رقابت علی لاریحانی و محمدرضا عارف بر سر ریاست مجلس دهم همان گونه که پیش از موعد آغاز شده بود، در حال اوجگیری غیرمتعارف است.
این دو در هفته گذشته به وزنکشی و مانور قدرت روی آوردند. عارف با دعوت از منتخبان وابسته به فهرست امید، عزم خود برای تکیه زدن به کرسی ریاست مجلس را نشان داد. او کاندید شدن برای ریاست مجلس را لازمه توجه به رای مردم در تغییر مجلس عنوان کرده است. سخنان برخی از مدعوین نیز نشانگر اجماع نسبی اصلاحطلبان در موافقت با خواسته وی بود.
علی لاریجانی نیز در سخنانش در همایش فرایند «قانونگذاری: الزامات و راهکارها» و همچنین در جلسه هماندیشی منتخبین اصولگرا و مستقلین مجلس دهم تصریح کرد که مصر است ریاستش بر قوه مقننه را حفظ کند.
هر دو طرف مدعی شرکت بیش از نیمی از کل نمایندگان مجلس در نشستهایشان شدند. متولیان نشست فهرست امید از شرکت بیش از ۱۵۰ نماینده خبر دادند. عزتالله یوسفیان ملا منتخب مردم آمل در مجلس دهم مدعی شد در نشست اصولگرایان و مستقلین ۱۵۴ نفر از منتخبین برگه حضور در جلسه امضا کردند و ۲۷ نفر نیز با تماس تلفنی تمایل خود را برای حضور در این نشست اعلام داشتند. بدین ترتیب معلوم میشود برخی از مستقلها و منتخبان بینابینی در هر دو نشست فراکسیونهای رقیب شرکت کردند.
اصولگرایان با توجه به ناکامی در کسب اکثریت کرسیهای مجلس در صدد هستند با جذب مستقلها و نیروهای نزدیک به علی لاریجانی فراکسیونی موسوم به «فراگیر» سازمان دهند و بدین ترتیب دست اصلاحطلبان و اعتدالیها را در کنترل مجلس ببندند. همچنین به لحاظ روانی و سیاسی مدعی شوند که مجلس دهم نیز سمتگیری اصولگرایانه دارد. نامعلوم بودن سیمای سیاسی مجلس دهم گمانهزنی پیرامون موفقیت این طرح را دشوار میسازد. عواملی چند از جمله حضور حداقل ده درصدی نمایندگان منفرد و سوابق سیاسی کم و گمنامی برخی از منتخبان وابسته به فهرست امید باعث شده است تا آرایش سیاسی مجلس بعد از شروع به کار آن مشخص شود.
جذب معتدلها و همچنین شکنندگی ائتلاف بین اصلاحطلبها و اصولگرایان معتدل نقطه امید اصولگرایان برای جبران شکست در انتخابات است. تحلیل محتوایی سخنان اخیر علی لاریجانی که شباهتهای درخوری با مواضع اصولگرایان داشت و نوعی چرخش به سمت راست در مواضع وی را بازتاب میداد، این فرضیه را قوت میبخشد. وی در واکنش به جمعبندی اصلاحطلبان در حمایت از ریاست مجلسی عارف به نزدیکی مقطعی با اصولگرایان میاندیشد. همچنین دیگر علی لاریجانی تضاد اصلی اصولگرایان تندرو نیست، بلکه در مختصات سیاسی جدید آنها از همراهی مقطعی با وی در مهار اصلاح طلبان استقبال میکنند.
در واقع کشیده شدن رقابت علی لاریجانی و محمدرضا عارف به صحن علنی مجلس فرصت مناسبی برای هر دو طیف اصولگرایان اعم از میانهرو و تندرو است تا با حمایت از علی لاریجانی و ترمیم اختلافات از ایجاد تنش و شکاف در جمع حامیان دولت روحانی بهرهبرداری کنند.
البته آنها پدیدآورنده این شکاف نیستند. شکاف یاد شده محصول طبیعی ائتلاف گذرا و شکننده اصلاحطلبیها، اعتدالیها و علی لاریجانی است که بر روی منافع و ملاحظات سیاسی کوتاهمدت وعمدتا سلبی شکل گرفته است. علی لاریجانی و محمدرضا عارف میخواهند رئیس شوند و این تمایل شخصی که برای آنها از اهمیت بالایی برقرار است، آن دو را در مقابل هم قرار داده و ناگزیر ائتلاف فوق را در کسب اکثریت مجلس با چالش مواجه کرده است. سادهاندیشی است تصور شود که با روشهای ریشسفیدی و لابیگری بتوان برای تعیین رئیس مجلس سازوکار اقناعی بین دو مدعی این مقام ارائه کرد. عارف و علی لاریجانی هر دو اشتیاق زیادی برای رئیس شدن دارند و ناگزیر رقابت تکلیف رئیس مجلس دهم را مشخص میسازد. راهکارهای بینابینی و تقسیم سالهای ریاست مجلس بین عارف و لاریجانی نگاهی رمانتیک به عرصه سیاسی است و بخت بالایی برای موفقیت ندارند.
