بازی استقلال با کشاورز در جام حذفی سال ۱۳۷۴. آبیهای پایتخت ۱-۰ عقب هستند. استقلال که لیگ را با رتبه نازل ششمی به پایان رسانده، اینجا هم در آستانه حذف شدن است.
تماشاگران علیه منصور پورحیدری شعار میدادند. دقیقه ۹۴ بود و همه منتظر سوت آخر. امیر قلعهنویی آخرین توپ را سانتر میکند، ادموند اختر پاس میدهد و علی اکبریان با ضربهای آکروباتیک، توپ را به تور میچسباند.
تماشاگران مثل روال رایج آن فصل، نیمخیز شده و فریاد میزدند: علی اکبریان! سپس مینشستند و منتظر میماندند تا تماشاگران روبهروی جایگاه نیز بلند شده و یکصدا پاسخ بدهند: روماریوی ایران.
به این ترتیب استقلال به فینال رسید و برق شیراز را برد تا جام را بگیرد و پورحیدری هم ماندگار شود.
حالا وکیل مدافع علی اکبریان از صدور حکم حبس ابد برای او از سوی شعبه ۳۰ دادگاه انقلاب خبر میدهد. جرمش نگهداری بیش از ۴۰ گرم هروئین، استفاده از محل سکونت برای تولید و توزیع مواد مخدر، استعمال شیشه و نگهداری آن عنوان شده است. این در حالی است که نماینده مدعیالعموم هم مجازات اعدام را برای او درخواست کرده بود.
اکبریان به دلیل نگهداری هروئین با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد، اما از اتهام استفاده از محل سکونت برای تولید و توزیع مواد مخدر تبرئه شد.
استقلال، پرسپولیس و تیم ملی
علی اکبریان در سال ۱۳۵۰ در جنوب تهران، منطقهای مشهور به پاسگاه نعمتآباد، متولد شد. توی زمینهای خاکی آرش در همان محله پا به توپ شد.
در فوتبال دهه ۷۰ که به سرعت داشت در ایران رونق میگرفت، در آن سالهای آغازین پخش زنده تلویزیونی و هفتهنامههای ورزشی با کاغذهای کاهی، مهاجم تکنیکی تیم فوتبال پارس خودرو قابلیت ستاره شدن را بروز داد.
استقلالیها میخواستند او را جذب کنند، تیمی که مدتی قبل در دسته سوم بازی کرده بود و پولی در بساط نداشت.
علی اکبریان با پول خودش از پارس خودرو رضایتنامه گرفت که رویهای عادی بود در آن سالها. سپس ۲۰ هزار تومان دستمزد گرفت از علی جباری، سرپرست استقلال.
دیماه سال ۷۳ در بازی جنجالی پرسپولیس و استقلال که نیمهتمام ماند به زمین آمد. جزو متخلفان زمین و عاملان درگیری در میدان نبود. اما میگوید شب همان بازی با دوستانش در پارک محلهشان خلاف کرده!
اکبریان در فوتبال دریافتیهای میلیونی هم داشت، زمانی که به پرسپولیس آمد و به توافقی ۱۰ میلیون تومانی رسید. اما فقط ۵ میلیون گرفت که این نصف شدن پر ابهام مبالغ نیز رویهای عادی بود در پرسپولیس آن دوران.
در بازیهای جام در جام باشگاههای آسیا با پرسپولیس رفت قطر. الوکره را ۴-۲ بردند. علی اکبریان هم گل زد. همراه با علی کریمی و حمید استیلی.
این آخرین بازی رسمی اکبریان بود. چنان مصدوم شد که به بازی برگشت این مسابقه هم نرسید.
پساندازی از فوتبال نداشت. مغازه نانوایی پدرش را اجاره داده بود و اموراتشان میگذشت.
سال ۸۱ سه بار جراحی روی پاهایش نیز منجر به بازگشت او به مستطیل سبز نمیشود. ناگهان خودش را تنها میبیند. افراد تازهای را پیرامون خودش جمع میکند. مدتهاست که گرایشش به مواد مخدر از کنترل او خارج شده. معتاد میشود.
وقتی دستگیر شد، روزنامهها نوشتند در آستانه اعدام است. مادربزرگش با شنیدن همین خبر دق کرد. یک سال است که در زندان است، اما مطابق حکم صادره اگر عفوی در پی نباشد، تا ابد باید بماند همان جا.
