دالیا داساکای، از پژوهشگران علوم سیاسی در موسسه پژوهشی و غیرانتفاعی «رند»، در تحلیلی در روزنامه واشینگتن پست با اشاره به گسترش قیامهای مردمی در منطقه خاورمیانه مینویسد که حوادث جاری یک سوال مهم را مطرح میکند و آن این است که آیا حکومت ایران از نظم استراتژیک جدید در این منطقه بیش از گذشته بهره خواهد برد؟
حکومت ایران در لبنان، غزه و سوریه متحدانی دارد. دو متحد قدیمی دولت آمریکا در منطقه یعنی دولتهای حسنی مبارک در مصر و زینالعابدین بن علی در تونس سرنگون شدهاند. ناآرامیها در بحرین، پایگاه اصلی ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس، نیز رو به گسترش است.
اما به اعتقاد نویسنده این تحلیل پیشبینیهایی که به بهرهبرداری و تقویت ایران از یک چنین تحولاتی اشاره میکنند عجولانه اند. حوادث اخیر در منطقه آن طور که برخی اشاره میکنند ممکن است سیاست و موضع آمریکا را در قبال ایران تضعیف نکند و در عین حال حکومت ایران از برخی پیامدهای تحولات سیاسی در خاورمیانه نگران است.
برای مثال، میتوان به مورد مصر اشاره کرد. با وجود آن که حکومت حسنی مبارک در برابر ایران با حساسیت و هشدار عمل میکرد، تنها عرصهای که قادر بود با نفود و دخالتهای ایران مقابله کند محاصره غزه بود. حقیقت این است که در سالهای اخیر به دلیل تشدید مشکلات داخلی، حکومت مصر تا حد زیادی نفوذ و کارایی خود را در سطح منطقه از دست داده بود و این در حالی است که کشورهای کوچکتری مثل قطر نقش فعالتری در تحولات منطقهای ایفا میکنند.
تحلیلگر موسسه پژوهشی «رند» خاطرنشان میکند که حتی دولتهای دوست آمریکا در حوزه خلیج فارس در قبال ایران مواضع متفاوتی دارند. برای مثال، کشورهایی نظیر عربستان سعودی و بحرین که جمعیت شیعه پرشماری دارند موضع سرسختانهای در قبال حکومت ایران داشته، ولی قطر و عمان مناسبات دوستانهای با ایران دارند. به این اعتبار دولت آمریکا هیچ گاه از یک ائتلاف یکپارچه علیه ایران در منطقه برخوردار نبوده که اکنون تحت تاثیر تحولات اخیر آن را از دست بدهد.
قبل از سرریز شدن موج نارضایتی و آغاز اعتراضات مردمی، بسیاری از دولتهای عربی تحت تاثیر افکار عمومی در این کشورها که دید مثبتی نسبت به حکومت ایران داشت مجبور بودند در رقابت و ضدیت خود با ایران احتیاط کنند.
اما اکنون تبلیغات پوپولیستی و ضد آمریکایی حکومت ایران در سطح افکار عمومی جهان عرب کارایی بسیار کمتری دارد. اکنون که تودههای مردم خود قدرت را به دست میگیرند و حکومتهای دیکتاتوری یا وابسته به غرب را کنار میزنند، تبلیغات حکومت ایران دیگر معنای خود را از دست میدهد. کما این که شعار رهبران ایران که مدعی شدند قیامها در کشورهای عربی متاثر از انقلاب اسلامی ایران است با واکنش منفی و تند گروههای سیاسی در کشورهای عربی مواجه شد.
دالیا داساکای میافزاید که در پی تحولات سیاسی اخیر، مردم کشورهای عربی دیگر به حمایت و تشویق حکومت اسلامی ایران نیازی ندارند. آنها روش مسالمتآمیز و مدنی مبارزه با حکومتهای دیکتاتوری و فاسد را در پیش گرفته و در این مسیر حکومت ایران نه میتواند نقشی ایفا کند و نه به کمک آن نیاز هست.
به این اعتبار تحولات اخیردر کشورهای عربی و دوران طولانی انتقال قدرت و حرکت این کشورها به سمت نظام دموکراتیک در مجموع نیروهای میانهرو را در سطح منطقه تقویت خواهد کرد که قاعدتا به نفع حکومت ایران نخواهد بود.
علاوه بر این موج قیامهای مردمی در خاورمیانه باعث شده است که جنبش اعتراضی در خود ایران نیز جان تازهای بگیرد. چند ماه پس از اعتراضات گسترده مردم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ رژیم توانست جنبش اعتراضی را تقریبا به کنترل خود درآورد، ولی اکنون بار دیگر حکومت ایران با فشار از داخل روبهروست.
