باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، روز ۲۷ فوریه در محل کاخ سفید میزبان بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بود، دیداری که از دید بسیاری از تحلیلگران حائز اهمیت بسیار زیادی بود و دستاوردهای حاصل از آن تأثیر زیادی بر شکلگیری تحولات جهانی در هفتهها و ماههای پیش رو خواهد داشت.
اما همان طور که پیشبینی هم میشد مسئله «ایران» در صدر صورت جلسه گفتوگوها و چانه زنیهای دو رهبر متحد جای داشت و، آن طور که جفری گُلدبرگ نویسنده کتاب «زندانیان» و خبرنگار مجله آمریکایی قدیمی و معتبر «آتلانتیک» مینویسد: اوباما «تلاش خواهد کرد نخست وزیر اسرائیل را مجاب کند که هر گونه برنامهای برای بمباران تأسیسات هستهای ایران طی ماههای آینده دارد به تعویق بیندازد.»
در عین حال رئیس جمهوری آمریکا به عنوان نزدیکترین متحد اسرائیل به نخست وزیر آن کشور اطمینان داده که در صورتی که تحریمهای اقتصادی در بازداشتن تهران از پیگیری برنامه هستهای موفق نبود، ایالات متحده «پشت سر اسرائیل میایستد» و رهبری کنونی آمریکا به ارتش آن کشور دستور خواهد داد که برنامه هستهای ایران را نابود کند.
گفتوگوی جفری گلدبرگ با باراک اوباما، مفصل ترین مصاحبهای است که چهل و چهارمین رئیس جمهوری ایالات متحده تا کنون درباره بحران فزاینده ایران و مسائل پیرامون آن انجام دادهاست. در بخشی از همین مصاحبه اوباما تأکید میکند ایران و اسرائیل هردو میبایست احتمال وارد عمل شدن آمریکا علیه تأسیسات اتمی ایران را جدی بگیرند و تصریح میکند: «فکر میکنم دولت اسرائیل متوجه باشد که من به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده، بلوف نمیزنم.»
برگردان فارسی قسمتهایی از مصاحبه «جفری گلدبرگ» با «باراک اوباما» را در ادامه این مطلب خواهید خواند.
جِفری گُلدبرگ: به نظرم نخست وزیر اسرائیل از شما خواهد خواست که به طور دقیق خطوط قرمز را [درباره مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران] تبیین کنید. پیام شما به ایشان چیست؟
باراک اوباما: مدتهاست که هم ایالات متحده آمریکا و هم اسرائیل به طور پیوسته درباره مسئلهای پیچیده با یکدیگر در حال مذاکره و مشورت بودهاند، یعنی مسئله چشمانداز دستیابی ایران به جنگافزار هستهای، این موضوع یکی از پنج رأس اصلی نگرانیهای سیاست خارجی من از زمان تصدی پست ریاست جمهوری بوده؛ به محض اینکه کارم را به عنوان رئیس جمهوری آغاز کردم، راهبردی را طرح ریزی کردیم که در چهارچوب آن بتوانیم جامعه جهانی را حول این موضوع متحد کنیم و با انزوای ایران به رهبران این کشور پیامی روشن بفرستیم که برای بازگشتشان به جمع دیگر ملتهای جهان راهی وجود دارد، و اگر از پذیرش این راه سر باز بزنند، پیامدهای شدیدی در انتظارشان خواهد بود.
سه سال از آن زمان گذشته، و با نگاهی به راه طی شده میتوانیم بگوییم که فراتر از انتظارات موجود موفق عمل کردهایم. وقتی ما سکان دولت را در دست گرفتیم، جمهوری اسلامی متحد بود و در حال حرکت، از آن طرف دنیا هم درباره اینکه چطور باید با مسئله ایران برخورد کند دچار چنددستگی و اختلاف بود. امروز، جهان بیش از همیشه بر سر ضرورت تغییر رفتار ایران اتفاق رأی دارد و جمهوری اسلامی به انزوا کشیده شده و تأثیرات شدید تحریمهای چندگانه را احساس میکند.
