طرح مکرر دیدگاههای مقامات ارشد دولت روسیه پیرامون مسائل امنیتی ایران طی روزهای اخیر، بازتابی از افزایش نگرانیهای مسکو از رانده شدن به حاشیه در این رابطه، و قرار گرفتن در مقابل عمل انجام شده بدون یافتن فرصت ایفای نقش کلیدی در روند تغییرات منطقه است.
آمریکا و غرب بهویژه طی یک سال گذشته تماسهای سیاسی با دولت روسیه را در رابطه با برنامه هستهای ایران و مسائل امنیتی مرتبط به آن، کاهش دادهاند. از این لحاظ توجه غرب برای برقراری تماسهای غیر مستقیم با تهران، از روسیه به ترکیه منتقل شدهاست.
دلیل عمده آمریکا و غرب برای به بازی نگرفتن روسیه در مسئله ایران، از یک سو کاهش محسوس نفوذ سیاسی روسیه در تهران، و از سوی دیگر محروم ساختن روسیه از ادامه بزرگنمایی در صحنه مناسبات بینالمللی، بهویژه در آستانه انتقال منصب ریاست جمهوری از مدودف به پوتین است.
رهبران کرملین، طی سالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی سابق، بدون در نظر گرفتن ابعاد واقعی قدرت بجای مانده برای روسیه، و تنها با تکیه بر ظرفیت اتمی در اختیار خود، و همچنین استفاده از اهرم کرسی دائمی در شورای امنیت، ضمن تلاش برای کند ساختن روند تحولات منطقهای مورد نظر غرب، همواره خواستار دریافت کارمزد سنگین در قبال همکاریهای محدود با آمریکا بودهاند.
هزینه سنگین-نتایج کم
فراهم ساختن زمینه برخورداری روسیه از قراردادهای عمده نفت و گاز در عراق توسط جرج بوش، و لغو طرح استقرار سپر پدافند موشکی در جمهوری چک و شبکه رادار مرتبط با آن در لهستان، از سوی باراک اوباما، از جمله دستمزدهای کلانی است که آمریکا طی چند سال اخیر در قبال همکاریهای محدود کرملین پرداخت کردهاست.
تغییر نگرش واشینگتن نسبت به ارزش واقعی توسعه همکاریهای سیاسی با مسکو و همچنین افزایش توجه روسیه به تقویت محور همکاری با چین در برابر غرب، بخصوص از آغاز سال مسیحی گذشته که جنبش موسوم به «بهار عرب» در شمال آفریقا و خاورمیانه پا گرفت، مسیر همکاریهای سیاسی غرب با روسیه را تغییر داد.
پشتیبانی روسیه از رژیم قذافی تا آخرین روزها، و پیش از آن، اعلام مخالفت با شکل گرفتن دگرگونیهای سیاسی مورد نظر غرب در مصر، و اینک حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه، و همچنین ایستادگی در برابر اعمال فشارهای نرم (اقتصادی-مالی) علیه جمهوری اسلامی ایران، توجیه عقلی ادامه تعامل غرب با شریک زیادتطلب و کمتوانی مانند مسکو را طی یک سال گذشته دشوارتر از پیش ساخت.
جایگزینی ترکیه
همزمان با فاصله گرفتن محسوس واشینگتن از مسکو، نیاز آمریکا به داشتن شریک و همکار محلی قدرتمند را، ترکیه با برخورداری از آمادگی سیاسی، تناسب فرهنگی-مذهبی و توان عملی بیشتر از روسیه، در عین داشتن انتظار دریافت دستمزد کمتر، برآورده ساخت.
در حالی که مسکو مخالف نصب سپر دفاع موشکی در اروپای مرکزی بود، ترکیه با رغبت خاک خود را به این منظور در اختیار ناتو و آمریکا قرار داد.