اگر نمایندگانی که بخواهند عضویت در گروه امید را بعد از نشستن بر کرسیهای مجلس حفظ کنند، به عدد بیش از ۱۴۵ نفر برسد، آن گاه عارف با موفقیت رقابت را پشت سر میگذارد و اصلاحطلبان پیروزی دیگری به دست میآورند. مناسبات پارلمانی نیز از طریق رقابت سالم، سازنده و شفاف تقویت میشود. اما اگر اصلاحطلبان و فراکسیون امید حد نصاب را به دست نیاورند، آن گاه در اولین بزنگاه ضربهای خردکننده را تجربه میکنند که پیامد آن ممکن است مشابه شورای شهر تهران به فرودستی آنها در مجلس دهم منجر شود. در این صورت اصولگرایان با وامدار ساختن علی لاریجانی موقعیت خود را در مجلس تا حدی تثبیت میکنند. البته کماکان مجلس در سطح کلان و بهخصوص در حوزههای سیاست خارجی و اقتصادی هسمو با سیاستهای دولت روحانی عمل میکند، اما مسئولیتهای کمیسیونهای اصلی و همچنین سمتگیری در سیاست داخلی و مسائل فرهنگی با خط غالب در اصولگرایان هماهنگ میشود. همچنین علی لاریجانی نیز در مقایسه با مجلس نهم مجبور میشود همدلی بیشتری با اصولگرایان داشته باشد.
رویارویی علی لاریجانی با فراکسیون اصولگرایان در مجلس نهم ناشی از شرایط خاص و جغرافیای سیاسی فضای مجلس بود. لاریجانی که میخواهد صدای سومی بین اصلاحطلبان و اصولگرایان باشد و در عین حال مشی متمایزی از اعتدالیها را نیز نشان دهد، در فضای سیاسی متفاوتی که اصلاحطلبان قصد دارند وی را از کرسی ریاست مجلس پایین بکشند، تغییر رویه داده و این بار به سمت تنشزدایی با اصولگرایان حرکت میکند.
ارزیابی و محاسبه بزرگان اصلاحطلب که چراغ سبز برای ریاست عارف نشان دادهاند، زمانی درست از کار درمیآید که وی رای لازم را داشته باشد. اما تردید وجود دارد که در وضعیت مبهم موجود چنین امکانی در روز افتتاح مجلس دهم قابل تحقق باشد. مصلحت اصلاحطلبها در شرایط کنونی ایجاب میکند که ائتلاف با اعتدالیها و حلقه یاران علی لاریجانی را حفظ کنند. ریاست مجلس مستقل از این که خصوصیات و مهارتهای خاصی را طلب میکند، کریدوری برای هماهنگی با دیگر قوا و رهبری است. طبیعی است کسی در آن جایگاه باید قرار بگیرد که توان لابیگری و چانهزنی با دیگر ارکان قدرت را داشته باشد. بررسی سوابق سیاسی عارف و لاریجانی آشکار میسازد که هر دوی آنها تاثیرپذیری بالایی از فرامین و خواستههای رهبری دارند. عارف اهل مقاومت در برابر تصمیمات فراقانونی ولی فقیه نیست. ریاست احتمالی وی میتواند به تقویت موقعیت اصلاحطلبها در عرصه رسمی نظام و مساعد شدن مسیر احیای آنها منجر شود؛ ولی استفاده از این امتیاز نیازمند ریسک پایین و مدیریت چالشهای مربوطه است. عارف همچنین موقعیت اجتماعی بهتری از علی لاریجانی دارد؛ ولی به لحاظ مهارت سیاسی و همچنین تجربه اداره مجلس به نحوی ملموس از وی ضعیفتر است.
با ملاحظه نکات طرح شده به نظر میرسد ریسک ریاست عارف بالاتر از آنی باشد که اصلاحطلبان در ابتدای بازگشتشان به قدرت توان پرداخت آن را داشته باشند. اقناع وی در کنارهگیری مشابه انتخابات ریاست جمهوری و رضایت دادن به ریاست فراکسیون اکثریت در مجلس شاید منفعت بیشتری برای آنها داشته باشد. در این حالت اصلاحطلبان میتوانند فراکسیون اکثریت را با منفردها و اصولگرایان منتقد تشکیل دهند. لازمه این کار هضم شدن اصلاحطلبان در فراکسیونی ژلاتینی نیست، بلکه میتوانند فراکسیون اختصاصی و محکم خود را به عنوان زیرمجموعه متشکل فراکسیون اکثریت شکل دهند و بدین ترتیب با کار تشکیلاتی در درون ساختار جبههای برنامههای خودشان را پیش ببرند. خطای محاسبه از موقعیت خود میتواند پیامدهای سنگین و چه بسا جبرانناپذیری برای اصلاحطلبان داشته باشد.