در محافل داخلی ایران همچنان بحث نحوه برخورد با مسئله انتخابات نهمین دوره مجلس ادامه دارد. چه در میان اصولگرایان که به دو صف اصلی متحدان و منتقدان دولت تفکیک شدهاند و چه در میان اصلاحطلبان که با تردید به مسئله شرکت در انتخابات مینگرند. همزمان اصلاحطلبان و تحولطلبان در داخل و خارج از ایران هر یک به گونه و با لحنی انتخابات آزاد را راهگشای مسائل ایران میدانند.
این عده میگویند اگر قرار است شکافی که بر سر سرکوبی اعتراضات دو سال پیش به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ میان معترضان و حاکمیت بروز کرد، بسته شود، سرنوشت را باید به صندوق رای سپرد.
شماری از تحولطلبان و اصلاحطلبان میافزایند با توجه به تجربه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و سرکوبی خونین معترضان به نتایج اعلام شده آن رای گیری در بیش از دو سال گذشته تنها انتخاباتی راهگشا است که پذیرای نامزدهای همه گرایشهای سیاسی ایران باشد؛ چه اصلاحطلبانی که تا پیش از ۲۲ خرداد ۸۸ کم و بیش در عرصه قدرت حضور داشتند و چه گرایشهای دگراندیشان مسالمتجو که در سه دهه و اندی سال که از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ میگذرد از رقابتهای انتخاباتی حذف شدند.
همزمان عموم تحولطلبان، آزادی اعلام شده حدود ۱۰۰ زندانی سیاسی و اجازه انتشار چند روزنامه منتقد مانند شرق، روزگار و اعتماد را برای شرکت در انتخابات کافی نمیدانند و میگویند زمانی منتقدان به بررسی مفید بودن شرکت در انتخابات آینده مجلس راغب میشوند که همه زندانیان سیاسی، روزنامهنگاران دگراندیش و فعالان منتقد آزاد شوند و حصر چهرههای شاخص جنبش سبز از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی پایان یابد. همزمان محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران در پیامی به مناسبت عید فطر در هفته گذشته ابراز امیدواری کرد که تمام حبسها و حصرها پایان یابد.
منتقدان حکومت ایران انتخابات آزاد را همچنین راهگشای اجماع برای پشت سر گذاشتن بحرانهای بینالمللی میدانند که حکومت ایران را تهدید میکنند. به ویژه در شرایطی که به گفته اینان مشروعیت حکومت و دولت جمهوری اسلامی ایران در پی انتخابات ۲۲ خرداد در خارج از ایران هم زیر سؤال است.
تازهترین شاهد مثال فعالان سیاسی ناراضی ایران در هفته گذشته این موارد است: خطرناک اعلام کردن برنامه هستهای ایران در گزارش تازه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این گفته نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه که باید با توان هستهای و نظامی جمهوری اسلامی ایران مقابله شود، و ادامه اعتراضات در کشورهای عربی، اینک از جمله در لیبی و سوریه، و آنچه مخالفان حکومتهای این کشورها اقتدارگرایی توصیف میکنند.
مهمترین پرسش سیاسی روز در محافل فعالان سیاسی اصلاحطلب، تحولطلب و حامیان جنبش سبز در داخل و خارج ایران چیست؟ این پرسش را در برنامه این هفته دیدگاهها با سه میهمان در میان گذاشتهایم: فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی در تهران؛ در بلژیک علی مزروعی نماینده اصلاحطلب مجلس ششم و عضو ارشد دفتر سیاسی جبهه مشارکت؛ و حسن شریعتمداری، فعال سیاسی جمهوریخواه در هامبورگ.
خانم گوارایی، پرسش اصلی جامعه سیاسی ایران پیشاپیش انتخابات آینده مجلس چیست؟
فاطمه گوارایی: من فکر میکنم تا آنجا که در شرایط کنونی ایران قرار دارم و از نزدیک نگاه میکنم با توجه به خود ایران و منطقه و جنبش سبز واقعیت این است که از زمان ورود جنبش سبز و فرازهایی که تاکنون داشته تقریبا دو سال و خردهای میگذرد با تحولات منطقه مواجه هستیم. از سویی هم با اختلافات شدیدی که در بین حکومت کنندگانکنونی ایران و شکافهای عظیمی که در بینشان پیش آمده مواجه هستیم.
مسئله دیگر فرآیند انتخابات است. به هر حال انتخابات مجلس نهم مسئلهای است که کلیه نیروهای سیاسی فارغ از شرکت کردن یا نکردن باید با آن مواجه شوند و به آن پاسخ بدهند. در میان مردم بحث اصلی این است که آینده ایران چه میشود یعنی پرسش این است که با چه تحولاتی و چه فرایندی مواجه خواهند شد. میان کنشگران سیاسی این سؤال دو بحث پیدا میکند. یکی این که با توجه به خود ایران و منطقه و جنبش سبز فضای آتی ایران حداقل در چشمانداز یک سال آینده چه خواهد بود و این که با پدیده انتخابات چه باید بکنیم. این سؤالی است که من فکر میکنم کمتر نیروی سیاسی که جزو کنشگران اصلی جامعه ایران محسوب میشود تاکنون به جواب قطعی درباره آن رسیده. همه در حال بررسی، محک زدن، ارزیابی اوضاع، بررسی وضعیت خودشان و کلیه دادههایی که در این فضا و پارامترهایی که نقش ایفا میکنند هستند و پاسخ نهایی را قاعدتا گذاشتهاند در طی ماهها و روزهایی که نزدیک میشویم به مقطع انتخابات و این که چه خواستها و چه موضعگیریهایی را حکومت در این فرآیند خواهد داشت. چون بخشی از موضعگیری تمام جریانات و کنشگران سیاسی جامعه ایران بخش زیادیاش بستگی به نوع مواجهه حکومت با مسئله انتخابات هم دارد.
آقای مزروعی، چه پرسشی ذهن شما را و برخی متحدان اصلاحطلبتان را مشغول خودش کرده، پیشاپیش انتخابات آینده مجلس؟ آیا با حرفهایی که خانم گوارایی زدند موافقاید یا میخواهید چیزی به آنها اضافه کنید، یا انتقادی دارید؟
با صحبتهایی که خانم گوارایی کردند موافقم. فقط این را اضافه میکنم که سؤال اصلی که الان همه دارند به آن فکر میکنند و ایشان هم مطرح کردند این که آیا انتخابات آتی انتخابات آزاد خواهد بود یا نه؟ انتخابات آتی تعیین کننده است برای مسیری که ایران میخواهد برای آینده خودش در پیش بگیرد. و این انتخابات متفاوت هست با انتخاباتهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم در مورد مجلس برگزار شدهاست.
برای اینکه من فکر میکنم انتخابات ریاست جمهوری دهم با توجه به تقلب و کودتایی که در این انتخابات شد و جنبش سبز که پس از این انتخابات در اعتراض به نتایج شکل گرفت وضعیت ایران را کاملا متفاوت کرده. در شرایط کنونی قبل از این انتخابات. یعنی انتخابات مجلس نهم در شرایطی کاملا متفاوت از گذشته دارد شکل میگیرد. حالا اگر تحولات منطقه را هم همانطور که گفتند در نظر بگیریم و اینکه جریان تحولخواهی و دموکراسی طلبی در منطقه شکل گرفته و مردم در کشورهای مختلف منطقه خواهان مشارکت بیشتر در نظام سیاسی و حاکمیت بر سرنوشت خویشاند در ایران که قطعا پیشتاز این تحولات بوده این سؤال بیش از پیش مطرح است و این که نظام سیاسی باید به این مطالبه پاسخ بدهد.