در عین حال، میدانیم حرف آخر این است که: آیا این مشکل در نهایت حل میشود؟ تأکید من همواره بر این بوده که پیشگیری از دست یافتن ایران به سلاح هستهای تنها به سود اسرائیل نیست، بلکه عمیقاً در راستای منافع امنیتی آمریکا نیز هست، و اینکه وقتی میگویم هیچ گزینهای را از روی میز کنار نمیگذاریم، بر سر حرفمان هستیم. آنقدر به فشار وارد کردن بر ایران ادامه خواهیم داد که راهش را عوض کند.
گلدبرگ: برگردیم به این جمله «همه گزینهها بر روی میز هست، » احتمالاً تا کنون ۵۰ یا ۱۰۰ بار این جمله را تکرار کردهاید. خیلیها هم حرف شما را باور میکنند، اما در این میان دو نفر مخاطبان اصلی شما هستند: یکی رهبر جمهوری اسلامی و دیگری نخست وزیر اسرائیل، که شاید بتوان گفت زیاد به حرف شما اعتماد ندارند. به نظر میرسد دولت اسرائیل فکر میکند این حرف یک تهدید گنگ است که سالهای سال پیوسته تکرار شده، برای پاسخ به این برخورد آیا تغییر و تشدیدی را در لحن شما شاهد خواهیم بود؟
باراک اوباما: فکر میکنم هم مردم اسرائیل، هم مردم آمریکا و همچنین مردم ایران حرف من را میفهمند. این گزینهها شامل اجزای مختلف هستند: جزئی از آن سیاسی است که شامل انزوای ایران میشود، جزئی اقتصادی است که شامل تحریمهای بیسابقه و فلجکننده است، جزئی دیگر دیپلماتیک است که در این بخش ما موفق شدهایم ائتلاف کشورهای ۱+۵ را تقویت کنیم که گزینههای مختلفی را در برابر ایران قرار میدهد و اطمینان حاصل میکند که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ارزیابی برنامه تسلیحاتی ایران قدرت عمل دارد، در نهایت گزینههای یادشده شامل جزئی نظامی هم میشوند. فکر میکنم مردم متوجه این مسئله شده باشند.
به باور من دولت اسرائیل متوجه هست که من به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده، بلوف نمیزنم. همچنان که، طبق اصول سیاست سنجیده و صحیح، راه نمیافتم تا تصمیماتمان را جار بزنم. به نظرم، هر دو دولت ایران و اسرائیل میدانند که وقتی ایالات متحده میگوید داشتن جنگافزار اتمی توسط ایران ناپذیرفتنی است، سر حرفمان ایستادهایم. بگذارید توضیح بدهم چرا روی این مسئله انگشت گذاشتهایم.
علاوه بر تهدید عمیقی که ایران متوجه اسرائیل میکند، که یکی از قدرتمندترین همپیمانان ما در جهان است، به علاوه لحن تندی که رهبران ایران نسبت به اسرائیل داشتهاند، اگر ایران به جنگافزار هستهای دست یابد، این مسئله در تضاد کامل با سیاستهای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای خواهد بود. خطر اینکه سلاح اتمی ایران به دست گروههای تروریستی بیفتد بسیار جدی است. به احتمال قریب به یقین دیگر بازیگران منطقه هم احساس نیاز خواهند کرد که جنگافزار هستهای خود را داشته باشند. در چنین حالتی چشمانداز یک مسابقه تسلیحاتی را در منطقهای بسیار بی ثبات خواهید داشت، جایی که سرشار است از دولتهای بی ثبات و تنشهای فرقهای. چنین حالتی به ایران این امکان مضاعف را خواهد داد تا [بیش از پیش] از عوامل خود در انجام حملات تروریستی حمایت کند، چون در آن زمان ترس کمتری از مقابله و اقدام تلافی جویانه خواهند داشت.
