لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۳:۳۱

کاپولا بازمی گردد: آرام، مرموز و همچون يک ۱۶ ساله


کاپولا و بازیگران جوانش در رم ...
کاپولا و بازیگران جوانش در رم ...

نزديک به ده سال بود که فرانسيس فورد کاپولا فيلم جديدی نساخته بود.


و اکنون او اثر جديد خود «جوانی بدون جوانی» (Youth without Youth) را با بازی تيم راث، الکساندرا ماريا لارا و برونو گرانتز برای نخستين بار در جشنواره فيلم رم به نمايش گذاشته است؛ فيلمی که شباهتی با آثار قبلی کاپولا ندارد.


روزنامه دی ولت، چاپ آلمان به هنگام نمايش اين فيلم در رم، گزارشی در باره آن منتشر کرد که در زير می خوانيد:


حمله بهترين دفاع است!


حمله بهترين دفاع است؛ استاد قديمی با خود چنين می انديشيد.


در نشست بحث و گفتگو در جشنواره فيلم رم، فيلمساز ۶۷ ساله موردخطاب قرار گرفت که آيا اين درست است که وی به خاطر حرص پول ال پاچينو، رابرت دنيرو و جک نيکلسون – بازيگران مشهورش که ديگر با او نيستند – عليه آنها سخن گفته است؟


کاپولا پاسخ می دهد که گزارش رسيده اشتباه است. او می خواست که اين موضوع روشن شود به همين منظور گفت: «من به هر سه آن ها ارج و احترام قائل ام. نه به اين خاطر که من اين عزت و احترام امروزی را به آن ها بخشيده ام؛ بلکه برعکس، آن ها اين حرمت را به من عطا کرده اند.»


مثل هميشه اين پير باتجربه شجاعت خود را از دست نداده است. آماده چالش، فيلم بلندپروازانه جديد خود، «جوانی بدون جوانی» را معرفی می کند و همراه با آن فقدان ايده در هاليوود را به نقد می کشد.


اين نخستين فيلم او از ده سال پيش به اين سو است. آخرين بار در ۱۹۹۷ داستان جان گريشام، جنايی نويس آمريکايی با نام «باران ساز» را به فيلم برگرداند؛ فيلمی که در اندازه های معمول بود.


اين نخستين فيلم او از ده سال پيش به اين سو است. آخرين بار در ۱۹۹۷ داستان جان گريشام، جنايی نويس آمريکايی با نام «باران ساز» را به فيلم برگرداند؛ فيلمی که در اندازه های معمول بود.

فيلم جديد او فيلمی بسيار شخصی محسوب می شود که بر اساس داستانی به نام «جوانی بدون جوانی»، اثر دين شناس و نويسنده رومانيايی، «ميرچا الياده»، که در ماه مارس گذشته صد ساله شد؛ ساخته شده است.


کاپولا داستان استاد زبان شناس ۷۰ ساله ای را دستمايه فيلم خود قرار داده است که مورد اصابت صاعقه ای قرار می گيرد و نه تنها به سختی با تن سوخته زنده می ماند بلکه پس از آن همواره جوان تر می شود و با پرسش های مربوط به هستی، زمان و آگاهی مواجه می گردد.


پروفسور دومينيک ماتئی (با بازی تيم راث) پس از اين واقعه به توانايی های غيرعادی دست می يابد. به زبان های بيشماری سخن می گويد و يک کتاب را در چند ثانيه مطالعه می کند.


چنين پديده هايی از ديد برخی از دانشمندان حکومت نازی پنهان نمی ماند. پروفسور به سوئيس می گريزد. در آن جا با ورونيکا (با بازی الکساندرا ماريا لارا) آشنا می شود؛ دختر جوانی که به دليل شباهت اش با لورا، دوست از دست رفته اش، با او اشتباه گرفته می شود.


ورونيکا نيز قربانی حادثه ای می شود. پس از اين حادثه ناگهان به طرز غيرقابل توضيحی به زبان سانسکريت سخن می گويد و بعدها به زبان مصر باستان و ديگر زبان های کهن. ورونيکا هر چه بيشتر به گذشته دور بازمی گردد سريع تر پير می شود.


فيلم جديد کاپولا ترکيبی غيرقابل هضم است. او پرسش های فلسفی را با سوژه ای دم دستی درهم می آميزد. معلوم نيست که چه چيزی رؤيا و چه چيزی بيداری و هوشياری است. به نظر می رسد کاپولا در اين فيلم اسرارآميز تمامی سطوح واقعيت را فسخ می کند و از عوام پسندی نمی هراسد.


