پس از نزدیک یک هفته، نشستهای کارشناسان، وزیران امور خارجه و سرانجام سران جنبش عدم تعهد روز جمعه در تهران به پایان رسید. در یکی از خبرسازترین بخشهای حاشیه این اجلاس بانکیمون دبیرکل سازمان ملل متحد در دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه ایران گفت: بسیار مهم است که در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایران صدای مردم ایران شنیده شود. بانکیمون همچنین ترغیب کرد رهبران مخالفان حکومت و مدافعان حقوق بشر و روزنامهنگاران زندانی ایرانی آزاد شوند. دبیرکل سازمان ملل متحد سپس خود در کنفرانسی خبری گفت از سفرش به تهران برای فشار بر ایران استفاده کردهاست.
رویداد خبرساز دیگر حضور محمد مرسی رییس جمهور جدید مصر در اجلاس تهران بود برای تحویل ریاست جنبش عدم تعهد به محمود احمدینژاد رییس جمهوری اسلامی ایران که تنها ۴ ساعت طول کشید. محمد مرسی در روز نخست اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران از سویی به گونهای غیرمتعارف با نام پیامبر اسلام، ابوبکر، عمر، عثمان و علی خلفای راشدین اهل سنت سخنرانی خود را آغاز کرد و در کنار انتقاد از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد و ابراز نارضایتی از اسرائیل، حکومت بشار اسد در سوریه را سرکوبگر خواند و خواستار دخالت فعال در حمایت از مخالفان حکومت برای گذار مسالمتآمیز و برقراری دموکراسی در سوریه شد.
گرچه شبکه خبر وابسته به رادیوتلویزیون دولتی ایران که روز پنجشنبه مراسم اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران را مستقیم پخش میکرد در لحظهای که محمد مرسی حکومت سوریه را سرکوبگر نامید صدای مترجم همزمان را پایین آورد. پیش از آن در همان روز رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی خود کاربرد سلاحهای کشتار جمعی شیمیایی و هستهای را خلاف آموزشهای اسلام دانست اما گفت اهداف برنامه هستهای ایران صلحآمیز است و ادامه خواهد داشت. او همچنین به ساختار شورای امنیت سازمان ملل ایراد گرفت و با انتقاد به اسرائیل خواستار همه پرسی از فلسطینیان در مورد وضعیت آنان و بازگشت به اراضیشان شد. جملههای رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره اسرائیل در نخستین روز اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران انتقاد دبیرکل سازمان ملل متحد را درباره جنگ لفظی میان ایران و اسرائیل در پی داشت.
حاصل نشست جنبش عدم تعهد در تهران برای جمهوری اسلامی ایران چه بود؟ سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها به این پرسش پاسخ میگویند. در تهران محمد ملکی، فعال سیاسی منتقد و رییس اسبق دانشگاه تهران، محسن میلانی، مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک و دیپلماتیک دانشگاه جنوب فلوریدای آمریکا و استاد روابط بینالملل در همین دانشگاه و در شهر سن دیهگو ایالت کالیفرنیای آمریکا درویش رنجبر، کادر سابق بخش بینالملل وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و کارشناس ارشد سابق ایران در زمینه معاهدات ناظر بر سلاحهای کشتار جمعی در ژنو.
آقای محمد ملکی، بانکیمون دبیر کل سازمان ملل متحد در پی آمدن به اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران درباره لزوم آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و لزوم شنیدن صدای مردم ایران در انتخابات آینده گفت. این گفتهها برای شما که خواستار ملاقات او با زندانیان سیاسی شده بودید پیش از آمدنش به ایران، خوشایند بود؟
محمد ملکی: بله. خوشایند که بود. ولی کامل نبود. من دوست داشتم که ایشان و بعضی از سران حتما میرفتند و به زندانیان سری میزدند و میدیدند که آنها در چه شرایطی هستند و زیاد به این زرق و برقهایی که درست کردند و تریبونهایی که آراستند و گلباران کردن و باغچهها را گلهای مصنوعی گذاشتن و این بازیها را تمام میکردند و میرفتند و چند ساعتی وقتشان را میگذاشتند برای ملاقات با زندانیان و به رفتاری که با دگراندیشان در این مملکت صورت میگیرد از طرف آنهایی که اینها را دعوت کردهاند.
آقای ملکی، با توجه به اینکه یک پروتکلهایی هست در این اجلاسها، آیا فکر میکنید که در حد امکان بان کیمون آن چیزی را که انتظار میرفت بیان کرد، مثبت بود، منفی بود؟
بله. بله. خبری که شنیدم دانشگاه وزارت امور خارجه رفته و صحبتهایی کرده و گفته دگراندیشان و مخالفان را باید آزاد کنید. باید حقوق بشر را رعایت کنید. حرفهایش خوب بود. روی هم رفته خوب بود. یک چیزی این مساله نشان داد و آن این است که کسانی که چه در داخل و چه خارج هستند و خودشان را اپوزیسیون میدانند به جای توی سر و کله هم زدن بهتر است این جور مواقع هشیار باشند و وارد صحنه شوند. بنویسند و تقاضا کنند و بخواهند. این جریان نشان داد که این کارها موثر است. بیتاثیر نیست.
آقای محسن میلانی، این که ایران اجلاس را با حضور نمایندگان ۱۲۰ کشور و حضور چند رییس جمهور، نخست وزیر و پادشاه برگزار کرد به انضمام عده دیگر در سطوح میانی و پایینتر، تا چه حد به رفع انزوای تهران کمک کرد؟
محسن میلانی: تا یک مقداری به نظر من از لحاظ سیاسی و تبلیغات به جمهوری اسلامی کمک کرد. یعنی تشکیل این کنفرانس نشان داد آنقدر که آمریکا و اسرائیل و بعضی از کشورهای غربی فکر میکنند ایران منزوی نشده و هنوز میتواند سران کشورهای مهمی را مثل هندوستان و مصر به ایران بیاورد. ولی به نظر من این یک پیروزی تبلیغاتی است. و سووال عمدهای که من میخواهم مطرح کنم این است که آیا این پیروزی نسبتا مهم تبلیغاتی باعث این خواهد شد که سیاستهای کلان کشورهای غربی و علیالخصوص آمریکا در رابطه با ایران عوض شود؟
جواب خودتان چیست؟
من جوابم این است که به هیچ وجه. این کمکی به حل مسایل سیاست خارجی ایران، کمکی به این که این تحریمهایی که دارد کمر ملت ایران را میشکند و باعث شده که اقتصاد ایران را از بین ببرند کوچکترین کمک به این مسایل نخواهد کرد و شاید هم بدترش هم خواهد کرد. بنابراین من با اینکه فکر میکنم از لحاظ تبلیغاتی پیروزی بوده ولی از لحاظ استراتژیک یا از لحاظ مهم سیاسی در دراز مدت هیچ کمکی به جمهوری اسلامی نخواهد کرد و کمکی هم به حل مسایل حاد ایران نخواهد کرد.