گلدبرگ: اگر اسرائیل در این معادله حضور نداشت، موضع شما چه تغییری میکرد؟
باراک اوباما: در آن صورت باز هم جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، مسئله امنیت ملی بسیار مهمی برای ایالات متحده به شمار میآمد.
گلدبرگ: سه سال پیش کمی قبل از برگزیده شدن به مقام نخست وزیری، نتانیاهو در یک مصاحبه به من گفت که به باور او ایران را یک «فرقه آخرالزمانی در انتظار منجی» رهبری میکند. هفته پیش، ژنرال «مارتین دِمپسی»، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا رهبری ایران را «معقول» توصیف کرد. موضع شما در این محور وسیع کجا قرار میگیرد؟ فکر میکنید رهبران ایران آنقدر غیر معقول هستند که آن طور که از دید ما به نفعشان است عمل نمیکنند؟
باراک اوباما: شکی نیست که رهبران ایران به انزوا کشیده شدهاند. نظام سیاسی ایران هم بسیار عریض و طویل است. فلسفه وجودی این حکومت هم بر مبنای دشمنی با ایالات متحده، اسرائیل و تا حدی غرب بنیان گذاشته شده و به پیش میرود. این افراد نشان دادهاند که برای رسیدن به اهدافشان حاضرند خارج از چهارچوب قوانین و عرف بینالمللی عمل کنند. این ویژگیها چنین نظامی را خطرناک میکند. [جمهوری اسلامی] نشان داده آمادهاست که مخالفان درون کشور را به شیوهای بیرحمانه و خونین سرکوب کند.
گلدبرگ: [بر همین اساس] به نظر میرسد رژیمی که بنیانش بر ضدیت با آمریکا بنا نهاده شده، تمایلی برای تسلیم در برابر تحریمهای به رهبری آمریکا نشان نخواهد داد.
باراک اوباما: فکر میکنم پرسش این است که: خواست اصلی این حکومت چیست؟ در چند هفته گذشته دیدهایم و از زبان رهبران این رژیم شنیدهایم که سلاحهای اتمی معصیتبار و غیر اسلامی هستند. این جملات سخنان رسمی رهبر جمهوری اسلامی و وزیر امور خارجهشان بودهاست.
گلدبرگ: صداقتشان را باور میکنید؟
باراک اوباما: مقصود من این نیست که صداقت کلامی را که از این رژیم میآید باور میکنم. منظورم این است که برای این نظام اثبات اینکه مقاصد صلحآمیزی دارند و به دنبال جنگافزار هستهای نیستند منافاتی با آنچه گفتهاند ندارد. لازم هم نیست در برابر ما گردن بنهند. اما حتماً لازم است که به جهان در عمل نشان دهند که عمل و کلامشان هماهنگ است. در عین حال، باید بدون اینکه وجهه خود را از دست بدهند، امکان انجام این کار را هم برایشان میسر ساخت.
تنها شرایط مشابهی که میتوان با ایران مقایسه کرد کره شمالی است. ما فشار زیادی بر کره شمالی وارد کردهایم و، در واقع، حکومت کره شمالی تا به امروز موافقت کرده که بخشی از فعالیتهای هستهای و آزمایش موشکی خود را متوقف کند و بر سر میز مذاکره بازگردد. اما کره شمالی در انزوای بیشتری هم فرو رفته و به طور حتم نسبت به ایران توان کمتری برای شکل دادن به محیط اطرافش دارد. از این رو به باور من خطرات دستیابی ایران به جنگافزار هستهای، که میتواند منجر به پخش این تسلیحات در خاورمیانه شود، بسیار زیاد است.
گلدبرگ: من به طور خاص میگویم، تصور کنیم حزبالله به اسرائیل حمله کند. اسرائیل به لبنان لشکرکشی میکند. ایران به حالت آمادهباش هستهای در میآید و بعدش هم یک، دو و سه...
