لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۳۰

تروریسم گرگ تنها


امروزه عملیات تروریستی در غرب عمدتا به دو شکل صورت می گیرد: اول عملیاتی که توسط گروه‌های تروریستی سازمان یافته‌اند و "هدایت شده (Directed)" نامیده می‌شوند؛ و دوم آن دسته از عملیاتی که تاثیر پذیرفته از اندیشه تروریستی ولی فاقد ارتباط سازمانی هستند. این دسته با اصطلاح "گرگ تنها (Lone Wolf)" معرفی می‌شود.

بررسی در مورد مفهوم "تروریسم گرگ تنها" به تعریف مشخصی نمی‌رسد. اینکه اصولا چرا از واژه "گرگ" در این اصطلاح استفاده شده و رابطه آن با نظریه "جنگ همه علیه همه" و یا بینش توماس هابز مبنی بر اینکه "انسان گرگ انسان است" فقط به پیچیدگی بیشتر درک این مفهوم می‌انجامد.

درادبیات فارسی نیز چنین تعابیری به وفور بکار رفته و از مولانا و سعدی گرفته تا شاعر معاصر فریدون مشیری به "گرگ درون" اشاره داشته‌اند. خلاصه اینکه به قول مشیری: "لاجرم جاریست پیکاری سترگ / روز و شب مابین این انسان و گرگ"

مشکل وقتی شروع می‌شود که این پیکار از شکل اندرونی خود خارج و به شکل تروریسم بی‌هدف، آدم کشی، نفرت نسبت به دیگران و یا سایر شکل‌ها بروز کند و به نحوی که حتی "ور آفرین مرد دلیر" به توصیف مشیری: "هست در چنگال گرگ خود اسیر".

تعریف تروریسم گرگ تنها

اما در مطالعات مربوط به تروریسم و امنیت بین‌الملل، یک گروه کاری در دانشگاه جورج تاون که بر مطالعات در زمینه مسایل حساس امنیت ملی تمرکز دارد، تعریف نسبتا مبسوطی از تروریسم گرگ تنها ارائه داد:

«ایجاد و بهره گیری عامدانه از ارعاب همراه با به کارگیری خشونت یا تهدید به خشونت توسط یک فرد که پیگیر تغییر سیاسی در رابطه با یک ایدئولوژی - خواه ایدئولوژی فردی یا ایدئولوژی منصوب به یک سازمان بزرگتر - که دستور، رهنمود و یا حمایت مادی از منابع بیرونی دریافت نمی‌کند، تروریسم گرگ تنها تعریف می‌شود».

بنا بر این تعریف، اگر عامل خشونت یا تهدید به خشونت موجود نباشد، فرد ممکن است همچنان نقطه نظر‌های رادیکال و حاد داشته باشد ولی یک تروریست به حساب نمی‌آید. و اگر عامل انگیزه سیاسی در کار نباشد، یک حمله می‌تواند بیشتر به شکل‌های سنتی جرم و جنایت و یا خشونت سازمان یافته نزدیک شود و هنوز تروریسم محسوب نمی‌شود.

تعریف دقیق "تروریسم گرگ تنها" امری حیاتی برای پژوهش و سیاست‌گذاری در مورد تروریسم است. ارائه یک تعریف دقیق می‌تواند به تجزیه و تحلیل، روش شناسی و به نحو بالقوه برای رسیدن به راه حل مفید باشد. چنین تعریفی برای جمع‌آوری اطلاعات و تحلیل گرایش‌ها در این نوع تروریسم نیز مفید خواهد بود.

گرایش‌های قابل اندازه گیری در "تروریسم گرگ تنها"

مطالعات انجام شده نشان می‌دهد در ایالات متحده در خلال دهه ۱۹۷۰ حدود ۳۰ مورد حمله به شیوه تروریسم گرگ تنها صورت گرفت در حالیکه در دهه ۲۰۰۰ این رقم به بیش از شانزده برابر رسید.

البته خوانندگان توجه دارند که موارد قبل ازسال ۲۰۰۰ در شرایطی است که چیزی بنام حکومت اسلامی یا داعش وجود ندارد، هرچند سایر گروه‌های تندروی مذهبی و "القاعده" موجودیت داشته‌اند.

از آن زمان آمریکا مهمترین و عمده‌ترین هدف اینگونه تروریسم بوده است. اقدامات تروریستی ثبت شده درهمین مقطع زمانی بیش از ۱۱۳ مورد و برابر با ۵۷ درصد کل حرکات تروریستی بوده است. در آمریکا ویژگی‌های تروریسم گرگ تنها بیشتر مشاهده شده و لذا در سیاست‌گذاری در زمینه ضد تروریسم نیز بیشتر بر گرگ تنها تکیه شده است.

