«هرگونه مداخله نظامی در ایران به جنگ و هرج و مرج در خاورمیانه میانجامد. این گفته روز جمعه نیکلا سرکوزی رئیس جمهور فرانسه است. مد نظر او در این گفتهها پرهیز از حمله به تاسیسات هستهای ایران بود. رئیس جمهور فرانسه افزود کشورش همه تلاش خود را خواهد کرد تا مانع مداخله نظامی در ایران شود. اما به گفته او تنها یک راه برای جلوگیری از مداخله نظامی باقی ماندهاست؛ یعنی تحریمهای سختتر و قاطعتر.
پیشنهاد نیکولا سرکوزی مسدود کردن داراییهای بانک مرکزی ایران است و خودداری از واردات نفت. رئیس جمهور فرانسه هشدار داد کشورهایی که به اعمال این گونه تحریمها علیه حکومتی نمیپیوندند که به گفته او با تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی کشورش را به سوی فاجعه میبرد در برابر خطر ویرانی جنگ مسئول خواهند بود.
خواست نیکولا سرکوزی در این گفتهها از روسیه و چین این بود که برای تضمین صلح، کشورهای تحریمکننده ایران را یاری کنند. نیکولا سرکوزی همچنین از خطر بروز جنگ و هرج و مرج نه تنها در خاورمیانه بلکه در جهان گفت. این گفتهها همسو بود با درخواست افزایش تحریمها در گفتههای روز پنجشنبه آلن ژوپه وزیر خارجه فرانسه که جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده بود به این که در مذاکرات هستهای با غرب جدی نیست.
همان روز دیپلماتهای اروپایی هم از توافق کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای تحریم بانک مرکزی ایران سخن به میان آوردند؛ بر اساس مسدود کردن گزینشی داراییهای مظنون به مرتبط بودن به برنامه هستهای ایران.
لندن و واشنگتن بانک مرکزی ایران را قبلا شامل تحریم کردهاند اما هنوز حرفی از به توافق رسیدن اروپا بر سر تحریم نفت ایران در میان نیست. نوعی از تحریم که اگر توافق بر سر آن حاصل شود میتواند به گفته صاحبنظران به اقتصاد ایران لطمه جدی وارد کند. با اینهمه همین آگاهان میگویند تحریم بانک مرکزی و صحبت از تحریم نفت اخیرا ارزش پول ملی ایران را در برابر دلار پایین آوردهاست.
معنای سمتگیری هفته گذشته فرانسه علیه ایران چیست؟ واکنش ممکن و مطلوب جمهوری اسلامی ایران به این سمتگیری چیست؟ از جمله این پرسشها را با سه میهمان برنامه دیدگاهها در میان گذاشتهایم. با رسول نفیسی، استاد جامعهشناسی سیاسی دانشگاه استریر در نزدیکی واشینگتن پایتخت آمریکا، در لسآنجلس کاظم علمداری، استاد مدعو جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه یوسیالای و مهدی نوربخش، استاد روابط بینالملل در دانشگاه هریسبرگ پنسیلوانیا.
سمتگیری نیکولا سرکوزی درباره مضر دیدن حمله نظامی به ایران برای منطقه خاورمیانه را چگونه میتوان در چارچوب سیاست خارجی فرانسه و محاسباتی که برای تنظیم روابطش از سویی با واشنگتن و لندن و از سویی با تهران میکند تفسیر کرد؟
رسول نفیسی: آن چیزی که از فحوای کلام آقای سرکوزی بر میآید تشویق و هم ترساندن روسیه و چین است. در پیامهای قبلی و صحبتهای آقای سرکوزی هم دیدیم که به لحاظ اینکه چین و روسیه در این تحریمها همکاری نمیکنند این نگرانی در اروپا وجود دارد که این دو کشور در پی پرکردن جای غرب هستند و از این فرصت استفاده میکنند تا هم از لحاظ تجهیزات نظامی و هم از لحاظ مسائل اقتصادی و استراتژیک جای غرب را پر کنند.
با توجه به این که روسیه در حال حاضر حتی ابزار استراق سمع و ابزارهای جدیدی که برای کنترل اینترنت به وجود آمده از آنجا خریده شده اینها همه باعث نگرانی اروپا است که چه نقشهای وجود دارد. من فکر میکنم بیشتر نگرانی آقای سرکوزی از این لحاظ باشد نه از جنگ. هر چند که دلایل فراوانی وجود دارد که وضعیت در منطقه بسیار وخیم است، به خصوص با حرکت ناوهای استنیس و وینسون و آبراهام لینکلن که در راه به طرف منطقه هستند، و هم این جریان مانوری که قرار بود برگزار شود که نشد و هم سفر ژنرال مارتین دمپسی به اسرائیل تمام اینها نگرانیهایی را در جهان ایجاد کرده. اما من فکر نمیکنم که رئیس جمهور فرانسه واقعا نگران حمله به ایران باشد بلکه بیشتر نگران این است که چین و روسیه در حال پرکردن جای اروپا و آمریکا در ایران هستند و این درواقع اخطاری است نسبت به این مسئله که اگر همکاری نشود و تحریمها قوی نباشد گزینه دیگر جنگ است.
رئیس جمهور فرانسه برای پرهیز از جنگ با ایران خواستار تحریمهای سختتر و قاطعتر شده. مسدود کردن داراییهای بانک مرکزی ایران، پرهیز از واردات نفت را اسم برده. معنی این همسویی موضع فرانسه با سمتگیری مشابه بریتانیا و آمریکا چیست؟
کاظم علمداری: به نظر من این یکی از نظریههای اصلی شاید در چند سال گذشته بوده. که آلترناتیو فشار آوردن روی جمهوری اسلامی تحریم اقتصادی همه جانبه است. به نظر میآید که تحریم تاکنون با توجه به این که تحریم بانک مرکزی و تحریم خرید نفت انجام نگرفته اثرات مخربی بر اقتصاد جمهوری اسلامی گذاشته و میتواند وسیعتر شود. بنابراین این پایه و اساس دارد و حرف سرکوزی به این معنا نیست که دارد مانور میدهد بلکه به این معنا است که میخواهد از همین آلترناتیو کمهزینهتر و کم خطرتر استفاده کند.
