از یکی، دو روز مانده به روز سیزده نوروز و در حالی که ایرانیان هنوز در تعطیلات به سر میبردند، مسئولان امنیتی ایران از عملیاتی برای آزاد کردن یک کارمند کنسولگری ایران در پیشاور پاکستان خبر دادند و آن را نشانه اشراف اطلاعاتی خود بر منطقه برشمردند.
همزمان، شبکه تلویزيونی «ای بی سی» (ABC) آمريکا گزارش داد که شهرام اميری، دانشمند اتمی ايرانی، که از خردادماه سال گذشته ناپديد شده بود، به آمريکا پناهنده شده و با سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا، سيا، همکاری کرده است. «ای بی سی» از قول برخی از مقامات آمريکایی، پناهندگی شهرام اميری را «موفقيتی اطلاعاتی» برای سيا دانست.
رادیوفردا در گفتوگو با هوشنگ حسنیاری، استاد مسائل استراتژیک، در دانشگاه سلطنتی نظامی کانادا، نخست از او میپرسد: آیا بین وزارت اطلاعات ایران و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیآیای، جنگ اطلاعاتی تمامعیار درگرفته است؟
هوشنگ حسنیاری: به طور قطع چنین امری هست و به خصوص هر یک از این دو کشور ایران و آمریکا سعی میکنند نشان دهند دست بالا را دارند در این جنگ اطلاعاتی و یا این که در بحثهایی که راجع به جاسوسی و دستیابی به اطلاعات وجود دارد.
جنگ اطلاعاتی یا جاسوسی که شما میپذیرید بین طرفین به راه افتاده، آیا به خاطر به بنبست رسیدن گزینههای دیگر است؟
یکی از مهمترین جنبههای جنگهای مدرن دقیقاً همین جنگ روانی است و ادعاهایی که طرفین جنگ میتوانند داشته باشند در مورد این که کدام یک در زمینه اطلاعاتی پیشرفتهتر است و کدام یک میتواند از این نظر ضربه بزند به دیگری.
آقای حسنیاری، تا اینجای کار کدام طرف دست بالا را دارد؟
اگر از جنبه بزرگتر و بالاتر به مسئله نگاه کنیم، به طور قطع زمانی که یک دانشمند هستهای ایران که دارای اطلاعاتی است حداقل از آن چه که در این زمینه در ایران میگذرد، به کشور آمریکا پناهنده شود، میتواند اطلاعات بسیار ذیقیمتی را به آمریکا بدهد. از طرفی، آزاد کردن دیپلمات ایران در پاکستان و دستگیری ریگی اینها هم پیروزیهایی برای ایران است، منتها پیروزیهایی که در سطح کوچکتری قرار دارند. اگر که دو مورد یا این موارد را با هم مقایسه کنیم، میبینیم که ایران تنها در این مورد توانسته با آزادی آقای عطارزاده، دیپلماتی که در بند بوده و قطعاً پاکستانیها در آزاد کردن او نقش داشتند، به ایران برگرداند و از طرفی ریگی را هم که مشکلات جدی در زمینه امنیتی برای دولت ایران و نیروهای امنیتی و نظامی ایران به وجود آورده بود در قسمت سیستان و بلوچستان دستگیر کند که همان طور که پاکستانیها مدعی هستند با دخالت و همکاری مستقیم پاکستانیها...
آقای حسنیاری، شما از همکاری پاکستان نام میبرید، این درحالی است که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بارها تاکید کرده که به تنهایی هم عملیات دستگیری عبدالمالک ریگی را انجام دادند و هم نجات آقای حشمتالله عطارزاده را.
وقتی که ایران چنین ادعاهایی را مطرح میکند با عکسالعمل پاکستانیها حداقل در مورد ریگی مواجه میشود. پاکستانیها اعلام کردند که چنین امری صحت ندارد و آنها مستقیماً در مورد دستگیری ریگی با ایران همکاری داشتهاند. بستگی دارد به این که کدام یک از این حرفها را بر مبنای شواهد بپذیریم. آن چه ایران مطرح میکند بالطبع مشکلاتی را در روابط دوجانبه به وجود میآورد. به خاطر این که پاکستانیها به هر روی عکسالعمل نشان میدهند به این که سهم همکاری آنها در این امر نادیده گرفته میشود از جانب ایران و در نتیجه بالقوه میتواند مشکلاتی را در روابط دوجانبه و به خصوص همکاریهای اطلاعاتی بین دو کشور به وجود بیاورد.
