مديرکل اداره کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که يکی از اصلیترين وظایفش بررسی و مميزی کتاب در ایران است، اخیرا ديدگاههای وزارت ارشاد دولت نهم را در مورد مسأله سانسور و مميزی اعلام کرد.
بخشهايی از سخنان محمدعلی رمضانی، مديرکل اداره کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به حوزههايی مرتبط است که به نظر میرسد ضروری است با کارشناسانی از همان حوزهها در ميان گذاشته شود، تا شاید تصويری روشنتر از نیک و بد مسأله سانسور در ايران ترسيم شود.
برنامه جنگ فرهنگی رادیو فردا در تازهترین قسمت خود کوشیده است چهار بخش اصلی گفتههای این مقام وزارت ارشاد را با چهار تن از نويسندگان و ناشران به بحث بگذارد.
حافظ موسوی بیشتر با عنوان شاعر شناخته میشود اما او به همراه دو شاعر دیگر، شمس لنگرودی و شهاب مقربين، با تأسیس «نشر آهنگ دیگر» به صف ناشران ایران نیز پيوسته است.
نشر آهنگ ديگر طی چند سال گذشته به ناشر مجموعههای شعر تبديل شده است.
رادیو فردا: آقای موسوی! به نظر شما آیا سانسور کتاب در ايران، آن طور که عدهای میگویند، سلیقهای است یا نظاممند؟
حافظ موسوی: به من نظر من، سليقهای مطرح نيست. درست است که ممکن است در میان بررسهای مختلفی که کار را انجام میدهند، سليقههای شخصیشان با همديگر تفاوت کند، اما آنچه که در يکی دو سال اخير اعمال شده است از نظر من کاملا سيستماتيک است و ربطی به سليقه اين يا آن بررس ندارد. بررسهايی که ما هيچ وقت نشناختهايم و نمیدانيم چه سليقهای دارند.
رادیو فردا: با این توضیح، سياستهای عمومی ارشاد در حوزه کتاب طی اين چند ساله چه بوده است؟
در يکی دو سال گذشته به طور عمومی سياست اين بوده که به "کتاب مجوز ندهند" يا آن قدر تاخير در کار ايجاد کنند و روند کار را طولانی کنند که نویسنده و ناشر را از پا بيندازند.
بنابراين سليقه مطرح نيست و تقريبا همه کتابها را بدون استثنا میخوابانند؛ حتی اگر کتابی را بعد از ۱۴ ماه بدون هیچ تغييری مجوز بدهند اما [صدور همان مجوز را هم] طول میدهند.
اين يک سيستم است که ربطی به سليقه ندارد.
شايد هم حسابشان اين است که اين کسانی که فعلا در وزارت ارشاد مسئول اين کار هستند جاهايی بايد حساب پس بدهند.
بنا براین، با خودشان میگويند هر چه کمتر کتاب منتشر شود، کمتر هم به کسانی که بر کارشان نظارت میکنند پاسخگو خواهند بود.
به گمان من اينجا سليقه مهم نيست، بلکه سيستمی است که میخواهد نويسنده و شاعر را مستأصل کند و به زانو درآورد.
شاید با خود میگویند حالا که به هر حال نمیشود کلا جلوی نشر کتاب را گرفت، پس بهتر است به جای اينکه مثلا ۱۰ کتاب منتشر شود يکی در بيايد.
اغلب ناشران در نمايشگاه گذشته تنها با چند عنوان کتاب چاپ اول شرکت کرده بودند.
رادیو فردا: مديرکل کتاب و کتابخوانی وزارت ارشاد اعلام کرده است که «ما طرفدار مميزی فعال هستيم که با ناشر يا مولف ارتباط و تعامل برقرار کند»؛ به نظر شما که هم در کار نشر و هم در کار تاليف هستيد آيا اساسا بين يک مميز و يک نويسنده میشود رابطهای فعال یا تعامل ايجاد کرد؟
دولت نهم، يعنی دولت آقای احمدینژاد، در همه زمينهها با يک سياست تهاجمی حرکت میکند.
