تا شش ساعت پس از بسته شدن آخرین شعبههای رای هیچ نتیجهای از انتخابات ریاست جمهوری اعلام نشد در حالی که بسیاری از صندوقهای کوچک در مناطق روستایی حتی قبل از پایان رای گیری نتایجشان آشکار است و این نتایج به وزارت کشور اعلام میشود. در جوامع دمکراتیک بلافاصله پس از بسته شدن شعب رای گیری نتایج به تدریج از یک و دو درصد تا ۱۰۰ درصد اعلام میشود. در جمهوری اسلامی نیز قبل از انتخابات ۸۸ چنین روندی وجود داشت. سه گمانه برای این سکوت شش ساعته قابل طرح بود:
کنترل احساسات عمومی یا بلاتکلیفی حاکمیت؟
۱) نگرانی از این که آمارها ممکن است در جامعه شوک ایجاد کند، خواه گروهی از نتایج خوشحال شوند (با رای بالای روحانی و انتخاب وی در دور اول) و خواه گروهی از نتایج به شدت ناراحت شوند چون نتایج با انتظارات آنها فاصلهٔ زیاد داشته باشد؛
۲) آمارها مورد توافق گروهها و جریانهای اقتدارگرای نزدیک به بیت نباشد و حکومت احساس کند که ممکن است این نیروهای قدرتمند (با در اختیار داشتن سپاه و نیروهای امنیتی بهویژه در ستاد قالیباف و جلیلی) واکنشی غیر قابل پیشبینی بروز دهند؛
۳) این که خامنهای و مشاوران امنیتیاش از نتایج به دست آمده تا ساعت ششم ناراضی باشند و نخواهند آنها را اعلام کرده و در شرایط کار انجام شده قرار گیرند. با عدم اعلام یا تاخیر در اعلام همیشه این امکان وجود دارد که دستکاریهایی در آرا داشت.
در ساعت ششم پس از بسته شدن حوزههای تهران (در ساعت ۱۱ شب) نتایج اولیهای اعلام شد که بسیار از سطح اطلاعاتی که وزارت کشور در اختیار داشته پایینتر بوده است. در ساعات بعدی به فاصلههای کم آرایی که پس از سه تا چهار ساعت از پایان انتخابات مشخص بود به شکل قطرهای شروع به آشکار شدن کردند.
قرائت نتایج اولیه
در چند مرحله نتایج انتخابات اعلام شده است بدون آن که مشخص باشد آرای اعلام شده به کدام مناطق تعلق دارد. این امر راه را برای مقایسهٔ آرا با جمعیت آن مناطق یا شرایط سیاسی آنها بسته است. چند نکته را در مورد نتایج آرا اگر نامزدها همان تفاوت شیب از اولین اعلام را با یکدیگر داشته باشند میتوان گفت:
۱. مجموع آرای رقبای روحانی کمتر از رای روحانی و آرای باطله است. این موضوع به معنای یک نه بزرگ به سیاستهای داخلی، خارجی، هستهای و اقتصادی حکومت است که خامنهای و احمدینژاد در مورد آنها توافق داشتند. از این جهت این امر شکستی بزرگ برای رهبر کشور نیز به حساب میآید. البته اگر رهبر کشور پیام انتخابات را که تغییر است درک کند او هم میتواند در پیروزی روحانی سهیم شود.
۲. پایینتر بودن رای جلیلی نسبت به روحانی و قالیباف نشاندهندهٔ سه نکته است. اول این که نامزدی دبیر شورای امنیت ملی کشور و مذاکره کنندهٔ ارشد هستهای یک خطای بزرگ بوده است چون نه به جلیلی نه به رفتار وی و هدایتکنندهٔ وی (علی خامنهای) است. جلیلی بعد از این نمیتواند مذاکرهکنندهٔ خوبی برای جمهوری اسلامی باشد. دوم این که جبههٔ پایداری و مصباح که از حامیان جلیلی بودند پس از انتخابات مجلس نهم با شکستی دیگر در انتخابات جمهوری اسلامی مواجه شدهاند. و سوم آن که اکثریت رای دهندگان به تنشزایی در خارج و سرکوب در داخل که محورهای سیاستهای جلیلی بودهاند نه گفتهاند.
۳. روحانی اصلاحطلب نبوده و نیست اما رای خود را به اصلاحطلبان مدیون است. او حتی اگر در عمل به این دین توجه نکند پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان نشان داد که علی رغم اعلام مرگ آن توسط اقتدارگرایان همچنان در ایران زنده است و میتواند بروز سیاسی پیدا کند.