در حالی که مسکو ناو جنگی خود را به عنوان نشانه حمایت از رژیم اسد به بندرهای سوریه اعزام داشته، ترکیه خاک خود را در مناطق مرزی در اختیار گروههای مخالف دولت سوریه قرار داده و همزمان ارتش آن کشور نیز در برابر نیروهای امنیتی دمشق آرایش رزمی بهخود گرفتهاند.
در ارتباط با ایران، ترکیه با برخورداری از پشتیبانی آمریکا، نقش رابط سیاسی و میانجی اتمی را طبیعیتر از روسیه ایفا کرد. چنانچه تغییر نظر بعدی آمریکا مسیر مذاکرات مربوط به «بیانیه تهران» و توافقهای سهگانه ترکیه-برزیل-ایران منحرف نمیساخت، یافتن راه حل معتدل برای خروج از بنبست اتمی ایران در آن زمان دشوار نبود.
مسکو در حاشیه
در رابطه با مسئله ایران روسیه اینک به حاشیه رانده شده. دیمیتری راگوزین معاون نخستوزیر و سفیر ویژه کرملین در ناتو روز شنبه هشدار داد که «مقابله نظامی با ایران خطر مستقیم علیه امنیت روسیه خواهد بود.»
یک روز پیش از انتشار هشدار راگوزین، گنادی گاتیلوف، معاون وزیر خارجه روسیه ضمن تکرار مخالفت با اعمال تحریمهای یکجانبه علیه ایران اخطار کرد: «روی کردن به گزینه نظامی علیه ایران تلاشی برای تغییر حکومت آن کشور است.»
آقای گاتیلوف ترجیح میداد که بهجای اعمال تحریمهای یکجانبه علیه ایران توسط آمریکا و اروپا، که علاوه بر همپیمانان غرب (ژاپن، استرالیا، کانادا...) کشورهایی نظیر هند و چین نیز ناگزیر از اعمال آن خواهند بود، موضوع در شورای امنیت مطرح و به مسکو فرصت داده میشد که گروکشیهای قراردادی گذشته را همچنان ادامه دهد. حال آنکه آمریکا و غرب، با هوشمندی طی یک سال گذشته پکن و مسکو، و شورای امنیت را در رابطه با مسئله ایران عملا دور زدهاند.
دو روز پیش از طرح اظهارات گاتیلوف، نیکلای پاترشف دبیر شورای امنیت ملی روسیه با تاکید بر اینکه «خطر حمله نظامی علیه ایران جدیتر شده» نسبت به آنچه «تحریکات اسرائیل» نامید هشدار داد و اعلام خطر کرد که «درگیری مسلحانه با ایران به بروز فاجعه منجر خواهد شد.»
پاترشف همچنین با اظهار این نکته که واشینگتن جمهوری اسلامی را مشکل اصلی خود میداند، خاطرنشان ساخت که «آمریکا قصد دارد در ایران بهجای داشتن دشمن از وجود یک دوست همپیمان و شریک وفادار برخوردار شود.» این نگرانی عمدهای است که رهبران مسکو را در رابطه با وضعیت کنونی ایران بهخود مشغول داشتهاست.
در صورتی که تنش کنونی در منطقه به آغاز جنگ علیه ایران، و تشدید مناقشهها مآلاً به تغییر رژیم جمهوری اسلامی منجر شود، روسیه نه تنها حاشیه امنیت و منطقه میانی مابین مرزهای جنوبی خود با منطقه نفوذ آمریکا در خلیج فارس را از دست خواهد داد، که نقش راهبردی خود در ارتباط با کشورهای آسیای میانه و ماورای قفقاز را نیز ضعیفتر از پیش خواهد یافت.
پیش از آغاز موج تبلیغاتی تازه دایر بر ابراز مخالفت با «تدارک جنگ علیه جمهوری اسلامی»، توسط سایر دولتمردان مسکو، دمیتری مدودف رئیس جمهور روسیه طی مکالمه تلفنی کمسابقهای با محمود احمدینژاد، این نگرانیها را در لفافهای متفاوت، یک روز پیش از عزیمت وی به آمریکای لاتین با او در میان گذاشت. بهنظر میرسد با شدت گرفتن بحران در منطقه، نگرانیهای مسکو از به حاشیه رانده شدن توسط غرب افزایش یافتهاست.
