با این شماره دومین سال پخش برنامه «صدای دیگر» (هفتهنامه رادیوفردا ویژه بررسی فعالیتها و مسائل زنان) آغاز شد. پیشنهادها و انتقادات خود را برای شمارههای بعدی برنامه میتوانید به این نشانی الکترونیکی بفرستید: Zan@radiofarda.com
در این شماره سه رویداد مرتبط با زنان در صدای دیگر بررسی میشود: وزیر زن، کارنامه یک کارزار سهساله برای برابری و جلوهای هفتگی از همبستگی با مادرانی که فرزندانشان را در پی اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد از دست دادند.
اولین وزیر زن در جمهوری اسلامی ایران
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دهمین دولت جمهوری اسلامی، خانم مرضیه وحید دستجردی، در نخستین اظهار نظر رسمی خود در این سمت گفته است به نظر او زنان ایرانی به آرزوی دیرینه خود رسیدهاند که زنی در کابینه دولت قرار بگیرد و مطالبات آنها را دنبال کند.
در سالهای پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ فرخرو پارسا نخستین زنی بود که در دوران نخست وزیری امیرعباس هویدا بر کرسی وزارت تکیه زد و عهدهدار وزارت آموزش و پرورش شد. مهناز افخمی دومین وزیر زن در سالهای پایانی دوران محمدرضا شاه پهلوی بود در مقام «وزیر مشاور در امور زنان» (سمتی که در پی انقلاب از کرسیهای هیئت دولت حذف شد). اما منتقدان حضور وحید دستجردی در کابینه چندان به پیگیری مطالبات واقعی زنان به وسیله او امیدوار نیستند. طرح تفکیک جنسیتی در مراکز بهداشتی یکی از طرحهایی است که وی در دوران نمایندگیاش در مجلس شورای اسلامی به نام خود ثبت کرد.
بهروز کارونی درباره پدیده نخستین وزیر زن در تاریخ ۳۰ ساله جمهوری اسلامی ایران نظر فاطمه گوارایی را پرسیده است.
خانم گوارایی در آغاز میگوید نمیشود یک وزیر را از مجموعه دولت جدا کرد و او را به دلیل جنسیتاش زیر ذرهبین گذاشت. این طور نیست که او چون زن است عملکرد متفاوتی خواهد داشت.
او میافزاید: «نظارتهای استصوابی و خبرگانی بین دولت، قوای مقننه و مجریه و مردم شکافهایی ایجاد میکند. اجازه نمیدهد مردم وزرا و حاکمیت را از آن خود و منتخب خود بدانند. انتخاب مسئول زن در یک جامعه آزاد و سالم معمولاً بیانگر این است که مردم میخواهند از تفکر، اندیشه و عاطفه و عقلانیت زنانه به سود خود و جامعه استفاده کنند. اما وقتی حاکمیت مردانه ارادهگرایانه زن را انتخاب میکند، طبعاً اجازه نمیدهد جامعه این احساس یکدلی را با زنان بکند. جامعه ایران با مسئولیتپذیری زنان هیچگاه مشکلی نداشته. ۷۵ درصد معلمان ایران را زنان تشکیل میدهند.»
خانم گوارایی معتقد است جا دادن زنان در کابینه واکنشی به جنبش مدنی است و دولت برای این که از محبوبیت و مقبولیت بیشتری برخوردار شود، سعی کرد با جا دادن زنان که شعار کاندیداهای اصلاحطلب بود، مقبولیت بیشتری برای خود کسب کند.
خانم گوارایی با اشاره به دید اصولگرایان سنتی که همچنان مخالف حضور زنان در جامعهاند، بینش اصولگرایان غیرسنتی را در مقوله حضور زنان در مسئولیتهای اجتماعی آزادتر، اما مشروط به نظارت یک قدرت اصولگرا میداند.
فکر میکنید نگاه فعالان حقوق زن به این انتخاب چگونه خواهد بود؟
فاطمه گوارایی: فعالان جنبش زنان از مردم جدا نیستند و رویکرد آنها تابع همان شکاف میان دولت و مردم تعریف میشود. آقای احمدینژاد سعی دارد نشان دهد که با یک اقدام ارادهگرایانه و تشخیص خود، زنان را به وزارت منصوب کردهاند و نه به واسطه فشار مبارزات و هزینههایی که زنان پرداختهاند. خود این نوعی بیاعتنایی به مردم است و به رفتارها و فعالیتهای مدنی اجتماعی. بیشترین ان جی اوها در زمان حکومت ایشان بسته شد. بیشترین هزینهها به فعالان جنبش مدنی و جنبش زنان در این دوره وارد شد. روزنامههای زیادی بسته شد. در دولت ایشان بیشترین پروژهها و طرحها در مورد چندهمسری و صیغه ارائه شد.