آقای درویش رنجبر، برای شما که سالها در وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران تا همین چند سال پیش با معانی عبارات و جملات سران ایران مانوس بودید چه تحلیلی دارید از گفتههای رهبر جمهوری اسلامی ایران مثل «هندسه غلط بینالمللی»، انتقاد به ساختار شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره نکوهیدن کاربرد سلاحهای هستهای و شیمیایی و پیشنهاد برگزاری همه پرسی عمومی از فلسطینیها و اسرائیلیها درباره وضعیت آن خطه؟
درویش رنجبر: به نظر من هیچ حرف جدیدی در گفتههای آقای خامنهای و همینطور آقای محمود احمدینژاد وجود ندارد. ما سالهاست که با ادبیات اینها آشنا هستیم. «نظام سلطه»، «نظام استعمارگر» همهاش اصطلاحاتی است که مداوم به کار میبرند بدون آنکه شناخت دقیقی از مناسبات روابط بینالملل داشته باشند. به نظر من حتی آن ماهیت جنبش عدم تعهد یک میراثی است که در حقیقت بر روی دست وارثان خودش مانده. خب در نیم قرن گذشته که به وجود آمد در دوران جنگ سرد بود، در زمانی که مسایل مربوط به کشورهای استعمارگر و استعمار شونده بسیار معنا پیدا میکرد و خیلی هم در آن زمان اهمیت داشت. ولی امروز نظام بینالملل به طور کلی متفاوت شده. امروز نظام بینالملل بر اساس وابستگی متقابل و با وجود قطبهای مختلف قدرت در سطح جهانی تعریف میشود و نه بر اساس سیستم دوقطبی زمان جنگ سرد. به نظر من ادبیات آقای خامنهای و همینطور ادبیات آقای احمدینژاد نشات گرفته از یک نوع توهم است. توهم مبنی بر اینکه دنیای امروز هنوز هم همان دنیای قرن بیستم است. حتی متوجه این موضوع نیستند که مناسبات بینالملل تغییر کرده.
مفهوم سلطه اصلا به معنای آن چیزی که در دهه ۱۹۵۰ میلادی معنا پیدا میکرد دیگر مفهومی ندارد. این تفکر آقای خامنهای و آقای احمدینژاد که دنیا بر اساس یک نظام سلطه میچرخد و یک طرفش کشورهای فقیر و مفلوک هستند و یک طرف دیگر کشورهای قوی هستند که مثل گرگ دهان باز کردهاند که اینها را ببلعند دارند تصویر غلط از نظام بینالملل ارائه میدهند. اگر ما به تکنولوژی غرب احتیاج داریم غرب هم به همان نسبت به منابع نفتی و گازی ما احتیاج دارد و این یک نوع وابستگی متقابل است. این ادبیاتی که آقایان به کار میبرند صرفا یک فرافکنی است و صرفا میخواهند ناکارآمدی عملکرد سی و چند ساله خودشان را پنهان کنند. وگرنه به هیچ وجه صادق نیست. نظام سلطهای که اینها تعریف میکنند اصلا وجود خارجی ندارد در سطح بینالملل.
آقای ملکی، شما چه فکر میکنید درباره حرفهایی که آقای رنجبر زدند؟ به خاطر این که این نوع فکر کردن خاص جمهوری اسلامی ایران نبوده. در سالهای پیش از انقلاب حتی بعد از انقلاب بسیاری از فعالان سیاسی ایرانی و متفکران سیاسی ایران همینطور فکر میکردند که جنبش عدم تعهد یک ارزشی دارد ورای آن چیزی که در میان شرق و غرب هست و کشورهایی که در زیر سیطره این دو نمیخواهند باشند باید هویت مستقلی پیدا کنند.
بله. همانطور که آقای رنجبر فرمودند، اصلا دنیای امروز با دنیای ۱۹۵۰ فرق میکند و کسانی که پایهگذار این جنبش بودند مثل عبدالناصر و تیتو و سوکارنو و دیگران در شرایط ویژهای بودند. دنیای دوقطبی بود، جنگ سرد بود. یک سری کشورها وابسته به شرق بودند، یک سری کشورها وابسته به غرب بودند. یک عده هم سعی میکردند در این میان وابسته به هیچکدام از اینها نباشند و مستقل عمل کنند. کشورهایی که با دیدگاه آن روز میخواستند استقلال خودشان را حفظ کنند. همانطور که ایشان فرمودند امروز دیگر آن دنیا نیست. آن شرایط نیست. تعاریف فرق کرده. امروز تعریف استقلال با آن چیزی که ما جوانیهایمان در دوران دانشجویی و اینها تعریف میکردیم متفاوت است. حرفهایی هم که این آقایان میزنند اینقدر تکراری و نخ نما شدهاست که آدم تعجب میکند که اینها چرا نمیخواهند در آن اندیشههای پوسیده خودشان یک مقداری تغییر بدهند، یک مقدار با واقعیتها آشنا شوند؟ همان حرفها همان حرفها.
چقدر بان کیمون قشنگ گفت که آقا این حرفها را بگذارید کنار دیگر. راجع به اسرائیل. اسرائیل در هر حال کشوری است که فعلا عضو سازمان ملل است و حرفهای نمیدانم تکذیب هولوکاست و غیره. ولی آقایان چون به معنای واقعی ارتجاعی فکر میکنند هنوز در دنیای خودشان هستند و فقط این حرفها را میزنند که مردم عوام کشورهای عقب افتاده و بعضی از کشورهای اسلامی را فریب بدهند که خوشبختانه در این جریان یک مقداری حرفهای مرسی و بانکیمون خنثی کرد این برنامه را. من فکر میکنم... چون اینجا هستم و شاهد صحنهها هستم اعمالی که انجام میدهند بستن خیابانها... اینها هنوز فکر نمیکنند که وقتی که این خبرنگارهایی که آمدهاند وقتی میبینند خیابان خلوت است و هیچکس تویش نیست... اینها میدانند که برای چه این کار شده. برای اینکه مردم تظاهراتی نکنند. اقدامی نکنند. نمیخواهند با واقعیتها آشنا شوند. دنیای امروز با دنیای ۱۹۵۰ و بعد فرق کرده.
آقای میلانی، گفتههای محمد مرسی رییس جمهوری جدید مصر که الان آقای ملکی به آن اشاره کردند فصل مشترکهایی داشت با سمتگیریهای ایران. مثلا در آن بخشهایی که به ساختار شورای امنیت در سازمان ملل یا اسرائیل انتقاد میکرد. اما گفتههایش در مورد سوریه متفاوت بود. این گفتهها را چگونه ارزیابی میکنید یعنی هم گفتههایی که در انتقاد به شورای امنیت بود و اسرائیل و هم آن بخش از گفتههایی که به ویژه در مورد سوریه بود؟
من قبل از این که به سووالتان جوب بدهم یک نکته مهمی را بگویم چون آقای دکتر ملکی به آن اشاره کردند. آقای رنجبر هم گفتند. این مساله وابستگی مساله خیلی مهمی است. من به نظرم متاسفانه هم مساله وابستگی و هم مساله استقلال در ایران به اندازه کافی بحث نشده و طرز فکر ما ایرانیها به نظرم مال قرن نوزدهم است. حتی به قرن بیستم هم نرسیده در این باره. هیچ کشور دنیا نمیتواند امروز استقلال کامل داشته باشد. حتی آمریکا که پرقدرتترین کشور دنیا است اگر نگاه کنید وضع اقتصادیاش را پولهایی که چینیها در این مملکت گذاشتهاند میلیونها دلار است. وابستگی دو طرفهاست. دنیا دارد چند قطبی میشود. من با حرفهای جناب آقای ملکی و رنجبر کاملا موافقم. ولی یک مساله را هم میخواهم اشاره کنم. درست است که دنیا عوض شده و درست است که مفهوم وابستگی مفهوم قبلی را ندارد. ولی فراموش نکنیم که درجههای مختلف وابستگی وجود دارد. به نظر من اگر شما نگاه کنید رشد اقتصادی و رشد سیاسی کشورها را میبینید که آن کشورهایی که سعی کردهاند خودشان را کامل کامل از سیستم جهانی جدا کنند از لحاظ سیاسی و اقتصادی وضعشان خیلی خراب شده. یعنی به نظر من یک مقداری در ایران احتیاج داریم وابستگی به سیستم جهانی داشته باشیم که بتوانیم از این سیستم استفاده کنیم. متاسفانه ایدئولوژی جمهوری اسلامی یک ایدئولوژی آمریکا ستیزی است. اینها تمام مسایل را در رابطه با این میبینند. به خاطر همین هم من خدمتتان عرض کردم که این برنامههای کنفرانس درست کردن و رییس جمهور مصر را آوردن و نخستوزیر هندوستان را آوردن مسالهای را برای ایران حل نمیکند. اینها که اینقدر دارند صحبت از استقلال میکنند شما نگاه کنید وضع مصر را.
