریه» همواره یکی از بخشهای اصلی شعارهای مخالفان بودهاست. در اوج درگیریهای میان دو جناح سیاسی در عراق، ائتلاف شیعه برای حذف رقیب به همین موضوع تمسک میجوید. «عزت الشابندر» یکی از نمایندگان ائتلاف اتحاد ملی برای تحکیم قدرت ائتلاف خویش اعلام کرد که ترکیه و قطر شدیدا به دنبال تجزیه عراق هستند و نمیخواهند عراق یکپارچه و متحد و بدون مشکل باشد. (مهر به نقل از خبرگزاری براثا، ۲۷ دی ۱۳۹۰).
ترس از بیگانه
نظریهٔ توطئه اصولا برای چنین کارکردی ساخته و پرداخته شدهاست، گرچه افراد تحت سلطه و افرادی که احساس ضعف میکنند نیز از همین سلاح علیه قدرتمندان استفاده کرده و آنها را مزدور یا عامل بیگانه معرفی میکنند. نظامهای دیکتاتوری به مردم تحت سلطهٔ خود میگویند اگر ما نباشیم بیگانگان شما را خواهند خورد.
حکومت حتی بسیاری از شهروندان عادی را بیگانه معرفی میکند، مثل بهاییان، مسیحیان، یهودیان، اهل سنت و شیعیان مخالف و منتقد. براساس همین القای ترس است که صرف بهایی بودن به جرم تبدیل میشود و آنها را مثل مجرم شناسایی میکنند: «این افراد [بهاییان] بیشتر جوانان و خانوادههای کمدرآمد و فقیر را شامل میشوند که از سوی دستنشاندههای رژیم صهیونیستی مورد تمکین و حمایت مالی قرار میگیرند...هدفْ قرار دادن جوانان و خانوادههای کمدرآمد از اهداف فرقه بهائیت است که باید با آگاهیبخشی به خانوادهها بهویژه جوانان و نوجوانان مواظب روند این توطئه فرهنگی خزنده بود.» (تاکنون ۲۰۰ پیرو فرقه بهائیت در این شهر شناسایی شدهاند، فرمانده سپاه ناحیه شهرستان بهار، روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ دی ۱۳۹۰).
ترس از هرج و مرج
ماشین سرکوب در رژیمهای استبدادی هر گونه تغییر حتی به سمت نقش بیشتر مردم در تصمیمگیریها را هرج و مرج و معترضان به وضع موجود را آشوبگر معرفی میکند. تنها با برچسب آشوبگری است که همهٔ حقوق معترضان از آنان سلب میشود و مقامات حکومت خود را حافظ امنیت (البته از نوع قبرستانی) جامعه معرفی میکنند.
در عرف حاکمان مستبد تفاوتی میان معترض و آشوبگر نیست: "بالاخره یک کسی جرمی مرتکب شده و حرفی زده؛ باید مسئولیت حرفش را بپذیرد. از حرفهایی که آقایان میزنند، این است که بین معترض و اغتشاشگر بایستی فاصله قائل شد. بله، معترض معنایش این نیست که مسئول نیست؛ معترض هم مسئول است. بالاخره حرفی زده، اعتراضی کرده، باید پایش بایستد و مسئولیت آن را قبول کند." (علی خامنهای، هفتهنامه ۹ دی، هفته اول آبان ۱۳۹۰) این معرفی با هدف سلب مشروعیت از هدف معترضان صورت میگیرد.
اعدامهای خیابانی که در دورهٔ احمدینژاد در ایران اوج گرفته صرفا با هدف القای این پیام اجرا میشوند که «اگر آدمکشی نکنیم، هرج و مرج خواهد شد.» این سیاست بر اساس یک دور باطل عمل میکند: اگر اعدام نکنیم هرج و مرج بالا میگیرد. و هرج و مرج بالا گرفته چون کم اعدام کردهایم. همیشه مقامات میتوانند ادعا کنند که اعدامها به اندازهٔ کافی نبودهاست.
عنوانی که به طرحهای مرتبط با سرکوب جوانان و زنان داده میشود (امنیت اجتماعی) دقیقا به القای همین ترس از هرج و مرج باز میگردد. دستگاه انتظامی میخواهد القا کند که چند تار موی دختران یا قدم زدن دختران و پسران با هم در خیابان یا نوع مدل موی پسران یا چکمهٔ خانمها بدون دخالت حکومت به هرج و مرج (در برابر امنیت) منجر میشود.
***
موضوع هر چهار ترس امور موهومی هستند که دستگاه تبلیغاتی حکومت تلاش میکند آنها را واقعی جلوه دهد. نه ایران، و نه سوریه و عراق در حال تجزیه بودهاند (عراق در اوج جنگهای فرقهای سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ تجزیه نشد)، نه بیگانگان قصد چپاول کردن ایران را دارند و اگر گروههایی در دنیا هستند که چنین مقاصدی دارند به همهٔ عالم بلکه کشور خود نیز به همین دید نگاه میکنند و حاکمان امروز ایران بخشی از آنها هستند؛ نه فروپاشی یک نظام سیاسی به هرج و مرج میانجامد (نگاه کنید به ایران سال ۵۷ و مصر و تونس و لیبی در سال ۲۰۱۱)؛ و نه جامعهٔ بدون دیکتاتوری به ورطهٔ ابتذال و هرزگی میافتد. بلکه موضوع بر عکس است. جامعهٔ استبدادی با سرعت بیشتری سقوط میکند.
--------------------
نظرات مطرح شده در این یادداشت الزاماً دیدگاه رادیوفردا نیست.