من فکر میکنم آنچه که در شرایط طبیعی رخ میدهد را الان نمیشود پیشبینی کرد چون در ایران ممکن است هر آن، رخدادی همه چیز را درهم بریزد ولی اگر بخواهد شرایط طبیعی را در نظر بگیریم و به سمت انتخابات مجلس نهم برویم فکر میکنم بزرگترین سؤال این است که آیا حاکمیت تصمیم دارد که این انتخابات را به صورت آزاد و منصفانه برگزار کند و راه را برای حل بحرانهای درون کشور باز کند یا اینکه نه این انتخابات را هم میخواهد مثل انتخابات سابق با نظارت استصوابی و فضای بستهای که الان وجود دارد برگزار کند که آن موقع فکر میکنم شرایط پس از انتخابات مجلس نهم به گونه دیگری خواهد شد و یک مسیر نه چندان روشنی را پیش همه نیروهای سیاسی قرار خواهد داد.
به هر حال من فکر میکنم مهمترین مسیری که در این ایام باید طی شود این است که همه نیروهای سیاسی تمرکز کنند روی این که انتخابات آتی بایستی یک انتخابات آزاد و منصفانه باشد و فرصتی را ایجاد کند برای حل بحرانهای درونی کشور و این که ایران بتواند در این شرایط سختی که منطقه با آن روبهرو است از طریق یک انتخابات آزاد راه خودش را به سوی آینده پیدا کند. من تاکید میکنم که اگر بخواهد یک گذار مسالمتآمیز به دموکراسی در ایران صورت بگیرد راهش از طریق صندوقهای رای و انتخابات آزاد است.
آقای شریعتمداری، انتخابات مجلس نهم مقایسه شده با انتخابات مجلس پنجم که در آن هواداران اکبر هاشمی رفسنجانی و هم پیمانانشان در کارگزاران خودشان را تقویت کردند و انتخابات مجلس هفتم که آبادگران و متحدان محمود احمدینژاد عرض اندام کردند در هر دوی این موارد برای کسب کرسی ریاست جمهوری. در محافل فعالان سیاسی تحولطلب در خارج از ایران به کدام پرسش برخوردید که به نظر آن عده از این فعالانی که با شما اشتراک نظر دارند در اولویت است؟
با تایید صحبتهایی که هر دو مهمان عزیز کردند میخواهم یک کمی بیشتر قضیه را بشکافم. انتخابات که به نحوی با بیعت گرفتن از مردم در دورههای قبل باعث تقویت این نظام میشد اکنون به بزرگترین چالش پرسشبرانگیز در درون و بیرون نظام مواجه شده. از لحاظ درونی انتخابات به این مسئله تبدیل شده که اگر مشارکت مردم را بخواهند فضای آزاد سیاسی لازم است و داغ کردن تنور انتخابات برای شرکت مردم ممکن است این اطمینان به نفس را در مردم دوباره ایجاد کند که پرسشهای اساسی سیساله را این بار با صدای بلندتر با اطمینان به نفس بیشتری مطرح کنند و نظام را با چالشی اساسی مواجه کنند.
اگر فضای سیاسی باز نشود نظامی که عادت کرده مشروعیت خودش را به شرکت مردم در انتخابات وابسته کند با بحران بیشتر مشروعیت مواجه خواهد بود. از لحاظ بینالمللی اگر انتخابات همانطور که گفتند در شرایطی مطابق استانداردهای بینالمللی برای انتخابات آزاد برگزار نشود گزینه پیش رو از گذار مسالمتآمیز به توسط یک انتخابات آزاد به گذار نه چندان مسالمتآمیز یا قهرآمیز طبق مدلهایی که در منطقه میبینیم تبدیل خواهد شد و نظام گزینه چندانی بین این دو تا ندارد. این انتخابات محکی است که رهبران نظام کدام راه را برای آینده خودشان بر میگزینند.
اما آنچه که مربوط به نیروهای سیاسی شرکتکننده در انتخابات است ما با نیروهای درون کشور یک اختلاف اساسی داریم و آن این است که آنها هم میخواهند از طریق انتخابات به فضای دموکراتیک راه پیدا کنند و هم سؤال اساسی در مقابل اصلاحطلبان این است که آیا تمکین کنیم به اراده ولی فقیه و در انتخابات گزینشی و نه چندان رقابتی پیش رو شرکت کنیم و یا تحمیل نظام را برای خروج از نظام سیاسی بپذیریم و در مقابل اراده ولی فقیه مقاومت کنیم. تا موقعی که یک سیاست ایجابی برای شرکت در انتخابات و ابتکار عمل نداشته باشند این دو سؤال آنها را به چند تکه و پاره تبدیل خواهد کرد و وحدت آنها هم در آینده تحت خطر خواهد بود.
به نظر من نیروهای سیاسی باید منتظر عکس العمل حاکمیت نباشند. ابتکار داشته باشند و راه خودشان را در مقابل انتخابات آینده هماهنگ کنند و انتخابات که باعث تزلزل درون ارکان این نظام خواهد شد نباید به وسیلهای تبدیل شود که نیروهای سیاسی و جامعه مدنی ما را هم پاره پاره و چند تکه کند.
خانم گوارایی، از پیششرطهای انتخابات آزاد مانند آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات منتقد و بیان به عنوان کف خواست اصلاحطلبان برای شرکت در این انتخابات یاد شده. صحبتهای محمد خاتمی در این مورد یادآور این نکات است. آیا تحولطلبان در ایران آزادی شماری از زندانیان سیاسی، انتشار روزنامههای شرق، روزگار و اخیرا اعتماد را در این مسیر ارزیابی میکنند؟
یک سنت بوده در جامعه ایران که به میزان نزدیک شدن به فضای انتخابات مقداری از فشارهای امنیتی همواره کاسته میشده. این را ما تقریبا در چند دوره انتخاباتی اخیر ایران فارغ از انتخابات آخر و بعد مسایل جنبش سبز هم داشتیم. یعنی همواره شاهد این بودیم که برای گرمتر شدن فضای انتخابات حکومت از تاکتیکها و شگردهای مختلفی استفاده میکرده... برخی از مطبوعات درجه دو و درجه سه را اجازه میدادهاست.
تعدادی از زندانیانی را که کمتر مسئله داشتند آزاد میکرده و در مجموع نشان میداد فضایی برای حضور و تکثر بیشتر فراهم هست. اما یادمان نرود همانطور که آقای شریعتمداری عنوان کردند این حکومت تنها چیزی که در برابر افکار عمومی بینالمللی و فشار قدرتهای خارجی داشته این بوده که ما یک رژیمی هستیم که مشروعیت خودمان را از داخل و مردم خودمان میگیریم. همین صحبتهای اخیری هم که مطرح شد مبنی بر این که نباید اجازه دهیم مسئله انتخابات یک مسئله امنیتی برای ایران باشد دقیقا در همین راستاست. یعنی انتخابات و مقوله امنیت دو چیز مترادف با هم در جامعه ایران تعریف شده. به همین دلیل هم این انتخابات از اهمیت بسیار خاصی برخوردار است. چه برای حکومت و چه برای نیروهای اپوزیسیون.
حکومت تلاش میکند یک انتخابات مهندسی شده با نتایج از پیش تعیین شده داشته باشد و نمایشی هم از تکثر صوری و رقابت ظاهری پرشور بدهد. تا آنجایی که استنباط من و بسیاری از فعالان سیاسی این زندانیانی که آزاد شدهاند و ما هم از آزادی آنها خوشحالیم نمیشود نمایانگر این باشد که حکومت دست به آزادی زندانیان سیاسی زده. زندانیان سیاسی از نظر ما رهبران جنبش سبزند. نیروهای خط اول مقدم جنبش دموکراسی خواهی ایراناند که الان در درون زنداناند.