امروز دولت مصر هنوز که هنوز است دارد سالی یک میلیارد دلار از آمریکا پول میگیرد. دولت هندوستان که خودش یکی از مهمترین کسانی بود که پشت این جنبش بود امروز رابطه خیلی خوبی با آمریکا دارد. من نمیفهمم اینها چرا نمیخواهند این مساله را ببینند. به نظر من دلیلش هم این است که پایههای قدرتشان را گذاشتهاند روی این مسئله آمریکا ستیزی و نمیخواهند ایران وارد جامعه بینالمللی شود. چون میدانند اگر وارد جامعه بینالمللی شود این حکومتی را که در ایران هست نمیتوانند نگاه دارند. در رابطه با مساله مصر به نظر من آقای مرسی بسیار آدم باهوشی است که دارد فکر میکند درباره مملکتش و اشتباهاتی را که جمهوری اسلامی در این سی سال انجام داده ایشان انجام نمیدهد. یعنی در داخل دارد یک سری تغییرات مثبت به وجود میآورد.
قدرت ارتش را یک مقدار کم کرده ولی از لحاظ سیاست خارجی مصر به این نتیجه رسیده که آن سیاستهای آقای مبارک باعث آن شده بود که مصر که مهمترین کشور عربی است بازیگر مهمی در منطقه نباشد. بنابراین امروز آقای مرسی تصمیم گرفته باید رل تاریخی مصر دوباره به وجود بیاید و مصر بتواند نه فقط در مسایل عرب و اسرائیل بلکه در مسایل خیلج فارس و سوریه هم دخالت کند. به خاطر همین یک برنامه دقیق دارد از یک طرف دارد مخالفت میکند با اسد و میگوید آقای اسد باید برود و درست هم میگوید و تا زمانی هم که نرود مساله سوریه حل نمیشود. ولی از این طرف به خاطر این که حقایق منطقه را خوب میداند و میخواهد وارد بازی منطقهای شود صحبت از این کرده که باید یک کنفرانسی تشکیل شود که در آن نه فقط ایران، نه فقط ترکیه و عربستان سعودی بلکه مصر هم شرکت کنند بلکه بتوانند مساله سوریه را حل کنند. به نظر من جمهوری اسلامی باید یک مقداری از درایت ایشان یاد بگیرد و صحبتهایی را که مرتب دارند ادامه میدهند صحبتهای ضد آمریکا و صحبتهای ضد اسرائیل و اینکه اسرائیل باید نابود شود این حرفها را بگذارند کنار و به درد ملت برسند. ولی متاسفانه من خیلی خوشبین نیستم که اینها تغییر موضع بدهند و از این (معذرت میخواهم این لغت را استفاده میکنم ولی از این) مردم فریبی ما را نجات بدهند.
آقای رنجبر، جمهوری اسلامی ایران همیشه قید میکند که برخلاف گفته سران آمریکا و غرب نه عامل که قربانی ترور است و همزمان با اجلاس جنبش عدم تعهد اتومبیلهای صدمه دیده در سوء قصد به جان دانشمندان هستهای ایران جلوی محل اجلاس به نمایش گذاشته شده بود و آرمیتا رضایینژاد دختر پنج ساله داریوش رضایینژاد یکی از این دانشمندان فقید هستهای با یک شاخه گل در محل حضور داشت. تا چه حد این اقدامها موثر است برای نشان دادن این جنبه از وجهه ایران به کشورهای دیگر؟
پروژه مظلوم نمایی از روزی که این نظام برپا شده جزیی از ذات وجودی این سیستم جمهوری اسلامی است. شما ملاحظه کنید من موقعی که در اواخر دهه شصت در ژنو ماموریت داشتم در کمیسیون حقوق بشر به خاطر مظلوم نمایی یک سری از افرادی را که از سازمان مجاهدین خلق در زندانهای جمهوری اسلامی بریده بودند و در زیر دستگاه تواب سازی آقای اسدالله لاجوردی تواب شده بودند میآوردند ژنو و در کمیسیون حقوق بشر به نمایش میگذاشتند به عنوان سند مظلومیت جمهوری اسلامی و به عنوان اینکه ما قربانی ترور بودهایم. در همین زمان که نمایش توابین را در کمیسیون حقوق بشر ارائه میدادند، دستگاه ترورشان در خارج از کشور دکتر عبدالرحمان برومند، دکتر بختیار و همینطور حدود ۱۶۰ فعال سیاسی را در خارج از کشور ترور کردند. در همان زمان هم در داخل ایران صدها نفر صدها نفر از جمله کشتار پایان جنگ تابستان ۶۷ را داشتند ادامه میدادند.
کسی در مورد این نمیتواند شکی داشته باشد. ترور به هر شکلی محکوم است. ولی اینکه سیستم از این موضوع استفاده ابزاری کند، یک روز توابین را میبرد کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و استفاده ابزاری میکند و امروز از این دختر خردسال استفاده ابزاری میکند یا از آن خودرو استفاده ابزاری میکند به نظر من این فقط یک پروژه مظلوم نمایی کاذب بیش نیست و این پروژه مظلوم نمایی میتوانم بگویم از زمانی که پایههای این نظام ریخته شد این پروژه از آن موقع کلید خورده و هنوز که هنوز است از این سرمایه خرج میکنند. به نظر من این تبلیغات نخ نما دیگر اصلا مثل یک حنای بیرنگ است که دیگر رنگی هم ندارد.
آقای ملکی، به طور کلی این اجلاس چه نتایجی برای ناراضیان و منتقدان داخلی به بار آورد؟ سبب تجدید روحیه و افزایش اعتماد به نفسشان شد یا نه؟
این کنفرانس در مجموع در کلیت جز مسایل تبلیغاتی به ضرر این نظام تمام شد. با آن کار بسیار زشت و زنندهای که در ترجمه صحبتهای مرسی انجام دادند که خیلی خیلی مسخره بود. به نظر من به طور کلی به خصوص موضعگیری که بانکیمون گرفت به نفع اپوزیسیون هست و یک مقداری اینها را هشیار کرد و بیدار کرد که میشود خواست و پایش ایستاد و موثر هم واقع خواهد شد.