دالیا داساکای، از پژوهشگران موسسه تحقیقاتی «رند»، در ادامه مطلب خود در روزنامه واشینگتن پست خاطرنشان میکند که دولت آمریکا برای بسیج حمایت از جنبش اعتراضی ایران اکنون محدودیت و موانع کمتری دارد. مذاکره بر سر برنامه هستهای در آخرین دور از گفتوگوها در ماه ژانویه به نتیجهای نرسید و دولت باراک اوباما بیشتر به سمت این نتیجهگیری حرکت میکند که رهبران ایران حقیقتا در پی رسیدن به توافق در این زمینه نیستند.
در این میان دولت آمریکا در مورد حمایت صریح و فعالتر از اپوزیسیون ایرانی با محذوریتهای موردی مثل حسنی مبارک که از متحدان قدیمی واشینگتن بود روبهرو نیست. در عین حال مواضع رهبران آمریکا در قبال بحران لیبی نشان داد که واشینگتن از استراتژی ترجیح ثبات حتی به قیمت حمایت از رژیمهای خودکامه در منطقه خاورمیانه فاصله گرفته است. به نظر میرسد که این روزها ثبات در منطقه تا حد زیادی به تضمین این نکته بستگی دارد که ملتهای عرب دوران انتقال به نظامهای مردمی و اصلاحات سیاسی را با موفقیت طی کنند.
تحلیلگر موسسه پژوهشی «رند» میافزاید که در شرایط فعلی حتی ممکن است نیروهای سیاسی جدیدی که در کشورهای عربی قدرت را در دست میگیرند در مقابل حکومت ایران صفبندی کنند. بعید نیست که از این پس ائتلافی از دولتهای طرفدار رعایت حقوق بشر و اصلاحات دموکراتیک در خاورمیانه به یک نیروی مهم بدل شود.
در طول ده سال اخیر و به خصوص پس از ساقط شدن صدام حسین که شاید مهمترین دشمن حکومت ایران بود، نفوذ تهران در منطقه رو به افزایش بوده و در مقابل موضع آمریکا در منطقه تضعیف شده است.
مسلما حکومت ایران خواهد کوشید تا از ناآرامیهای سیاسی اخیر به نفع خود بهرهبرداری کند. اما دولت آمریکا نیز میتواند روی نیروی عظیم طرفداران اصلاحات دموکراتیک و به خصوص نسل جوان و آگاه کشورهای عربی سرمایهگذاری کند. دفاع از دموکراسی نه تنها در راستای معیارهای بنیانی جامعه آمریکا، بلکه راهکاری موثر در مقابله با گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران است.
حکومت ایران در لبنان، غزه و سوریه متحدانی دارد. دو متحد قدیمی دولت آمریکا در منطقه یعنی دولتهای حسنی مبارک در مصر و زینالعابدین بن علی در تونس سرنگون شدهاند. ناآرامیها در بحرین، پایگاه اصلی ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس، نیز رو به گسترش است.
اما به اعتقاد نویسنده این تحلیل پیشبینیهایی که به بهرهبرداری و تقویت ایران از یک چنین تحولاتی اشاره میکنند عجولانه اند. حوادث اخیر در منطقه آن طور که برخی اشاره میکنند ممکن است سیاست و موضع آمریکا را در قبال ایران تضعیف نکند و در عین حال حکومت ایران از برخی پیامدهای تحولات سیاسی در خاورمیانه نگران است.
برای مثال، میتوان به مورد مصر اشاره کرد. با وجود آن که حکومت حسنی مبارک در برابر ایران با حساسیت و هشدار عمل میکرد، تنها عرصهای که قادر بود با نفود و دخالتهای ایران مقابله کند محاصره غزه بود. حقیقت این است که در سالهای اخیر به دلیل تشدید مشکلات داخلی، حکومت مصر تا حد زیادی نفوذ و کارایی خود را در سطح منطقه از دست داده بود و این در حالی است که کشورهای کوچکتری مثل قطر نقش فعالتری در تحولات منطقهای ایفا میکنند.
تحلیلگر موسسه پژوهشی «رند» خاطرنشان میکند که حتی دولتهای دوست آمریکا در حوزه خلیج فارس در قبال ایران مواضع متفاوتی دارند. برای مثال، کشورهایی نظیر عربستان سعودی و بحرین که جمعیت شیعه پرشماری دارند موضع سرسختانهای در قبال حکومت ایران داشته، ولی قطر و عمان مناسبات دوستانهای با ایران دارند. به این اعتبار دولت آمریکا هیچ گاه از یک ائتلاف یکپارچه علیه ایران در منطقه برخوردار نبوده که اکنون تحت تاثیر تحولات اخیر آن را از دست بدهد.