کاپولا می گويد که می خواهد در پيری بار ديگر با شور و شوق، «همچون يک ۱۶ ساله» فيلم بسازد.


کاپولا علاوه بر کارگردانی «جوانی بدون جوانی»، فيلمنامه آن را نيز خود نوشته و خود نيز آن را تهيه کرده است.


تجربه او در نبردها و شکست هايش در هاليوود چنين است: کمی پيش از تهيه فيلم «پدر خوانده»، کاپولا از توليد اين فيلم کنار گذاشته شد چرا که او بودجه را ناگهان افزايش داده بود و فيلمبرداری «اينک آخرالزمان» به لحاظ مالی با شکست پايان يافت. به همين خاطر در ده سال گذشته فيلمی نساخت چرا که کسی نمی خواست روی فيلم او سرمايه گذاری کند.


کاپولا می گويد: «در آينده می خواهم اين گونه کار کنم: با پول تاکستانم خرج ام را درآورم و با آن فيلم های کاملأ شخصی توليد کنم تا هيچ کس در آن دخالتی نداشته باشد.»


  • «در آينده می خواهم اين گونه کار کنم: با پول تاکستانم خرج ام را درآورم و با آن فيلم های کاملأ شخصی توليد کنم تا هيچ کس در آن دخالتی نداشته باشد.»
فرانسیس فورد کاپولا

آثار کاپولا همچون سه گانه «پدر خوانده»، هميشه موفق، زيبا و برجسته بوده اند. اما به بار نشستن اين موفقيت هيچگاه کاملأ روشن نيست.


«اينک آخرالزمان» به هنگام نخستين نمايش خود مورد اعتراض قرار گرفت و تنها پس از چند سال، از آن به عنوان شاهکاری در باره جنگ ويتنام ياد شد.


آيا با فيلم جديد او نيز چنين رفتاری خواهد شد؟ در اين باره فقط می توان گمانه زنی کرد.


نخستين نمايش اين منظومه جديد ماوراء طبيعی از کاپولا، با حضور همسر و دو فرزندش، عکس العمل های متفاوتی را برانگيخت.


روزنامه نگاران عرصه سينما و تماشاگران جشنواره که ساعت ها پشت نرده ها منتظر ماندند؛ فيلم را نپسنديدند اما مردم رم برعکس از اين فيلم و کاپولا استقبال کردند. آن ها کاپولا را از خود می دانستند.


در نشست بحث و گفتگو در باره فيلم، بارها او را ستايش کردند و با کف زدن های خود مورد تشويق قرار دادند. کاپولا نيز از اين تحسين و تائيد آشکارا لذت می برد.


به همين خاطر، کاپولا، با بيان اين که امروزه در کنار استادان فقيدی چون فلينی و آنتونيونی فيلمسازان برجسته ای در ايتاليا فيلم می سازند؛ روح سينمای ايتاليا را نوازش کرد.


او در مقابل پرسش چه چيزی در شما ايتاليايی است پاسخ داد: «مادرم به من می گويد تو در آمريکا هستی؛ سرزمينی با امکانات نامحدود، و پدرم می گويد تو از ايتاليا آمده ای جايی که منشاء فرهنگ بزرگی است. تلفيقی بهتر از اين را نمی توانستم به دست آورم.»


اما نقش جوان واقعی را در نشست معرفی فيلم در سالن «پارکو دلا موزيکا»، بازيگر آلمانی فيلم، الکساندرا ماريا لارا به عهده داشت؛ بازيگر ۲۸ ساله ای که بازی عالی ای در فيلم داشت.


اين بازيگر جوان که به چند زبان مسلط است و با فيلم «سقوط» در سطح بين المللی شناخته شد؛ خوش برخورد و کمی هيجان زده به نظر می رسيد.


ماريا لارا تعريف می کند که وقتی کاپولا فيلمنامه را با خواهش برای او ارسال کرد جرأت آن را نداشته که با وی تماس بگيرد: «نخستين بار وقتی که گوشی را برداشت، تلفن را قطع کردم!» کاپولا او را راحت نگذاشت و بار ديگر با وی تماس گرفت.


حمله بهترين دفاع است!


XS
SM
MD
LG