آزادی مطبوعات یعنی این که هیچکس به مقالاتی که مینویسد متعرض نشود. روزنامهنگارانی که الان در زندان هستند آزاد شوند. شما در این لیست چند نفره که آزاد شدند یک روزنامهنگار شاخص جامعه مدنی را نمیبینید. بنابراین نه آزادی این تعداد زندانیان سیاسی و نه یک حدی را برای یک سری اصلاحطلبانی که در بخش جناح راست جریان اصلاحطلبی محسوب میشوند را ایجاد کردن برای اینکه نشان دهند که این انتخابات یک انتخابات رقابتی است نمیتواند مدنظر برآیند اپوزیسیون داخل ایران باشد. من تاکید میکنم برآیند. برای اینکه من در طیف وسیعی از فعالان سیاسی این را دیدهام و این هم راستاست با موضعگیریهای اپوزیسیون خارج از کشور آنها که با جنبش دموکراسی خواهی ایران حرکت کردند بوده. ما هم به هیچ وجه چک سفید امکان شرکت جریان کنشگر اصلی داخل ایران را به حاکمیت نخواهیم داد. فکر میکنم این تحلیل من تقریبا برآیند تحلیلی اکثر اصلاحطلبان داخل و کنشگران در خارج از کشور باشد.
به رغم آزادی شماری از زندانیان سیاسی و انتشار چند روزنامه منتقد این طور که خانم گوارایی گفتند در تهران از فعالیت احزاب، سازمانها و تشکلاتی که پیش از اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ اجازه فعالیت داشتند جلوگیری میشود. آقای مزروعی، تحلیل اصلاحطلبانی مانند شما که سابقه فعالیت در جبهه مشارکت را داشتید از برآیند این دو روند چیست؟
اولا یک اشتباهی صورت گرفت در انتقال صحبتهای آقای خاتمی. آقای خاتمی شروطی را مطرح نکردند. ایشان دغدغههای خودشان را راجع به زمینهها و بسترهایی که یک انتخابات آزاد در کشور بایستی در زمینه آن بستر برگزار شود، مطرح کردهاست. یعنی اصلا این طوری نیست که بایستی به اینها به عنوان شرط نگاه کنیم. اگر بخواهد در کشور یک انتخابات آزاد با مشارکت همه نیروها و مردم انجام شود لازمه اش این است که زندانیان سیاسی آزاد شوند یعنی اصلا در قوانین موجود کشور ما که اینها خودشان عنوان زندانی سیاسی را به رسمیت نمیشناسند. ولی از این طرف دیدیم که اخیرا میگویند که صدتا از زندانیانی که جرایم امنیتی داشتند چون رویشان نمیشود بگویند سیاسی آزاد شدند. میخواهم بگویم که آزادی زندانیان سیاسی، آزادی رهبران جنبش، آزادی مطبوعات و احزاب اینها زمینهها و بسترهایی است که در یک انتخابات آزاد معنا پیدا میکند.
بنابراین شرط نیست که آقایان هی تاکید کردند که نمیشود شرط برای نظام گذاشت. نظام اگر میخواهد پایبند انتخابات آزاد باشد اینها زمینهها و بسترهایی است که در یک انتخابات آزاد شکل میگیرد و معنا پیدا میکند. طبیعی هم هست. در شرایط کنونی ایران اگر نظام تصمیم به انتخابات آزاد نداشته باشد قطعا نیروهای اصلاحطلب هیچ رغبت و خوشامدی نسبت به انتخابات ندارند. حاکمیت است که بایستی برای آینده کشور یا حتی بقای خودش درست تصمیم بگیرد. با توجه به مجموعه انتخاباتی که دارد در منطقه میافتد تنها راهی که میتواند مشروعیت از دست رفته را به نظام برگرداند و نوعی ثبات و گذار مسالمتآمیز به دموکراسی را در ایران رقم بزند انتخابات آزاد است. این مضمون فیصلهبخشی است هم برای حاکمیت و هم نیروهای سیاسی در ایران است.
این در صورتی است که وضعیت به صورت طبیعی پیش برود. چون ما نمیدانیم در این پنج شش ماه آتی که در پیش داریم چه حوادث و رخدادهایی چه در داخل و چه در خارج نسبت به ایران صورت خواهد گرفت. این بحث انتخابات تنها در روش متوجه اصلاحطلبان نیست. متوجه حاکمیت است، متوجه نیروهایی هست که امروز در جناح حاکم قرار گرفتند و شما میبینید بخشی از آنها به شدت نسبت به انتخابات عادی و چگونگی برگزاریاش با توجه به سابقه دولت در تقلب در انتخابات نگراناند. من فکر میکنم آنچه که الان نیروهای سیاسی باید به آن توجه داشته باشند این که انتخابات آزاد را به عنوان یک مطالبه ملی تبلیغ کنند و همه نیروهای سیاسی حول این مطالبه ملی بسیج شوند و این را به حاکمیت انتقال دهند که تنها راه آشتی ملی این است که صندوقهای رای را محل حل مناقشات سیاسی قرار دهیم. من فکر میکنم جناح حاکم که ادعا دارد ۲۴ میلیون رای به او دادند در انتخابات گذشته و در واقع اکثریت با آن هستند نبایستی هیچ هراسی از این انتخابات آزاد داشته باشد.
آقای شریعتمداری، به نظر شما و همفکرانتان تحولطلبان در خارج از ایران، حاصل جمع اقدامات قوه قضائیه و نظام در زمینه برخورد به زندانیان سیاسی، احزاب و مطبوعات چه چیزی را نشان میدهد درباره برآورده شدن یا نشدن زمینههای انتخابات آزاد؟
خانم گوارایی به دقت و به درستی تاکتیکی را که نظام همیشه قبل از انتخابات اجرا کرده مخصوصا در سه چهار دوره اخیر بیان کردند. دوباره همان کار را دارد تکرار میکند منتها با این تفاوت که این بار هم فضای بینالمللی و هم فضای سیاسی داخلی به شدت ناظر اعمال نه تنها نظام بلکه جریانهای سیاسی است. آقای مزروعی به درستی از خواص انتخابات آزاد میگویند ولی من میخواهم مصداق تعیین کنم. انتخابات آزاد انتخاباتی نیست که فقط اصلاحطلبان در آن شرکت کنند و حذف نشوند. انتخابات در ایران به طور سیستماتیک از ابتدا نیروهای دگراندیش را حذف کرده. اصلاحطلبان نه فقط از حذف خودشان بلکه از حذف دیگران هم باید انتقاد کنند و خواستار شرکت همگان در انتخابات آزاد شوند.
چیزی که از آنها مشاهده نشده. ثانیا به انتظار این نشستن که نظام چه میکند و واضحات را دوباره از طریق آقای خاتمی توضیح دادن دردی را دوا نمیکند. ما و دیگران و اصلاحطلبان باید زندانیان سیاسی را کاندیدای خودمان کنیم و بگوییم که این عزیزان کاندیداهای واقعی ما برای مجلس آینده هستند. آزادی آنها را بخواهیم در صورتی که آزاد نباشند. امکان شرکت در انتخابات را به طور مساوی و عادلانه نداشته باشند ما انتخابات را تحریم خواهیم کرد و اگر بیایند در لیست کاندیداها با حقوق مساوی شرکت کنند آن وقت ما در انتخابات شرکت خواهیم کرد. این راهی است که ما را به وحدت عمل و وحدت در رویه میرساند و این حذف سیستماتیک را از طریق زندانی کردن و محروم کردن از حقوق اجتماعی جلویش را میگیرد و انتخابات موجود را به یک هزینه واقعی برای نظامی که حاضر به گشایش فضا نیست تبدیل میکند. اگر فضا را گشود در همان جهتی خواهد بود که سرنوشت اساسی ایران که بین دخالت خارجی از طریق نظامی یا حل اختلافات بر سر صندوقهای رای است به حل اختلافات بر سر صندوقهای رای میکشاند.