باید توجه کرد که اوضاع منطقه بسیار بحرانیتر از هفتههای گذشته و حتی باید گفت روزهای گذشته و ماههای گذشته شده. تنها کشمکش بین جمهوری اسلامی و غرب یا آمریکا و انگلیس و اسرائیل نیست. فراتر از این رفته. مسئله عربستان سعودی هست. سوریه هست. ترکیه در ماجرا هست. چین درگیر ماجراست. روسیه درگیر ماجراست. هرکدام از این کشورها میتوانند منافعی داشته باشند و درعین حال نگاه کنند که این دو آلترناتیو جنگ یا تحریم بسیار گسترده چه تأثیراتی روی مناسبات آنها با جمهوری اسلامی خواهد گذاشت. در عین حال هم باید یادآوری کرد که حداقل کاخ سفید دنبال جنگ نیست کمااینکه در ایران هم به نظر من دولت احمدینژاد دنبال جنگ نیست ولی سپاه، خامنهای یعنی آن بخش بدش نمیآید که جنگ پیش بیاید. شاید از طریق جنگ و ایجاد بحران در خارج از ایران بتواند مشکل ایران را حل کند.
بنابراین اینها مانور نیست واقعی هست و میتواند خطرات بزرگی را در منطقه دامن بزند و غرب برای جلوگیری از این خطرات و هزینه بالایی که داشته باشد ترجیح میدهد که جمهوری اسلامی را در بنبست قرار دهد و صرفا با اینکه اعلام کند اگر کسی با جمهوری اسلامی معادلات اقتصادی داشته باشد شانس داشتن معادلات اقتصادی با کشورهای غربی به خصوص آمریکا را از دست میدهد جمهوری اسلامی را وادار کند که برای جبران این مسئله دست به بستن تنگه هرمز بزند و به دنبال آن احتمالا آلترناتیو نظامی را انتخاب کند و در وهله اول هم برای دفاع خودش تیراندازی کند و خودش را لنگ کند و در عین حال دشمنان جدیدتری برای جمهوری اسلامی هم در منطقه و هم در سطح دنیا به وجود بیاید.
چرا که حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد نفتی که در دنیا مصرف میشود از تنگه هرمز میگذرد و بسیاری از کشورهای خلیج فارس قادر نخواهند بود که به طور عادی و ساده صادارت نفت شان را ادامه دهند و جهان هم روی نیازمندیهایی که از این منطقه تامین میکند بسیار متاثر خواهد شد.
مجموعه این مسائل است که به نظر میآید که راه حلی که سرکوزی پیشنهاد میکند نسبت به راه حلی که اسرائیل دارد تحمیل میکند راه حال مناسبتری است. چرا که میدانیم که در آمریکا هم انتخاباتی در پیش است و جناح جمهوریخواه تلاش میکند که اوباما را با همکاری اسرائیل در بنبست قرار دهد تا او را به جنگ وادار کند و میداند که این میتواند در سطح عموم در آمریکا به نوعی خریدار داشته باشد. بنابراین فکر میکنم که اوباما هم با سیاست سرکوزی موافق باشد و امروز هم اعلام کرده که تحریمها دارد اثرات بسیار موثری در درون ایران و بر اقتصاد ایران وارد میکند و میتواند این راه دنبال شود.
الان مدتی است که درباره تحریمهای سختتر در میان اعضای اتحادیه اروپا بحث است. این موضع نیکولا سرکوزی تا چه حد موضع فرانسه به طور خاص میتواند باشد و تا چه حد آن را میشود انعکاس سمتگیری مشابه در اتحادیه اروپا دانست؟
مهدی نوربخش: من فکر میکنم با بحثهای جناب علمداری و نفیسی موافق هستم. یک مقدار میخواستم محدودترش کنم به این تعبیر که در شرایط فعلی در آمریکا و غرب و کشورهای اروپایی این تحریمها موفق بوده. اسرائیلیها در حقیقت یک روشی را دارند دنبال میکنند که همانطور که جناب علمداری و آقای نفیسی گفتند لزوما به نفع آمریکا و دنیای غرب نخواهد بود. به خاطر اینکه عواقب بسیار وخیمی برای آن میتوانند فرض کنند اگر اسرائیل به ایران حمله کند. هنوز یک سری مسائل برایشان حلاجی نشدهاست.
عربستان سعودی چند روز پیش گفته که اگر چیزی اتفاق بیافتد حاضر است دو میلیون بشکه در روز نفتش را اضافه کند. اینها محاسباتی است که باید بیشتر حساب شود باید بیشتر بفهمند. اروپا کاملا به نفت خاورمیانه وابسته است. این عواقب باید بیشتر ارزیابی شود. من فکر میکنم آمریکاییها به هیچ وجه با فرستادن مارتین دمپسی به اسرائیل اصلا نمیخواهند اسرائیل یکباره جنگ را در خاورمیانه شروع کند. من فکر میکنم که سرکوزی درست از موضع آمریکا دفاع میکند که نمیخواهد بگذارد چنین چیزی صورت بگیرد به خاطر این که در این بازی هنوز خیلی از چیزها مشخص نیست. یعنی باید به جمعبندی برسند که با نفت میخواهند چه کار کنند و با تنگه هرمز میخواهند چه کار کنند. اینها را نمیشود در حقیقت یکشبه طراحی کرد. این است که من فکر میکنم در این رابطه باید اختلاف نظر آمریکا و اسرائیل را هم دید که کشورهای غربی پشت آمریکا دارند قرار میگیرند که اسرائیل در حقیقت به خودش اجازه ندهد یک کاری بکند که به نفع اینها نباشد.
آقای نفیسی، میشود از حرفهای نیکولا سرکوزی نتیجه گرفت که شمارش معکوس برای تحریم نفت ایران هم آغاز شده؟
آنچه که مشخص است این است که الان بر این تحریمها تأکید میشود و این بیان آقای سرکوزی هم ترساندن و تشویق روسیه و چین است که وارد این بازی شوند. ولی تصور نمیکنم که موفق باشند به خاطر اینکه الان روسیه خودش را در چالش با آمریکا میبیند و چین به همین ترتیب. چین البته کمتر. دیدیم که حتی در موردهایی هم چین بیشتر نرمش نشان میداد تا روسیه. ولی کشورهای دیگر مثل کره جنوبی و ژاپن و اینها هم مشکل بتوانند وارد این جرگه تحریمیها شوند ولی برای رویارویی با این مسائل، ایران مجبور است که هزینههای بسیار گزافی بپردازد.