در قزلحصار
سال ۱۳۷۵ بازیکنان تیم ملی که اکبریان هم عضوی از آن بود، رفتند زندان قزلحصار تا روحیهای بدهند به زندانیان، سنتی متداول در زندانها که حاج آقا کریمی در بند ۳۲۵ زندان قصر و بعدها در کانون اصلاح و تربیت شهرزیبا اجرایش میکرد.
آن روز زندانیها برای اکبریان هورا کشیدند و صلوات فرستادند. ۱۴ سال بعد دوباره آمد قزلحصار. این بار به عنوان مجرم.
خود او میگوید: «نوشتند ۴۰ گرم کراک داشتم و موتورم دزدی بوده. البته ۴۰ گرم بوده، ولی فقط ۲۰ گرم کراک بوده و ۲۰ گرم هم داروی ترک اعتیاد که برای دوستانم گرفته بودم. دوستم زنگ زد پرسید آماده است؟ گفتم آره. وقتی رسید گرفتنش. آگاهی شک کرد بهش و دید موتورسیکلتش دزدی بوده. من هم که آمدم گرفتندم. اما مینویسند فلانی لابراتوآر کراک داشته. من در خانه پدریام زندگی میکردم و ۵۰ نفر آدم بودیم. آنجا مگر میشود لابراتوآر راه انداخت؟»
دخترش نیوشا ۴ سالش شده. پسرش هم موقعی به دنیا آمد که او در زندان بود. از فوتبالیستهای سابق، میرشاد ماجدی، ستار همدانی، محمد نوازی، محسن گروسی، رضا حسنزاده، هاشم حیدری و رضا شاهرودی به ملاقاتش رفتهاند.
علی پروین پیگیر کارهایش بوده.
کم نیستند فوتبالیستهای معتاد یا سابقاً معتاد در ایران. چندی پیش برنامه ۹۰ گزارشی پخش کرد که در آن رضا رجبی، شاهین بیانی، کریم باوی و مهدی فنونیزاده از قصه تلخ اعتیاد و تلخیهای زمانه گفتند. مجتبی محرمی ستاره بیبدیل فوتبال ایران در سالهای آخر دهه ۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰، حاضر به گفتوگو در آن برنامه نشده بود.
تماشاگران علیه منصور پورحیدری شعار میدادند. دقیقه ۹۴ بود و همه منتظر سوت آخر. امیر قلعهنویی آخرین توپ را سانتر میکند، ادموند اختر پاس میدهد و علی اکبریان با ضربهای آکروباتیک، توپ را به تور میچسباند.
تماشاگران مثل روال رایج آن فصل، نیمخیز شده و فریاد میزدند: علی اکبریان! سپس مینشستند و منتظر میماندند تا تماشاگران روبهروی جایگاه نیز بلند شده و یکصدا پاسخ بدهند: روماریوی ایران.
به این ترتیب استقلال به فینال رسید و برق شیراز را برد تا جام را بگیرد و پورحیدری هم ماندگار شود.
حالا وکیل مدافع علی اکبریان از صدور حکم حبس ابد برای او از سوی شعبه ۳۰ دادگاه انقلاب خبر میدهد. جرمش نگهداری بیش از ۴۰ گرم هروئین، استفاده از محل سکونت برای تولید و توزیع مواد مخدر، استعمال شیشه و نگهداری آن عنوان شده است. این در حالی است که نماینده مدعیالعموم هم مجازات اعدام را برای او درخواست کرده بود.
اکبریان به دلیل نگهداری هروئین با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد، اما از اتهام استفاده از محل سکونت برای تولید و توزیع مواد مخدر تبرئه شد.
استقلال، پرسپولیس و تیم ملی
علی اکبریان در سال ۱۳۵۰ در جنوب تهران، منطقهای مشهور به پاسگاه نعمتآباد، متولد شد. توی زمینهای خاکی آرش در همان محله پا به توپ شد.
در فوتبال دهه ۷۰ که به سرعت داشت در ایران رونق میگرفت، در آن سالهای آغازین پخش زنده تلویزیونی و هفتهنامههای ورزشی با کاغذهای کاهی، مهاجم تکنیکی تیم فوتبال پارس خودرو قابلیت ستاره شدن را بروز داد.