آقای میلانی، آمریکا هم از گفتههای محمد مرسی در اجلاس عدم تعهد در تهران استقبال کرد و هم از گفتههای دبیرکل سازمان ملل. در صورتی که اسرائیل از دبیرکل سازمان ملل خواسته بود به ایران نرود. برآیند نگاه آمریکا به اجلاس تهران چه بود؟
من وقتی که نگاه میکنم موقعیت ایران را قبل از این کنفرانس با موقعیت ایران در حال حاضر، به نظرم همانطور که قبلا گفتم از لحاظ تبلیغاتی برایشان یک موفقیت بود ولی از لحاظ سیاسی یک سری مسایل جدید به وجود آورده. همانطور که آقای ملکی گفتند این مساله ترجمه صحبت آقای مرسی اگر حقیقت داشته باشد... من خیلی سعی کردم خودم متن انگلیسی اش را گیر بیاورم. تا امروز نتوانستهام گیر بیاورم. ولی اگر این حقیقت دارد و این را تغییر دادهاند واقعا نه فقط کار اصولی نیست کار خیلی احمقانهای است. یعنی در زمانی که میدانیم هر آن شما میتوانید در اینترنت و هر اطلاعی را میخواهید به دست بیاورید. اینها اینقدر نمیفهمند کشورهای دیگر، آدمهای دیگر میروند و این را چک میکنند. بنابراین از لحاظ سیاسی یک مقدار اشکال خواهند داشت سر مساله صحبتهایی که آقای بانکیمون کرده. صحبتهایی که رییس جمهور مصر کرده. ولی من دوباره بر میگردم به صحبتهای اساسی که گفتم. اینها همه مسایل جزیی است.
مسئله کلی این است که ایران امروز این تحریمهایی که آمده دارد کمر اقتصاد ایران را میشکند و جمهوری اسلامی دارد تمام سعی خودش را میکند که بحث را بکشد به مسایل دیگر و تا زمانی که اینها بتوانند بحث را بکشند به این که آیا ما در رابطه با خلیج فارس باید چه کار کنیم، در رابطه با فلان کار چه کار کنیم، تا زمانی که بحث نیاید به این که جمهوری اسلامی چرا نمیتواند این تحریمها را یک طوری بردارد، تا زمانی که ما نیاییم بحث کنیم که جمهوری اسلامی باید جواب بدهد که چه شد در این سی سال اخیر از لحاظ اقتصادی، تا موقعی که بحث سر مساله اقتصاد نیاید، سر مساله مهم وضع بد ملت نیاید به نظر بحثهای دیگر را ما اگر ادامه بدهیم در غایت به نفع جمهوری اسلامی است. باید برگردیم به مساله عمده که آقا چه شد؟ این پولهایی که در این هفت هشت سال اخیر آقای احمدینژاد داشته چه شد؟ مقدار زیادی ثروت نفت در این هفت هشت اخیر وارد ایران شده و ماها نمیدانیم این چه شده. این پولها کجا رفت؟ این پولها آیا همهاش در داخل ایران بود و یا مقداریاش خرج شد برای سوریه و لبنان؟ این پولها کجا رفت؟ پولهای بنیادها در ایران کجا دارد میرود؟ کی کنترل اینها را دارد؟ چرا دولت کنترل اینها را نمیتواند داشته باشد؟ تا زمانی که ما این کار را نکنیم و بیاییم بحثهای فرعی را بگذاریم به نظر من جمهوری اسلامی پیروز خواهد شد.
آقای رنجبر، دستاوردهای این اجلاس برای ایران و هم جنبش عدم تعهد چه بود با توجه به کوششی که ایران داشت به ویژه برای ایفای نقش در حل بحران سوریه آنطورکه میگفت قبل از این کنفرانس و همینطور شکستن سد تحریمهای بینالمللی علیه ایران؟
اگر اجازه بفرمایید من در ارتباط با صحبتهای جناب میلانی یک نکته را عرض کنم. به نظر من نکته خوبی را آقای میلانی مطرح کردند. درست است ما بایستی روی مساله اقتصادی تاکید کنیم ولی جناب میلانی خودتان آگاه هستید که وقتی یک سیستم غیرپاسخگو سر کار بیاید معلوم است که اقتصاد جزیی از ماهیت وجودی این سیستم هست. این که فقط تاکید کنیم که این پولها چه شد خب ریشه این کار مشخص است. تا زمانی که این سیستم حاکم است دستاوردش هم همین است. نکته دوم این است که جمهوری اسلامی تمام تمهیداتی را اندیشیده بود تا بتواند از این نشست بیشترین بهرهبرداری را بکند. یک مورد واقعا بسیار زنندهاش این که آقای رستم قاسمی وزیر نفت در اجلاس میچرخید تا بتواند مشتری پیدا کند برای نفت ایران. به خاطر همین مدیریتی است که این آقایان در طول این سی سال بر ایران تحمیل کردهاند. این نکته را من دوست دارم برای افکار عمومی روشن کنم که تشکیل اجلاس غیرمتعهدها در تهران هیچ ارتباطی به موفقیت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ندارد. این اجلاس هر سه سال یک بار در یکی از کشورهای عضو برگزار میشود. و این یک چیز معمولی است. همانطور که سه سال پیش این اجلاس در مصر برگزار شد و رییس آن اجلاس در آن زمان که آقای حسنی مبارک بود الان در زندان است. هیچکس هم نمیتواند پیشبینی کند که سه سال آینده رییس فعلی غیرمتعهدها در زندان نباشد. نکته مهمتر این که حتی در جنبه تبلیغاتی به نظر من جمهوری اسلامی موفق نبوده.
شما ملاحظه بفرمایید اسم این کنفرانس هست نشست سران جنبش عدم تعهد. این واژه سران را من دوست دارم یک مقدار تاکید کنم. شما ملاحظه کنید از بین ۱۲۰ کشور عضو این جنبش و همینطور ۱۷ کشور عضو ناظر که قرار بود در سطح سران شرکت کنند کمتر از پنجاه درصد در سران شرکت کردند. یعنی بقیه در حد معاون رییس جمهور و حتی در حد معاون وزارت خارجه مثل مثلا عربستان سعودی. ترکیه هم ملاحظه بفرمایید در چه سطحی شرکت کرده. از طرف دیگر دو میهمان مهم عمده این نشست یعنی محمد مرسی رییس جمهور مصر و یکی هم بان کیمون دبیرکل سازمان ملل متحد بوده. برای اولین بار من احساس میکنم آقای بان کیمون در مقابل آقای خامنهای چهره به چهره نشست و از وضعیت حقوق بشر در ایران انتقاد کرد. به نظر من قابل توجهاست. کسی جرات میکند روبهروی آقای خامنهای واقعیت را بگوید.
آقای احمد زیدآبادی یک نامه نوشت به آقای خامنهای که آقای خامنهای آیا ما حق داریم به عنوان یک ایرانی در مورد مساله هستهای نظر بدهیم یا نه. ایشان هنوز که هنوز است در زندان است به خاطر یک نامه. جالبتر این که از آقای محمد جواد لاریجانی پرسیدند که شما چطور است که آقای محمد مرسی یک نظر بسیار مخالف در مورد سوریه دارد. ایشان میفرمایند خب این نشان دهنده سعه صدر ماست. پس بفرمایید آقای محمد مرسی را دستگیر کنید چون موضع مخالف شما داشت. خیلی سعه صدر داشت آقای لاریجانی که محمد مرسی را دستگیر نکردند. اجازه دادند ایشان صحبتشان را بکنند. پس این دستاورد تبلیغاتیاش هم به نظر من آنچنان چشمگیر نیست که بتواند جمهوری اسلامی این همه هزینه را به دوش ملت گذاشت که بتواند آن بهرهبرداری تبلیغاتی را بکند به نظر من آن بهرهبرداری تبلیغاتیاش به آن حدی که تصور میکردند نبوده.