کمااینکه دیدیم و تصور میکنم یک هفته پبش بود که این خبر آمد در روزنامههای بسیار معتبر که ژاپن و کره و چین در حال مذاکراتی با ایراناند برای این که نفت را از ایران ارزانتر بخرند. بنابراین اینها همه هزینهدار خواهد بود. این سرسختی بیجایی که آقای خامنهای و اطرافیانش نشان میدهند ممکن است از لحاظ داخلی یک مقداری ارزش ایجاد کند. ولی از دیگر لحاظ، فقط نگاه کنید به وضعیت ارز. نگاه کنید به وضعیتی که طلا در ایران دارد. اینها همهاش بسیار بسیار هزینهدار است. ولی در جواب جنابعالی باید بگویم که امکان تحریم نفت ایران به لحاظ خواست فوقالعاده زیادی که در بازار الان وجود دارد مشکل است و ایران به هر صورت مقادیری از نفت خودش را خواهد فروخت که خرج سپاه و اینها از آن تامین شود و البته با تخفیفهای زیاد. و ما دیدیم که اخیرا نفت سوریه را هم ایران میفروخت. این است که این که بشود نفت ایران را کاملا تحریم کرد یک مقداری مشکل میبینم.
آقای علمداری، رئیس جمهور فرانسه خطاب به چین و روسیه گفته که به کمک آنها نیاز هست. در مورد تحریم نفت ایران برای همسویی با پاریس یا برعکس برای فاصله گرفتن از موضع فرانسه چه محاسباتی در پکن و مسکو تعین کنندهاست؟
چین و روسیه از وضعیت بحرانی کنونی و به هم خوردن رابطه غرب با ایران سود میبرند. بهترین حالت برایشان همین است که همین وضعیت پرتنش باقی بماند. به نوعی موضعگیریشان را اعلام میکنند که غرب را در وضعیت کنونی نگاه دارند. برای چین و روسیه بسیار گران خواهد بود به خصوص برای چین بسیار گران خواهد بود که درگیری نظامی در منطقه ایجاد شود و بسیاری از نیازمندیهای اقتصاد چین هم ضربه خواهد دید. نه چین میخواهد و نه روسیه میخواهد که وارد یک مرحله جنگی شوند. ولی یک چیزی که به نظر من بسیار مهم است و نمیشود نادیده گرفت و موضع سرکوزی هم در همین ارتباط قابل معنی و تفسیر است این است که درست است که کشورهای اروپایی منجمله فرانسه و آمریکا با جنگ مخالفاند و میخواهند نگذارند اسرائیل به ایران حمله کند. ولی اسرائیل با همکاری جمهوریخواهان، کاندیداهایی که امروز در انتخابات آمریکا مطرحاند، میتواند جنگی را آغاز کند به غرب تحمیل کند. غرب نمیتواند اسرائیل را در این جنگ با ایران تنها بگذارد. عملا جنگ را به تمام منطقه تحمیل کند.
نکته بعدی این است که کره جنوبی و ژاپن و کشورهای دیگر وعده دادند که با تحریم اقتصادی که آمریکا و انگلستان و اتحادیه اروپا پیشنهاد کردهاند همکاری کنند. و خود اثرات روانی همین تصمیمها و اعلام این موضوع میتواند بر اقتصاد ایران اثرات مخرب داشته باشد. کمااینکه اثر روی ارز در چند ماه گذشته در حالی که هنوز تحریمهای جدی شروع نشده بسیار بسیار هویدا شده. میتواند ادامه پیدا کند. ولی باید به این نکات هم توجه کرد که فقط مسئله، مسئله هستهای در ایران نیست که این بحران را ایجاد کرده. بخش دیگری از بحران این است که تنش بین سنیها و شیعهها بالا گرفته و جمهوری اسلامی میخواهد برتری خودش را در منطقه تامین کند و عربستان سعودی همینطور و با آن مخالفت میکند.
ترکیه هم در این درگیریها سهیم است. بنابراین تا مسئله سوریه حل نشود و تا این تنش سنی و شیعه حل نشود به نظر نمیآید که تنش غرب با جمهوری اسلامی پایان بپذیرد. راه حل هیچکدام اینها نیست. جمهوری اسلامی تلاش میکند از طریق ایجاد بحران در خارج مشکلات درونیاش را حل کند و برخی معتقدند که چنین چیزی ممکن نیست. در درون جمهوری اسلامی کسانی هستند که معتقدند چنین چیزی امکانپذیر نیست. خواستهایی که در درون وجود دارد با ایجاد تنش در خارج برطرف نخواهد شد. بنابراین یک سری نیازمندیهایی هم در درون ایران علیه جمهوری اسلامی است که باید به آنها هم پاسخ داده شود. اگر نتوانند به آنها پاسخ دهند این بحران زمینه عملیاش بیشتر فراهم هست. به همین دلیل من فکر میکنم اگر فرصت شد توضیح خواهم داد که آلترناتیو برای جمهوری اسلامی وجود دارد که مشکل داخل و مشکل خارج را همزمان بتواند حل کند.
آقای نوربخش، در پی این خبر اعلام موضع رئیس جمهور فرانسه چه اقداماتی میتواند در دستور کار آمریکا و بریتانیا قرار گیرد؟
این سؤال را میخواهم یک جور دیگر جواب بدهم. اگر دولت ایران فکر میکند که در شرایط فعلی حسابگری عاقلانه میکند بر روی این که فکر میکند که فرصت دارد که مرتباً روی آمریکا فشار بیاورد، دو چیز را باید متوجه بود. یکی این که اسرائیلیها در شرایط فعلی از اهرم قدرت خودشان یعنی جمهوریخواهان و محافظهکاران در آمریکا دارند استفاده میکنند و انتخابات آینده دارد میآید و امکان این که جنگی را بر دولت اوباما تحمیل کنند هست.
