نزدیک به یک سال و سه ماه پس از انتصاب محمد سرافراز به ریاست صداوسیما توسط علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بر شمار چالشها و بحرانهایی که مهمترین رسانه حکومتی ایران به طور پیاپی در یک سال اخیر با آنها روبهرو بوده افزوده شده است.
در تازهترین تحول، صداوسیما ناگزیر شده است دو مدیر کلیدی خود در مهمترین بخش فرامرزیاش یعنی «پرس تیوی» را به دلیل اتهام آزار جنسی از کار برکنار کند. یکی از برکنارشدگان حمیدرضا عمادی مدیر خبر پرس تیوی است که به همراه آقای سرافراز در فهرست افراد تحت تحریم اتحادیه اروپا به دلیل نقض حقوق بشر قرار دارد.
آزار جنسی زبانی در فایل صوتی که خانم شینا شیرانی منتشر کرده آشکارتر از آن است که صداوسیما بتواند نادیدهاش بگیرد، اما در توضیحی که توسط یک مقام روابط عمومی پرس تیوی به عنوان واکنش رسمی صداوسیما منتشر شد تلاش شده است تا از متهمان و صداوسیما دفاع شود.
از زمان بر سر کار آمدن آقای سرافراز تیم سیاسی و امنیتی نزدیک به او در معاونت برونمرزی صداوسیما ادارهکنندگان اصلی سازمان بودهاند.
صداوسیما انتشار این فایل صوتی را بر اساس مباشرت مخالفان نظام و با هدف بهرهبرداری سیاسی توصیف کرده است. صداوسیما همچنین کوشیده است با طرح این ادعا که شاکی به دادگاههای داخل کشور شکایت نکرده اعتبار حقوقی شکایت خانم شیرانی را زیر سوال ببرد.
این عذرتراشی صداوسیما آن چنان در فضای رسانهای مورد انتقاد قرار گرفت که حتی وبسایت تابناک در داخل ایران با همه محدودیتها از این که مدیران پرس تیوی طرح نشدن شکایت را عاملی برای مشکوک بودن ماجرا ذکر کنند انتقاد کرده و نوشت: «گویی اگر شکایتی وجود نداشته باشد، همه زشتیهای مطرح در فایل صوتی قابل اغماض به نظر میرسد!»
مقایسه پاسخ سازمان صداوسیما که در اختیار خبرگزاری ایرنا قرار گرفته است با پاسخی که از جانب حمیدرضا عمادی در شبکه تلگرام منتشر شده نشان میدهد که پاسخ صداوسیما حاوی همان استدلالی است که متهم این پرونده آزار جنسی در دفاع از خود بیان کرده است.
آقای عمادی انتشار این فایل را به فردی به نام «لی جاستین هال» نسبت داده است. به تعبیر دیگر در پاسخ رسمی صداوسیما دفاعیه مدیر متهمی تکرار شده است که بنا بر اطلاعیه باید تعلیق شده باشد. اما این یگانه مورد تلاش آقای سرافراز در دفاع از همکاران خود در شبکه برونمرزی و پرس تیوی نیست.
رئیس سازمان صداوسیما در موضوع خروج شهرزاد میرقلی خان، بازرس ویژه خود در سازمان، از کشور نیز از او دفاع کرده و خروج او را دسیسه عوامل امنیتی مخالف سازمان توصیف کرده است. خانم میرقلی خان که زمانی در آمریکا به خاطر تلاش برای ارسال غیرقانونی دوربین دید در شب به ایران به زندان رفت پیش از انتصاب آقای سرافراز به ریاست سازمان، مدیر بینالملل شبکه پرس تیوی بود.
طبق ادعای رئیس سازمان صداوسیما، لپتاپ خانم میرقلی خان قبلاً به سرقت رفته و مقامهای امنیتی در این باره توضیحی ندادهاند. این سخن آقای سرافراز به نوعی پاسخ به خبرهایی است که درباره انتشار خبر عکسهای بیحجاب خانم میرقلی خان در شبکه اجتماعی منتشر شده است. آقای سرافراز این ماجرا را عملیات روانی نیروهای امنیتی علیه سازمان صداوسیما نامیده است.
از زمان بر سر کار آمدن آقای سرافراز تیم سیاسی و امنیتی نزدیک به او در معاونت برونمرزی صداوسیما ادارهکنندگان اصلی سازمان بودهاند. بلافاصله پس از صدور حکم آقای سرافراز، محمدمهدی طائب که از همکاران او در پرس تیوی بود، ریاست دفتر رئیس جدید صداوسیما را بر عهده گرفت. محمد اخگری، مدیر رادیوهای منطقه آمریکا و اروپا، معاون برونمرزی صداوسیما شد. پیمان جبلی که آقای سرافراز برای تعیین او به عنوان مدیر العالم با حراست سازمان درگیر شده بود رئیس شبکه خبر سازمان صداوسیما شد. مهدی مجتهد، رئیس شبکه برونمرزی سحر، نیز به عنوان معاون برنامهریزی و امور مالی سازمان منصوب شد که در نتیجه ادغام دو معاونت سازمان شکل گرفت.