باراک اوباما: پتانسیل زبانه کشیدن آتش بحران در چنین وضعیتی عمیقاً خطرناک است، و علاوه بر هزینه انسانی یک رویارویی هستهای در خاورمیانه، فکر کنید یک چنین شرایطی چه تأثیری بر اقتصاد جهان خواهد گذاشت. اقتصاد جهان به نقطه توقف خواهد رسید. بنابراین وقتی من میگویم به نفع ایالات متحده است، منظورم این نیست که ما مایلیم این مسئله را حل و فصل کنیم. منظورم این است که باید از پس حل این مسئله بر آییم.
گلدبرگ: آیا میتوانید راجع به سوریه به عنوان یک مسئله راهبردی صحبت کنید؟ به عنوان یک مسئله حقوق بشری، البته به نظرم در عین حال یکی از راههایی که میتوان ایران را منزوی کرد از میان برداشتن یا کمک به حذف تنها متحد عرب ایران است.
باراک اوباما: البته.
گلدبرگ: پس سؤال این است که دولت کنونی آمریکا چه کار دیگری میتواند در این زمینه انجام دهد؟
باراک اوباما: خوب، ببینید، شکی نیست که ایران هماینک نسبت به یک سال پیش، دوسال پیش یا سه سال پیش بسیار تضعیف شده. اگر چه بهار عربی دستاندازها و مسائل خاص خودش را دارد، اما جنبشی است که برای [نظام] ایران یک شکست استراتژیک را نمایندگی میکند. چون مردم آن منطقه به چشم خود دیدهاند که تمامی خواستهای آزادیخواهانه از قبیل تعیین سرنوشت، آزادی بیان، آزادی گردهمایی به شکلی پیوسته توسط [جمهوری اسلامی] نقض شده، و رهبری ایران دوستدار حرکت به سوی حقوق بشر و آزادی سیاسی نیست.
اما تأثیر این جنبش هم اکنون به شکلی مستقیمتر سوریه را در بر گرفته و این کشور عربی تنها همپیمان راستین حکومت ایران در منطقه است.
برآوردهای ما نشان میدهد که روزهای [رئیس جمهوری بشار اسد] در مسند قدرت به شمارش افتاده و [سقوط او] دیر و زود دارد اما سوخت و سوز نخواهد داشت. حال، ما برای تسریع این تحول چکار میتوانیم بکنیم؟ ما در حال همکاری با جامعه جهانی هستیم، درباره مورد سوریه ماجرا نسبت به موارد مشابه، مثلاً لیبی، متفاوت و پیچیدهتر است چون سوریه کشوری بسیار بزرگتر و پیشرفتهتر است، چنددستگی در میان مخالفان به شدت وجود دارد و اگرچه جهان عرب هم اکنون بر سر مسئله سوریه به توافق رسیده در عرصه بین المللی کشورهایی مانند روسیه کماکان در برابر قطعنامهها یا اقدامات بالقوه سازمان ملل میایستند.
ازین رو، کاری که ما انجام میدهیم – وزیر امور خارجه به تازگی از سفری به تونس برای رهبری گروه دوستان سوریه در تونس بازگشت – تلاش برای اتخاذ راهبردهایی است که کمکهای انسانی را به افراد درون مرزهای سوریه برساند و در عین حال توانایی سرعت بخشیدن به بر سر کار آمدن دولتی صلحدوست، با ثبات و نماینده واقعی ملت سوریه را داشته باشد. اگر به چنین دستاوردی برسیم، شکستی بزرگ به [جمهوری اسلامی] تحمیل خواهیم کرد.
گلدبرگ: کاری هست که شما با انجام آن بتوانید این حرکت را سریعتر انجام به پیش ببرید؟
باراک اوباما: خوب، [البته که هست] اما نه آن چیزی که بتوانم با شما در میان بگذارم، چون رتبه دسترسی به اطلاعات طبقهبندی شده شما برای دانستنش کافی نیست. (خنده.)