استقلالیها میخواستند او را جذب کنند، تیمی که مدتی قبل در دسته سوم بازی کرده بود و پولی در بساط نداشت.
علی اکبریان با پول خودش از پارس خودرو رضایتنامه گرفت که رویهای عادی بود در آن سالها. سپس ۲۰ هزار تومان دستمزد گرفت از علی جباری، سرپرست استقلال.
دیماه سال ۷۳ در بازی جنجالی پرسپولیس و استقلال که نیمهتمام ماند به زمین آمد. جزو متخلفان زمین و عاملان درگیری در میدان نبود. اما میگوید شب همان بازی با دوستانش در پارک محلهشان خلاف کرده!
اکبریان در فوتبال دریافتیهای میلیونی هم داشت، زمانی که به پرسپولیس آمد و به توافقی ۱۰ میلیون تومانی رسید. اما فقط ۵ میلیون گرفت که این نصف شدن پر ابهام مبالغ نیز رویهای عادی بود در پرسپولیس آن دوران.
در بازیهای جام در جام باشگاههای آسیا با پرسپولیس رفت قطر. الوکره را ۴-۲ بردند. علی اکبریان هم گل زد. همراه با علی کریمی و حمید استیلی.
این آخرین بازی رسمی اکبریان بود. چنان مصدوم شد که به بازی برگشت این مسابقه هم نرسید.
پساندازی از فوتبال نداشت. مغازه نانوایی پدرش را اجاره داده بود و اموراتشان میگذشت.
سال ۸۱ سه بار جراحی روی پاهایش نیز منجر به بازگشت او به مستطیل سبز نمیشود. ناگهان خودش را تنها میبیند. افراد تازهای را پیرامون خودش جمع میکند. مدتهاست که گرایشش به مواد مخدر از کنترل او خارج شده. معتاد میشود.
وقتی دستگیر شد، روزنامهها نوشتند در آستانه اعدام است. مادربزرگش با شنیدن همین خبر دق کرد. یک سال است که در زندان است، اما مطابق حکم صادره اگر عفوی در پی نباشد، تا ابد باید بماند همان جا.
در قزلحصار
سال ۱۳۷۵ بازیکنان تیم ملی که اکبریان هم عضوی از آن بود، رفتند زندان قزلحصار تا روحیهای بدهند به زندانیان، سنتی متداول در زندانها که حاج آقا کریمی در بند ۳۲۵ زندان قصر و بعدها در کانون اصلاح و تربیت شهرزیبا اجرایش میکرد.
آن روز زندانیها برای اکبریان هورا کشیدند و صلوات فرستادند. ۱۴ سال بعد دوباره آمد قزلحصار. این بار به عنوان مجرم.
خود او میگوید: «نوشتند ۴۰ گرم کراک داشتم و موتورم دزدی بوده. البته ۴۰ گرم بوده، ولی فقط ۲۰ گرم کراک بوده و ۲۰ گرم هم داروی ترک اعتیاد که برای دوستانم گرفته بودم. دوستم زنگ زد پرسید آماده است؟ گفتم آره. وقتی رسید گرفتنش. آگاهی شک کرد بهش و دید موتورسیکلتش دزدی بوده. من هم که آمدم گرفتندم. اما مینویسند فلانی لابراتوآر کراک داشته. من در خانه پدریام زندگی میکردم و ۵۰ نفر آدم بودیم. آنجا مگر میشود لابراتوآر راه انداخت؟»
دخترش نیوشا ۴ سالش شده. پسرش هم موقعی به دنیا آمد که او در زندان بود. از فوتبالیستهای سابق، میرشاد ماجدی، ستار همدانی، محمد نوازی، محسن گروسی، رضا حسنزاده، هاشم حیدری و رضا شاهرودی به ملاقاتش رفتهاند.
علی پروین پیگیر کارهایش بوده.
کم نیستند فوتبالیستهای معتاد یا سابقاً معتاد در ایران. چندی پیش برنامه ۹۰ گزارشی پخش کرد که در آن رضا رجبی، شاهین بیانی، کریم باوی و مهدی فنونیزاده از قصه تلخ اعتیاد و تلخیهای زمانه گفتند. مجتبی محرمی ستاره بیبدیل فوتبال ایران در سالهای آخر دهه ۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰، حاضر به گفتوگو در آن برنامه نشده بود.