رویداد خبرساز دیگر حضور محمد مرسی رییس جمهور جدید مصر در اجلاس تهران بود برای تحویل ریاست جنبش عدم تعهد به محمود احمدینژاد رییس جمهوری اسلامی ایران که تنها ۴ ساعت طول کشید. محمد مرسی در روز نخست اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران از سویی به گونهای غیرمتعارف با نام پیامبر اسلام، ابوبکر، عمر، عثمان و علی خلفای راشدین اهل سنت سخنرانی خود را آغاز کرد و در کنار انتقاد از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد و ابراز نارضایتی از اسرائیل، حکومت بشار اسد در سوریه را سرکوبگر خواند و خواستار دخالت فعال در حمایت از مخالفان حکومت برای گذار مسالمتآمیز و برقراری دموکراسی در سوریه شد.
گرچه شبکه خبر وابسته به رادیوتلویزیون دولتی ایران که روز پنجشنبه مراسم اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران را مستقیم پخش میکرد در لحظهای که محمد مرسی حکومت سوریه را سرکوبگر نامید صدای مترجم همزمان را پایین آورد. پیش از آن در همان روز رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی خود کاربرد سلاحهای کشتار جمعی شیمیایی و هستهای را خلاف آموزشهای اسلام دانست اما گفت اهداف برنامه هستهای ایران صلحآمیز است و ادامه خواهد داشت. او همچنین به ساختار شورای امنیت سازمان ملل ایراد گرفت و با انتقاد به اسرائیل خواستار همه پرسی از فلسطینیان در مورد وضعیت آنان و بازگشت به اراضیشان شد. جملههای رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره اسرائیل در نخستین روز اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران انتقاد دبیرکل سازمان ملل متحد را درباره جنگ لفظی میان ایران و اسرائیل در پی داشت.
حاصل نشست جنبش عدم تعهد در تهران برای جمهوری اسلامی ایران چه بود؟ سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها به این پرسش پاسخ میگویند. در تهران محمد ملکی، فعال سیاسی منتقد و رییس اسبق دانشگاه تهران، محسن میلانی، مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک و دیپلماتیک دانشگاه جنوب فلوریدای آمریکا و استاد روابط بینالملل در همین دانشگاه و در شهر سن دیهگو ایالت کالیفرنیای آمریکا درویش رنجبر، کادر سابق بخش بینالملل وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و کارشناس ارشد سابق ایران در زمینه معاهدات ناظر بر سلاحهای کشتار جمعی در ژنو.
آقای محمد ملکی، بانکیمون دبیر کل سازمان ملل متحد در پی آمدن به اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران درباره لزوم آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و لزوم شنیدن صدای مردم ایران در انتخابات آینده گفت. این گفتهها برای شما که خواستار ملاقات او با زندانیان سیاسی شده بودید پیش از آمدنش به ایران، خوشایند بود؟
محمد ملکی: بله. خوشایند که بود. ولی کامل نبود. من دوست داشتم که ایشان و بعضی از سران حتما میرفتند و به زندانیان سری میزدند و میدیدند که آنها در چه شرایطی هستند و زیاد به این زرق و برقهایی که درست کردند و تریبونهایی که آراستند و گلباران کردن و باغچهها را گلهای مصنوعی گذاشتن و این بازیها را تمام میکردند و میرفتند و چند ساعتی وقتشان را میگذاشتند برای ملاقات با زندانیان و به رفتاری که با دگراندیشان در این مملکت صورت میگیرد از طرف آنهایی که اینها را دعوت کردهاند.
آقای ملکی، با توجه به اینکه یک پروتکلهایی هست در این اجلاسها، آیا فکر میکنید که در حد امکان بان کیمون آن چیزی را که انتظار میرفت بیان کرد، مثبت بود، منفی بود؟
بله. بله. خبری که شنیدم دانشگاه وزارت امور خارجه رفته و صحبتهایی کرده و گفته دگراندیشان و مخالفان را باید آزاد کنید. باید حقوق بشر را رعایت کنید. حرفهایش خوب بود. روی هم رفته خوب بود. یک چیزی این مساله نشان داد و آن این است که کسانی که چه در داخل و چه خارج هستند و خودشان را اپوزیسیون میدانند به جای توی سر و کله هم زدن بهتر است این جور مواقع هشیار باشند و وارد صحنه شوند. بنویسند و تقاضا کنند و بخواهند. این جریان نشان داد که این کارها موثر است. بیتاثیر نیست.
آقای محسن میلانی، این که ایران اجلاس را با حضور نمایندگان ۱۲۰ کشور و حضور چند رییس جمهور، نخست وزیر و پادشاه برگزار کرد به انضمام عده دیگر در سطوح میانی و پایینتر، تا چه حد به رفع انزوای تهران کمک کرد؟
محسن میلانی: تا یک مقداری به نظر من از لحاظ سیاسی و تبلیغات به جمهوری اسلامی کمک کرد. یعنی تشکیل این کنفرانس نشان داد آنقدر که آمریکا و اسرائیل و بعضی از کشورهای غربی فکر میکنند ایران منزوی نشده و هنوز میتواند سران کشورهای مهمی را مثل هندوستان و مصر به ایران بیاورد. ولی به نظر من این یک پیروزی تبلیغاتی است. و سووال عمدهای که من میخواهم مطرح کنم این است که آیا این پیروزی نسبتا مهم تبلیغاتی باعث این خواهد شد که سیاستهای کلان کشورهای غربی و علیالخصوص آمریکا در رابطه با ایران عوض شود؟
جواب خودتان چیست؟
من جوابم این است که به هیچ وجه. این کمکی به حل مسایل سیاست خارجی ایران، کمکی به این که این تحریمهایی که دارد کمر ملت ایران را میشکند و باعث شده که اقتصاد ایران را از بین ببرند کوچکترین کمک به این مسایل نخواهد کرد و شاید هم بدترش هم خواهد کرد. بنابراین من با اینکه فکر میکنم از لحاظ تبلیغاتی پیروزی بوده ولی از لحاظ استراتژیک یا از لحاظ مهم سیاسی در دراز مدت هیچ کمکی به جمهوری اسلامی نخواهد کرد و کمکی هم به حل مسایل حاد ایران نخواهد کرد.