مسئله دوم کشتن دانشمندان هستهای ایران است که فکر نمیکنم شکی مانده باشد که اسرائیل دارد این کار را انجام میدهد. یکی از دلایلی که دارد این کار را انجام میدهد این است که ایرانیها را به یک واکنش مجبور کند. وقتی که یک واکنشی از خودشان نشان دادند واکنشی مثل رودررویی با کسی یا جایی و این مشخص شود، این جنگ را توجیه میکند. این است که ایران در شرایط فعلی در جای خوبی قرار نگرفته. یعنی برای هیچگونه مصالحهای هیچ قدرت نفوذ و اهرمی ندارد مگر اینکه زیر این فشارها بنشیند و در حقیقت دست بردارد و به آن چیزی که دنیای غرب ازش میخواهد تسلیم شود.
این است که اگر فکر میکنند که میتوانند الان آمریکا را بیشتر از این زیر فشار قرار دهند و حرفهای گذشته خودشان را بزنند به نظر من کاملا اشتباه میکنند و متاسفانه در تاریخ بعد از انقلاب ایران این بارها تکرار شده که سیاستمدارانی که در بحرانها شرکت میکنند و میخواهند بحران را حل کنند میروند تا آن آخر. مثل گرفتن سفارت که دیگر هیچ جایی نمانده و آن چیزی که دنیای غرب میخواهد ازشان میگیرد.
این است که ایران در جای بسیار خطرناکی در شرایط فعلی قرار گرفته و خبرهایی هست که موساد در سپاه پاسداران و بسیج رخنه کرده و این نوع کشتنها ادامه پیدا خواهد کرد. به خاطر اینکه اسرائیلیها سود دیگری از این میبرند. این است که ایران را زیر فشار بگذارند تا جایی که عکسالعمل نشان دهد و جنگ را با این کار ایران توجیه کنند.
میرسیم به جمعبندی. واکنش جمهوری اسلامی ایران به این گفتههای نیکولا سرکوزی بر مبنای موضعگیریهای قبلی با توجه به تهدیدهای چند روز پیش به بستن تنگه هرمز چه میتواند باشد؟ آقای نفیسی؟
موضعی که جمهوری اسلامی دارد به آن میگویند دفاع تهاجمی. به این معنا که به جای این که به مصالحه تن دهند یک حرکت جدید تهاجمی را در یک گوشه دیگر شروع میکنند. ما به خصوص این را در مورد تنگه هرمز و غیره دیدیم. یا اینکه کلا این مسئله را توجه نمیکنند و یا اینکه در روزنامهها گفته میشود که ببینید فرانسویها با اینکه دشمن صلب ما بودند متوجه شدند که با اسلام نمیشود مبارزه کرد و با جمهوری اسلامی نمیشود درگیر شد. یا این است که در یک جای دیگری برای اینکه اثبات کنند که نیروی ارتش قوی دارند به یک نوع فعالیتهایی دست بزنند. هرچند که بعد از نامه اوباما که گویا در آن تهدیدهایی عنوان شده بوده به نظر من جمهوری اسلامی یک مقدار محتاط تر عمل میکند و این از صحبتهای وزیر خارجه یک مقدار آشکار است.
آقای علمداری، میخواستید در جمعبندیتان به گزینههای پیش روی جمهوری اسلامی ایران برای متحول کردن این مناسبات با غرب بگویید.
به نظر من هر نوع سیاستی که منجر به جنگ شود پایان جمهوری اسلامی خواهد بود. برخی از نظریه پردازان جمهوری اسلامی این را میدانند. بنابراین باید از جنگ دوری کند و مردم بدانند که جنگ برای ایران بسیار پرهزینه و مخرب خواهد بود. راه حلی که به نظر من میآید اگر من در جایگاه تصمیم گیرندگان جمهوری اسلامی بودم، در حال حاضر در دو سطح داخلی و خارجی این اقدامات را انجام میدادم. یک کنارهگیری خامنهای از قدرت و تعیین یک شورای رهبری برای اداره این دوره و کنارهگیری سپاه از تمام کارهای غیرنظامی، عقب انداختن انتخابات برای شش ماه تا بتواند یک انتخابات آزاد با شرکت همه انجام دهند و آزادی زندانیان سیاسی و در سطح خارج آغاز مذاکره جدی با غرب و به طور مستقیم با آمریکا با تعیین یک تیم جدید که جدیت دارد در این داستان، نمایش نمیدهد و عقب نمیاندازد و همینطور تلاش برای حل بحران درونی سوریه و فلسطین. اینهاست که میتواند خطر جنگ را از ایران و جمهوری اسلامی دور کند.
آقای نوربخش، آنچه آقای کاظم علمداری گفتند شبیه فهرست آرزوهای بخشی از اپوزیسیون مسالمتجوی ایران است. در چه شرایطی لحن تهران میتواند تغییر کند یا برعکس، به پافشاری بر مواضع قبلی خودش ادامه دهد؟
من فکر میکنم این که توقع بتوان داشت از این دولتی که با خشونت حکومت میکند برگردد من فکر نمیکنم راه مصالحهای را این دولت با مردم خودش باز گذاشتهاست. به خاطر اینکه وقتی فرهنگ سیاسی این دولت را میخوانید و وقتی که این دولت را میبینید و منافع وابسته به این دولت را میبینید من فکر نمیکنم وضعیت خیلی راحت باشد. اما در مورد خاورمیانه ایران هیچ راهی ندارد غیر از اینکه مصالحه کند. هر چقدر زمان و وقفه زمان ایجاد میشود و ایران فشار بیاورد تا یک وقت مصالحه کند در این زمان که آمریکاییها میخرند وضع دفاعی خودشان را در خاورمیانه آماده میکنند، وضع اقتصادی شان را، فرصت برای شکل دادن به انرژی و نفت را به دست میآورند و اگر روزی مجبور شوند به ایران حمله کنند حمله خواهند کرد. این فرصتی که الان داده میشود برای مصالحه این فرصت به نفع ایران نیست. آمریکاییها دارند الان فکر میکنند به روزی که اگر مجبور شوند به ایران حمله کنند چه چیزهایی باید مهیا کنند. من فکر نمیکنم ایران هیچ راهی غیر از این داشته باشد در شرایط فعلی به جز این که مصالحه کند. چون همانطور که دوستان گفتند جنگ برای ایران بسیار مخرب خواهد بود و اگر این دولت فکر میکند که بعد از جنگ میتواند بر سر قدرت در ایران بماند به نظر من فکر کاملا عبثی است.