۴. اگر فردی با سوابق امنیتی و عضو جامعهٔ روحانیت مبارز تهران وقتی به عنوان نامزد ائتلاف عملگرایان و اصلاح طلبان تا حدود ۵۰ درصد آرا را به خود اختصاص دهد فردی مثل خاتمی و رفسنجانی با رایی بالای شصت درصد در انتخابات پیروز میشدند. (با افزایش مشارکت به بالای هشتاد درصد) با همین تصور واقعبینانه نسبت به آرای خاتمی و هاشمی بود که اولی را با تهدید و دومی را با رد صلاحیت از صحنهٔ انتخابات حذف کردند.
۵. نامزدهای اقتدارگرایان گرچه تلاش کردند حساب خود را از دولت احمدی نژاد جدا کنند اما همهٔ آنها از حامیان احمدی نژاد تا هفتههای آخر دولت بودند. رای پایین این افراد در واقع به این معناست که اکثریت رای دهندگان قالیباف، جلیلی، و ولایتی را همپیمانان احمدینژاد میبینند. رای به رضایی را نیز که هم اقتدارگرایان و هم اصلاح طلبان را رد میکرد میتوان به سبد «نه به احمدی نژاد» ریخت.
۶. اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود معلوم نیست همهٔ آرای «غیر روحانی» به سبد قالیباف ریخته شود. رای کسانی که به ولایتی رای دادند به احتمال زیاد میان قالیباف و روحانی تقسیم خواهد شد چون هر دو در سیاست خارجی با ولایتی قرابت داشتند. همچنین اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود ستاد قالیباف از تبلیغات مثبت به نفع وی به تبلیغ منفی علیه روحانی گذر خواهد کرد. قالیباف تنها در یکی از سخنرانیهای خود در روزهای آخر تبلیغات به تبلیغ منفی علیه روحانی روی آورد چون قبل از آن ستاد وی احساس میکرد به تبلیغات منفی نیازی ندارد.
۷. مهمترین پیام این انتخابات به جامعهٔ جهانی این است که اکثریت رایدهندگان با رفتارها و ادبیات دولت و حکومت جمهوری اسلامی موافق نیستند. آنها منتظر خواهند ماند تا تیم دیگری به جای جلیلی با آنها در باب سیاست هستهای مذاکره کند.
۸. خامنهای هشت سال تلاش کرد حاکمیت را اولا از میراث خمینی پاک کند و ثانیا آن را یکپارچه سازد. او در هر دو جهت شکست خورد. ائتلاف هاشمی/خاتمی/ناطق/حسن خمینی نشان داد که میراث خمینی هنوز قدرت بازیگری دارد و ثانیا میتواند نوعی حاکمیت دوگانه را به کشور بازگردادند، اگر خامنهای بخواهد به مشی سابق خود ادامه دهد.
دستپروردهٔ هاشمی
حسن روحانی به عنوان رئیس قوهٔ مجریه محصول مذاکرات رفسنجانی با ناطق نوری و خاتمی از دو طیف متفاوت از جریانهای سیاسی ایران است. او بدین طریق سپاهیان قدرتمند را که در این دوره دو نامزد (قالیباف و جلیلی) داشتند شکست داد. اعضای خانوادهٔ رفسنجانی در مراسم اعلام نامزدی روحانی حضور داشتند و اعضای ستاد وی اکثرا از همکاران سابق رفسنجانی هستند. اعضای کابینهٔ روحانی و دیگر همکاران وی نیز عمدتا از نزدیکان دولت رفسنجانی خواهند بود. هاشمی پس از رد صلاحیت با برد روحانی از میان خاکستر آتشی که اقتدارگرایان برای خلاصی از دست وی بر افروخته بودند برخاست.
خامنهای: برنده یا بازنده؟
علی خامنهای از جهت شکست جلیلی که بیشترین سنخیت را با وی داشت بازندهٔ انتخابات است اما از جهت رفتار متفاوت با سال ۸۴ و ۸۸ و نگذاشتن همهٔ حمایت خود و حزب پادگانیاش پشت سر جلیلی یا قالیباف و عدم تغییر نتیجهٔ کلی انتخابات تا حدودی برنده است چون میتواند تا حدی اعتماد مخدوش شده به سلامت انتخابات در ایران را برای بخشی از وفاداران به نظام بازسازی کند.