ما باید پروژه داشته باشیم و سر پروژههای خودمان ایستادگی کنیم و گرنه این انتخابات نه تنها نظام را با یک چالش اساسی مواجه میکند اپوزیسیون را هم با یک چالش اساسی مواجه خواهد کرد و همین شرط و شروطهای آقای خاتمی و دوستان شان و مذاکراتی که در کنار آن در جریان است خود اصلاحطلبان را به چند شاخه تقسیم خواهد کرد.
خانم گوارایی، اگر این منوالی را که آقای شریعتمداری پیشنهاد میکنند و شاخصه انتخابات آزاد به آن صورتی که آقای شریعتمداری مطرح کردند برآورده نشود آن وقت تکلیف چیست؟
یک مسئله هست میان آن چیزی که مطلوب است و آن چیزی که روی میدهد. من هم مثل آقای شریعتمداری دلم میخواهد روزی برسد که تمامی طیفهای حکومتی ایران و فعالان جنبش دموکراسی خواهی ایران به یک جایی برسیم که یک لیست واحد در برابر حکومت قرار دهیم که در این لیست افراد با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی وجود داشته باشند که همه ما از حضور آنها در انتخابات و امکان این که بتوانند در رقابتهای انتخاباتی شرکت کنند حساب کنیم. ولی واقعیت این است که آن چیزی که در جامعه ایران وجود دارد از آن تمایل و ایدهآل تفاوت زیادی دارد.
از این فرصت باید استفاده کنیم تا آنجایی که امکان دارد حکومت را در اتخاذ مشی که در پیش گرفته و این اقتدارگرایی و انحصارگرایی را که پیشه کرده و به هیچ کس و هیچ جریانی اجازه حضور نمیدهد به عقب برانیم. مهمترین مسئله هم همانطور که آقای شریعتمداری گفتند این است که معدود فرصتهای باقیمانده برای این حکومت است که بتواند اصلاحات را با مشی مسالمتآمیز در درون جامعه پیش ببرد.
آقای مزروعی، ابتکار و برنامه اصلاحطلبان در صورت عدم برگزاری انتخابات آزاد چیست؟
من ابتدا یک توضیح بدهم که تا آنجا که من اطلاع دارم هیچ مذاکرهای به این صورت که طرح شد بین اصلاحطلبان و حاکمیت انجام نگرفته. این بحثهایی که مطرح میشود همهاش در عرصه عمومی است و خیلی شفاف است. تقاضا دارم که دوستان به بحثهایی که کمکی به ما نمیکند دامن نزنند و شبهه ایجاد نکنند. اما من توضیح دادم مشی اصلاحطلبان و فکر میکنم همه افرادی که در جنبش سبز فعالاند این است که انتخابات آزاد را به یک مطالبه ملی تبدیل کنند و به حاکمیت هم این را بگویند که تنها راه گذار از وضعیت موجود همین انتخابات آزاد است.
اصلاحطلبان واقعیتش این است که به دنبال این نیستند که فقط خودشان را مثلا در این بازی شرکت دهند. اصلاحطلبان بیان میکنند که همه نیروها و گرایشهای سیاسی بتوانند در یک انتخابات آزاد نامزد داشته باشند و مردم هم بتوانند انتخاب کنند. ولی همینطور که خانم گوارایی گفتند ما نمیتوانیم چشممان را به روی واقعیتها و وضعیتی که در ایران هست ببندیم. تا آنجا که میشود اصلاحطلبان از حقوق همه شهروندان دفاع خواهند کرد و دنبال این هم نخواهند بود که فقط خودشان را وارد این عرصه کنند.
این چیزی است که بر سرش تفاهم وجود دارد و قطعا اگر زمینههای لازم برای انتخابات آزاد فراهم نشود انتخابات در ایران فکر میکنم با عدم استقبال اصلاحطلبان روبهرو شود. دیگر این معنا ندارد که ما بیاییم بگوییم کاندیدای ما زندانیان سیاسیاند و مردم شما بروید به اینها رای دهید. چون ما در این انتخابات شرکت نمیکنیم که بخواهیم چنین کاری را انجام دهیم. ما فکر میکنیم که باید این شرایط فراهم شود. در مورد شرکت یا عدم شرکت هم الان تصمیم گیری به نظر خیلی منطقی نمیرسد. ما باید هی برویم جلو و شرایط را رصد کنیم و ارزیابی کنیم و با توجه به واقعیت و مسائلی که پیش میآید در نقطهای که لازم است نسبت به شرکت یا عدم شرکت یا هر نوع عمل سیاسی تصمیم بگیریم.
آقای شریعتمداری، اگر پیشاپیش انتخابات، شرایط سیاسی برای فعالانی مانند شما که در این بیش از سه دهه خارج از دایره حاکمیت بودید راضیکننده نباشد، این فعالان چه برنامهای پیش میگیرند؟ به ویژه که گفتید جامعه در این صورت ممکن است بهکارگیری شیوههای قانونی و مسالمتآمیز را کنار بگذارد و رابطه میان برخی معترضان و حاکمیت قهرآمیز باشد.
ابتدا یک توضیح بدهم که اولا بین واقعیت موجود و واقعیت مطلوب چندان زمانی برای تحقق نمانده و واقعیت مطلوب را مواضع ما هم ایجاب میکند. این خواستههای ماست که در قبل واقعیت زشت موجود را شکل داده و بعد از این خواستههای ما خواهد بود که آن را عوض میکند، فقط نظام نیست. ثانیا واقعیت یکتکه نیست. هر گوشهای از جامعه واقعیتی را میبیند.
واقعیت حذفشدگان با واقعیت کسانی که امکان شرکت در قدرت سیاسی دارند مقداری متفاوت است. ثانیا بسیار خوشوقتم که آقای مزروعی میگویند مذاکراتی در پیش نیست. اطلاعات ما طور دیگری میگفت و امیدوارم اطلاعات ایشان دقیق تر از اطلاعات ما باشد. من در صدد شبهه ایجاد کردن نیستم. در صدد شفافیتام و امیدوارم که ایشان این شفافیت را ایجاد کرده باشند و در آینده شاهد باشیم که اصلاحطلبان به دو شاخه مذاکرهگر و وفادار به خط دموکراسی تبدیل نخواهند شد.
بسیار من به این امید دارم و امیدوارم این پیش برود. به نظر من عهم اختلافات باید بر سر صندوق رای حل شود و صندوق رای هم باید مشاطهگر چهره زشت استبداد قرون وسطایی به نام ولایت فقیه نشود.
هر دوی این را باید در کنار هم داشت. انتخابات باید استانداردهای بینالمللی را بربتابد. کوتاه آمدن از این مسئله تسلیم شدن به واقعیت موجود نیست. تسلیم شدن به دیکتاتوری است. این را ما باید بدانیم و اگر این نشد باید هزینه انتخابات را برای نظام به حداکثر برسانیم.
---------------------------------------------------------
نظرات مطرح شده در این مقاله الزاماً دیدگاه رادیو فردا نیست.