اعلام اینکه شهرام امیری، دانشمند اتمی ایران، با سازمان سیا همکاری میکند، آن هم بعد از نزدیک به یک سال که از ناپدید شدن ایشان میگذرد، آیا پاسخی است به ادعای وزارت اطلاعات ایران؟
به نظر من آمریکاییها در صدد پاسخ دادن نیستند. آن چه آنها دنبالش میگردند این است که ببینند در داخل برنامه هستهای ایران چه میگذرد و وجود کسی نظیر آقای امیری چنین امری را محقق میکند. در نتیجه آمریکا به دنبال این است که کسب اطلاعات کند و کمتر به نظر من به دنبال این است که نشان دهد سرویسهای اطلاعاتی ایران بر اوضاع کنترل ندارند. به خاطر این که آن چه آمریکاییها به دنبال آن هستند، فرای مسائل کوچک از این قبیل است. آنها دقیقاً میخواهند بدانند که آیا ایران به ساختن بمب هستهای از نظر آمریکاییها نزدیک است، دور است و در چه شرایطی امکان دسترسی ایران به بمب هستهای اینها میتوانند ضربه بزنند. و در آخر این که همکاری یکساله آقای امیری با آمریکاییها، اگر که این همکاری، که قطعاً چنین است، پیش از ناپدید شدن ایشان وجود داشته باشد، به اعتقاد من، خبر خوشی برای سرویسهای اطلاعاتی ایران نیست، به خاطر این که در قلب مخفیترین، اسرارآمیزترین پروندهای که در ایران مطرح است و عملیاتی که در زمینه هستهای صورت میگیرد، «سیا» توانسته رخنه کند و در نتیجه هیچ گونه امنیتی وجود ندارد در مورد این که امروز کسان دیگری در داخل این تشکیلات و تاسیسات هستهای ایران با آمریکا همکاری نکنند.
همزمان، شبکه تلویزيونی «ای بی سی» (ABC) آمريکا گزارش داد که شهرام اميری، دانشمند اتمی ايرانی، که از خردادماه سال گذشته ناپديد شده بود، به آمريکا پناهنده شده و با سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا، سيا، همکاری کرده است. «ای بی سی» از قول برخی از مقامات آمريکایی، پناهندگی شهرام اميری را «موفقيتی اطلاعاتی» برای سيا دانست.
رادیوفردا در گفتوگو با هوشنگ حسنیاری، استاد مسائل استراتژیک، در دانشگاه سلطنتی نظامی کانادا، نخست از او میپرسد: آیا بین وزارت اطلاعات ایران و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیآیای، جنگ اطلاعاتی تمامعیار درگرفته است؟
هوشنگ حسنیاری: به طور قطع چنین امری هست و به خصوص هر یک از این دو کشور ایران و آمریکا سعی میکنند نشان دهند دست بالا را دارند در این جنگ اطلاعاتی و یا این که در بحثهایی که راجع به جاسوسی و دستیابی به اطلاعات وجود دارد.
جنگ اطلاعاتی یا جاسوسی که شما میپذیرید بین طرفین به راه افتاده، آیا به خاطر به بنبست رسیدن گزینههای دیگر است؟
یکی از مهمترین جنبههای جنگهای مدرن دقیقاً همین جنگ روانی است و ادعاهایی که طرفین جنگ میتوانند داشته باشند در مورد این که کدام یک در زمینه اطلاعاتی پیشرفتهتر است و کدام یک میتواند از این نظر ضربه بزند به دیگری.