اگر خامنهای به دنبال کاهش تنش با جهان خارج باشد نتیجهٔ انتخابات برای او برد است اما اگر همانند سالهای قبل بر بوق مقاومت و ایستادگی و به بن بست کشاندن مذاکرات هستهای بدمد بازندهٔ این انتخابات خواهد بود. خامنهای اگر پیام انتخابات ۹۲ را که یک نه بزرگ به سیاستهای هشت سال گذشته باشد بگیرد و در برابر تغییر نایستد میتواند برندهٔ این انتخابات باشد.
کنترل احساسات عمومی یا بلاتکلیفی حاکمیت؟
۱) نگرانی از این که آمارها ممکن است در جامعه شوک ایجاد کند، خواه گروهی از نتایج خوشحال شوند (با رای بالای روحانی و انتخاب وی در دور اول) و خواه گروهی از نتایج به شدت ناراحت شوند چون نتایج با انتظارات آنها فاصلهٔ زیاد داشته باشد؛
۲) آمارها مورد توافق گروهها و جریانهای اقتدارگرای نزدیک به بیت نباشد و حکومت احساس کند که ممکن است این نیروهای قدرتمند (با در اختیار داشتن سپاه و نیروهای امنیتی بهویژه در ستاد قالیباف و جلیلی) واکنشی غیر قابل پیشبینی بروز دهند؛
۳) این که خامنهای و مشاوران امنیتیاش از نتایج به دست آمده تا ساعت ششم ناراضی باشند و نخواهند آنها را اعلام کرده و در شرایط کار انجام شده قرار گیرند. با عدم اعلام یا تاخیر در اعلام همیشه این امکان وجود دارد که دستکاریهایی در آرا داشت.
در ساعت ششم پس از بسته شدن حوزههای تهران (در ساعت ۱۱ شب) نتایج اولیهای اعلام شد که بسیار از سطح اطلاعاتی که وزارت کشور در اختیار داشته پایینتر بوده است. در ساعات بعدی به فاصلههای کم آرایی که پس از سه تا چهار ساعت از پایان انتخابات مشخص بود به شکل قطرهای شروع به آشکار شدن کردند.
قرائت نتایج اولیه
در چند مرحله نتایج انتخابات اعلام شده است بدون آن که مشخص باشد آرای اعلام شده به کدام مناطق تعلق دارد. این امر راه را برای مقایسهٔ آرا با جمعیت آن مناطق یا شرایط سیاسی آنها بسته است. چند نکته را در مورد نتایج آرا اگر نامزدها همان تفاوت شیب از اولین اعلام را با یکدیگر داشته باشند میتوان گفت:
۱. مجموع آرای رقبای روحانی کمتر از رای روحانی و آرای باطله است. این موضوع به معنای یک نه بزرگ به سیاستهای داخلی، خارجی، هستهای و اقتصادی حکومت است که خامنهای و احمدینژاد در مورد آنها توافق داشتند. از این جهت این امر شکستی بزرگ برای رهبر کشور نیز به حساب میآید. البته اگر رهبر کشور پیام انتخابات را که تغییر است درک کند او هم میتواند در پیروزی روحانی سهیم شود.
۲. پایینتر بودن رای جلیلی نسبت به روحانی و قالیباف نشاندهندهٔ سه نکته است. اول این که نامزدی دبیر شورای امنیت ملی کشور و مذاکره کنندهٔ ارشد هستهای یک خطای بزرگ بوده است چون نه به جلیلی نه به رفتار وی و هدایتکنندهٔ وی (علی خامنهای) است. جلیلی بعد از این نمیتواند مذاکرهکنندهٔ خوبی برای جمهوری اسلامی باشد. دوم این که جبههٔ پایداری و مصباح که از حامیان جلیلی بودند پس از انتخابات مجلس نهم با شکستی دیگر در انتخابات جمهوری اسلامی مواجه شدهاند. و سوم آن که اکثریت رای دهندگان به تنشزایی در خارج و سرکوب در داخل که محورهای سیاستهای جلیلی بودهاند نه گفتهاند.
۳. روحانی اصلاحطلب نبوده و نیست اما رای خود را به اصلاحطلبان مدیون است. او حتی اگر در عمل به این دین توجه نکند پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان نشان داد که علی رغم اعلام مرگ آن توسط اقتدارگرایان همچنان در ایران زنده است و میتواند بروز سیاسی پیدا کند.
۴. اگر فردی با سوابق امنیتی و عضو جامعهٔ روحانیت مبارز تهران وقتی به عنوان نامزد ائتلاف عملگرایان و اصلاح طلبان تا حدود ۵۰ درصد آرا را به خود اختصاص دهد فردی مثل خاتمی و رفسنجانی با رایی بالای شصت درصد در انتخابات پیروز میشدند. (با افزایش مشارکت به بالای هشتاد درصد) با همین تصور واقعبینانه نسبت به آرای خاتمی و هاشمی بود که اولی را با تهدید و دومی را با رد صلاحیت از صحنهٔ انتخابات حذف کردند.