تمرکزعملیات تروریستی ثبت شده بر نکات زیر است:

- پرسنل نظامی آمریکا هدف درجه یک در عملیات گرگ تنها هستند.

- در حالیکه در اغلب کشور‌های غربی، آدم دزدی، گروگان گیری و بمبگذاری شیوه مرسومتری است، در آمریکا استفاده از اسلحه رواج بیشتری دارد.

- در فرآیند رادیکال شدن و افراطی گری به نحو فزاینده‌ای از اینترنت، رسانه‌های افراطی و اماکن غیر نظامی استفاده شده است.

- گرگ تنها معمولا ادعای ایدئولوژی فردی دارد و کمتر به عنوان عامل گروه‌های سازمان یافته و تندرو عمل می‌کند.

مقایسه عملیات سازمان یافته تروریستی و گرگ تنها

یک گرگ تنها در چارچوب یک سازمان مشخص قرار نمی‌گیرد هرچند که ممکن است در خلال اقدام و عملیات جنایتکارانه خود را وابسته فکری و اعتقادی چنین ساختارهایی معرفی کند. درعملیات تروریستی پاریس شاهد چندین تیم عملیاتی بودیم که نقاط گوناگونی را هدف گرفتند. یک گروه نقطه حفاظت شده استادیوم استاد دو فرانس را هدف گرفت که شخص رئیس جمهور فرانسه در آن مشغول تماشای بازی فوتبال بود و گروه دوم هدف غیر حفاظت شده و کافه رستورانی را انتخاب کرد که مردم عادی در آنجا حضور داشتند.

حتی برخی از عاملان ترور پاریس توانستند خود را بلافاصله مخفی و مدتی بعد در عملیات بروکسل شرکت کنند. متواری بودن عاملین ترور پاریس و بروکسل از جنبه روانشناسی تروریسم اهمیت دارد و تاثیرات منفی بر زندگی روزمره مردم می‌گذارد. عامل ارعاب در شرایطی که فرد یا افراد شلیک کننده در میان مردم مخفی باشند تاثیرات مخربی بر روان مردم می‌گذارد که البته از اهداف مورد علاقه تروریست‌ها است.

در مقایسه این دو عملیات سازمان یافته توسط وابستگان به داعش با عملیات گرگ تنها در ایالات متحده، تفاوت‌های ملموسی را می توان برشمرد:

- دو حادثه اخیر سن‌برناردینو و اورلاندو توسط دو آمریکایی سفیدپوست (مهاجر و نسل دوم) انجام شد که جایگاه مشخص و تعریف شده‌ای در جامعه داشتند و مثل همه مردم عادی تا ساعات و دقایقی قبل از ارتکاب به عمل تروریستی به زندگی عادی خود مشغول بودند.

- در هر دو مورد حادثه سن‌برناردینو و اورلاندو دو فرد مظنون بر اثر تیراندازی متقابل کشته شدند. کشته شدن فرد یا افراد مرتکب جنایت در درگیری، احساس امنیت بیشتری به مردم می‌دهد. مردم احساس نمی‌کنند که بخشی از یک گروه تروریستی جان سالم به در برده و در میان مردم همان محل مخفی شده است. بنابراین عامل ارعاب خود بخود منتفی است حتی اگر گرگ تنهای دیگری در حال رشد و نمو در همان جامعه باشد.

- نشانه‌هایی حاکی از اینکه در هر دو مورد عاملین تحت تاثیر افکار و یا ایدئولوژی گروه به اصطلاح حکومت اسلامی (داعش) بوده‌اند وجود دارد ولی رابطه سازمانی و وفاداری ایدئولوژیک قابل اثباتی موجود نیست. در هر دو مورد می‌توان گفت مرتکبین تحت تاثیر اندیشه داعش بوده‌اند ولی {هنوز} نمی‌توان اثبات کرد که در یک سلسله مراتب سازمانی دستور برای اجرای عملیات در مکان و زمان تعریف شده را از داعش گرفته باشند.

به این ترتیب و با مقایسه دو مورد آمریکا و اروپا دو پدیده متفاوت را مشاهده می‌کنیم که یکی هدایت شده و دیگری تحت تاثیر حکومت اسلامی (داعش) است. در بازه‌هایی از زمان که توان داعش در حال گسترش است و می‌تواند علاوه بر حضور در سرزمین‌های تحت کنترل اقدام به توسعه ایدئولوژیک و سربازگیری کرده و اردوگاه‌های آموزشی داشته باشد (مانند لیبی و تا حدودی افغانستان)، این احتمال افزایش پیدا می‌کند که موفق شود گروه‌های تروریستی تربیت کرده و به کشور‌های غربی اعزام کند (دو مورد فرانسه و بلژیک). وقتی فعالیت داعش به دلیل بمباران‌های هوایی و جنگ محدودتر و توان تبلیغی آن محدود به اینترنت و تماس‌های سایبری باشد، امکان اینکه صرفا از طریق تاثیرگذاری بدون ارتباط سازمانی عمل کند، بیشتر می‌شود (دو مورد اخیر آمریکا).