قبل از سرریز شدن موج نارضایتی و آغاز اعتراضات مردمی، بسیاری از دولتهای عربی تحت تاثیر افکار عمومی در این کشورها که دید مثبتی نسبت به حکومت ایران داشت مجبور بودند در رقابت و ضدیت خود با ایران احتیاط کنند.
اما اکنون تبلیغات پوپولیستی و ضد آمریکایی حکومت ایران در سطح افکار عمومی جهان عرب کارایی بسیار کمتری دارد. اکنون که تودههای مردم خود قدرت را به دست میگیرند و حکومتهای دیکتاتوری یا وابسته به غرب را کنار میزنند، تبلیغات حکومت ایران دیگر معنای خود را از دست میدهد. کما این که شعار رهبران ایران که مدعی شدند قیامها در کشورهای عربی متاثر از انقلاب اسلامی ایران است با واکنش منفی و تند گروههای سیاسی در کشورهای عربی مواجه شد.
دالیا داساکای میافزاید که در پی تحولات سیاسی اخیر، مردم کشورهای عربی دیگر به حمایت و تشویق حکومت اسلامی ایران نیازی ندارند. آنها روش مسالمتآمیز و مدنی مبارزه با حکومتهای دیکتاتوری و فاسد را در پیش گرفته و در این مسیر حکومت ایران نه میتواند نقشی ایفا کند و نه به کمک آن نیاز هست.
به این اعتبار تحولات اخیردر کشورهای عربی و دوران طولانی انتقال قدرت و حرکت این کشورها به سمت نظام دموکراتیک در مجموع نیروهای میانهرو را در سطح منطقه تقویت خواهد کرد که قاعدتا به نفع حکومت ایران نخواهد بود.
علاوه بر این موج قیامهای مردمی در خاورمیانه باعث شده است که جنبش اعتراضی در خود ایران نیز جان تازهای بگیرد. چند ماه پس از اعتراضات گسترده مردم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ رژیم توانست جنبش اعتراضی را تقریبا به کنترل خود درآورد، ولی اکنون بار دیگر حکومت ایران با فشار از داخل روبهروست.
دالیا داساکای، از پژوهشگران موسسه تحقیقاتی «رند»، در ادامه مطلب خود در روزنامه واشینگتن پست خاطرنشان میکند که دولت آمریکا برای بسیج حمایت از جنبش اعتراضی ایران اکنون محدودیت و موانع کمتری دارد. مذاکره بر سر برنامه هستهای در آخرین دور از گفتوگوها در ماه ژانویه به نتیجهای نرسید و دولت باراک اوباما بیشتر به سمت این نتیجهگیری حرکت میکند که رهبران ایران حقیقتا در پی رسیدن به توافق در این زمینه نیستند.
در این میان دولت آمریکا در مورد حمایت صریح و فعالتر از اپوزیسیون ایرانی با محذوریتهای موردی مثل حسنی مبارک که از متحدان قدیمی واشینگتن بود روبهرو نیست. در عین حال مواضع رهبران آمریکا در قبال بحران لیبی نشان داد که واشینگتن از استراتژی ترجیح ثبات حتی به قیمت حمایت از رژیمهای خودکامه در منطقه خاورمیانه فاصله گرفته است. به نظر میرسد که این روزها ثبات در منطقه تا حد زیادی به تضمین این نکته بستگی دارد که ملتهای عرب دوران انتقال به نظامهای مردمی و اصلاحات سیاسی را با موفقیت طی کنند.
تحلیلگر موسسه پژوهشی «رند» میافزاید که در شرایط فعلی حتی ممکن است نیروهای سیاسی جدیدی که در کشورهای عربی قدرت را در دست میگیرند در مقابل حکومت ایران صفبندی کنند. بعید نیست که از این پس ائتلافی از دولتهای طرفدار رعایت حقوق بشر و اصلاحات دموکراتیک در خاورمیانه به یک نیروی مهم بدل شود.
در طول ده سال اخیر و به خصوص پس از ساقط شدن صدام حسین که شاید مهمترین دشمن حکومت ایران بود، نفوذ تهران در منطقه رو به افزایش بوده و در مقابل موضع آمریکا در منطقه تضعیف شده است.
مسلما حکومت ایران خواهد کوشید تا از ناآرامیهای سیاسی اخیر به نفع خود بهرهبرداری کند. اما دولت آمریکا نیز میتواند روی نیروی عظیم طرفداران اصلاحات دموکراتیک و به خصوص نسل جوان و آگاه کشورهای عربی سرمایهگذاری کند. دفاع از دموکراسی نه تنها در راستای معیارهای بنیانی جامعه آمریکا، بلکه راهکاری موثر در مقابله با گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران است.