این عده میگویند اگر قرار است شکافی که بر سر سرکوبی اعتراضات دو سال پیش به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ میان معترضان و حاکمیت بروز کرد، بسته شود، سرنوشت را باید به صندوق رای سپرد.
شماری از تحولطلبان و اصلاحطلبان میافزایند با توجه به تجربه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و سرکوبی خونین معترضان به نتایج اعلام شده آن رای گیری در بیش از دو سال گذشته تنها انتخاباتی راهگشا است که پذیرای نامزدهای همه گرایشهای سیاسی ایران باشد؛ چه اصلاحطلبانی که تا پیش از ۲۲ خرداد ۸۸ کم و بیش در عرصه قدرت حضور داشتند و چه گرایشهای دگراندیشان مسالمتجو که در سه دهه و اندی سال که از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ میگذرد از رقابتهای انتخاباتی حذف شدند.
همزمان عموم تحولطلبان، آزادی اعلام شده حدود ۱۰۰ زندانی سیاسی و اجازه انتشار چند روزنامه منتقد مانند شرق، روزگار و اعتماد را برای شرکت در انتخابات کافی نمیدانند و میگویند زمانی منتقدان به بررسی مفید بودن شرکت در انتخابات آینده مجلس راغب میشوند که همه زندانیان سیاسی، روزنامهنگاران دگراندیش و فعالان منتقد آزاد شوند و حصر چهرههای شاخص جنبش سبز از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی پایان یابد. همزمان محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران در پیامی به مناسبت عید فطر در هفته گذشته ابراز امیدواری کرد که تمام حبسها و حصرها پایان یابد.
منتقدان حکومت ایران انتخابات آزاد را همچنین راهگشای اجماع برای پشت سر گذاشتن بحرانهای بینالمللی میدانند که حکومت ایران را تهدید میکنند. به ویژه در شرایطی که به گفته اینان مشروعیت حکومت و دولت جمهوری اسلامی ایران در پی انتخابات ۲۲ خرداد در خارج از ایران هم زیر سؤال است.
تازهترین شاهد مثال فعالان سیاسی ناراضی ایران در هفته گذشته این موارد است: خطرناک اعلام کردن برنامه هستهای ایران در گزارش تازه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این گفته نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه که باید با توان هستهای و نظامی جمهوری اسلامی ایران مقابله شود، و ادامه اعتراضات در کشورهای عربی، اینک از جمله در لیبی و سوریه، و آنچه مخالفان حکومتهای این کشورها اقتدارگرایی توصیف میکنند.
مهمترین پرسش سیاسی روز در محافل فعالان سیاسی اصلاحطلب، تحولطلب و حامیان جنبش سبز در داخل و خارج ایران چیست؟ این پرسش را در برنامه این هفته دیدگاهها با سه میهمان در میان گذاشتهایم: فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی در تهران؛ در بلژیک علی مزروعی نماینده اصلاحطلب مجلس ششم و عضو ارشد دفتر سیاسی جبهه مشارکت؛ و حسن شریعتمداری، فعال سیاسی جمهوریخواه در هامبورگ.
دیدگاهها: پرسشهای اصلی در میان اپوزیسیون ایرانی درخصوص انتخابات مجلس`
خانم گوارایی، پرسش اصلی جامعه سیاسی ایران پیشاپیش انتخابات آینده مجلس چیست؟
فاطمه گوارایی: من فکر میکنم تا آنجا که در شرایط کنونی ایران قرار دارم و از نزدیک نگاه میکنم با توجه به خود ایران و منطقه و جنبش سبز واقعیت این است که از زمان ورود جنبش سبز و فرازهایی که تاکنون داشته تقریبا دو سال و خردهای میگذرد با تحولات منطقه مواجه هستیم. از سویی هم با اختلافات شدیدی که در بین حکومت کنندگانکنونی ایران و شکافهای عظیمی که در بینشان پیش آمده مواجه هستیم.
مسئله دیگر فرآیند انتخابات است. به هر حال انتخابات مجلس نهم مسئلهای است که کلیه نیروهای سیاسی فارغ از شرکت کردن یا نکردن باید با آن مواجه شوند و به آن پاسخ بدهند. در میان مردم بحث اصلی این است که آینده ایران چه میشود یعنی پرسش این است که با چه تحولاتی و چه فرایندی مواجه خواهند شد. میان کنشگران سیاسی این سؤال دو بحث پیدا میکند. یکی این که با توجه به خود ایران و منطقه و جنبش سبز فضای آتی ایران حداقل در چشمانداز یک سال آینده چه خواهد بود و این که با پدیده انتخابات چه باید بکنیم. این سؤالی است که من فکر میکنم کمتر نیروی سیاسی که جزو کنشگران اصلی جامعه ایران محسوب میشود تاکنون به جواب قطعی درباره آن رسیده. همه در حال بررسی، محک زدن، ارزیابی اوضاع، بررسی وضعیت خودشان و کلیه دادههایی که در این فضا و پارامترهایی که نقش ایفا میکنند هستند و پاسخ نهایی را قاعدتا گذاشتهاند در طی ماهها و روزهایی که نزدیک میشویم به مقطع انتخابات و این که چه خواستها و چه موضعگیریهایی را حکومت در این فرآیند خواهد داشت. چون بخشی از موضعگیری تمام جریانات و کنشگران سیاسی جامعه ایران بخش زیادیاش بستگی به نوع مواجهه حکومت با مسئله انتخابات هم دارد.
آقای مزروعی، چه پرسشی ذهن شما را و برخی متحدان اصلاحطلبتان را مشغول خودش کرده، پیشاپیش انتخابات آینده مجلس؟ آیا با حرفهایی که خانم گوارایی زدند موافقاید یا میخواهید چیزی به آنها اضافه کنید، یا انتقادی دارید؟
با صحبتهایی که خانم گوارایی کردند موافقم. فقط این را اضافه میکنم که سؤال اصلی که الان همه دارند به آن فکر میکنند و ایشان هم مطرح کردند این که آیا انتخابات آتی انتخابات آزاد خواهد بود یا نه؟ انتخابات آتی تعیین کننده است برای مسیری که ایران میخواهد برای آینده خودش در پیش بگیرد. و این انتخابات متفاوت هست با انتخاباتهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم در مورد مجلس برگزار شدهاست.
برای اینکه من فکر میکنم انتخابات ریاست جمهوری دهم با توجه به تقلب و کودتایی که در این انتخابات شد و جنبش سبز که پس از این انتخابات در اعتراض به نتایج شکل گرفت وضعیت ایران را کاملا متفاوت کرده. در شرایط کنونی قبل از این انتخابات. یعنی انتخابات مجلس نهم در شرایطی کاملا متفاوت از گذشته دارد شکل میگیرد. حالا اگر تحولات منطقه را هم همانطور که گفتند در نظر بگیریم و اینکه جریان تحولخواهی و دموکراسی طلبی در منطقه شکل گرفته و مردم در کشورهای مختلف منطقه خواهان مشارکت بیشتر در نظام سیاسی و حاکمیت بر سرنوشت خویشاند در ایران که قطعا پیشتاز این تحولات بوده این سؤال بیش از پیش مطرح است و این که نظام سیاسی باید به این مطالبه پاسخ بدهد.