آمریکا و غرب بهویژه طی یک سال گذشته تماسهای سیاسی با دولت روسیه را در رابطه با برنامه هستهای ایران و مسائل امنیتی مرتبط به آن، کاهش دادهاند. از این لحاظ توجه غرب برای برقراری تماسهای غیر مستقیم با تهران، از روسیه به ترکیه منتقل شدهاست.
دلیل عمده آمریکا و غرب برای به بازی نگرفتن روسیه در مسئله ایران، از یک سو کاهش محسوس نفوذ سیاسی روسیه در تهران، و از سوی دیگر محروم ساختن روسیه از ادامه بزرگنمایی در صحنه مناسبات بینالمللی، بهویژه در آستانه انتقال منصب ریاست جمهوری از مدودف به پوتین است.
رهبران کرملین، طی سالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی سابق، بدون در نظر گرفتن ابعاد واقعی قدرت بجای مانده برای روسیه، و تنها با تکیه بر ظرفیت اتمی در اختیار خود، و همچنین استفاده از اهرم کرسی دائمی در شورای امنیت، ضمن تلاش برای کند ساختن روند تحولات منطقهای مورد نظر غرب، همواره خواستار دریافت کارمزد سنگین در قبال همکاریهای محدود با آمریکا بودهاند.
هزینه سنگین-نتایج کم
فراهم ساختن زمینه برخورداری روسیه از قراردادهای عمده نفت و گاز در عراق توسط جرج بوش، و لغو طرح استقرار سپر پدافند موشکی در جمهوری چک و شبکه رادار مرتبط با آن در لهستان، از سوی باراک اوباما، از جمله دستمزدهای کلانی است که آمریکا طی چند سال اخیر در قبال همکاریهای محدود کرملین پرداخت کردهاست.
تغییر نگرش واشینگتن نسبت به ارزش واقعی توسعه همکاریهای سیاسی با مسکو و همچنین افزایش توجه روسیه به تقویت محور همکاری با چین در برابر غرب، بخصوص از آغاز سال مسیحی گذشته که جنبش موسوم به «بهار عرب» در شمال آفریقا و خاورمیانه پا گرفت، مسیر همکاریهای سیاسی غرب با روسیه را تغییر داد.
پشتیبانی روسیه از رژیم قذافی تا آخرین روزها، و پیش از آن، اعلام مخالفت با شکل گرفتن دگرگونیهای سیاسی مورد نظر غرب در مصر، و اینک حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه، و همچنین ایستادگی در برابر اعمال فشارهای نرم (اقتصادی-مالی) علیه جمهوری اسلامی ایران، توجیه عقلی ادامه تعامل غرب با شریک زیادتطلب و کمتوانی مانند مسکو را طی یک سال گذشته دشوارتر از پیش ساخت.
جایگزینی ترکیه
همزمان با فاصله گرفتن محسوس واشینگتن از مسکو، نیاز آمریکا به داشتن شریک و همکار محلی قدرتمند را، ترکیه با برخورداری از آمادگی سیاسی، تناسب فرهنگی-مذهبی و توان عملی بیشتر از روسیه، در عین داشتن انتظار دریافت دستمزد کمتر، برآورده ساخت.
در حالی که مسکو مخالف نصب سپر دفاع موشکی در اروپای مرکزی بود، ترکیه با رغبت خاک خود را به این منظور در اختیار ناتو و آمریکا قرار داد.
در حالی که مسکو ناو جنگی خود را به عنوان نشانه حمایت از رژیم اسد به بندرهای سوریه اعزام داشته، ترکیه خاک خود را در مناطق مرزی در اختیار گروههای مخالف دولت سوریه قرار داده و همزمان ارتش آن کشور نیز در برابر نیروهای امنیتی دمشق آرایش رزمی بهخود گرفتهاند.