پیشنهاد نیکولا سرکوزی مسدود کردن داراییهای بانک مرکزی ایران است و خودداری از واردات نفت. رئیس جمهور فرانسه هشدار داد کشورهایی که به اعمال این گونه تحریمها علیه حکومتی نمیپیوندند که به گفته او با تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی کشورش را به سوی فاجعه میبرد در برابر خطر ویرانی جنگ مسئول خواهند بود.
خواست نیکولا سرکوزی در این گفتهها از روسیه و چین این بود که برای تضمین صلح، کشورهای تحریمکننده ایران را یاری کنند. نیکولا سرکوزی همچنین از خطر بروز جنگ و هرج و مرج نه تنها در خاورمیانه بلکه در جهان گفت. این گفتهها همسو بود با درخواست افزایش تحریمها در گفتههای روز پنجشنبه آلن ژوپه وزیر خارجه فرانسه که جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده بود به این که در مذاکرات هستهای با غرب جدی نیست.
همان روز دیپلماتهای اروپایی هم از توافق کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای تحریم بانک مرکزی ایران سخن به میان آوردند؛ بر اساس مسدود کردن گزینشی داراییهای مظنون به مرتبط بودن به برنامه هستهای ایران.
لندن و واشنگتن بانک مرکزی ایران را قبلا شامل تحریم کردهاند اما هنوز حرفی از به توافق رسیدن اروپا بر سر تحریم نفت ایران در میان نیست. نوعی از تحریم که اگر توافق بر سر آن حاصل شود میتواند به گفته صاحبنظران به اقتصاد ایران لطمه جدی وارد کند. با اینهمه همین آگاهان میگویند تحریم بانک مرکزی و صحبت از تحریم نفت اخیرا ارزش پول ملی ایران را در برابر دلار پایین آوردهاست.
معنای سمتگیری هفته گذشته فرانسه علیه ایران چیست؟ واکنش ممکن و مطلوب جمهوری اسلامی ایران به این سمتگیری چیست؟ از جمله این پرسشها را با سه میهمان برنامه دیدگاهها در میان گذاشتهایم. با رسول نفیسی، استاد جامعهشناسی سیاسی دانشگاه استریر در نزدیکی واشینگتن پایتخت آمریکا، در لسآنجلس کاظم علمداری، استاد مدعو جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه یوسیالای و مهدی نوربخش، استاد روابط بینالملل در دانشگاه هریسبرگ پنسیلوانیا.
سمتگیری نیکولا سرکوزی درباره مضر دیدن حمله نظامی به ایران برای منطقه خاورمیانه را چگونه میتوان در چارچوب سیاست خارجی فرانسه و محاسباتی که برای تنظیم روابطش از سویی با واشنگتن و لندن و از سویی با تهران میکند تفسیر کرد؟
رسول نفیسی: آن چیزی که از فحوای کلام آقای سرکوزی بر میآید تشویق و هم ترساندن روسیه و چین است. در پیامهای قبلی و صحبتهای آقای سرکوزی هم دیدیم که به لحاظ اینکه چین و روسیه در این تحریمها همکاری نمیکنند این نگرانی در اروپا وجود دارد که این دو کشور در پی پرکردن جای غرب هستند و از این فرصت استفاده میکنند تا هم از لحاظ تجهیزات نظامی و هم از لحاظ مسائل اقتصادی و استراتژیک جای غرب را پر کنند.
با توجه به این که روسیه در حال حاضر حتی ابزار استراق سمع و ابزارهای جدیدی که برای کنترل اینترنت به وجود آمده از آنجا خریده شده اینها همه باعث نگرانی اروپا است که چه نقشهای وجود دارد. من فکر میکنم بیشتر نگرانی آقای سرکوزی از این لحاظ باشد نه از جنگ. هر چند که دلایل فراوانی وجود دارد که وضعیت در منطقه بسیار وخیم است، به خصوص با حرکت ناوهای استنیس و وینسون و آبراهام لینکلن که در راه به طرف منطقه هستند، و هم این جریان مانوری که قرار بود برگزار شود که نشد و هم سفر ژنرال مارتین دمپسی به اسرائیل تمام اینها نگرانیهایی را در جهان ایجاد کرده. اما من فکر نمیکنم که رئیس جمهور فرانسه واقعا نگران حمله به ایران باشد بلکه بیشتر نگران این است که چین و روسیه در حال پرکردن جای اروپا و آمریکا در ایران هستند و این درواقع اخطاری است نسبت به این مسئله که اگر همکاری نشود و تحریمها قوی نباشد گزینه دیگر جنگ است.
رئیس جمهور فرانسه برای پرهیز از جنگ با ایران خواستار تحریمهای سختتر و قاطعتر شده. مسدود کردن داراییهای بانک مرکزی ایران، پرهیز از واردات نفت را اسم برده. معنی این همسویی موضع فرانسه با سمتگیری مشابه بریتانیا و آمریکا چیست؟
کاظم علمداری: به نظر من این یکی از نظریههای اصلی شاید در چند سال گذشته بوده. که آلترناتیو فشار آوردن روی جمهوری اسلامی تحریم اقتصادی همه جانبه است. به نظر میآید که تحریم تاکنون با توجه به این که تحریم بانک مرکزی و تحریم خرید نفت انجام نگرفته اثرات مخربی بر اقتصاد جمهوری اسلامی گذاشته و میتواند وسیعتر شود. بنابراین این پایه و اساس دارد و حرف سرکوزی به این معنا نیست که دارد مانور میدهد بلکه به این معنا است که میخواهد از همین آلترناتیو کمهزینهتر و کم خطرتر استفاده کند.
