روزنامه ایندیپندنت، چاپ لندن، با اشاره به تازهترین نتایج تحقیقات پزشکی و با یادآوری انواع گوناگون اعتیاد، مثل اعتیاد به مواد مخدر، الکل یا وابستگی به بعضی از خوراکیها مینویسد که یافتن دلایل این نوع رفتار در میان مردم چندین دهه ذهن پزشکان و روانشناسان را به خود مشغول کرده است.
چه طور است که بعضیها میتوانند سالهای سال روزانه مقدار زیادی الکل بنوشند و هیچ گاه الکلی نشوند، ولی شماری دیگر از اولین سالهای آغاز نوشیدن الکل به نوعی معتاد آن میشوند؟
چه طور است که برخی با یک بار کشیدن سیگار برای سالها به نیکوتین وابسته و معتاد میشوند، اما دیگران پس از چند تجربه حالت انزجار پیدا کرده و دیگر هیچ گاه سراغ سیگار نمیروند؟
برخی از مسئولان و نهادهای پزشکی در بریتانیا و آمریکا و دیگر نقاط جهان در سالهای اخیر عادت به قمار یا خوردن شکلات فراوان و حتی اشتهای سیریناپذیر برای خرید کردن را نیز از جمله موارد اعتیاد به حساب آوردهاند.
کارشناسان امور اعتیاد میگویند معمولا این رفتارها نتیجه معاشرت و تاثیرپذیری در محیط است. برای مثال، برخی افراد بر اثر همنشینی با دیگران به سیگار، مواد مخدر یا الکل روی میآورند. با وجود آن که همیشه حالت خوشایندی در آدم ایجاد نمیکند، تکرار این عادت در محیط دوستان وسیلهای میشود برای تداوم و تحکیم رابطه.
در مورد مواد مخدر، حس وابستگی و اعتیاد در فرد معتاد نوعی نیاز همراه با هیجان و اضطراب ایجاد میکند و سپس مصرف مواد مخدر لذتی در این فرد میآفریند که باعث میشود دوباره این تجربه را تکرار کند.
گرچه در سالهای اخیر داروهای نسبتا موثری برای ترک اعتیاد به الکل، مواد مخدر یا نیکوتین ساخته شده است، هنوز کارشناسان میگویند که دلیل اصلی بروز حالت اعتیاد با مصرف این مواد تقریبا ناشناخته است.
متخصصان روانشناسی میگویند دلیل بروز اعتیاد یک نوع خاص از ویژگیهای شخصیتی نیست. ممکن است این طور تصور شود که افراد برونگرا و ماجراجو بیشتر در معرض اعتیاد هستند، ولی حقیقت این است که افراد درونگرا و گوشهگیر نیز در معرض انواع دیگری از اعتیاد هستند.
در هر صورت به نظر میرسد که عوامل موثر را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: عوامل فیزیکی و بیولوژیکی، روانی و اجتماعی. مسلما استفاده از مواد مخدر یا الکل برای مدت طولانی و به میزان فراوان بر کارکرد مغز انسان اثر میگذارد، ولی فقط آن عدهای معتاد میشوند که دیگر نمیتوانند کارکرد مغز خود را به حالت سابق بازگردانند.
فرزندان افرادی که خود معتاد هستند بیشتر در معرض خطر اعتیاد هستند. حتی اگر در دوران کودکی و نوجوانی این اتفاق نیفتد احتمال فراوان دارد که تحت تاثیر تجارب بد از جمله خشونت پدر و مادر و عواملی شبیه به آن در سنین بالاتر به مصرف زیاد الکل یا مواد مخدر روی بیاورند.
برخی حتی معقتدند که در بعضی از افراد یک عامل موسوم به «شخصیت اعتیادپذیر» باعث اعتیاد میشود. این افراد خصوصیتی دارند که به آنها نوعی سماجت، خطرپذیری و حس سیریناپذیری دائم میدهد. به همین خاطر افراد موفق و مشهوری مثل آندره آقاسی، تنیسباز، پل گاسکوین، فوتبالیست، و یا ایمی واینهاوس در حد شدیدی معتاد میشوند.
اما اعتیاد در جهان امروزه آیا فقط به الکل، مواد مخدر و سیگار محدود میشود؟ برخی از رفتارشناسان معتقدند که اشتهای سیریناپذیر برای خرید پوشاک، تمایل بیمهار برخی برای آراستن ظاهر و حتی علاقه مفرط به خوردن شکلات را میتوان در زمره رفتارهای اعتیادی قلمداد کرد. همان طور که اعتیاد به مواد مخدر یا الکل زندگی بسیاری را زیر و رو کرده زیادهروی در این زمینهها نیز میتواند زندگی شخصی و حرفهای افراد را به ویرانی بکشاند.