۵. نامزدهای اقتدارگرایان گرچه تلاش کردند حساب خود را از دولت احمدی نژاد جدا کنند اما همهٔ آنها از حامیان احمدی نژاد تا هفتههای آخر دولت بودند. رای پایین این افراد در واقع به این معناست که اکثریت رای دهندگان قالیباف، جلیلی، و ولایتی را همپیمانان احمدینژاد میبینند. رای به رضایی را نیز که هم اقتدارگرایان و هم اصلاح طلبان را رد میکرد میتوان به سبد «نه به احمدی نژاد» ریخت.
۶. اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود معلوم نیست همهٔ آرای «غیر روحانی» به سبد قالیباف ریخته شود. رای کسانی که به ولایتی رای دادند به احتمال زیاد میان قالیباف و روحانی تقسیم خواهد شد چون هر دو در سیاست خارجی با ولایتی قرابت داشتند. همچنین اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود ستاد قالیباف از تبلیغات مثبت به نفع وی به تبلیغ منفی علیه روحانی گذر خواهد کرد. قالیباف تنها در یکی از سخنرانیهای خود در روزهای آخر تبلیغات به تبلیغ منفی علیه روحانی روی آورد چون قبل از آن ستاد وی احساس میکرد به تبلیغات منفی نیازی ندارد.
۷. مهمترین پیام این انتخابات به جامعهٔ جهانی این است که اکثریت رایدهندگان با رفتارها و ادبیات دولت و حکومت جمهوری اسلامی موافق نیستند. آنها منتظر خواهند ماند تا تیم دیگری به جای جلیلی با آنها در باب سیاست هستهای مذاکره کند.
۸. خامنهای هشت سال تلاش کرد حاکمیت را اولا از میراث خمینی پاک کند و ثانیا آن را یکپارچه سازد. او در هر دو جهت شکست خورد. ائتلاف هاشمی/خاتمی/ناطق/حسن خمینی نشان داد که میراث خمینی هنوز قدرت بازیگری دارد و ثانیا میتواند نوعی حاکمیت دوگانه را به کشور بازگردادند، اگر خامنهای بخواهد به مشی سابق خود ادامه دهد.
دستپروردهٔ هاشمی
حسن روحانی به عنوان رئیس قوهٔ مجریه محصول مذاکرات رفسنجانی با ناطق نوری و خاتمی از دو طیف متفاوت از جریانهای سیاسی ایران است. او بدین طریق سپاهیان قدرتمند را که در این دوره دو نامزد (قالیباف و جلیلی) داشتند شکست داد. اعضای خانوادهٔ رفسنجانی در مراسم اعلام نامزدی روحانی حضور داشتند و اعضای ستاد وی اکثرا از همکاران سابق رفسنجانی هستند. اعضای کابینهٔ روحانی و دیگر همکاران وی نیز عمدتا از نزدیکان دولت رفسنجانی خواهند بود. هاشمی پس از رد صلاحیت با برد روحانی از میان خاکستر آتشی که اقتدارگرایان برای خلاصی از دست وی بر افروخته بودند برخاست.
خامنهای: برنده یا بازنده؟
علی خامنهای از جهت شکست جلیلی که بیشترین سنخیت را با وی داشت بازندهٔ انتخابات است اما از جهت رفتار متفاوت با سال ۸۴ و ۸۸ و نگذاشتن همهٔ حمایت خود و حزب پادگانیاش پشت سر جلیلی یا قالیباف و عدم تغییر نتیجهٔ کلی انتخابات تا حدودی برنده است چون میتواند تا حدی اعتماد مخدوش شده به سلامت انتخابات در ایران را برای بخشی از وفاداران به نظام بازسازی کند.
اگر خامنهای به دنبال کاهش تنش با جهان خارج باشد نتیجهٔ انتخابات برای او برد است اما اگر همانند سالهای قبل بر بوق مقاومت و ایستادگی و به بن بست کشاندن مذاکرات هستهای بدمد بازندهٔ این انتخابات خواهد بود. خامنهای اگر پیام انتخابات ۹۲ را که یک نه بزرگ به سیاستهای هشت سال گذشته باشد بگیرد و در برابر تغییر نایستد میتواند برندهٔ این انتخابات باشد.