دستاورد سهساله «کمپین گردآوری یک میلیون امضاء برای رفع قوانین تبعیضآمیز»
پروین اردلان یکی از زنانی است که از آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا علیه قوانین تبعیضآمیز با آن همراه بوده است. وی مهمترین خواستههای کمپین را تغییر قوانین مربوط به زنان، تعدد زوجات، ازدواج و طلاق و سرپرستی و مواردی از این دست بر میشمارد.
«کمپین این مطالبات را در سه سال گذشته مطرح کرده که در برخی موارد تغییراتی صورت گرفته، اما هنوز هیچ کدام از این مطالبات برطرف نشده است. نابرابری همچنان وجود دارد و حرکت باید ادامه پیدا کند. در شرایط موجود تدابیری باید بیاندیشیم برای ادامه کار.»
با توجه به رویدادهای پس از انتخابات و تغییراتی که در فضای عمومی به وجود آمده، فکر نمیکنید که لازم باشد که کمپین یک میلیون امضا به طور محتوایی، در خواستههایش بازنگری کند؟
«خواست تغییر به عنوان یک خواست جدی دارد در تمام حوزههای اجتماعی مدنی مطرح میشود. این که حاکمیت جواب میدهد یا نه، بحث دیگری است. به همین دلیل من فکر نمیکنم کمپین تمام شده باشد. کمپین در واقع تنها حرکتی بود که بهخصوص در این سه سال نشان داد که یک فعالیت مستمر برابریخواه توانسته به راه خود ادامه دهد و به یک نهاد بزرگ تبدیل شود. اما با توجه به شرایطی که در جامعه پیش آمده، قاعدتاً باید اشکالی را پیشبینی کنیم.»
خانم اردلان میگوید با سختتر شدن شرایط، هزینههایی که کمپین میدهد بیشتر شده است. با این همه وی معتقد است که فعالان کمپین نشان دادهاند که میشود در شرایط فشار زیاد هم کار کرد.
آیا هدف کمپین یک میلیون امضا آن طور که از نامش بر میآید، رسیدن به یک میلیون امضا بود یا این یک هدفگذاری نمادین بود؟
«امضاها به یک میلیون نرسیده ولی بیش از یک میلیون به آشنایی با کمپین و مطالبات حقوق برابر رسیدهاند که یک برد و پیروزی برای فعالان حقوق زن است. از طرف دیگر حتی اگر یک میلیون امضا هم جمع شود، با توجه به پیشینهای که داشتیم، شاید به نظر خندهدار بیاید که با یک میلیون امضا میشود حقوق برابر به دست آورد. ما از آغاز چنین تصوری نداشتیم. در تصور ما این بود که نهادهای قانونگذار را به پاسخگویی ملزم کنیم. اما اگر ما به یک میلیون امضای افرادی برابریخواه برسیم نشان میدهد که کشوری خواهیم داشت با میلیونها نفر افراد برابریخواه.»
گردهمایی هفتگی «مادران عزادار» هر شنبه در کلن-آلمان
مادران عزادار هر هفته روزهای شنبه از ساعت ۷ تا ۸ بعدازظهر در یکی از پارکهای شهر خود با لباسی به رنگ سیاه به نشانه عزاداری گردهم میآیند. شهرام میریان در برابر یکی از قدیمیترین کلیساهای شهر کلن در اجتماع مادران عزادار این شهر که روزهای یکشنبه برگزار میشود، با شماری از برگزارکنندگان و شرکتکنندگان در این گردهمایی گفتوگو کرده است.
یکی از دستاندرکاران این حرکت خانم تونیا ولی اوغلی، قهرمان پیشین شنای ایران و مربی سرشناس کنونی این رشته در آلمان، است. وی به رادیوفردا میگوید: «هفته هفتم است که در اینجا گرد هم میآییم. استقبال خانمهای ایرانی و پشتیبانی مردم زیاد است. ما چترهای سفیدی در دست داریم که نقش کبوتر صلح بر آنها نقاشی شده است. این به نشانه همبستگی با مادران صلح و علیه خشونت و اعدام در ایران است. ما خواستههای زن ایرانی و مسئله مادران عزادار را به پنج زبان به اطلاع مردم میرسانیم. پارچه سفیدی که به صورت تومار در اینجا قرار دارد توسط مردم و رهگذران امضا میشود. یک استاد ونزوئلایی نوشته است ما هم در کشور خود دیکتاتوری داریم که دوست صمیمی دیکتاتور شماست. متاسفانه دیکتاتورها با هم دوستاند، ولی ما مردم ونزوئلا هم در کنار شما هستیم. تا زمانی که این مسئله در ایران ادامه دارد، ما هم ادامه خواهیم داد.»
