مجتبی هاشمی، فعال دانشجویی و عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران، که ۱۷ آذرماه ۸۸ در مقابل دانشگاه تهران بازداشت شده بود، از جمله زندانیانی است که مشمول عفو رهبر جمهوری اسلامی شده و روز ۵ شهریور از زندان اوین آزاد شد.
مجتبی هاشمی که ۵۰ روز در سلول انفرادی بوده، به شش ماه زندان به اتهام اخلال در نظم عمومی، پرداخت ۱۰۰ هزار تومان جریمه نقدی به اتهام توهین به رئیس جمهور و پرداخت چهارصد هزار تومان جریمه نقدی به اتهام خسارت به اموال عمومی محکوم شده بود.
مجتبی هاشمی در گفتوگو با رادیوفردا ابتدا از چگونگی آزاد شدنش میگوید:
مجتبی هاشمی: من با وجود این که سه ماه و اندی از حکمم گذشته بود، و درخواستی برای عفو هم ننوشته بودم، خواستند که از زندان برویم بیرون و گفتند که مشمول عفو شدهاید.
والله روال منظمی نداشت این جریان. از حدود دو هفته پیش، روال بردن افراد به دادسراها شروع شده بود. اکثر افرادی که آنجا بودند به دادسراها برده شدند. خب، یک درخواست عفو به دلیل فشاری که رویشان بود نوشتند.
غالبا کسانی بودند که یا دو سال زندان بودند، یا سه سال از زندانشان باقی مانده بود، ده سال باقی مانده بود.... یک درخواستی برای عفو نوشتند، ولی عدهای مثل بنده و بسیاری دیگر که حکم حبس پایینی داشتیم یا مدت زیادی ازحبسمان گذشته بود و مدت کمی باقی مانده بود، از این که درخواست عفو کنیم امتناع کردیم. منتها این مسئله روال خاصی نداشت.
درخواست عفو کردن پروسه خاصی داشت. من نمیتوانم به طور منظم بگویم تعداد افرادی که به دادسرا رفتند و درخواست عفو دادند، چند نفر بودند. این تعداد افراد بسیار متغیر بود، یعنی یک روز مثلا ۲۰ نفر را به دادسرا میبرند برای نوشتن درخواست عفو و روز دیگر ده نفر.
خود من چهار بار خواسته شد که بروم به دادسرا برای نوشتن درخواست عفو و حتی کسانی بودند که حکمهای بالایی دریافت کرده بودند، به طور خاص از اپوزیسیونهای سلطنتطلب یا از گروههای مجاهد، که مشمول عفو قرار گرفتند.
افراد سرشناستر، کسانی که بخشی از رهبری جنبش سبز را به عهده داشتند، از آقای مومنی گرفته تا آقای میردامادی یا آقای عربسرخی که جزء اصلاحطلبان درون حاکمیت محسوب میشدند، هیچ کدامشان درخواست عفو ننوشتند و از نوشتن چنین درخواستی امتناع کردند.
ولی اساسا اندیشه اینها این بود که با این اقدام یک مانور تبلیغاتی بدهند. شاید از بند ۳۵۰ چیزی حدود ۷۰ نفر آزاد شدند. ولی هیچ کدام از این ۷۰ نفر خیلی سرشناس نبودند، به جز اندکی از فعالین دانشجویی مثل آقایان میلاد اسدی یا آقای پورعبدالله... و به جز تعداد خاصی، دیگران اساسا هیچ شهرت خاصی نداشتند. هیچ فعالیت خاصی نداشتند و کسانی بودند که از جریان اعتراضات خیابانی به جای مانده بودند و اینها آزاد شدند.
این بحثی است که با نزدیک شدن به جریان انتخابات مطرح شده است و میخواهند جلوهای نشان بدهند که نه، ما آزادی داریم، ما زندانیان سیاسی را آزاد کردهایم.