باید توجه کرد که اوضاع منطقه بسیار بحرانیتر از هفتههای گذشته و حتی باید گفت روزهای گذشته و ماههای گذشته شده. تنها کشمکش بین جمهوری اسلامی و غرب یا آمریکا و انگلیس و اسرائیل نیست. فراتر از این رفته. مسئله عربستان سعودی هست. سوریه هست. ترکیه در ماجرا هست. چین درگیر ماجراست. روسیه درگیر ماجراست. هرکدام از این کشورها میتوانند منافعی داشته باشند و درعین حال نگاه کنند که این دو آلترناتیو جنگ یا تحریم بسیار گسترده چه تأثیراتی روی مناسبات آنها با جمهوری اسلامی خواهد گذاشت. در عین حال هم باید یادآوری کرد که حداقل کاخ سفید دنبال جنگ نیست کمااینکه در ایران هم به نظر من دولت احمدینژاد دنبال جنگ نیست ولی سپاه، خامنهای یعنی آن بخش بدش نمیآید که جنگ پیش بیاید. شاید از طریق جنگ و ایجاد بحران در خارج از ایران بتواند مشکل ایران را حل کند.
بنابراین اینها مانور نیست واقعی هست و میتواند خطرات بزرگی را در منطقه دامن بزند و غرب برای جلوگیری از این خطرات و هزینه بالایی که داشته باشد ترجیح میدهد که جمهوری اسلامی را در بنبست قرار دهد و صرفا با اینکه اعلام کند اگر کسی با جمهوری اسلامی معادلات اقتصادی داشته باشد شانس داشتن معادلات اقتصادی با کشورهای غربی به خصوص آمریکا را از دست میدهد جمهوری اسلامی را وادار کند که برای جبران این مسئله دست به بستن تنگه هرمز بزند و به دنبال آن احتمالا آلترناتیو نظامی را انتخاب کند و در وهله اول هم برای دفاع خودش تیراندازی کند و خودش را لنگ کند و در عین حال دشمنان جدیدتری برای جمهوری اسلامی هم در منطقه و هم در سطح دنیا به وجود بیاید.
چرا که حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد نفتی که در دنیا مصرف میشود از تنگه هرمز میگذرد و بسیاری از کشورهای خلیج فارس قادر نخواهند بود که به طور عادی و ساده صادارت نفت شان را ادامه دهند و جهان هم روی نیازمندیهایی که از این منطقه تامین میکند بسیار متاثر خواهد شد.
مجموعه این مسائل است که به نظر میآید که راه حلی که سرکوزی پیشنهاد میکند نسبت به راه حلی که اسرائیل دارد تحمیل میکند راه حال مناسبتری است. چرا که میدانیم که در آمریکا هم انتخاباتی در پیش است و جناح جمهوریخواه تلاش میکند که اوباما را با همکاری اسرائیل در بنبست قرار دهد تا او را به جنگ وادار کند و میداند که این میتواند در سطح عموم در آمریکا به نوعی خریدار داشته باشد. بنابراین فکر میکنم که اوباما هم با سیاست سرکوزی موافق باشد و امروز هم اعلام کرده که تحریمها دارد اثرات بسیار موثری در درون ایران و بر اقتصاد ایران وارد میکند و میتواند این راه دنبال شود.
الان مدتی است که درباره تحریمهای سختتر در میان اعضای اتحادیه اروپا بحث است. این موضع نیکولا سرکوزی تا چه حد موضع فرانسه به طور خاص میتواند باشد و تا چه حد آن را میشود انعکاس سمتگیری مشابه در اتحادیه اروپا دانست؟
مهدی نوربخش: من فکر میکنم با بحثهای جناب علمداری و نفیسی موافق هستم. یک مقدار میخواستم محدودترش کنم به این تعبیر که در شرایط فعلی در آمریکا و غرب و کشورهای اروپایی این تحریمها موفق بوده. اسرائیلیها در حقیقت یک روشی را دارند دنبال میکنند که همانطور که جناب علمداری و آقای نفیسی گفتند لزوما به نفع آمریکا و دنیای غرب نخواهد بود. به خاطر اینکه عواقب بسیار وخیمی برای آن میتوانند فرض کنند اگر اسرائیل به ایران حمله کند. هنوز یک سری مسائل برایشان حلاجی نشدهاست.
عربستان سعودی چند روز پیش گفته که اگر چیزی اتفاق بیافتد حاضر است دو میلیون بشکه در روز نفتش را اضافه کند. اینها محاسباتی است که باید بیشتر حساب شود باید بیشتر بفهمند. اروپا کاملا به نفت خاورمیانه وابسته است. این عواقب باید بیشتر ارزیابی شود. من فکر میکنم آمریکاییها به هیچ وجه با فرستادن مارتین دمپسی به اسرائیل اصلا نمیخواهند اسرائیل یکباره جنگ را در خاورمیانه شروع کند. من فکر میکنم که سرکوزی درست از موضع آمریکا دفاع میکند که نمیخواهد بگذارد چنین چیزی صورت بگیرد به خاطر این که در این بازی هنوز خیلی از چیزها مشخص نیست. یعنی باید به جمعبندی برسند که با نفت میخواهند چه کار کنند و با تنگه هرمز میخواهند چه کار کنند. اینها را نمیشود در حقیقت یکشبه طراحی کرد. این است که من فکر میکنم در این رابطه باید اختلاف نظر آمریکا و اسرائیل را هم دید که کشورهای غربی پشت آمریکا دارند قرار میگیرند که اسرائیل در حقیقت به خودش اجازه ندهد یک کاری بکند که به نفع اینها نباشد.
آقای نفیسی، میشود از حرفهای نیکولا سرکوزی نتیجه گرفت که شمارش معکوس برای تحریم نفت ایران هم آغاز شده؟
آنچه که مشخص است این است که الان بر این تحریمها تأکید میشود و این بیان آقای سرکوزی هم ترساندن و تشویق روسیه و چین است که وارد این بازی شوند. ولی تصور نمیکنم که موفق باشند به خاطر اینکه الان روسیه خودش را در چالش با آمریکا میبیند و چین به همین ترتیب. چین البته کمتر. دیدیم که حتی در موردهایی هم چین بیشتر نرمش نشان میداد تا روسیه. ولی کشورهای دیگر مثل کره جنوبی و ژاپن و اینها هم مشکل بتوانند وارد این جرگه تحریمیها شوند ولی برای رویارویی با این مسائل، ایران مجبور است که هزینههای بسیار گزافی بپردازد.