خانم ولی اوغلی میگوید با مادران عزادار در ایران هم در تماساند و میکوشند شبکه تماس خود را بزرگتر کنند.
در این شماره سه رویداد مرتبط با زنان در صدای دیگر بررسی میشود: وزیر زن، کارنامه یک کارزار سهساله برای برابری و جلوهای هفتگی از همبستگی با مادرانی که فرزندانشان را در پی اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد از دست دادند.
اولین وزیر زن در جمهوری اسلامی ایران
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دهمین دولت جمهوری اسلامی، خانم مرضیه وحید دستجردی، در نخستین اظهار نظر رسمی خود در این سمت گفته است به نظر او زنان ایرانی به آرزوی دیرینه خود رسیدهاند که زنی در کابینه دولت قرار بگیرد و مطالبات آنها را دنبال کند.
در سالهای پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ فرخرو پارسا نخستین زنی بود که در دوران نخست وزیری امیرعباس هویدا بر کرسی وزارت تکیه زد و عهدهدار وزارت آموزش و پرورش شد. مهناز افخمی دومین وزیر زن در سالهای پایانی دوران محمدرضا شاه پهلوی بود در مقام «وزیر مشاور در امور زنان» (سمتی که در پی انقلاب از کرسیهای هیئت دولت حذف شد). اما منتقدان حضور وحید دستجردی در کابینه چندان به پیگیری مطالبات واقعی زنان به وسیله او امیدوار نیستند. طرح تفکیک جنسیتی در مراکز بهداشتی یکی از طرحهایی است که وی در دوران نمایندگیاش در مجلس شورای اسلامی به نام خود ثبت کرد.
بهروز کارونی درباره پدیده نخستین وزیر زن در تاریخ ۳۰ ساله جمهوری اسلامی ایران نظر فاطمه گوارایی را پرسیده است.
خانم گوارایی در آغاز میگوید نمیشود یک وزیر را از مجموعه دولت جدا کرد و او را به دلیل جنسیتاش زیر ذرهبین گذاشت. این طور نیست که او چون زن است عملکرد متفاوتی خواهد داشت.
او میافزاید: «نظارتهای استصوابی و خبرگانی بین دولت، قوای مقننه و مجریه و مردم شکافهایی ایجاد میکند. اجازه نمیدهد مردم وزرا و حاکمیت را از آن خود و منتخب خود بدانند. انتخاب مسئول زن در یک جامعه آزاد و سالم معمولاً بیانگر این است که مردم میخواهند از تفکر، اندیشه و عاطفه و عقلانیت زنانه به سود خود و جامعه استفاده کنند. اما وقتی حاکمیت مردانه ارادهگرایانه زن را انتخاب میکند، طبعاً اجازه نمیدهد جامعه این احساس یکدلی را با زنان بکند. جامعه ایران با مسئولیتپذیری زنان هیچگاه مشکلی نداشته. ۷۵ درصد معلمان ایران را زنان تشکیل میدهند.»
خانم گوارایی معتقد است جا دادن زنان در کابینه واکنشی به جنبش مدنی است و دولت برای این که از محبوبیت و مقبولیت بیشتری برخوردار شود، سعی کرد با جا دادن زنان که شعار کاندیداهای اصلاحطلب بود، مقبولیت بیشتری برای خود کسب کند.
خانم گوارایی با اشاره به دید اصولگرایان سنتی که همچنان مخالف حضور زنان در جامعهاند، بینش اصولگرایان غیرسنتی را در مقوله حضور زنان در مسئولیتهای اجتماعی آزادتر، اما مشروط به نظارت یک قدرت اصولگرا میداند.
فکر میکنید نگاه فعالان حقوق زن به این انتخاب چگونه خواهد بود؟
فاطمه گوارایی: فعالان جنبش زنان از مردم جدا نیستند و رویکرد آنها تابع همان شکاف میان دولت و مردم تعریف میشود. آقای احمدینژاد سعی دارد نشان دهد که با یک اقدام ارادهگرایانه و تشخیص خود، زنان را به وزارت منصوب کردهاند و نه به واسطه فشار مبارزات و هزینههایی که زنان پرداختهاند. خود این نوعی بیاعتنایی به مردم است و به رفتارها و فعالیتهای مدنی اجتماعی. بیشترین ان جی اوها در زمان حکومت ایشان بسته شد. بیشترین هزینهها به فعالان جنبش مدنی و جنبش زنان در این دوره وارد شد. روزنامههای زیادی بسته شد. در دولت ایشان بیشترین پروژهها و طرحها در مورد چندهمسری و صیغه ارائه شد.