محیط زندان بعد از اتفاقات سال ۸۹ تغییر کرد. تغییراتی در بند ۳۵۰ زندان اوین رخ داد که اتفاقات میمونی بود. رئیس بند ۳۵۰ عوض شد و رئیس فعلی بند ۳۵۰ شرایط بهتری را بر بند حاکم کرد که نمیدانم این جریان عمدی بود یا این که به تمایلات شخصی رئیس فعلی برمیگردد.
البته یک سری مشکلات ساختاری کماکان پا برجاست. فرض کنید که مثلا وقتی آقای مهدی خزعلی در اعتصاب غذا به سر میبردند، ایشان را دائما میخواستند و تحت فشار میگذاشتند که باید اعتصاب غذایت را بشکنی.
یک سری کمبودهایی وجود دارد. در این هفته آخر ما قطعی آب زیادی داشتیم. روزی قریب به چهار یا پنج ساعت آب قطع میشد. شکنجه روحی که فراوان است، گرچه شکنجهها امروزه دیگر از قالب ابتداییاش خارج شده است.
به عنوان مثال این که ظرف یک شب درهای زندان را میبستند و تعدادی از زندانیان را که دو سه سال بود با همدیگر زندگی کرده بودند، آزاد کنند و اجازه ندهند که اینها با همدیگر خداحافظی کنند، طبیعتا این باعث میشد که ضربه روحی سنگینی به فرد وارد شود.
در این مورد عفو آخری همه زندانیان گریه میکردند. نمیدانستیم که باید بابت این عفو خوشحال باشیم یا این که دلتنگ باشیم که چرا ما مشمول عفو شدهایم و کسانی که با آنها در زندان زندگی کرده بودیم و مستحق عفو بودند، کماکان در زندان باقی میماندند.
گفتوگوی فرین عاصمی با مجتبی هاشمی
مجتبی هاشمی که ۵۰ روز در سلول انفرادی بوده، به شش ماه زندان به اتهام اخلال در نظم عمومی، پرداخت ۱۰۰ هزار تومان جریمه نقدی به اتهام توهین به رئیس جمهور و پرداخت چهارصد هزار تومان جریمه نقدی به اتهام خسارت به اموال عمومی محکوم شده بود.
مجتبی هاشمی در گفتوگو با رادیوفردا ابتدا از چگونگی آزاد شدنش میگوید:
مجتبی هاشمی: من با وجود این که سه ماه و اندی از حکمم گذشته بود، و درخواستی برای عفو هم ننوشته بودم، خواستند که از زندان برویم بیرون و گفتند که مشمول عفو شدهاید.
- اصلا درباره دلیل عفو شما، کسی چیزی گفت؟
والله روال منظمی نداشت این جریان. از حدود دو هفته پیش، روال بردن افراد به دادسراها شروع شده بود. اکثر افرادی که آنجا بودند به دادسراها برده شدند. خب، یک درخواست عفو به دلیل فشاری که رویشان بود نوشتند.
غالبا کسانی بودند که یا دو سال زندان بودند، یا سه سال از زندانشان باقی مانده بود، ده سال باقی مانده بود.... یک درخواستی برای عفو نوشتند، ولی عدهای مثل بنده و بسیاری دیگر که حکم حبس پایینی داشتیم یا مدت زیادی ازحبسمان گذشته بود و مدت کمی باقی مانده بود، از این که درخواست عفو کنیم امتناع کردیم. منتها این مسئله روال خاصی نداشت.
- برخی از زندانیان سیاسی اعلام کرده بودند که برخی از آنها که درخواست عفو دادهاند، یا اعتراف کردهاند، اینها آزاد شدهاند و شامل عفو شدهاند. آیا این درست است؟ درخواست عفو کردن یعنی چه؟
درخواست عفو کردن پروسه خاصی داشت. من نمیتوانم به طور منظم بگویم تعداد افرادی که به دادسرا رفتند و درخواست عفو دادند، چند نفر بودند. این تعداد افراد بسیار متغیر بود، یعنی یک روز مثلا ۲۰ نفر را به دادسرا میبرند برای نوشتن درخواست عفو و روز دیگر ده نفر.