روزنامه ایندیپندنت در پایان این مطلب چند پرسش را فهرست کرده و خاطرنشان میکند که اگر فردی به سه مورد یا بیشتر از این پرسشها پاسخ مثبت بدهد رفتار معتادگونه دارد و باید برای حل مشکل خود به متخصصان ترک اعتیاد مراجعه کند:
آیا برای استفاده از یک ماده یا یک نوع رفتار اشتهای فراوانی دارید؟
آیا برای کنترل مقدار چیزی که مینوشید یا مصرف میکنید با مشکل مواجه هستید؟
آیا به این مواد عادت کرده و برای رسیدن به نتایج همیشگی و قبلی به مصرف بیشتر نیاز دارید؟
آیا برای تامین این نوع نیاز و اشتهای خود خواست دیگران را زیرپا گذاشته و به آن بیتوجهی میکنید؟
آیا در دورههایی که این مواد را مصرف نمیکنید، دچار افسردگی و اضطراب میشوید؟
آیا با وجود اطلاع داشتن از عوارض منفی این مواد کماکان بر مصرف آنها اصرار دارید؟
چه طور است که بعضیها میتوانند سالهای سال روزانه مقدار زیادی الکل بنوشند و هیچ گاه الکلی نشوند، ولی شماری دیگر از اولین سالهای آغاز نوشیدن الکل به نوعی معتاد آن میشوند؟
چه طور است که برخی با یک بار کشیدن سیگار برای سالها به نیکوتین وابسته و معتاد میشوند، اما دیگران پس از چند تجربه حالت انزجار پیدا کرده و دیگر هیچ گاه سراغ سیگار نمیروند؟
برخی از مسئولان و نهادهای پزشکی در بریتانیا و آمریکا و دیگر نقاط جهان در سالهای اخیر عادت به قمار یا خوردن شکلات فراوان و حتی اشتهای سیریناپذیر برای خرید کردن را نیز از جمله موارد اعتیاد به حساب آوردهاند.
کارشناسان امور اعتیاد میگویند معمولا این رفتارها نتیجه معاشرت و تاثیرپذیری در محیط است. برای مثال، برخی افراد بر اثر همنشینی با دیگران به سیگار، مواد مخدر یا الکل روی میآورند. با وجود آن که همیشه حالت خوشایندی در آدم ایجاد نمیکند، تکرار این عادت در محیط دوستان وسیلهای میشود برای تداوم و تحکیم رابطه.
در مورد مواد مخدر، حس وابستگی و اعتیاد در فرد معتاد نوعی نیاز همراه با هیجان و اضطراب ایجاد میکند و سپس مصرف مواد مخدر لذتی در این فرد میآفریند که باعث میشود دوباره این تجربه را تکرار کند.
گرچه در سالهای اخیر داروهای نسبتا موثری برای ترک اعتیاد به الکل، مواد مخدر یا نیکوتین ساخته شده است، هنوز کارشناسان میگویند که دلیل اصلی بروز حالت اعتیاد با مصرف این مواد تقریبا ناشناخته است.
متخصصان روانشناسی میگویند دلیل بروز اعتیاد یک نوع خاص از ویژگیهای شخصیتی نیست. ممکن است این طور تصور شود که افراد برونگرا و ماجراجو بیشتر در معرض اعتیاد هستند، ولی حقیقت این است که افراد درونگرا و گوشهگیر نیز در معرض انواع دیگری از اعتیاد هستند.
در هر صورت به نظر میرسد که عوامل موثر را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: عوامل فیزیکی و بیولوژیکی، روانی و اجتماعی. مسلما استفاده از مواد مخدر یا الکل برای مدت طولانی و به میزان فراوان بر کارکرد مغز انسان اثر میگذارد، ولی فقط آن عدهای معتاد میشوند که دیگر نمیتوانند کارکرد مغز خود را به حالت سابق بازگردانند.
فرزندان افرادی که خود معتاد هستند بیشتر در معرض خطر اعتیاد هستند. حتی اگر در دوران کودکی و نوجوانی این اتفاق نیفتد احتمال فراوان دارد که تحت تاثیر تجارب بد از جمله خشونت پدر و مادر و عواملی شبیه به آن در سنین بالاتر به مصرف زیاد الکل یا مواد مخدر روی بیاورند.
برخی حتی معقتدند که در بعضی از افراد یک عامل موسوم به «شخصیت اعتیادپذیر» باعث اعتیاد میشود. این افراد خصوصیتی دارند که به آنها نوعی سماجت، خطرپذیری و حس سیریناپذیری دائم میدهد. به همین خاطر افراد موفق و مشهوری مثل آندره آقاسی، تنیسباز، پل گاسکوین، فوتبالیست، و یا ایمی واینهاوس در حد شدیدی معتاد میشوند.
اما اعتیاد در جهان امروزه آیا فقط به الکل، مواد مخدر و سیگار محدود میشود؟ برخی از رفتارشناسان معتقدند که اشتهای سیریناپذیر برای خرید پوشاک، تمایل بیمهار برخی برای آراستن ظاهر و حتی علاقه مفرط به خوردن شکلات را میتوان در زمره رفتارهای اعتیادی قلمداد کرد. همان طور که اعتیاد به مواد مخدر یا الکل زندگی بسیاری را زیر و رو کرده زیادهروی در این زمینهها نیز میتواند زندگی شخصی و حرفهای افراد را به ویرانی بکشاند.
روزنامه ایندیپندنت در پایان این مطلب چند پرسش را فهرست کرده و خاطرنشان میکند که اگر فردی به سه مورد یا بیشتر از این پرسشها پاسخ مثبت بدهد رفتار معتادگونه دارد و باید برای حل مشکل خود به متخصصان ترک اعتیاد مراجعه کند:
آیا برای استفاده از یک ماده یا یک نوع رفتار اشتهای فراوانی دارید؟
آیا برای کنترل مقدار چیزی که مینوشید یا مصرف میکنید با مشکل مواجه هستید؟
آیا به این مواد عادت کرده و برای رسیدن به نتایج همیشگی و قبلی به مصرف بیشتر نیاز دارید؟
آیا برای تامین این نوع نیاز و اشتهای خود خواست دیگران را زیرپا گذاشته و به آن بیتوجهی میکنید؟
آیا در دورههایی که این مواد را مصرف نمیکنید، دچار افسردگی و اضطراب میشوید؟
آیا با وجود اطلاع داشتن از عوارض منفی این مواد کماکان بر مصرف آنها اصرار دارید؟