آقای درویش رنجبر، برای شما که سالها در وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران تا همین چند سال پیش با معانی عبارات و جملات سران ایران مانوس بودید چه تحلیلی دارید از گفتههای رهبر جمهوری اسلامی ایران مثل «هندسه غلط بینالمللی»، انتقاد به ساختار شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره نکوهیدن کاربرد سلاحهای هستهای و شیمیایی و پیشنهاد برگزاری همه پرسی عمومی از فلسطینیها و اسرائیلیها درباره وضعیت آن خطه؟
درویش رنجبر: به نظر من هیچ حرف جدیدی در گفتههای آقای خامنهای و همینطور آقای محمود احمدینژاد وجود ندارد. ما سالهاست که با ادبیات اینها آشنا هستیم. «نظام سلطه»، «نظام استعمارگر» همهاش اصطلاحاتی است که مداوم به کار میبرند بدون آنکه شناخت دقیقی از مناسبات روابط بینالملل داشته باشند. به نظر من حتی آن ماهیت جنبش عدم تعهد یک میراثی است که در حقیقت بر روی دست وارثان خودش مانده. خب در نیم قرن گذشته که به وجود آمد در دوران جنگ سرد بود، در زمانی که مسایل مربوط به کشورهای استعمارگر و استعمار شونده بسیار معنا پیدا میکرد و خیلی هم در آن زمان اهمیت داشت. ولی امروز نظام بینالملل به طور کلی متفاوت شده. امروز نظام بینالملل بر اساس وابستگی متقابل و با وجود قطبهای مختلف قدرت در سطح جهانی تعریف میشود و نه بر اساس سیستم دوقطبی زمان جنگ سرد. به نظر من ادبیات آقای خامنهای و همینطور ادبیات آقای احمدینژاد نشات گرفته از یک نوع توهم است. توهم مبنی بر اینکه دنیای امروز هنوز هم همان دنیای قرن بیستم است. حتی متوجه این موضوع نیستند که مناسبات بینالملل تغییر کرده.
مفهوم سلطه اصلا به معنای آن چیزی که در دهه ۱۹۵۰ میلادی معنا پیدا میکرد دیگر مفهومی ندارد. این تفکر آقای خامنهای و آقای احمدینژاد که دنیا بر اساس یک نظام سلطه میچرخد و یک طرفش کشورهای فقیر و مفلوک هستند و یک طرف دیگر کشورهای قوی هستند که مثل گرگ دهان باز کردهاند که اینها را ببلعند دارند تصویر غلط از نظام بینالملل ارائه میدهند. اگر ما به تکنولوژی غرب احتیاج داریم غرب هم به همان نسبت به منابع نفتی و گازی ما احتیاج دارد و این یک نوع وابستگی متقابل است. این ادبیاتی که آقایان به کار میبرند صرفا یک فرافکنی است و صرفا میخواهند ناکارآمدی عملکرد سی و چند ساله خودشان را پنهان کنند. وگرنه به هیچ وجه صادق نیست. نظام سلطهای که اینها تعریف میکنند اصلا وجود خارجی ندارد در سطح بینالملل.
آقای ملکی، شما چه فکر میکنید درباره حرفهایی که آقای رنجبر زدند؟ به خاطر این که این نوع فکر کردن خاص جمهوری اسلامی ایران نبوده. در سالهای پیش از انقلاب حتی بعد از انقلاب بسیاری از فعالان سیاسی ایرانی و متفکران سیاسی ایران همینطور فکر میکردند که جنبش عدم تعهد یک ارزشی دارد ورای آن چیزی که در میان شرق و غرب هست و کشورهایی که در زیر سیطره این دو نمیخواهند باشند باید هویت مستقلی پیدا کنند.
بله. همانطور که آقای رنجبر فرمودند، اصلا دنیای امروز با دنیای ۱۹۵۰ فرق میکند و کسانی که پایهگذار این جنبش بودند مثل عبدالناصر و تیتو و سوکارنو و دیگران در شرایط ویژهای بودند. دنیای دوقطبی بود، جنگ سرد بود. یک سری کشورها وابسته به شرق بودند، یک سری کشورها وابسته به غرب بودند. یک عده هم سعی میکردند در این میان وابسته به هیچکدام از اینها نباشند و مستقل عمل کنند. کشورهایی که با دیدگاه آن روز میخواستند استقلال خودشان را حفظ کنند. همانطور که ایشان فرمودند امروز دیگر آن دنیا نیست. آن شرایط نیست. تعاریف فرق کرده. امروز تعریف استقلال با آن چیزی که ما جوانیهایمان در دوران دانشجویی و اینها تعریف میکردیم متفاوت است. حرفهایی هم که این آقایان میزنند اینقدر تکراری و نخ نما شدهاست که آدم تعجب میکند که اینها چرا نمیخواهند در آن اندیشههای پوسیده خودشان یک مقداری تغییر بدهند، یک مقدار با واقعیتها آشنا شوند؟ همان حرفها همان حرفها.
چقدر بان کیمون قشنگ گفت که آقا این حرفها را بگذارید کنار دیگر. راجع به اسرائیل. اسرائیل در هر حال کشوری است که فعلا عضو سازمان ملل است و حرفهای نمیدانم تکذیب هولوکاست و غیره. ولی آقایان چون به معنای واقعی ارتجاعی فکر میکنند هنوز در دنیای خودشان هستند و فقط این حرفها را میزنند که مردم عوام کشورهای عقب افتاده و بعضی از کشورهای اسلامی را فریب بدهند که خوشبختانه در این جریان یک مقداری حرفهای مرسی و بانکیمون خنثی کرد این برنامه را. من فکر میکنم... چون اینجا هستم و شاهد صحنهها هستم اعمالی که انجام میدهند بستن خیابانها... اینها هنوز فکر نمیکنند که وقتی که این خبرنگارهایی که آمدهاند وقتی میبینند خیابان خلوت است و هیچکس تویش نیست... اینها میدانند که برای چه این کار شده. برای اینکه مردم تظاهراتی نکنند. اقدامی نکنند. نمیخواهند با واقعیتها آشنا شوند. دنیای امروز با دنیای ۱۹۵۰ و بعد فرق کرده.
آقای میلانی، گفتههای محمد مرسی رییس جمهوری جدید مصر که الان آقای ملکی به آن اشاره کردند فصل مشترکهایی داشت با سمتگیریهای ایران. مثلا در آن بخشهایی که به ساختار شورای امنیت در سازمان ملل یا اسرائیل انتقاد میکرد. اما گفتههایش در مورد سوریه متفاوت بود. این گفتهها را چگونه ارزیابی میکنید یعنی هم گفتههایی که در انتقاد به شورای امنیت بود و اسرائیل و هم آن بخش از گفتههایی که به ویژه در مورد سوریه بود؟
من قبل از این که به سووالتان جوب بدهم یک نکته مهمی را بگویم چون آقای دکتر ملکی به آن اشاره کردند. آقای رنجبر هم گفتند. این مساله وابستگی مساله خیلی مهمی است. من به نظرم متاسفانه هم مساله وابستگی و هم مساله استقلال در ایران به اندازه کافی بحث نشده و طرز فکر ما ایرانیها به نظرم مال قرن نوزدهم است. حتی به قرن بیستم هم نرسیده در این باره. هیچ کشور دنیا نمیتواند امروز استقلال کامل داشته باشد. حتی آمریکا که پرقدرتترین کشور دنیا است اگر نگاه کنید وضع اقتصادیاش را پولهایی که چینیها در این مملکت گذاشتهاند میلیونها دلار است. وابستگی دو طرفهاست. دنیا دارد چند قطبی میشود. من با حرفهای جناب آقای ملکی و رنجبر کاملا موافقم. ولی یک مساله را هم میخواهم اشاره کنم. درست است که دنیا عوض شده و درست است که مفهوم وابستگی مفهوم قبلی را ندارد. ولی فراموش نکنیم که درجههای مختلف وابستگی وجود دارد. به نظر من اگر شما نگاه کنید رشد اقتصادی و رشد سیاسی کشورها را میبینید که آن کشورهایی که سعی کردهاند خودشان را کامل کامل از سیستم جهانی جدا کنند از لحاظ سیاسی و اقتصادی وضعشان خیلی خراب شده. یعنی به نظر من یک مقداری در ایران احتیاج داریم وابستگی به سیستم جهانی داشته باشیم که بتوانیم از این سیستم استفاده کنیم. متاسفانه ایدئولوژی جمهوری اسلامی یک ایدئولوژی آمریکا ستیزی است. اینها تمام مسایل را در رابطه با این میبینند. به خاطر همین هم من خدمتتان عرض کردم که این برنامههای کنفرانس درست کردن و رییس جمهور مصر را آوردن و نخستوزیر هندوستان را آوردن مسالهای را برای ایران حل نمیکند. اینها که اینقدر دارند صحبت از استقلال میکنند شما نگاه کنید وضع مصر را.
