لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۷:۵۷

جرج کلونی ولایت، الماس فریب و گوآدالوپ ۲


محمدرضا مدحی در فیلم «الماس فریب»
محمدرضا مدحی در فیلم «الماس فریب»
رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی در ۱۸ خرداد ۱۳۹۰ یکی از آشفته‌ترین و ازهم گسیخته‌ترین رمان‌های تصویری خود در سه دههٔ گذشته را به نمایش گذاشت که بازیگر نقش اول آن یک اطلاعاتی به نام ادعایی محمدرضا مدحی است و داستان‌نویسان آن وزارت اطلاعات.

این فتورمان که صد‌ها هزار دلار هزینه بر روی دست سربازان گمنام امام زمان گذاشته و حدود یک سال وقت آنها را گرفته با چهار هدف زیر به رشتهٔ تحریر درآمده است:

۱- نمایش سلطهٔ اطلاعاتی جمهوری اسلامی بر مخالفان و نفوذ به عمق جبههٔ آنها و اعلام این که «بی‌خودی توطئه نکنید. ما از کارهای شما خبر داریم»؛

۲- تکرار همهٔ مدعیات علی خامنه‌ای مبنی بر مدیریت جنبش سبز از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی غربی و اسرائیلی که باید در آستانهٔ دو سالگی جنبش از رسانه‌های دولتی پخش می‌شد؛

۳- به نمایش درآوردن ادعای حکومت مبنی بر وجود سناریوی دولت در تبعید و موفقیت جمهوری اسلامی در به دست گرفتن این جریان و سپس تخریب آن؛

و ۴- اثبات تلاش دول غربی برای براندازی حکومت جمهوری اسلامی و عدم موفقیت آنها.

نکتهٔ بسیار جالب در این رمان آن است که فردی که محمدرضا مدحی معرفی می‌شود در نقش جرج کلونی ولایت یک‌نفره سر همهٔ این توطئه‌ها را زیر آب می‌کند و همهٔ مخالفان و دستگاه‌های اطلاعاتی و مقامات سیاسی غربی را سر کار می‌گذارد و پس از اتمام کار، نیروهای خودی او را از مهلکه (معلوم نیست کجا و چگونه)‌‌ رها می‌کنند.

حتی نه برای پایگاه‌های بسیج

این داستان جاسوسی ظاهرا برای اعضای بسیج تهیه شده است، اما بسیجی‌ها نیز فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی را ترجیح می‌دهند و ذائقهٔ آنها بسیار فرا‌تر از تولیدات بی‌کیفیت تلویزیون جمهوری اسلامی و استودیوی دستگاه اطلاعاتی در ساختمان سازمان صدا و سیماست.

در این رمان تصویری، علاوه بر صدای جانخراش راوی دروغگو که گویندهٔ برنامه‌های سیاسی تلویزیون دولتی است (و همین به تنهایی بیننده را منزجر می‌کند) تصاویر نامربوطی نیز از فیلم‌های سینمایی (نمایش چند اتومبیل از بالا در شهری که روایتگر می‌گوید واشینگتن دی سی است)، گرافیک مربوط به صدا (که بیننده باید از آنها به فعالیت جاسوسی قهرمانان فیلم پی ببرد)، شبکه‌های خبری فارسی‌زبان خارج کشور و یوتیوب بدون هیچ منطق روایی بر روی سناریوی نوشته شده براساس خطوط اصلی داده شده از بیت رهبری گذاشته شده است.

تهیه‌کننده‌ و تدوین‌گر این فیلم همانند بسیاری از سریال‌های سیاسی تلویزیون جمهوری اسلامی یکی از معدود اعضای فعلی بسیج یا هیئت‌های محلی است که حتی چند فیلم پلیسی آمریکایی در عمرش ندیده است.

بازیگر نقش اول

محمدرضا مدحی بازیگری است که در اولین حضور تلویزیونی نقش اول را به او داده‌اند، بازیگر بسیار بی‌تجربه و ناپخته‌ای که پیش از این داستان هیچ کس حتی نام وی را نشنیده است. او در جمعی از ایرانیان مخالف که هر یک جداگانه «خود»های بسیار فربهی دارند خود را به عنوان رئیس جنبشی که تا ۱۸ خرداد حتی کسی نام آن را نشنیده بوده (جنبش جمع یاران) معرفی می‌کند. جالب‌تر آن که این بازیگر دست چندم در فیلم خود را الماسی معرفی می‌کند که در ‌‌نهایت از دست اپوزیسیون ربوده می‌شود (الماس فریب).

قرار است مهم‌ترین سکانس‌های این رمان تصویری ملاقات بازیگر نقش اول با سفرا و مقامات بلندپایهٔ آمریکایی باشد که کارگردان و فیلمنامه‌نویس تصادفا فراموش کرده‌اند تصاویری از آن را در فیلم بگنجانند.

غیر از ملاقات ادعایی مدحی با چند تن از مخالفان ایرانی جمهوری اسلامی که همیشه برای کسب اطلاعات از افراد آمادگی خود را اعلام کرده‌اند، حتی یک عکس برای اثبات ادعاهای محمدرضا مدحی در ملاقات با سفرا یا مقامات امنیتی عربی، غربی و اسرائیلی عرضه نمی‌شود.