سیاست دنبال کردن جنگ نرم با دشمن در سازمان صداوسیما به شیوه آقای سرافراز و تیم او شاید به مذاق تندروها خوش آمده باشد و به نزدیکی این سازمان با بخشی از مراکز امنیتی نزدیک به سپاه پاسداران و قوه قضاییه انجامیده باشد، اما به حل بحرانهای فنی و حرفهای در سازمان و افزایش مخاطبان منجر نشده است
علاوه بر بهرهگیری از مهرههای برونمرزی، آقای سرافراز در سیاستگذاری نیز بر همان اهدافی تأکید کرد که به عنوان اهداف شبکه برونمرزی در جنگ نرم با دشمن مطرح میشد، اهدافی که آشکارا مخاطب داخل کشور را در ردیف مخاطبان خارجی قرار میداد. این حساسیت تا جایی پیش رفت که آقای سرافراز حتی در تعیین مدیر حراست سازمان صداوسیما به سراغ بخش برونمرزی سپاه پاسداران رفت و معاون فرماندهی سپاه قدس را به عنوان مسئول حراست صداوسیما تعیین کرد. به این ترتیب معاونت برونمرزی که به دلیل وجود کارشناسان و نیروهای زیادی که به زبان عربی سخن میگفتند رابطه چندانی با بخشهای دیگر صداوسیما نداشت نفوذ عمدهای در این سازمان به دست آورد.
قدرت بخشیدن به مهرههای سیاسی مورد نظر آقای سرافراز در معاونت برونمرزی سازمان صداوسیما فقط بخشی از برنامه سیاسی او در سازمان بود. مرور سخنان رئیس سازمان در ماههای اخیر نشان میدهد که او با لحنی صریحتر از هر رئیس دیگر این سازمان در سی سال اخیر به بیان استراتژی سیاسی مورد نظر خود برای اداره کشور و دنبال کردن آن به عنوان برنامه سیاسی صداوسیما پرداخته است. نمونههای روشنی از این رویه را میتوان در سخنان او در انتقاد از اهمیت دادن دولت به اجرایی شدن توافق برجام و انتقاد او از زیاد شدن تعداد ثبت نامها برای انتخابات دید، موضعگیریهایی که با رویه مرسوم روسای سازمان صداوسیما تفاوتی آشکار دارد. پیامد این رویه افزایش تنش میان دولت روحانی و سازمان صداوسیما در یک سال اخیر و اعمال سانسور گسترده علیه سخنان مقامهای دولتی بوده است. نمونه بارز این سیاست را میتوان در اطلاعیه روزهای اخیر مبنی بر سانسور سخنان رئیس جمهوری به این دلیل که او نامزد خبرگان است یا جلوگیری از پخش مصاحبه وزیر امور خارجه با برنامه ۹۰ دید.
انتقادهای اخیر آقای سرافراز از میزان بودجه صداوسیما نشان میدهد که او در حل مشکلات مالی سازمان نیز چندان موفق نبوده است. او در پیشبرد برنامههای فنی سازمان نیز توفیقی به دست نیاورده است. دو هفته پیش اخوان بهابادی قائم مقام رئیس سازمان در امور فناوری و رسانههای نوین برکنار شد و یک سرپرست به جای او تعیین شد. آقای بهابادی همان جوانی بود که محمود احمدینژاد او را برکشید تا اینترنت ملی را راهاندازی کند و به عنوان دبیر شورای عالی مجازی سیاست اعمال کنترل بر فضای مجازی را دنبال کند.
همه این بحرانها در حالی است که نه فقط نشانهای از افزایش مخاطبان سازمان صداوسیما دیده نمیشود، بلکه چهرههای عمده برنامهساز در سازمان نیز به این نتیجه رسیدهاند که عطای کار کردن در سازمان را به لقای آن ببخشند و به سراغ تولید سریال و برنامههای تلویزیونی با بهرهگیری از اینترنت و شبکه سینمای خانگی بروند؛ و در این حین جنگ تلویزیون با اهالی سینما نیز که صداوسیما حتی انتشار آگهیهای آن را مشمول سیاست سانسور کرده به امری روزمره تبدیل شده است.
سیاست دنبال کردن جنگ نرم با دشمن در سازمان صداوسیما به شیوه آقای سرافراز و تیم او شاید به مذاق تندروها خوش آمده باشد و به نزدیکی این سازمان با بخشی از مراکز امنیتی نزدیک به سپاه پاسداران و قوه قضاییه انجامیده باشد، اما به حل بحرانهای فنی و حرفهای در سازمان و افزایش مخاطبان این سازمان برای مقابله با ماهوارههای خارجی و دیگر رقبای داخلی صداوسیما منجر نشده است.