اگر در عرصه بينالملل مثلا از او بپرسند که چرا در ايران حقوق بشر رعايت نمیشود، به جای اين که دفاع کند و بگويد که حقوق بشر در ايران مثلا به فلان دلايل رعايت میشود، به طرف مقابل حمله میکند که: این تویی که حقوق بشر را رعايت نمیکنی.
اين سياست تهاجمی را در عرصههای داخلی هم پيش میبرند؛ يعنی اين که مثلا در پاسخ به مسأله مميزی، بياييم کل مسأله را تبديل به يک امر مثبت کنيم و بگوييم که اين امر [سانسور] از وظايف ماست و خيلی هم لطف میکنيم که داريم اين کار را میکنيم.
اين کسانی که قرار است مشاوران نويسندگان و مؤلفان باشند و خودشان را عقل کل میدانند و میخواهند نويسنده، شاعر، مترجم و پژوهشگر مملکت را راهنمايی کنند، اصلا بیایند خودشان را معرفی کنند.
بگويند چه کسانی هستند و دارای چه درجات علمی و چه حد از معرفت در حوزههايی که در آن کار میکنند هستند.
سوال اصلی این است که چه کسی اين اختیار را به وزارت ارشاد داده است که بخواهند به همه نويسندگان و شاعران و پژوهشگران مشاوره بدهند.
رادیو فردا: مدير بخش مميزی وزارت ارشاد اين را هم گفته است که «ما در شعر و ادبيات، آنجايی که بخواهد زبان فارسی شکسته شود يا شعرهای ضعيف و مثل آن را اجازه چاپ نمیدهيم يا مشروط به اصلاح می کنيم». آيا تشخيص خوب يا بد بودن شعر هم به عهده وزارت ارشاد و بخش مميزی اين وزارتخانه است؟
من گفتم که اين امر در چارچوب همان سياستی است که "برای اينکه دفاع نکنی، حمله کن"؛ يعنی بگويی اين چيزی که من دارم اعمال میکنم نه تنها اسمش سانسور نيست بلکه پاسداری و دفاع از زبان شيرين فارسی است.
اصلا چنين چيزی حقيقت ندارد. در نود و نه و نيم درصد مواردی که به نویسنده تذکر داده میشود، موضوع هیچ ربطی به زبان و ادبيات فارسی ندارد.
اساسا حوزه شعر حوزه شکستن هنجارهاست؛ حوزه هنر حوزه شکستن هنجارهاست.
***
در باره صلاحیت بررسهای وزارت ارشاد در حوزه ادبی به سراغ سيمين بهبهانی، شاعر و غزلسرای نامآور معاصر ايران، نیز رفتیم.
رادیو فردا: خانم بهبهانی! آيا يک بررس یا همان سانسورچی کتاب در وزارت ارشاد ، صلاحيت اين را که بگويد چه شعری میتواند به زبان فارسی آسيب بزند و چه شعری به نفع زبان فارسی است دارد یا خیر؟
سيمين بهبهانی: به هيچ وجه! اين صلاحيت در درجه اول خاص استادان فن زبان فارسی است که در دانشگاهها تدريس میکنند و فارسی را میآموزانند.
ولی حتی آنها هم به هيچ وجه در اين امور مداخله نمیکنند و از این گونه قضاوتها میپرهيزند.
به گمان من، تشخیص خوب و بد شعر در اختيار جامعه است. یعنی هر آنچه که منتشر میشود استادان فن هستند که آن را میپذيرند يا نمی پذيرند و در مورد آن بحث میکنند.
سالی صدها کتاب مزخرف ممکن است منتشر شود و همين طور در گوشهای بماند و کسی آن را نخرد.
اما درباره کتابهایی که با ارزشند، راجع به آنها نقد و بررسی نوشته میشود و ديگرانی هم که در حد نظر دادن نيستند از آن ديدگاهها استفاده میکنند.
به هيچ وجه دستگاهی بسيار محدود، چون وزارت ارشاد و بخش ممیزی آن، نمیتواند در نوع و نحوه ادبيات يک کشور که حدود هزار سال سابقه دارد قضاوت کند.
آنچه باقی میماند نظرها و ملاحظات سياسی است که آنها در اين مورد بسيار بسيار حساسند و هر جایی که فکر کنند چيزی هست، جلويش را میگيرند.