اما همان طور که پیشبینی هم میشد مسئله «ایران» در صدر صورت جلسه گفتوگوها و چانه زنیهای دو رهبر متحد جای داشت و، آن طور که جفری گُلدبرگ نویسنده کتاب «زندانیان» و خبرنگار مجله آمریکایی قدیمی و معتبر «آتلانتیک» مینویسد: اوباما «تلاش خواهد کرد نخست وزیر اسرائیل را مجاب کند که هر گونه برنامهای برای بمباران تأسیسات هستهای ایران طی ماههای آینده دارد به تعویق بیندازد.»
در عین حال رئیس جمهوری آمریکا به عنوان نزدیکترین متحد اسرائیل به نخست وزیر آن کشور اطمینان داده که در صورتی که تحریمهای اقتصادی در بازداشتن تهران از پیگیری برنامه هستهای موفق نبود، ایالات متحده «پشت سر اسرائیل میایستد» و رهبری کنونی آمریکا به ارتش آن کشور دستور خواهد داد که برنامه هستهای ایران را نابود کند.
گفتوگوی جفری گلدبرگ با باراک اوباما، مفصل ترین مصاحبهای است که چهل و چهارمین رئیس جمهوری ایالات متحده تا کنون درباره بحران فزاینده ایران و مسائل پیرامون آن انجام دادهاست. در بخشی از همین مصاحبه اوباما تأکید میکند ایران و اسرائیل هردو میبایست احتمال وارد عمل شدن آمریکا علیه تأسیسات اتمی ایران را جدی بگیرند و تصریح میکند: «فکر میکنم دولت اسرائیل متوجه باشد که من به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده، بلوف نمیزنم.»
برگردان فارسی قسمتهایی از مصاحبه «جفری گلدبرگ» با «باراک اوباما» را در ادامه این مطلب خواهید خواند.
جِفری گُلدبرگ: به نظرم نخست وزیر اسرائیل از شما خواهد خواست که به طور دقیق خطوط قرمز را [درباره مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران] تبیین کنید. پیام شما به ایشان چیست؟
باراک اوباما: مدتهاست که هم ایالات متحده آمریکا و هم اسرائیل به طور پیوسته درباره مسئلهای پیچیده با یکدیگر در حال مذاکره و مشورت بودهاند، یعنی مسئله چشمانداز دستیابی ایران به جنگافزار هستهای، این موضوع یکی از پنج رأس اصلی نگرانیهای سیاست خارجی من از زمان تصدی پست ریاست جمهوری بوده؛ به محض اینکه کارم را به عنوان رئیس جمهوری آغاز کردم، راهبردی را طرح ریزی کردیم که در چهارچوب آن بتوانیم جامعه جهانی را حول این موضوع متحد کنیم و با انزوای ایران به رهبران این کشور پیامی روشن بفرستیم که برای بازگشتشان به جمع دیگر ملتهای جهان راهی وجود دارد، و اگر از پذیرش این راه سر باز بزنند، پیامدهای شدیدی در انتظارشان خواهد بود.
سه سال از آن زمان گذشته، و با نگاهی به راه طی شده میتوانیم بگوییم که فراتر از انتظارات موجود موفق عمل کردهایم. وقتی ما سکان دولت را در دست گرفتیم، جمهوری اسلامی متحد بود و در حال حرکت، از آن طرف دنیا هم درباره اینکه چطور باید با مسئله ایران برخورد کند دچار چنددستگی و اختلاف بود. امروز، جهان بیش از همیشه بر سر ضرورت تغییر رفتار ایران اتفاق رأی دارد و جمهوری اسلامی به انزوا کشیده شده و تأثیرات شدید تحریمهای چندگانه را احساس میکند.