در ارتباط با ایران، ترکیه با برخورداری از پشتیبانی آمریکا، نقش رابط سیاسی و میانجی اتمی را طبیعیتر از روسیه ایفا کرد. چنانچه تغییر نظر بعدی آمریکا مسیر مذاکرات مربوط به «بیانیه تهران» و توافقهای سهگانه ترکیه-برزیل-ایران منحرف نمیساخت، یافتن راه حل معتدل برای خروج از بنبست اتمی ایران در آن زمان دشوار نبود.
مسکو در حاشیه
در رابطه با مسئله ایران روسیه اینک به حاشیه رانده شده. دیمیتری راگوزین معاون نخستوزیر و سفیر ویژه کرملین در ناتو روز شنبه هشدار داد که «مقابله نظامی با ایران خطر مستقیم علیه امنیت روسیه خواهد بود.»
یک روز پیش از انتشار هشدار راگوزین، گنادی گاتیلوف، معاون وزیر خارجه روسیه ضمن تکرار مخالفت با اعمال تحریمهای یکجانبه علیه ایران اخطار کرد: «روی کردن به گزینه نظامی علیه ایران تلاشی برای تغییر حکومت آن کشور است.»
آقای گاتیلوف ترجیح میداد که بهجای اعمال تحریمهای یکجانبه علیه ایران توسط آمریکا و اروپا، که علاوه بر همپیمانان غرب (ژاپن، استرالیا، کانادا...) کشورهایی نظیر هند و چین نیز ناگزیر از اعمال آن خواهند بود، موضوع در شورای امنیت مطرح و به مسکو فرصت داده میشد که گروکشیهای قراردادی گذشته را همچنان ادامه دهد. حال آنکه آمریکا و غرب، با هوشمندی طی یک سال گذشته پکن و مسکو، و شورای امنیت را در رابطه با مسئله ایران عملا دور زدهاند.
دو روز پیش از طرح اظهارات گاتیلوف، نیکلای پاترشف دبیر شورای امنیت ملی روسیه با تاکید بر اینکه «خطر حمله نظامی علیه ایران جدیتر شده» نسبت به آنچه «تحریکات اسرائیل» نامید هشدار داد و اعلام خطر کرد که «درگیری مسلحانه با ایران به بروز فاجعه منجر خواهد شد.»
پاترشف همچنین با اظهار این نکته که واشینگتن جمهوری اسلامی را مشکل اصلی خود میداند، خاطرنشان ساخت که «آمریکا قصد دارد در ایران بهجای داشتن دشمن از وجود یک دوست همپیمان و شریک وفادار برخوردار شود.» این نگرانی عمدهای است که رهبران مسکو را در رابطه با وضعیت کنونی ایران بهخود مشغول داشتهاست.
در صورتی که تنش کنونی در منطقه به آغاز جنگ علیه ایران، و تشدید مناقشهها مآلاً به تغییر رژیم جمهوری اسلامی منجر شود، روسیه نه تنها حاشیه امنیت و منطقه میانی مابین مرزهای جنوبی خود با منطقه نفوذ آمریکا در خلیج فارس را از دست خواهد داد، که نقش راهبردی خود در ارتباط با کشورهای آسیای میانه و ماورای قفقاز را نیز ضعیفتر از پیش خواهد یافت.
پیش از آغاز موج تبلیغاتی تازه دایر بر ابراز مخالفت با «تدارک جنگ علیه جمهوری اسلامی»، توسط سایر دولتمردان مسکو، دمیتری مدودف رئیس جمهور روسیه طی مکالمه تلفنی کمسابقهای با محمود احمدینژاد، این نگرانیها را در لفافهای متفاوت، یک روز پیش از عزیمت وی به آمریکای لاتین با او در میان گذاشت. بهنظر میرسد با شدت گرفتن بحران در منطقه، نگرانیهای مسکو از به حاشیه رانده شدن توسط غرب افزایش یافتهاست.