کمااینکه دیدیم و تصور میکنم یک هفته پبش بود که این خبر آمد در روزنامههای بسیار معتبر که ژاپن و کره و چین در حال مذاکراتی با ایراناند برای این که نفت را از ایران ارزانتر بخرند. بنابراین اینها همه هزینهدار خواهد بود. این سرسختی بیجایی که آقای خامنهای و اطرافیانش نشان میدهند ممکن است از لحاظ داخلی یک مقداری ارزش ایجاد کند. ولی از دیگر لحاظ، فقط نگاه کنید به وضعیت ارز. نگاه کنید به وضعیتی که طلا در ایران دارد. اینها همهاش بسیار بسیار هزینهدار است. ولی در جواب جنابعالی باید بگویم که امکان تحریم نفت ایران به لحاظ خواست فوقالعاده زیادی که در بازار الان وجود دارد مشکل است و ایران به هر صورت مقادیری از نفت خودش را خواهد فروخت که خرج سپاه و اینها از آن تامین شود و البته با تخفیفهای زیاد. و ما دیدیم که اخیرا نفت سوریه را هم ایران میفروخت. این است که این که بشود نفت ایران را کاملا تحریم کرد یک مقداری مشکل میبینم.
آقای علمداری، رئیس جمهور فرانسه خطاب به چین و روسیه گفته که به کمک آنها نیاز هست. در مورد تحریم نفت ایران برای همسویی با پاریس یا برعکس برای فاصله گرفتن از موضع فرانسه چه محاسباتی در پکن و مسکو تعین کنندهاست؟
چین و روسیه از وضعیت بحرانی کنونی و به هم خوردن رابطه غرب با ایران سود میبرند. بهترین حالت برایشان همین است که همین وضعیت پرتنش باقی بماند. به نوعی موضعگیریشان را اعلام میکنند که غرب را در وضعیت کنونی نگاه دارند. برای چین و روسیه بسیار گران خواهد بود به خصوص برای چین بسیار گران خواهد بود که درگیری نظامی در منطقه ایجاد شود و بسیاری از نیازمندیهای اقتصاد چین هم ضربه خواهد دید. نه چین میخواهد و نه روسیه میخواهد که وارد یک مرحله جنگی شوند. ولی یک چیزی که به نظر من بسیار مهم است و نمیشود نادیده گرفت و موضع سرکوزی هم در همین ارتباط قابل معنی و تفسیر است این است که درست است که کشورهای اروپایی منجمله فرانسه و آمریکا با جنگ مخالفاند و میخواهند نگذارند اسرائیل به ایران حمله کند. ولی اسرائیل با همکاری جمهوریخواهان، کاندیداهایی که امروز در انتخابات آمریکا مطرحاند، میتواند جنگی را آغاز کند به غرب تحمیل کند. غرب نمیتواند اسرائیل را در این جنگ با ایران تنها بگذارد. عملا جنگ را به تمام منطقه تحمیل کند.
نکته بعدی این است که کره جنوبی و ژاپن و کشورهای دیگر وعده دادند که با تحریم اقتصادی که آمریکا و انگلستان و اتحادیه اروپا پیشنهاد کردهاند همکاری کنند. و خود اثرات روانی همین تصمیمها و اعلام این موضوع میتواند بر اقتصاد ایران اثرات مخرب داشته باشد. کمااینکه اثر روی ارز در چند ماه گذشته در حالی که هنوز تحریمهای جدی شروع نشده بسیار بسیار هویدا شده. میتواند ادامه پیدا کند. ولی باید به این نکات هم توجه کرد که فقط مسئله، مسئله هستهای در ایران نیست که این بحران را ایجاد کرده. بخش دیگری از بحران این است که تنش بین سنیها و شیعهها بالا گرفته و جمهوری اسلامی میخواهد برتری خودش را در منطقه تامین کند و عربستان سعودی همینطور و با آن مخالفت میکند.
ترکیه هم در این درگیریها سهیم است. بنابراین تا مسئله سوریه حل نشود و تا این تنش سنی و شیعه حل نشود به نظر نمیآید که تنش غرب با جمهوری اسلامی پایان بپذیرد. راه حل هیچکدام اینها نیست. جمهوری اسلامی تلاش میکند از طریق ایجاد بحران در خارج مشکلات درونیاش را حل کند و برخی معتقدند که چنین چیزی ممکن نیست. در درون جمهوری اسلامی کسانی هستند که معتقدند چنین چیزی امکانپذیر نیست. خواستهایی که در درون وجود دارد با ایجاد تنش در خارج برطرف نخواهد شد. بنابراین یک سری نیازمندیهایی هم در درون ایران علیه جمهوری اسلامی است که باید به آنها هم پاسخ داده شود. اگر نتوانند به آنها پاسخ دهند این بحران زمینه عملیاش بیشتر فراهم هست. به همین دلیل من فکر میکنم اگر فرصت شد توضیح خواهم داد که آلترناتیو برای جمهوری اسلامی وجود دارد که مشکل داخل و مشکل خارج را همزمان بتواند حل کند.
آقای نوربخش، در پی این خبر اعلام موضع رئیس جمهور فرانسه چه اقداماتی میتواند در دستور کار آمریکا و بریتانیا قرار گیرد؟
این سؤال را میخواهم یک جور دیگر جواب بدهم. اگر دولت ایران فکر میکند که در شرایط فعلی حسابگری عاقلانه میکند بر روی این که فکر میکند که فرصت دارد که مرتباً روی آمریکا فشار بیاورد، دو چیز را باید متوجه بود. یکی این که اسرائیلیها در شرایط فعلی از اهرم قدرت خودشان یعنی جمهوریخواهان و محافظهکاران در آمریکا دارند استفاده میکنند و انتخابات آینده دارد میآید و امکان این که جنگی را بر دولت اوباما تحمیل کنند هست.