در عین حال، میدانیم حرف آخر این است که: آیا این مشکل در نهایت حل میشود؟ تأکید من همواره بر این بوده که پیشگیری از دست یافتن ایران به سلاح هستهای تنها به سود اسرائیل نیست، بلکه عمیقاً در راستای منافع امنیتی آمریکا نیز هست، و اینکه وقتی میگویم هیچ گزینهای را از روی میز کنار نمیگذاریم، بر سر حرفمان هستیم. آنقدر به فشار وارد کردن بر ایران ادامه خواهیم داد که راهش را عوض کند.
گلدبرگ: برگردیم به این جمله «همه گزینهها بر روی میز هست، » احتمالاً تا کنون ۵۰ یا ۱۰۰ بار این جمله را تکرار کردهاید. خیلیها هم حرف شما را باور میکنند، اما در این میان دو نفر مخاطبان اصلی شما هستند: یکی رهبر جمهوری اسلامی و دیگری نخست وزیر اسرائیل، که شاید بتوان گفت زیاد به حرف شما اعتماد ندارند. به نظر میرسد دولت اسرائیل فکر میکند این حرف یک تهدید گنگ است که سالهای سال پیوسته تکرار شده، برای پاسخ به این برخورد آیا تغییر و تشدیدی را در لحن شما شاهد خواهیم بود؟
باراک اوباما: فکر میکنم هم مردم اسرائیل، هم مردم آمریکا و همچنین مردم ایران حرف من را میفهمند. این گزینهها شامل اجزای مختلف هستند: جزئی از آن سیاسی است که شامل انزوای ایران میشود، جزئی اقتصادی است که شامل تحریمهای بیسابقه و فلجکننده است، جزئی دیگر دیپلماتیک است که در این بخش ما موفق شدهایم ائتلاف کشورهای ۱+۵ را تقویت کنیم که گزینههای مختلفی را در برابر ایران قرار میدهد و اطمینان حاصل میکند که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ارزیابی برنامه تسلیحاتی ایران قدرت عمل دارد، در نهایت گزینههای یادشده شامل جزئی نظامی هم میشوند. فکر میکنم مردم متوجه این مسئله شده باشند.
به باور من دولت اسرائیل متوجه هست که من به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده، بلوف نمیزنم. همچنان که، طبق اصول سیاست سنجیده و صحیح، راه نمیافتم تا تصمیماتمان را جار بزنم. به نظرم، هر دو دولت ایران و اسرائیل میدانند که وقتی ایالات متحده میگوید داشتن جنگافزار اتمی توسط ایران ناپذیرفتنی است، سر حرفمان ایستادهایم. بگذارید توضیح بدهم چرا روی این مسئله انگشت گذاشتهایم.
علاوه بر تهدید عمیقی که ایران متوجه اسرائیل میکند، که یکی از قدرتمندترین همپیمانان ما در جهان است، به علاوه لحن تندی که رهبران ایران نسبت به اسرائیل داشتهاند، اگر ایران به جنگافزار هستهای دست یابد، این مسئله در تضاد کامل با سیاستهای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای خواهد بود. خطر اینکه سلاح اتمی ایران به دست گروههای تروریستی بیفتد بسیار جدی است. به احتمال قریب به یقین دیگر بازیگران منطقه هم احساس نیاز خواهند کرد که جنگافزار هستهای خود را داشته باشند. در چنین حالتی چشمانداز یک مسابقه تسلیحاتی را در منطقهای بسیار بی ثبات خواهید داشت، جایی که سرشار است از دولتهای بی ثبات و تنشهای فرقهای. چنین حالتی به ایران این امکان مضاعف را خواهد داد تا [بیش از پیش] از عوامل خود در انجام حملات تروریستی حمایت کند، چون در آن زمان ترس کمتری از مقابله و اقدام تلافی جویانه خواهند داشت.