من فکر میکنم آنچه که در شرایط طبیعی رخ میدهد را الان نمیشود پیشبینی کرد چون در ایران ممکن است هر آن، رخدادی همه چیز را درهم بریزد ولی اگر بخواهد شرایط طبیعی را در نظر بگیریم و به سمت انتخابات مجلس نهم برویم فکر میکنم بزرگترین سؤال این است که آیا حاکمیت تصمیم دارد که این انتخابات را به صورت آزاد و منصفانه برگزار کند و راه را برای حل بحرانهای درون کشور باز کند یا اینکه نه این انتخابات را هم میخواهد مثل انتخابات سابق با نظارت استصوابی و فضای بستهای که الان وجود دارد برگزار کند که آن موقع فکر میکنم شرایط پس از انتخابات مجلس نهم به گونه دیگری خواهد شد و یک مسیر نه چندان روشنی را پیش همه نیروهای سیاسی قرار خواهد داد.
به هر حال من فکر میکنم مهمترین مسیری که در این ایام باید طی شود این است که همه نیروهای سیاسی تمرکز کنند روی این که انتخابات آتی بایستی یک انتخابات آزاد و منصفانه باشد و فرصتی را ایجاد کند برای حل بحرانهای درونی کشور و این که ایران بتواند در این شرایط سختی که منطقه با آن روبهرو است از طریق یک انتخابات آزاد راه خودش را به سوی آینده پیدا کند. من تاکید میکنم که اگر بخواهد یک گذار مسالمتآمیز به دموکراسی در ایران صورت بگیرد راهش از طریق صندوقهای رای و انتخابات آزاد است.
آقای شریعتمداری، انتخابات مجلس نهم مقایسه شده با انتخابات مجلس پنجم که در آن هواداران اکبر هاشمی رفسنجانی و هم پیمانانشان در کارگزاران خودشان را تقویت کردند و انتخابات مجلس هفتم که آبادگران و متحدان محمود احمدینژاد عرض اندام کردند در هر دوی این موارد برای کسب کرسی ریاست جمهوری. در محافل فعالان سیاسی تحولطلب در خارج از ایران به کدام پرسش برخوردید که به نظر آن عده از این فعالانی که با شما اشتراک نظر دارند در اولویت است؟
با تایید صحبتهایی که هر دو مهمان عزیز کردند میخواهم یک کمی بیشتر قضیه را بشکافم. انتخابات که به نحوی با بیعت گرفتن از مردم در دورههای قبل باعث تقویت این نظام میشد اکنون به بزرگترین چالش پرسشبرانگیز در درون و بیرون نظام مواجه شده. از لحاظ درونی انتخابات به این مسئله تبدیل شده که اگر مشارکت مردم را بخواهند فضای آزاد سیاسی لازم است و داغ کردن تنور انتخابات برای شرکت مردم ممکن است این اطمینان به نفس را در مردم دوباره ایجاد کند که پرسشهای اساسی سیساله را این بار با صدای بلندتر با اطمینان به نفس بیشتری مطرح کنند و نظام را با چالشی اساسی مواجه کنند.
اگر فضای سیاسی باز نشود نظامی که عادت کرده مشروعیت خودش را به شرکت مردم در انتخابات وابسته کند با بحران بیشتر مشروعیت مواجه خواهد بود. از لحاظ بینالمللی اگر انتخابات همانطور که گفتند در شرایطی مطابق استانداردهای بینالمللی برای انتخابات آزاد برگزار نشود گزینه پیش رو از گذار مسالمتآمیز به توسط یک انتخابات آزاد به گذار نه چندان مسالمتآمیز یا قهرآمیز طبق مدلهایی که در منطقه میبینیم تبدیل خواهد شد و نظام گزینه چندانی بین این دو تا ندارد. این انتخابات محکی است که رهبران نظام کدام راه را برای آینده خودشان بر میگزینند.
به نظر من نیروهای سیاسی باید منتظر عکس العمل حاکمیت نباشند. ابتکار داشته باشند و راه خودشان را در مقابل انتخابات آینده هماهنگ کنند و انتخابات که باعث تزلزل درون ارکان این نظام خواهد شد نباید به وسیلهای تبدیل شود که نیروهای سیاسی و جامعه مدنی ما را هم پاره پاره و چند تکه کند.
اما آنچه که مربوط به نیروهای سیاسی شرکتکننده در انتخابات است ما با نیروهای درون کشور یک اختلاف اساسی داریم و آن این است که آنها هم میخواهند از طریق انتخابات به فضای دموکراتیک راه پیدا کنند و هم سؤال اساسی در مقابل اصلاحطلبان این است که آیا تمکین کنیم به اراده ولی فقیه و در انتخابات گزینشی و نه چندان رقابتی پیش رو شرکت کنیم و یا تحمیل نظام را برای خروج از نظام سیاسی بپذیریم و در مقابل اراده ولی فقیه مقاومت کنیم. تا موقعی که یک سیاست ایجابی برای شرکت در انتخابات و ابتکار عمل نداشته باشند این دو سؤال آنها را به چند تکه و پاره تبدیل خواهد کرد و وحدت آنها هم در آینده تحت خطر خواهد بود.
به نظر من نیروهای سیاسی باید منتظر عکس العمل حاکمیت نباشند. ابتکار داشته باشند و راه خودشان را در مقابل انتخابات آینده هماهنگ کنند و انتخابات که باعث تزلزل درون ارکان این نظام خواهد شد نباید به وسیلهای تبدیل شود که نیروهای سیاسی و جامعه مدنی ما را هم پاره پاره و چند تکه کند.
خانم گوارایی، از پیششرطهای انتخابات آزاد مانند آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات منتقد و بیان به عنوان کف خواست اصلاحطلبان برای شرکت در این انتخابات یاد شده. صحبتهای محمد خاتمی در این مورد یادآور این نکات است. آیا تحولطلبان در ایران آزادی شماری از زندانیان سیاسی، انتشار روزنامههای شرق، روزگار و اخیرا اعتماد را در این مسیر ارزیابی میکنند؟
یک سنت بوده در جامعه ایران که به میزان نزدیک شدن به فضای انتخابات مقداری از فشارهای امنیتی همواره کاسته میشده. این را ما تقریبا در چند دوره انتخاباتی اخیر ایران فارغ از انتخابات آخر و بعد مسایل جنبش سبز هم داشتیم. یعنی همواره شاهد این بودیم که برای گرمتر شدن فضای انتخابات حکومت از تاکتیکها و شگردهای مختلفی استفاده میکرده... برخی از مطبوعات درجه دو و درجه سه را اجازه میدادهاست.
تعدادی از زندانیانی را که کمتر مسئله داشتند آزاد میکرده و در مجموع نشان میداد فضایی برای حضور و تکثر بیشتر فراهم هست. اما یادمان نرود همانطور که آقای شریعتمداری عنوان کردند این حکومت تنها چیزی که در برابر افکار عمومی بینالمللی و فشار قدرتهای خارجی داشته این بوده که ما یک رژیمی هستیم که مشروعیت خودمان را از داخل و مردم خودمان میگیریم. همین صحبتهای اخیری هم که مطرح شد مبنی بر این که نباید اجازه دهیم مسئله انتخابات یک مسئله امنیتی برای ایران باشد دقیقا در همین راستاست. یعنی انتخابات و مقوله امنیت دو چیز مترادف با هم در جامعه ایران تعریف شده. به همین دلیل هم این انتخابات از اهمیت بسیار خاصی برخوردار است. چه برای حکومت و چه برای نیروهای اپوزیسیون.
حکومت تلاش میکند یک انتخابات مهندسی شده با نتایج از پیش تعیین شده داشته باشد و نمایشی هم از تکثر صوری و رقابت ظاهری پرشور بدهد. تا آنجایی که استنباط من و بسیاری از فعالان سیاسی این زندانیانی که آزاد شدهاند و ما هم از آزادی آنها خوشحالیم نمیشود نمایانگر این باشد که حکومت دست به آزادی زندانیان سیاسی زده. زندانیان سیاسی از نظر ما رهبران جنبش سبزند. نیروهای خط اول مقدم جنبش دموکراسی خواهی ایراناند که الان در درون زنداناند.