آقای حسنیاری، تا اینجای کار کدام طرف دست بالا را دارد؟
اگر از جنبه بزرگتر و بالاتر به مسئله نگاه کنیم، به طور قطع زمانی که یک دانشمند هستهای ایران که دارای اطلاعاتی است حداقل از آن چه که در این زمینه در ایران میگذرد، به کشور آمریکا پناهنده شود، میتواند اطلاعات بسیار ذیقیمتی را به آمریکا بدهد. از طرفی، آزاد کردن دیپلمات ایران در پاکستان و دستگیری ریگی اینها هم پیروزیهایی برای ایران است، منتها پیروزیهایی که در سطح کوچکتری قرار دارند. اگر که دو مورد یا این موارد را با هم مقایسه کنیم، میبینیم که ایران تنها در این مورد توانسته با آزادی آقای عطارزاده، دیپلماتی که در بند بوده و قطعاً پاکستانیها در آزاد کردن او نقش داشتند، به ایران برگرداند و از طرفی ریگی را هم که مشکلات جدی در زمینه امنیتی برای دولت ایران و نیروهای امنیتی و نظامی ایران به وجود آورده بود در قسمت سیستان و بلوچستان دستگیر کند که همان طور که پاکستانیها مدعی هستند با دخالت و همکاری مستقیم پاکستانیها...
آقای حسنیاری، شما از همکاری پاکستان نام میبرید، این درحالی است که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بارها تاکید کرده که به تنهایی هم عملیات دستگیری عبدالمالک ریگی را انجام دادند و هم نجات آقای حشمتالله عطارزاده را.
وقتی که ایران چنین ادعاهایی را مطرح میکند با عکسالعمل پاکستانیها حداقل در مورد ریگی مواجه میشود. پاکستانیها اعلام کردند که چنین امری صحت ندارد و آنها مستقیماً در مورد دستگیری ریگی با ایران همکاری داشتهاند. بستگی دارد به این که کدام یک از این حرفها را بر مبنای شواهد بپذیریم. آن چه ایران مطرح میکند بالطبع مشکلاتی را در روابط دوجانبه به وجود میآورد. به خاطر این که پاکستانیها به هر روی عکسالعمل نشان میدهند به این که سهم همکاری آنها در این امر نادیده گرفته میشود از جانب ایران و در نتیجه بالقوه میتواند مشکلاتی را در روابط دوجانبه و به خصوص همکاریهای اطلاعاتی بین دو کشور به وجود بیاورد.
اعلام اینکه شهرام امیری، دانشمند اتمی ایران، با سازمان سیا همکاری میکند، آن هم بعد از نزدیک به یک سال که از ناپدید شدن ایشان میگذرد، آیا پاسخی است به ادعای وزارت اطلاعات ایران؟
به نظر من آمریکاییها در صدد پاسخ دادن نیستند. آن چه آنها دنبالش میگردند این است که ببینند در داخل برنامه هستهای ایران چه میگذرد و وجود کسی نظیر آقای امیری چنین امری را محقق میکند. در نتیجه آمریکا به دنبال این است که کسب اطلاعات کند و کمتر به نظر من به دنبال این است که نشان دهد سرویسهای اطلاعاتی ایران بر اوضاع کنترل ندارند. به خاطر این که آن چه آمریکاییها به دنبال آن هستند، فرای مسائل کوچک از این قبیل است. آنها دقیقاً میخواهند بدانند که آیا ایران به ساختن بمب هستهای از نظر آمریکاییها نزدیک است، دور است و در چه شرایطی امکان دسترسی ایران به بمب هستهای اینها میتوانند ضربه بزنند. و در آخر این که همکاری یکساله آقای امیری با آمریکاییها، اگر که این همکاری، که قطعاً چنین است، پیش از ناپدید شدن ایشان وجود داشته باشد، به اعتقاد من، خبر خوشی برای سرویسهای اطلاعاتی ایران نیست، به خاطر این که در قلب مخفیترین، اسرارآمیزترین پروندهای که در ایران مطرح است و عملیاتی که در زمینه هستهای صورت میگیرد، «سیا» توانسته رخنه کند و در نتیجه هیچ گونه امنیتی وجود ندارد در مورد این که امروز کسان دیگری در داخل این تشکیلات و تاسیسات هستهای ایران با آمریکا همکاری نکنند.