گلدبرگ: اگر اسرائیل در این معادله حضور نداشت، موضع شما چه تغییری میکرد؟
باراک اوباما: در آن صورت باز هم جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، مسئله امنیت ملی بسیار مهمی برای ایالات متحده به شمار میآمد.
گلدبرگ: سه سال پیش کمی قبل از برگزیده شدن به مقام نخست وزیری، نتانیاهو در یک مصاحبه به من گفت که به باور او ایران را یک «فرقه آخرالزمانی در انتظار منجی» رهبری میکند. هفته پیش، ژنرال «مارتین دِمپسی»، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا رهبری ایران را «معقول» توصیف کرد. موضع شما در این محور وسیع کجا قرار میگیرد؟ فکر میکنید رهبران ایران آنقدر غیر معقول هستند که آن طور که از دید ما به نفعشان است عمل نمیکنند؟
باراک اوباما: شکی نیست که رهبران ایران به انزوا کشیده شدهاند. نظام سیاسی ایران هم بسیار عریض و طویل است. فلسفه وجودی این حکومت هم بر مبنای دشمنی با ایالات متحده، اسرائیل و تا حدی غرب بنیان گذاشته شده و به پیش میرود. این افراد نشان دادهاند که برای رسیدن به اهدافشان حاضرند خارج از چهارچوب قوانین و عرف بینالمللی عمل کنند. این ویژگیها چنین نظامی را خطرناک میکند. [جمهوری اسلامی] نشان داده آمادهاست که مخالفان درون کشور را به شیوهای بیرحمانه و خونین سرکوب کند.
گلدبرگ: [بر همین اساس] به نظر میرسد رژیمی که بنیانش بر ضدیت با آمریکا بنا نهاده شده، تمایلی برای تسلیم در برابر تحریمهای به رهبری آمریکا نشان نخواهد داد.
باراک اوباما: فکر میکنم پرسش این است که: خواست اصلی این حکومت چیست؟ در چند هفته گذشته دیدهایم و از زبان رهبران این رژیم شنیدهایم که سلاحهای اتمی معصیتبار و غیر اسلامی هستند. این جملات سخنان رسمی رهبر جمهوری اسلامی و وزیر امور خارجهشان بودهاست.
گلدبرگ: صداقتشان را باور میکنید؟
باراک اوباما: مقصود من این نیست که صداقت کلامی را که از این رژیم میآید باور میکنم. منظورم این است که برای این نظام اثبات اینکه مقاصد صلحآمیزی دارند و به دنبال جنگافزار هستهای نیستند منافاتی با آنچه گفتهاند ندارد. لازم هم نیست در برابر ما گردن بنهند. اما حتماً لازم است که به جهان در عمل نشان دهند که عمل و کلامشان هماهنگ است. در عین حال، باید بدون اینکه وجهه خود را از دست بدهند، امکان انجام این کار را هم برایشان میسر ساخت.
تنها شرایط مشابهی که میتوان با ایران مقایسه کرد کره شمالی است. ما فشار زیادی بر کره شمالی وارد کردهایم و، در واقع، حکومت کره شمالی تا به امروز موافقت کرده که بخشی از فعالیتهای هستهای و آزمایش موشکی خود را متوقف کند و بر سر میز مذاکره بازگردد. اما کره شمالی در انزوای بیشتری هم فرو رفته و به طور حتم نسبت به ایران توان کمتری برای شکل دادن به محیط اطرافش دارد. از این رو به باور من خطرات دستیابی ایران به جنگافزار هستهای، که میتواند منجر به پخش این تسلیحات در خاورمیانه شود، بسیار زیاد است.
گلدبرگ: من به طور خاص میگویم، تصور کنیم حزبالله به اسرائیل حمله کند. اسرائیل به لبنان لشکرکشی میکند. ایران به حالت آمادهباش هستهای در میآید و بعدش هم یک، دو و سه...