آزادی مطبوعات یعنی این که هیچکس به مقالاتی که مینویسد متعرض نشود. روزنامهنگارانی که الان در زندان هستند آزاد شوند. شما در این لیست چند نفره که آزاد شدند یک روزنامهنگار شاخص جامعه مدنی را نمیبینید. بنابراین نه آزادی این تعداد زندانیان سیاسی و نه یک حدی را برای یک سری اصلاحطلبانی که در بخش جناح راست جریان اصلاحطلبی محسوب میشوند را ایجاد کردن برای اینکه نشان دهند که این انتخابات یک انتخابات رقابتی است نمیتواند مدنظر برآیند اپوزیسیون داخل ایران باشد. من تاکید میکنم برآیند. برای اینکه من در طیف وسیعی از فعالان سیاسی این را دیدهام و این هم راستاست با موضعگیریهای اپوزیسیون خارج از کشور آنها که با جنبش دموکراسی خواهی ایران حرکت کردند بوده. ما هم به هیچ وجه چک سفید امکان شرکت جریان کنشگر اصلی داخل ایران را به حاکمیت نخواهیم داد. فکر میکنم این تحلیل من تقریبا برآیند تحلیلی اکثر اصلاحطلبان داخل و کنشگران در خارج از کشور باشد.
به رغم آزادی شماری از زندانیان سیاسی و انتشار چند روزنامه منتقد این طور که خانم گوارایی گفتند در تهران از فعالیت احزاب، سازمانها و تشکلاتی که پیش از اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ اجازه فعالیت داشتند جلوگیری میشود. آقای مزروعی، تحلیل اصلاحطلبانی مانند شما که سابقه فعالیت در جبهه مشارکت را داشتید از برآیند این دو روند چیست؟
اولا یک اشتباهی صورت گرفت در انتقال صحبتهای آقای خاتمی. آقای خاتمی شروطی را مطرح نکردند. ایشان دغدغههای خودشان را راجع به زمینهها و بسترهایی که یک انتخابات آزاد در کشور بایستی در زمینه آن بستر برگزار شود، مطرح کردهاست. یعنی اصلا این طوری نیست که بایستی به اینها به عنوان شرط نگاه کنیم. اگر بخواهد در کشور یک انتخابات آزاد با مشارکت همه نیروها و مردم انجام شود لازمه اش این است که زندانیان سیاسی آزاد شوند یعنی اصلا در قوانین موجود کشور ما که اینها خودشان عنوان زندانی سیاسی را به رسمیت نمیشناسند. ولی از این طرف دیدیم که اخیرا میگویند که صدتا از زندانیانی که جرایم امنیتی داشتند چون رویشان نمیشود بگویند سیاسی آزاد شدند. میخواهم بگویم که آزادی زندانیان سیاسی، آزادی رهبران جنبش، آزادی مطبوعات و احزاب اینها زمینهها و بسترهایی است که در یک انتخابات آزاد معنا پیدا میکند.
بنابراین شرط نیست که آقایان هی تاکید کردند که نمیشود شرط برای نظام گذاشت. نظام اگر میخواهد پایبند انتخابات آزاد باشد اینها زمینهها و بسترهایی است که در یک انتخابات آزاد شکل میگیرد و معنا پیدا میکند. طبیعی هم هست. در شرایط کنونی ایران اگر نظام تصمیم به انتخابات آزاد نداشته باشد قطعا نیروهای اصلاحطلب هیچ رغبت و خوشامدی نسبت به انتخابات ندارند. حاکمیت است که بایستی برای آینده کشور یا حتی بقای خودش درست تصمیم بگیرد. با توجه به مجموعه انتخاباتی که دارد در منطقه میافتد تنها راهی که میتواند مشروعیت از دست رفته را به نظام برگرداند و نوعی ثبات و گذار مسالمتآمیز به دموکراسی را در ایران رقم بزند انتخابات آزاد است. این مضمون فیصلهبخشی است هم برای حاکمیت و هم نیروهای سیاسی در ایران است.
این در صورتی است که وضعیت به صورت طبیعی پیش برود. چون ما نمیدانیم در این پنج شش ماه آتی که در پیش داریم چه حوادث و رخدادهایی چه در داخل و چه در خارج نسبت به ایران صورت خواهد گرفت. این بحث انتخابات تنها در روش متوجه اصلاحطلبان نیست. متوجه حاکمیت است، متوجه نیروهایی هست که امروز در جناح حاکم قرار گرفتند و شما میبینید بخشی از آنها به شدت نسبت به انتخابات عادی و چگونگی برگزاریاش با توجه به سابقه دولت در تقلب در انتخابات نگراناند. من فکر میکنم آنچه که الان نیروهای سیاسی باید به آن توجه داشته باشند این که انتخابات آزاد را به عنوان یک مطالبه ملی تبلیغ کنند و همه نیروهای سیاسی حول این مطالبه ملی بسیج شوند و این را به حاکمیت انتقال دهند که تنها راه آشتی ملی این است که صندوقهای رای را محل حل مناقشات سیاسی قرار دهیم. من فکر میکنم جناح حاکم که ادعا دارد ۲۴ میلیون رای به او دادند در انتخابات گذشته و در واقع اکثریت با آن هستند نبایستی هیچ هراسی از این انتخابات آزاد داشته باشد.
آقای شریعتمداری، به نظر شما و همفکرانتان تحولطلبان در خارج از ایران، حاصل جمع اقدامات قوه قضائیه و نظام در زمینه برخورد به زندانیان سیاسی، احزاب و مطبوعات چه چیزی را نشان میدهد درباره برآورده شدن یا نشدن زمینههای انتخابات آزاد؟
خانم گوارایی به دقت و به درستی تاکتیکی را که نظام همیشه قبل از انتخابات اجرا کرده مخصوصا در سه چهار دوره اخیر بیان کردند. دوباره همان کار را دارد تکرار میکند منتها با این تفاوت که این بار هم فضای بینالمللی و هم فضای سیاسی داخلی به شدت ناظر اعمال نه تنها نظام بلکه جریانهای سیاسی است. آقای مزروعی به درستی از خواص انتخابات آزاد میگویند ولی من میخواهم مصداق تعیین کنم. انتخابات آزاد انتخاباتی نیست که فقط اصلاحطلبان در آن شرکت کنند و حذف نشوند. انتخابات در ایران به طور سیستماتیک از ابتدا نیروهای دگراندیش را حذف کرده. اصلاحطلبان نه فقط از حذف خودشان بلکه از حذف دیگران هم باید انتقاد کنند و خواستار شرکت همگان در انتخابات آزاد شوند.
چیزی که از آنها مشاهده نشده. ثانیا به انتظار این نشستن که نظام چه میکند و واضحات را دوباره از طریق آقای خاتمی توضیح دادن دردی را دوا نمیکند. ما و دیگران و اصلاحطلبان باید زندانیان سیاسی را کاندیدای خودمان کنیم و بگوییم که این عزیزان کاندیداهای واقعی ما برای مجلس آینده هستند. آزادی آنها را بخواهیم در صورتی که آزاد نباشند. امکان شرکت در انتخابات را به طور مساوی و عادلانه نداشته باشند ما انتخابات را تحریم خواهیم کرد و اگر بیایند در لیست کاندیداها با حقوق مساوی شرکت کنند آن وقت ما در انتخابات شرکت خواهیم کرد. این راهی است که ما را به وحدت عمل و وحدت در رویه میرساند و این حذف سیستماتیک را از طریق زندانی کردن و محروم کردن از حقوق اجتماعی جلویش را میگیرد و انتخابات موجود را به یک هزینه واقعی برای نظامی که حاضر به گشایش فضا نیست تبدیل میکند. اگر فضا را گشود در همان جهتی خواهد بود که سرنوشت اساسی ایران که بین دخالت خارجی از طریق نظامی یا حل اختلافات بر سر صندوقهای رای است به حل اختلافات بر سر صندوقهای رای میکشاند.
