يلدا يا شب چله آخرين شب پاييز و طولانی ترين شب سال و نويد بخش جان گرفتن دوباره روشنايی، چون نوروز و مهرگان عمری چند هزار ساله داشته و ريشه در آيين های ايرانی قبل از زرتشت دارد.
خاور شناسان و مورخان بر اين باورند که ايرانيان هزاره هاست که شب يلدا، واپسين شب پاييز و آذر ماه را جشن می گيرند.
ايرانيان در درازترين و تاريک ترين شب سال تا سپيده دم بيدار می مانند و در کنار يکديگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه نبود خورشيد و تاريکی و سردی روان آنان را نوميد نکند و با به روشنی گراييدن آسمان و بازگشت خورشيد در پی يک شب بلند و سياه به رختخواب بروند و لختی بياسايند .
پيشتر ايرانيان روز پس از شب يلدا يکم دی ماه را «خور روز» به معنای روز خورشيد و ديگان می خواندند و در اين روز از کار دست می کشيدند و می آسودند .
هرمان هرت، زبان شناس آلمانی که دستور زبان همسانی زبان های آريايی را نوشته بر اين باور است که نام «دی» به معنای روز به اين دليل بر اين ماه ايرانی گذارده شده که ماه زايش دوباره خورشيد است .
شب يلدا همچنين زادروز ميترا، ايزد روشنايی نيز دانسته شده است .
به گفته فردوسی ، يلدا و خور روز از زمان هوشنگ از شاهان پيشدادی ايران گرامی داشته می شده است:
که ما را ز دين بهی ننگ نيست
به گيتی به از دين هوشنگ نيست
همه راه داد است و آيين مهر
نظر کردن اندر شمار سپهر
آيين های شب يلدا در گذشت ساليان دستخوش دگرگونی بسيار نشده است و ايرانيان در اين شب با ميوه ها و خشکباری که انبار کرده اند ، گرد هيزم افروخته و بخاری روشن می نشينند تا سپيده دم ، مژده شکست تاريکی و آمدن روشنايی را بدهند .
هرمان هرت، زبان شناس آلمانی
خور روز يا ديگان برابر با يکم دی ماه در ايران باستان روز برابری بود و در اين روز همگان، از جمله شاه جامه ساده می پوشيدند تا يکسان گردند و کسی نمی توانست در اين روز به ديگری دستور دهد. در اين روز جنگ و خونريزی و نيز کشتن گوسفند و مرغ هم ناروا بود .
نام ديگر شب يلدا شب چله است که به معنای چهل روز مانده به جشن سده است.
نوشته اند که آيين های شب يلدا بيش از دو هزار سال پيش از ايران به امپرا ت وری روم راه يافت و در آنجا جشن ساتورن Saturn خوانده شد .
جشن ساتورن پس از مسيحی شدن رومی ها همچنان برپا می گشت و گفته شده است که با تصويب ر ي يس وقت کليسا، کريسمس، زاد روز ميلاد عيسی مسيح، را ۲۵ دسامبر قراردادند که چهار روز و در سال های کبيسه سه روز پس از يلداست .
همچنين گفته می شود آراستن سرو و کاج در کريسمس هم از ايران باستان برگرفته شده است ، زيرا که ايرانيان به اين دو درخت ب ه ويژه سرو به چشم نماد پايداری در برابر تاريکی و سرما می نگريستند و در خور روز در برابر سرو می ايستادند و پيمان می بستند که تا سال آينده يک سرو ديگر بکارند.