باراک اوباما: پتانسیل زبانه کشیدن آتش بحران در چنین وضعیتی عمیقاً خطرناک است، و علاوه بر هزینه انسانی یک رویارویی هستهای در خاورمیانه، فکر کنید یک چنین شرایطی چه تأثیری بر اقتصاد جهان خواهد گذاشت. اقتصاد جهان به نقطه توقف خواهد رسید. بنابراین وقتی من میگویم به نفع ایالات متحده است، منظورم این نیست که ما مایلیم این مسئله را حل و فصل کنیم. منظورم این است که باید از پس حل این مسئله بر آییم.
گلدبرگ: آیا میتوانید راجع به سوریه به عنوان یک مسئله راهبردی صحبت کنید؟ به عنوان یک مسئله حقوق بشری، البته به نظرم در عین حال یکی از راههایی که میتوان ایران را منزوی کرد از میان برداشتن یا کمک به حذف تنها متحد عرب ایران است.
باراک اوباما: البته.
گلدبرگ: پس سؤال این است که دولت کنونی آمریکا چه کار دیگری میتواند در این زمینه انجام دهد؟
باراک اوباما: خوب، ببینید، شکی نیست که ایران هماینک نسبت به یک سال پیش، دوسال پیش یا سه سال پیش بسیار تضعیف شده. اگر چه بهار عربی دستاندازها و مسائل خاص خودش را دارد، اما جنبشی است که برای [نظام] ایران یک شکست استراتژیک را نمایندگی میکند. چون مردم آن منطقه به چشم خود دیدهاند که تمامی خواستهای آزادیخواهانه از قبیل تعیین سرنوشت، آزادی بیان، آزادی گردهمایی به شکلی پیوسته توسط [جمهوری اسلامی] نقض شده، و رهبری ایران دوستدار حرکت به سوی حقوق بشر و آزادی سیاسی نیست.
اما تأثیر این جنبش هم اکنون به شکلی مستقیمتر سوریه را در بر گرفته و این کشور عربی تنها همپیمان راستین حکومت ایران در منطقه است.
برآوردهای ما نشان میدهد که روزهای [رئیس جمهوری بشار اسد] در مسند قدرت به شمارش افتاده و [سقوط او] دیر و زود دارد اما سوخت و سوز نخواهد داشت. حال، ما برای تسریع این تحول چکار میتوانیم بکنیم؟ ما در حال همکاری با جامعه جهانی هستیم، درباره مورد سوریه ماجرا نسبت به موارد مشابه، مثلاً لیبی، متفاوت و پیچیدهتر است چون سوریه کشوری بسیار بزرگتر و پیشرفتهتر است، چنددستگی در میان مخالفان به شدت وجود دارد و اگرچه جهان عرب هم اکنون بر سر مسئله سوریه به توافق رسیده در عرصه بین المللی کشورهایی مانند روسیه کماکان در برابر قطعنامهها یا اقدامات بالقوه سازمان ملل میایستند.
ازین رو، کاری که ما انجام میدهیم – وزیر امور خارجه به تازگی از سفری به تونس برای رهبری گروه دوستان سوریه در تونس بازگشت – تلاش برای اتخاذ راهبردهایی است که کمکهای انسانی را به افراد درون مرزهای سوریه برساند و در عین حال توانایی سرعت بخشیدن به بر سر کار آمدن دولتی صلحدوست، با ثبات و نماینده واقعی ملت سوریه را داشته باشد. اگر به چنین دستاوردی برسیم، شکستی بزرگ به [جمهوری اسلامی] تحمیل خواهیم کرد.
گلدبرگ: کاری هست که شما با انجام آن بتوانید این حرکت را سریعتر انجام به پیش ببرید؟
باراک اوباما: خوب، [البته که هست] اما نه آن چیزی که بتوانم با شما در میان بگذارم، چون رتبه دسترسی به اطلاعات طبقهبندی شده شما برای دانستنش کافی نیست. (خنده.)