امروز دولت مصر هنوز که هنوز است دارد سالی یک میلیارد دلار از آمریکا پول میگیرد. دولت هندوستان که خودش یکی از مهمترین کسانی بود که پشت این جنبش بود امروز رابطه خیلی خوبی با آمریکا دارد. من نمیفهمم اینها چرا نمیخواهند این مساله را ببینند. به نظر من دلیلش هم این است که پایههای قدرتشان را گذاشتهاند روی این مسئله آمریکا ستیزی و نمیخواهند ایران وارد جامعه بینالمللی شود. چون میدانند اگر وارد جامعه بینالمللی شود این حکومتی را که در ایران هست نمیتوانند نگاه دارند. در رابطه با مساله مصر به نظر من آقای مرسی بسیار آدم باهوشی است که دارد فکر میکند درباره مملکتش و اشتباهاتی را که جمهوری اسلامی در این سی سال انجام داده ایشان انجام نمیدهد. یعنی در داخل دارد یک سری تغییرات مثبت به وجود میآورد.
قدرت ارتش را یک مقدار کم کرده ولی از لحاظ سیاست خارجی مصر به این نتیجه رسیده که آن سیاستهای آقای مبارک باعث آن شده بود که مصر که مهمترین کشور عربی است بازیگر مهمی در منطقه نباشد. بنابراین امروز آقای مرسی تصمیم گرفته باید رل تاریخی مصر دوباره به وجود بیاید و مصر بتواند نه فقط در مسایل عرب و اسرائیل بلکه در مسایل خیلج فارس و سوریه هم دخالت کند. به خاطر همین یک برنامه دقیق دارد از یک طرف دارد مخالفت میکند با اسد و میگوید آقای اسد باید برود و درست هم میگوید و تا زمانی هم که نرود مساله سوریه حل نمیشود. ولی از این طرف به خاطر این که حقایق منطقه را خوب میداند و میخواهد وارد بازی منطقهای شود صحبت از این کرده که باید یک کنفرانسی تشکیل شود که در آن نه فقط ایران، نه فقط ترکیه و عربستان سعودی بلکه مصر هم شرکت کنند بلکه بتوانند مساله سوریه را حل کنند. به نظر من جمهوری اسلامی باید یک مقداری از درایت ایشان یاد بگیرد و صحبتهایی را که مرتب دارند ادامه میدهند صحبتهای ضد آمریکا و صحبتهای ضد اسرائیل و اینکه اسرائیل باید نابود شود این حرفها را بگذارند کنار و به درد ملت برسند. ولی متاسفانه من خیلی خوشبین نیستم که اینها تغییر موضع بدهند و از این (معذرت میخواهم این لغت را استفاده میکنم ولی از این) مردم فریبی ما را نجات بدهند.
آقای رنجبر، جمهوری اسلامی ایران همیشه قید میکند که برخلاف گفته سران آمریکا و غرب نه عامل که قربانی ترور است و همزمان با اجلاس جنبش عدم تعهد اتومبیلهای صدمه دیده در سوء قصد به جان دانشمندان هستهای ایران جلوی محل اجلاس به نمایش گذاشته شده بود و آرمیتا رضایینژاد دختر پنج ساله داریوش رضایینژاد یکی از این دانشمندان فقید هستهای با یک شاخه گل در محل حضور داشت. تا چه حد این اقدامها موثر است برای نشان دادن این جنبه از وجهه ایران به کشورهای دیگر؟
پروژه مظلوم نمایی از روزی که این نظام برپا شده جزیی از ذات وجودی این سیستم جمهوری اسلامی است. شما ملاحظه کنید من موقعی که در اواخر دهه شصت در ژنو ماموریت داشتم در کمیسیون حقوق بشر به خاطر مظلوم نمایی یک سری از افرادی را که از سازمان مجاهدین خلق در زندانهای جمهوری اسلامی بریده بودند و در زیر دستگاه تواب سازی آقای اسدالله لاجوردی تواب شده بودند میآوردند ژنو و در کمیسیون حقوق بشر به نمایش میگذاشتند به عنوان سند مظلومیت جمهوری اسلامی و به عنوان اینکه ما قربانی ترور بودهایم. در همین زمان که نمایش توابین را در کمیسیون حقوق بشر ارائه میدادند، دستگاه ترورشان در خارج از کشور دکتر عبدالرحمان برومند، دکتر بختیار و همینطور حدود ۱۶۰ فعال سیاسی را در خارج از کشور ترور کردند. در همان زمان هم در داخل ایران صدها نفر صدها نفر از جمله کشتار پایان جنگ تابستان ۶۷ را داشتند ادامه میدادند.
کسی در مورد این نمیتواند شکی داشته باشد. ترور به هر شکلی محکوم است. ولی اینکه سیستم از این موضوع استفاده ابزاری کند، یک روز توابین را میبرد کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و استفاده ابزاری میکند و امروز از این دختر خردسال استفاده ابزاری میکند یا از آن خودرو استفاده ابزاری میکند به نظر من این فقط یک پروژه مظلوم نمایی کاذب بیش نیست و این پروژه مظلوم نمایی میتوانم بگویم از زمانی که پایههای این نظام ریخته شد این پروژه از آن موقع کلید خورده و هنوز که هنوز است از این سرمایه خرج میکنند. به نظر من این تبلیغات نخ نما دیگر اصلا مثل یک حنای بیرنگ است که دیگر رنگی هم ندارد.
آقای ملکی، به طور کلی این اجلاس چه نتایجی برای ناراضیان و منتقدان داخلی به بار آورد؟ سبب تجدید روحیه و افزایش اعتماد به نفسشان شد یا نه؟
این کنفرانس در مجموع در کلیت جز مسایل تبلیغاتی به ضرر این نظام تمام شد. با آن کار بسیار زشت و زنندهای که در ترجمه صحبتهای مرسی انجام دادند که خیلی خیلی مسخره بود. به نظر من به طور کلی به خصوص موضعگیری که بانکیمون گرفت به نفع اپوزیسیون هست و یک مقداری اینها را هشیار کرد و بیدار کرد که میشود خواست و پایش ایستاد و موثر هم واقع خواهد شد.