عامل جغرافیایی

علیرغم باز بودن مرزهای سایبری و در دسترس بودن اینترنت جهانی، هنوز جغرافیا در گسترش گروه‌های تروریستی که به ایدئولوژی‌های افراطی آلوده شده باشند عامل موثری محسوب می‌شود. نگاهی به موقعیت جغرافیایی آمریکا و جدایی آن از دنیا توسط دو اقیانوس توجیه می‌کند چرا آمریکا هدف اعمال تروریستی پراکنده و فردی است و در آن کمتر اقدامات تروریستی گروهی و هدایت شده صورت می‌گیرد.

اگر بپذیریم که اندیشه تروریستی در حال سفر دایمی است و با صاحب آن نیز سفر می‌کند، به جز عامل جغرافیا مقررات مهاجرتی نیز می‌تواند راه نفوذ تروریسم از دو نوع مرتبط سازمانی و گرگ تنها را تسهیل یا مشکل کند. در شرایطی که اروپا به صورت قانونی و غیر قانونی و قاچاق میهماندار صد‌ها هزار مهاجر فراری از سرزمین‌های جنگ زده است، امکان نفوذ افراد تعلیم دیده به قصد عملیات تروریستی بیشتر فراهم می‌شود تا آمریکا که در آن مقررات پذیرش پناهندگان جنگی محتاطانه‌تر و سختگیرانه‌تر است.

در عین حال امکان پیشگیری از عملیات تروریستی گرگ تنها مشکلتر از گروه‌های سازمان یافته و مرتبط است. در گروه‌های سازمان یافته و مرتبط عامل اطلاعات امنیتی نقش و توفیق قابل ملاحظه‌ای دارد در حالیکه اگر فردی که از طریق اینترنت به ایدئولوژی افراطی آلوده شده و بخواهد مثلا برای همدلی با گروه به اصطلاح حکومت اسلامی به سوریه و عراق سفر کند و بعد به موطن خود برگردد می تواند تحت عناوین گوناگون نیات خود را مخفی کند.

چه باید کرد؟

مبارزه با پدیده تروریسم گرگ تنها، محدود به یک کشور نیست و هرچند بیشتر مواردی که تاکنون مشاهده شده در آمریکا بوده است ولی امکان وقوع آن در سایر کشور‌ها به هیچ وجه منتفی نیست. تنها تفاوت قضیه در این است که در سایه آزادی‌های مدنی و قوانین موجود در ایالات متحده امکان دستیابی به اسلحه محدود نشده است و همین امر موجب می‌شود همزمان با پروسه رادیکال شدن، فرد به امکان عملی کردن نقشه‌های خود بیاندیشد و به سادگی برای آن تمهید کند.

دوستان، اقوام و همکاران ممکن است اصولا احساس نکنند که فرد در پروسه رادیکال شدن قرار دارد و فقط فکر کنند که با فردی متفاوت با دیگران سر و کار دارند. رعایت حقوق و آزادی‌های مدنی به صورت سپری حمایتی عمل می‌کند و فرد منزوی شده هرچه بیشتر در ورطه افراط فرو می‌رود و سر انجام یک روز می رسد که "گرگ درون" رهبری و هدایت روح و جسم را در دست می‌گیرد و "انسان پاک" را در چنگال خود اسیر می‌کند.

نقش دولت درسیاست‌گذاری صحیح برای جوانان مسئله مهمی است که اغلب پژوهشگران بر آن تکیه کرده‌اند. هرچه زودتر بتوان جلوی پروسه رادیکال شدن را در میان جوانان گرفت و راه‌های آن را از طریق جامعه، حلقه دوستان و شبکه‌های غیر رسمی همسایگان و نزدیکان مسدود کرد، امکان رسیدن به نتایج مطلوب بیشتر و بهتر می‌شود.

شاید در این مورد شعر ارزشمند فریدون مشیری بیشتر قابل فهم باشد که پیشنهاد می‌کند: "در جوانی جان گرگت را بگیر / وای اگر این گرگ گردد با تو پیر"

اما اقدام فردی کافی نیست و راه‌های کنترل این پدیده شوم و سیاست‌گذاری برای مبارزه با این نوع تروریسم بیش از اینکه فردی باشد اجتماعی است و باید از طریق برنامه‌ریزی درازمدت و صحیح دولت در جامعه پیاده شود.

..................................................

نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.

* جلیل روشندل، استاد علوم سیاسی و امنیت بین‌الملل در دانشگاه ایالتی شرق کارولینای شمالی است.

XS
SM
MD
LG