خود من چهار بار خواسته شد که بروم به دادسرا برای نوشتن درخواست عفو و حتی کسانی بودند که حکمهای بالایی دریافت کرده بودند، به طور خاص از اپوزیسیونهای سلطنتطلب یا از گروههای مجاهد، که مشمول عفو قرار گرفتند.
- آقای هاشمی، یک سری از کسانی که در طول روزهای گذشته از زندان آزاد شدند، افرادی هستند که به آن صورت نامشان مطرح نبوده است، از آن سو بسیاری از زندانیان مطرح شده که از فعالین سیاسی یا از دانشجویان معترض هستند، هنوز در زنداناند و مشمول عفو نشدهاند.
- تحلیل شما چیست؟ فکر میکنید که چرا این افراد را آزاد کردهاند و زندانیان سرشناستر هنوز در زندان به سر میبرند؟
افراد سرشناستر، کسانی که بخشی از رهبری جنبش سبز را به عهده داشتند، از آقای مومنی گرفته تا آقای میردامادی یا آقای عربسرخی که جزء اصلاحطلبان درون حاکمیت محسوب میشدند، هیچ کدامشان درخواست عفو ننوشتند و از نوشتن چنین درخواستی امتناع کردند.
ولی اساسا اندیشه اینها این بود که با این اقدام یک مانور تبلیغاتی بدهند. شاید از بند ۳۵۰ چیزی حدود ۷۰ نفر آزاد شدند. ولی هیچ کدام از این ۷۰ نفر خیلی سرشناس نبودند، به جز اندکی از فعالین دانشجویی مثل آقایان میلاد اسدی یا آقای پورعبدالله... و به جز تعداد خاصی، دیگران اساسا هیچ شهرت خاصی نداشتند. هیچ فعالیت خاصی نداشتند و کسانی بودند که از جریان اعتراضات خیابانی به جای مانده بودند و اینها آزاد شدند.
این بحثی است که با نزدیک شدن به جریان انتخابات مطرح شده است و میخواهند جلوهای نشان بدهند که نه، ما آزادی داریم، ما زندانیان سیاسی را آزاد کردهایم.
- آقای هاشمی، شما خودتان در زندان سابقه اعتصاب غذا دارید، برخورد مسئولان زندان چه طور بود؟ با کسانی که اعتصاب غذا میکردند، چه طور برخورد میشد؟
محیط زندان بعد از اتفاقات سال ۸۹ تغییر کرد. تغییراتی در بند ۳۵۰ زندان اوین رخ داد که اتفاقات میمونی بود. رئیس بند ۳۵۰ عوض شد و رئیس فعلی بند ۳۵۰ شرایط بهتری را بر بند حاکم کرد که نمیدانم این جریان عمدی بود یا این که به تمایلات شخصی رئیس فعلی برمیگردد.
البته یک سری مشکلات ساختاری کماکان پا برجاست. فرض کنید که مثلا وقتی آقای مهدی خزعلی در اعتصاب غذا به سر میبردند، ایشان را دائما میخواستند و تحت فشار میگذاشتند که باید اعتصاب غذایت را بشکنی.
یک سری کمبودهایی وجود دارد. در این هفته آخر ما قطعی آب زیادی داشتیم. روزی قریب به چهار یا پنج ساعت آب قطع میشد. شکنجه روحی که فراوان است، گرچه شکنجهها امروزه دیگر از قالب ابتداییاش خارج شده است.
به عنوان مثال این که ظرف یک شب درهای زندان را میبستند و تعدادی از زندانیان را که دو سه سال بود با همدیگر زندگی کرده بودند، آزاد کنند و اجازه ندهند که اینها با همدیگر خداحافظی کنند، طبیعتا این باعث میشد که ضربه روحی سنگینی به فرد وارد شود.
در این مورد عفو آخری همه زندانیان گریه میکردند. نمیدانستیم که باید بابت این عفو خوشحال باشیم یا این که دلتنگ باشیم که چرا ما مشمول عفو شدهایم و کسانی که با آنها در زندان زندگی کرده بودیم و مستحق عفو بودند، کماکان در زندان باقی میماندند.