مسئله دوم کشتن دانشمندان هستهای ایران است که فکر نمیکنم شکی مانده باشد که اسرائیل دارد این کار را انجام میدهد. یکی از دلایلی که دارد این کار را انجام میدهد این است که ایرانیها را به یک واکنش مجبور کند. وقتی که یک واکنشی از خودشان نشان دادند واکنشی مثل رودررویی با کسی یا جایی و این مشخص شود، این جنگ را توجیه میکند. این است که ایران در شرایط فعلی در جای خوبی قرار نگرفته. یعنی برای هیچگونه مصالحهای هیچ قدرت نفوذ و اهرمی ندارد مگر اینکه زیر این فشارها بنشیند و در حقیقت دست بردارد و به آن چیزی که دنیای غرب ازش میخواهد تسلیم شود.
این است که اگر فکر میکنند که میتوانند الان آمریکا را بیشتر از این زیر فشار قرار دهند و حرفهای گذشته خودشان را بزنند به نظر من کاملا اشتباه میکنند و متاسفانه در تاریخ بعد از انقلاب ایران این بارها تکرار شده که سیاستمدارانی که در بحرانها شرکت میکنند و میخواهند بحران را حل کنند میروند تا آن آخر. مثل گرفتن سفارت که دیگر هیچ جایی نمانده و آن چیزی که دنیای غرب میخواهد ازشان میگیرد.
این است که ایران در جای بسیار خطرناکی در شرایط فعلی قرار گرفته و خبرهایی هست که موساد در سپاه پاسداران و بسیج رخنه کرده و این نوع کشتنها ادامه پیدا خواهد کرد. به خاطر اینکه اسرائیلیها سود دیگری از این میبرند. این است که ایران را زیر فشار بگذارند تا جایی که عکسالعمل نشان دهد و جنگ را با این کار ایران توجیه کنند.
میرسیم به جمعبندی. واکنش جمهوری اسلامی ایران به این گفتههای نیکولا سرکوزی بر مبنای موضعگیریهای قبلی با توجه به تهدیدهای چند روز پیش به بستن تنگه هرمز چه میتواند باشد؟ آقای نفیسی؟
موضعی که جمهوری اسلامی دارد به آن میگویند دفاع تهاجمی. به این معنا که به جای این که به مصالحه تن دهند یک حرکت جدید تهاجمی را در یک گوشه دیگر شروع میکنند. ما به خصوص این را در مورد تنگه هرمز و غیره دیدیم. یا اینکه کلا این مسئله را توجه نمیکنند و یا اینکه در روزنامهها گفته میشود که ببینید فرانسویها با اینکه دشمن صلب ما بودند متوجه شدند که با اسلام نمیشود مبارزه کرد و با جمهوری اسلامی نمیشود درگیر شد. یا این است که در یک جای دیگری برای اینکه اثبات کنند که نیروی ارتش قوی دارند به یک نوع فعالیتهایی دست بزنند. هرچند که بعد از نامه اوباما که گویا در آن تهدیدهایی عنوان شده بوده به نظر من جمهوری اسلامی یک مقدار محتاط تر عمل میکند و این از صحبتهای وزیر خارجه یک مقدار آشکار است.
آقای علمداری، میخواستید در جمعبندیتان به گزینههای پیش روی جمهوری اسلامی ایران برای متحول کردن این مناسبات با غرب بگویید.
به نظر من هر نوع سیاستی که منجر به جنگ شود پایان جمهوری اسلامی خواهد بود. برخی از نظریه پردازان جمهوری اسلامی این را میدانند. بنابراین باید از جنگ دوری کند و مردم بدانند که جنگ برای ایران بسیار پرهزینه و مخرب خواهد بود. راه حلی که به نظر من میآید اگر من در جایگاه تصمیم گیرندگان جمهوری اسلامی بودم، در حال حاضر در دو سطح داخلی و خارجی این اقدامات را انجام میدادم. یک کنارهگیری خامنهای از قدرت و تعیین یک شورای رهبری برای اداره این دوره و کنارهگیری سپاه از تمام کارهای غیرنظامی، عقب انداختن انتخابات برای شش ماه تا بتواند یک انتخابات آزاد با شرکت همه انجام دهند و آزادی زندانیان سیاسی و در سطح خارج آغاز مذاکره جدی با غرب و به طور مستقیم با آمریکا با تعیین یک تیم جدید که جدیت دارد در این داستان، نمایش نمیدهد و عقب نمیاندازد و همینطور تلاش برای حل بحران درونی سوریه و فلسطین. اینهاست که میتواند خطر جنگ را از ایران و جمهوری اسلامی دور کند.
آقای نوربخش، آنچه آقای کاظم علمداری گفتند شبیه فهرست آرزوهای بخشی از اپوزیسیون مسالمتجوی ایران است. در چه شرایطی لحن تهران میتواند تغییر کند یا برعکس، به پافشاری بر مواضع قبلی خودش ادامه دهد؟
من فکر میکنم این که توقع بتوان داشت از این دولتی که با خشونت حکومت میکند برگردد من فکر نمیکنم راه مصالحهای را این دولت با مردم خودش باز گذاشتهاست. به خاطر اینکه وقتی فرهنگ سیاسی این دولت را میخوانید و وقتی که این دولت را میبینید و منافع وابسته به این دولت را میبینید من فکر نمیکنم وضعیت خیلی راحت باشد. اما در مورد خاورمیانه ایران هیچ راهی ندارد غیر از اینکه مصالحه کند. هر چقدر زمان و وقفه زمان ایجاد میشود و ایران فشار بیاورد تا یک وقت مصالحه کند در این زمان که آمریکاییها میخرند وضع دفاعی خودشان را در خاورمیانه آماده میکنند، وضع اقتصادی شان را، فرصت برای شکل دادن به انرژی و نفت را به دست میآورند و اگر روزی مجبور شوند به ایران حمله کنند حمله خواهند کرد. این فرصتی که الان داده میشود برای مصالحه این فرصت به نفع ایران نیست. آمریکاییها دارند الان فکر میکنند به روزی که اگر مجبور شوند به ایران حمله کنند چه چیزهایی باید مهیا کنند. من فکر نمیکنم ایران هیچ راهی غیر از این داشته باشد در شرایط فعلی به جز این که مصالحه کند. چون همانطور که دوستان گفتند جنگ برای ایران بسیار مخرب خواهد بود و اگر این دولت فکر میکند که بعد از جنگ میتواند بر سر قدرت در ایران بماند به نظر من فکر کاملا عبثی است.