آقای میلانی، آمریکا هم از گفتههای محمد مرسی در اجلاس عدم تعهد در تهران استقبال کرد و هم از گفتههای دبیرکل سازمان ملل. در صورتی که اسرائیل از دبیرکل سازمان ملل خواسته بود به ایران نرود. برآیند نگاه آمریکا به اجلاس تهران چه بود؟
من وقتی که نگاه میکنم موقعیت ایران را قبل از این کنفرانس با موقعیت ایران در حال حاضر، به نظرم همانطور که قبلا گفتم از لحاظ تبلیغاتی برایشان یک موفقیت بود ولی از لحاظ سیاسی یک سری مسایل جدید به وجود آورده. همانطور که آقای ملکی گفتند این مساله ترجمه صحبت آقای مرسی اگر حقیقت داشته باشد... من خیلی سعی کردم خودم متن انگلیسی اش را گیر بیاورم. تا امروز نتوانستهام گیر بیاورم. ولی اگر این حقیقت دارد و این را تغییر دادهاند واقعا نه فقط کار اصولی نیست کار خیلی احمقانهای است. یعنی در زمانی که میدانیم هر آن شما میتوانید در اینترنت و هر اطلاعی را میخواهید به دست بیاورید. اینها اینقدر نمیفهمند کشورهای دیگر، آدمهای دیگر میروند و این را چک میکنند. بنابراین از لحاظ سیاسی یک مقدار اشکال خواهند داشت سر مساله صحبتهایی که آقای بانکیمون کرده. صحبتهایی که رییس جمهور مصر کرده. ولی من دوباره بر میگردم به صحبتهای اساسی که گفتم. اینها همه مسایل جزیی است.
مسئله کلی این است که ایران امروز این تحریمهایی که آمده دارد کمر اقتصاد ایران را میشکند و جمهوری اسلامی دارد تمام سعی خودش را میکند که بحث را بکشد به مسایل دیگر و تا زمانی که اینها بتوانند بحث را بکشند به این که آیا ما در رابطه با خلیج فارس باید چه کار کنیم، در رابطه با فلان کار چه کار کنیم، تا زمانی که بحث نیاید به این که جمهوری اسلامی چرا نمیتواند این تحریمها را یک طوری بردارد، تا زمانی که ما نیاییم بحث کنیم که جمهوری اسلامی باید جواب بدهد که چه شد در این سی سال اخیر از لحاظ اقتصادی، تا موقعی که بحث سر مساله اقتصاد نیاید، سر مساله مهم وضع بد ملت نیاید به نظر بحثهای دیگر را ما اگر ادامه بدهیم در غایت به نفع جمهوری اسلامی است. باید برگردیم به مساله عمده که آقا چه شد؟ این پولهایی که در این هفت هشت سال اخیر آقای احمدینژاد داشته چه شد؟ مقدار زیادی ثروت نفت در این هفت هشت اخیر وارد ایران شده و ماها نمیدانیم این چه شده. این پولها کجا رفت؟ این پولها آیا همهاش در داخل ایران بود و یا مقداریاش خرج شد برای سوریه و لبنان؟ این پولها کجا رفت؟ پولهای بنیادها در ایران کجا دارد میرود؟ کی کنترل اینها را دارد؟ چرا دولت کنترل اینها را نمیتواند داشته باشد؟ تا زمانی که ما این کار را نکنیم و بیاییم بحثهای فرعی را بگذاریم به نظر من جمهوری اسلامی پیروز خواهد شد.
آقای رنجبر، دستاوردهای این اجلاس برای ایران و هم جنبش عدم تعهد چه بود با توجه به کوششی که ایران داشت به ویژه برای ایفای نقش در حل بحران سوریه آنطورکه میگفت قبل از این کنفرانس و همینطور شکستن سد تحریمهای بینالمللی علیه ایران؟
اگر اجازه بفرمایید من در ارتباط با صحبتهای جناب میلانی یک نکته را عرض کنم. به نظر من نکته خوبی را آقای میلانی مطرح کردند. درست است ما بایستی روی مساله اقتصادی تاکید کنیم ولی جناب میلانی خودتان آگاه هستید که وقتی یک سیستم غیرپاسخگو سر کار بیاید معلوم است که اقتصاد جزیی از ماهیت وجودی این سیستم هست. این که فقط تاکید کنیم که این پولها چه شد خب ریشه این کار مشخص است. تا زمانی که این سیستم حاکم است دستاوردش هم همین است. نکته دوم این است که جمهوری اسلامی تمام تمهیداتی را اندیشیده بود تا بتواند از این نشست بیشترین بهرهبرداری را بکند. یک مورد واقعا بسیار زنندهاش این که آقای رستم قاسمی وزیر نفت در اجلاس میچرخید تا بتواند مشتری پیدا کند برای نفت ایران. به خاطر همین مدیریتی است که این آقایان در طول این سی سال بر ایران تحمیل کردهاند. این نکته را من دوست دارم برای افکار عمومی روشن کنم که تشکیل اجلاس غیرمتعهدها در تهران هیچ ارتباطی به موفقیت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ندارد. این اجلاس هر سه سال یک بار در یکی از کشورهای عضو برگزار میشود. و این یک چیز معمولی است. همانطور که سه سال پیش این اجلاس در مصر برگزار شد و رییس آن اجلاس در آن زمان که آقای حسنی مبارک بود الان در زندان است. هیچکس هم نمیتواند پیشبینی کند که سه سال آینده رییس فعلی غیرمتعهدها در زندان نباشد. نکته مهمتر این که حتی در جنبه تبلیغاتی به نظر من جمهوری اسلامی موفق نبوده.
شما ملاحظه بفرمایید اسم این کنفرانس هست نشست سران جنبش عدم تعهد. این واژه سران را من دوست دارم یک مقدار تاکید کنم. شما ملاحظه کنید از بین ۱۲۰ کشور عضو این جنبش و همینطور ۱۷ کشور عضو ناظر که قرار بود در سطح سران شرکت کنند کمتر از پنجاه درصد در سران شرکت کردند. یعنی بقیه در حد معاون رییس جمهور و حتی در حد معاون وزارت خارجه مثل مثلا عربستان سعودی. ترکیه هم ملاحظه بفرمایید در چه سطحی شرکت کرده. از طرف دیگر دو میهمان مهم عمده این نشست یعنی محمد مرسی رییس جمهور مصر و یکی هم بان کیمون دبیرکل سازمان ملل متحد بوده. برای اولین بار من احساس میکنم آقای بان کیمون در مقابل آقای خامنهای چهره به چهره نشست و از وضعیت حقوق بشر در ایران انتقاد کرد. به نظر من قابل توجهاست. کسی جرات میکند روبهروی آقای خامنهای واقعیت را بگوید.
آقای احمد زیدآبادی یک نامه نوشت به آقای خامنهای که آقای خامنهای آیا ما حق داریم به عنوان یک ایرانی در مورد مساله هستهای نظر بدهیم یا نه. ایشان هنوز که هنوز است در زندان است به خاطر یک نامه. جالبتر این که از آقای محمد جواد لاریجانی پرسیدند که شما چطور است که آقای محمد مرسی یک نظر بسیار مخالف در مورد سوریه دارد. ایشان میفرمایند خب این نشان دهنده سعه صدر ماست. پس بفرمایید آقای محمد مرسی را دستگیر کنید چون موضع مخالف شما داشت. خیلی سعه صدر داشت آقای لاریجانی که محمد مرسی را دستگیر نکردند. اجازه دادند ایشان صحبتشان را بکنند. پس این دستاورد تبلیغاتیاش هم به نظر من آنچنان چشمگیر نیست که بتواند جمهوری اسلامی این همه هزینه را به دوش ملت گذاشت که بتواند آن بهرهبرداری تبلیغاتی را بکند به نظر من آن بهرهبرداری تبلیغاتیاش به آن حدی که تصور میکردند نبوده.