دستاورد سهساله «کمپین گردآوری یک میلیون امضاء برای رفع قوانین تبعیضآمیز»
پروین اردلان یکی از زنانی است که از آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا علیه قوانین تبعیضآمیز با آن همراه بوده است. وی مهمترین خواستههای کمپین را تغییر قوانین مربوط به زنان، تعدد زوجات، ازدواج و طلاق و سرپرستی و مواردی از این دست بر میشمارد.
«کمپین این مطالبات را در سه سال گذشته مطرح کرده که در برخی موارد تغییراتی صورت گرفته، اما هنوز هیچ کدام از این مطالبات برطرف نشده است. نابرابری همچنان وجود دارد و حرکت باید ادامه پیدا کند. در شرایط موجود تدابیری باید بیاندیشیم برای ادامه کار.»
با توجه به رویدادهای پس از انتخابات و تغییراتی که در فضای عمومی به وجود آمده، فکر نمیکنید که لازم باشد که کمپین یک میلیون امضا به طور محتوایی، در خواستههایش بازنگری کند؟
«خواست تغییر به عنوان یک خواست جدی دارد در تمام حوزههای اجتماعی مدنی مطرح میشود. این که حاکمیت جواب میدهد یا نه، بحث دیگری است. به همین دلیل من فکر نمیکنم کمپین تمام شده باشد. کمپین در واقع تنها حرکتی بود که بهخصوص در این سه سال نشان داد که یک فعالیت مستمر برابریخواه توانسته به راه خود ادامه دهد و به یک نهاد بزرگ تبدیل شود. اما با توجه به شرایطی که در جامعه پیش آمده، قاعدتاً باید اشکالی را پیشبینی کنیم.»
خانم اردلان میگوید با سختتر شدن شرایط، هزینههایی که کمپین میدهد بیشتر شده است. با این همه وی معتقد است که فعالان کمپین نشان دادهاند که میشود در شرایط فشار زیاد هم کار کرد.
آیا هدف کمپین یک میلیون امضا آن طور که از نامش بر میآید، رسیدن به یک میلیون امضا بود یا این یک هدفگذاری نمادین بود؟
«امضاها به یک میلیون نرسیده ولی بیش از یک میلیون به آشنایی با کمپین و مطالبات حقوق برابر رسیدهاند که یک برد و پیروزی برای فعالان حقوق زن است. از طرف دیگر حتی اگر یک میلیون امضا هم جمع شود، با توجه به پیشینهای که داشتیم، شاید به نظر خندهدار بیاید که با یک میلیون امضا میشود حقوق برابر به دست آورد. ما از آغاز چنین تصوری نداشتیم. در تصور ما این بود که نهادهای قانونگذار را به پاسخگویی ملزم کنیم. اما اگر ما به یک میلیون امضای افرادی برابریخواه برسیم نشان میدهد که کشوری خواهیم داشت با میلیونها نفر افراد برابریخواه.»
گردهمایی هفتگی «مادران عزادار» هر شنبه در کلن-آلمان
مادران عزادار هر هفته روزهای شنبه از ساعت ۷ تا ۸ بعدازظهر در یکی از پارکهای شهر خود با لباسی به رنگ سیاه به نشانه عزاداری گردهم میآیند. شهرام میریان در برابر یکی از قدیمیترین کلیساهای شهر کلن در اجتماع مادران عزادار این شهر که روزهای یکشنبه برگزار میشود، با شماری از برگزارکنندگان و شرکتکنندگان در این گردهمایی گفتوگو کرده است.
یکی از دستاندرکاران این حرکت خانم تونیا ولی اوغلی، قهرمان پیشین شنای ایران و مربی سرشناس کنونی این رشته در آلمان، است. وی به رادیوفردا میگوید: «هفته هفتم است که در اینجا گرد هم میآییم. استقبال خانمهای ایرانی و پشتیبانی مردم زیاد است. ما چترهای سفیدی در دست داریم که نقش کبوتر صلح بر آنها نقاشی شده است. این به نشانه همبستگی با مادران صلح و علیه خشونت و اعدام در ایران است. ما خواستههای زن ایرانی و مسئله مادران عزادار را به پنج زبان به اطلاع مردم میرسانیم. پارچه سفیدی که به صورت تومار در اینجا قرار دارد توسط مردم و رهگذران امضا میشود. یک استاد ونزوئلایی نوشته است ما هم در کشور خود دیکتاتوری داریم که دوست صمیمی دیکتاتور شماست. متاسفانه دیکتاتورها با هم دوستاند، ولی ما مردم ونزوئلا هم در کنار شما هستیم. تا زمانی که این مسئله در ایران ادامه دارد، ما هم ادامه خواهیم داد.»
خانم ولی اوغلی میگوید با مادران عزادار در ایران هم در تماساند و میکوشند شبکه تماس خود را بزرگتر کنند.