ما باید پروژه داشته باشیم و سر پروژههای خودمان ایستادگی کنیم و گرنه این انتخابات نه تنها نظام را با یک چالش اساسی مواجه میکند اپوزیسیون را هم با یک چالش اساسی مواجه خواهد کرد و همین شرط و شروطهای آقای خاتمی و دوستان شان و مذاکراتی که در کنار آن در جریان است خود اصلاحطلبان را به چند شاخه تقسیم خواهد کرد.
خانم گوارایی، اگر این منوالی را که آقای شریعتمداری پیشنهاد میکنند و شاخصه انتخابات آزاد به آن صورتی که آقای شریعتمداری مطرح کردند برآورده نشود آن وقت تکلیف چیست؟
یک مسئله هست میان آن چیزی که مطلوب است و آن چیزی که روی میدهد. من هم مثل آقای شریعتمداری دلم میخواهد روزی برسد که تمامی طیفهای حکومتی ایران و فعالان جنبش دموکراسی خواهی ایران به یک جایی برسیم که یک لیست واحد در برابر حکومت قرار دهیم که در این لیست افراد با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی وجود داشته باشند که همه ما از حضور آنها در انتخابات و امکان این که بتوانند در رقابتهای انتخاباتی شرکت کنند حساب کنیم. ولی واقعیت این است که آن چیزی که در جامعه ایران وجود دارد از آن تمایل و ایدهآل تفاوت زیادی دارد.
دلم میخواهد روزی برسد که تمامی طیفهای حکومتی ایران و فعالان جنبش دموکراسی خواهی ایران به یک جایی برسیم که یک لیست واحد در برابر حکومت قرار دهیم.
آقای مزروعی، ابتکار و برنامه اصلاحطلبان در صورت عدم برگزاری انتخابات آزاد چیست؟
من ابتدا یک توضیح بدهم که تا آنجا که من اطلاع دارم هیچ مذاکرهای به این صورت که طرح شد بین اصلاحطلبان و حاکمیت انجام نگرفته. این بحثهایی که مطرح میشود همهاش در عرصه عمومی است و خیلی شفاف است. تقاضا دارم که دوستان به بحثهایی که کمکی به ما نمیکند دامن نزنند و شبهه ایجاد نکنند. اما من توضیح دادم مشی اصلاحطلبان و فکر میکنم همه افرادی که در جنبش سبز فعالاند این است که انتخابات آزاد را به یک مطالبه ملی تبدیل کنند و به حاکمیت هم این را بگویند که تنها راه گذار از وضعیت موجود همین انتخابات آزاد است.
انتخابات آزاد را به یک مطالبه ملی تبدیل کنند و به حاکمیت هم این را بگویند که تنها راه گذار از وضعیت موجود همین انتخابات آزاد است.
اصلاحطلبان واقعیتش این است که به دنبال این نیستند که فقط خودشان را مثلا در این بازی شرکت دهند. اصلاحطلبان بیان میکنند که همه نیروها و گرایشهای سیاسی بتوانند در یک انتخابات آزاد نامزد داشته باشند و مردم هم بتوانند انتخاب کنند. ولی همینطور که خانم گوارایی گفتند ما نمیتوانیم چشممان را به روی واقعیتها و وضعیتی که در ایران هست ببندیم. تا آنجا که میشود اصلاحطلبان از حقوق همه شهروندان دفاع خواهند کرد و دنبال این هم نخواهند بود که فقط خودشان را وارد این عرصه کنند.
این چیزی است که بر سرش تفاهم وجود دارد و قطعا اگر زمینههای لازم برای انتخابات آزاد فراهم نشود انتخابات در ایران فکر میکنم با عدم استقبال اصلاحطلبان روبهرو شود. دیگر این معنا ندارد که ما بیاییم بگوییم کاندیدای ما زندانیان سیاسیاند و مردم شما بروید به اینها رای دهید. چون ما در این انتخابات شرکت نمیکنیم که بخواهیم چنین کاری را انجام دهیم. ما فکر میکنیم که باید این شرایط فراهم شود. در مورد شرکت یا عدم شرکت هم الان تصمیم گیری به نظر خیلی منطقی نمیرسد. ما باید هی برویم جلو و شرایط را رصد کنیم و ارزیابی کنیم و با توجه به واقعیت و مسائلی که پیش میآید در نقطهای که لازم است نسبت به شرکت یا عدم شرکت یا هر نوع عمل سیاسی تصمیم بگیریم.
آقای شریعتمداری، اگر پیشاپیش انتخابات، شرایط سیاسی برای فعالانی مانند شما که در این بیش از سه دهه خارج از دایره حاکمیت بودید راضیکننده نباشد، این فعالان چه برنامهای پیش میگیرند؟ به ویژه که گفتید جامعه در این صورت ممکن است بهکارگیری شیوههای قانونی و مسالمتآمیز را کنار بگذارد و رابطه میان برخی معترضان و حاکمیت قهرآمیز باشد.
ابتدا یک توضیح بدهم که اولا بین واقعیت موجود و واقعیت مطلوب چندان زمانی برای تحقق نمانده و واقعیت مطلوب را مواضع ما هم ایجاب میکند. این خواستههای ماست که در قبل واقعیت زشت موجود را شکل داده و بعد از این خواستههای ما خواهد بود که آن را عوض میکند، فقط نظام نیست. ثانیا واقعیت یکتکه نیست. هر گوشهای از جامعه واقعیتی را میبیند.
امیدوارم که اصلاحطلبان به دو شاخه مذاکرهگر و وفادار به خط دموکراسی تبدیل نخواهند شد.
واقعیت حذفشدگان با واقعیت کسانی که امکان شرکت در قدرت سیاسی دارند مقداری متفاوت است. ثانیا بسیار خوشوقتم که آقای مزروعی میگویند مذاکراتی در پیش نیست. اطلاعات ما طور دیگری میگفت و امیدوارم اطلاعات ایشان دقیق تر از اطلاعات ما باشد. من در صدد شبهه ایجاد کردن نیستم. در صدد شفافیتام و امیدوارم که ایشان این شفافیت را ایجاد کرده باشند و در آینده شاهد باشیم که اصلاحطلبان به دو شاخه مذاکرهگر و وفادار به خط دموکراسی تبدیل نخواهند شد.
بسیار من به این امید دارم و امیدوارم این پیش برود. به نظر من عهم اختلافات باید بر سر صندوق رای حل شود و صندوق رای هم باید مشاطهگر چهره زشت استبداد قرون وسطایی به نام ولایت فقیه نشود.
هر دوی این را باید در کنار هم داشت. انتخابات باید استانداردهای بینالمللی را بربتابد. کوتاه آمدن از این مسئله تسلیم شدن به واقعیت موجود نیست. تسلیم شدن به دیکتاتوری است. این را ما باید بدانیم و اگر این نشد باید هزینه انتخابات را برای نظام به حداکثر برسانیم.
---------------------------------------------------------
نظرات مطرح شده در این مقاله الزاماً دیدگاه رادیو فردا نیست.