عناصر داستان

بنا به سفارش ولی فقیه باید چند مولفهٔ مشخص در این داستان مطرح می‌شد: اختصاص میلیارد‌ها دلار برای براندازی جمهوری اسلامی از سوی مقامات امریکایی (۷ میلیارد)، حضور همهٔ کشورهای غربی و اسرائیل در این طرح (۱۱ کشور)، یک گردهمایی که سران اپوزیسیون در گوآدالوپ ۲ تشکیل دهند (که لابد باید خامنه‌ای را سرنگون کند، مثل گوآدالوپ ۱ که بنا به نظریهٔ توطئه‌ - البته نامطلوب جمهوری اسلامی- شاه را کنار گذارد و خمینی را آورد) و همکاری برخی دول عربی با اسرائیل و دول غربی برای سرنگونی جمهوری اسلامی.

اما پرسش اینجاست که چرا جمهوری اسلامی با کشورهایی که برای براندازی آن فعالانه اقدام می‌کنند قطع رابطهٔ سیاسی نمی‌کند. چرا وزیر خارجهٔ دولت جمهوری اسلامی بر سفر به عربستان که برای براندازی جمهوری اسلامی توطئه می‌کند اصرار می‌ورزد؟

نکتهٔ دیگری که فیلمنامه‌نویسان فراموش کرده‌اند (لابد برای این که داستان هیچ ربطی با افراد و هویت‌های واقعی نداشته باشد و حقوق افراد واقعی حفظ شود) آن است که عنوانی برای جمع برانداز خلق کرده‌اند - جنبش جمع یاران - که فعالان جنبش برای اولین بار است در عالم رسانه‌ها به آن برمی‌خورند.

بازیگران نقش منفی

غیر از جرج کلونی اسلامی- مدحی اطلاعاتی یا دیگر سربازان گمنامی که مدحی فریب‌خورده را نجات می‌دهند- بقیهٔ بازیگران فیلم نقشی منفی دارند. این بازیگران همه ساده‌لوح و گول‌خورده و بی‌اطلاع معرفی می‌شوند، به این دلیل ساده که با قهرمان قلابی و بلامنازع فیلم ملاقات داشته‌اند.

این بخش از فیلم با ساده‌لوح نشان دادن مخالفان و مقامات غربی نه تنها سربازان گمنام را ارتقا نمی‌دهد، بلکه آنها را برخلاف آن چه ادعا می‌شود افرادی عادی و شاید پایین‌تر از سطح آدمیان معمولی تصویر می‌کند.

حتی اگر دیپلمات‌های عربی و غربی در سطوح پایین با مدحی ملاقات کرده باشند (که هیچ شاهدی برای آن در فتورمان عرضه شده در تلویزیون دولتی عرضه نشده) این هم از وظایف مقرر آنهاست که از افراد- حتی مظنون به اطلاعاتی بودن- اطلاعات جمع کنند.

اما دیدار سردار اطلاعاتی که نامش را تا سال ۱۳۸۹ یک نفر از مخالفان نشنیده بوده با هیلاری کلینتون و جوزف بایدن از آن دروغ‌های بزرگ گوبلزی است که تنها در مطبوعات زرد که تاکنون ده‌ها بار آنجلینا جولی و بِرَد پیت را از هم جدا کرده و به هم رسانده‌اند قابل انتشار و بزرگ‌نمایی است.

افت کیفیت

در دورهٔ رفسنجانی و خاتمی ساختن رمان‌های تصویری مربوط به وزارت اطلاعات را به کارگردانانی مثل ابراهیم حاتمی‌کیا (به رنگ ارغوان) یا بهروز افخمی (روز شیطان) واگذار می‌کردند که اگرچه تهیه‌کنندهٔ پشت پردهٔ آنها وزارت اطلاعات بود، اما فیلمسازان پیش از این با فیلمی پرفروش (مثل آژانس شیشه‌ای یا عروس) نشان داده بودند که الفبای داستان‌نویسی و فیلم‌سازی را می‌دانند.

«الماس فریب» یکی از نقاط حضیض در فیلمنامه‌نویسی‌های سفارشی توسط دستگاه اطلاعاتی کشور است که فیلمنامه و ساخت داستان آن به بازجو‌ها و نیروهای عملیاتی سپرده شده است. نمایش چند نوع جواهر در آغاز فیلم نه تنها هیچ کمکی به داستان نمی‌کند، بلکه به دلیل بی‌ربطی با بقیهٔ داستان به عاملی برای خندهٔ تماشاگر در پایان فیلم تبدیل می‌شود.

رپرتاژ - آگهی‌های فیلم

قبل از نمایش فتورمان وزارت اطلاعات همهٔ رسانه‌های دولتی و شبه‌دولتی گزارش‌هایی را از این شاهکار ادبی و تلویزیونی ماندگار به خوانندگان خود عرضه کردند تا آنها را به دیدن آن تشویق کنند. این گزارش‌ها نیز مثل اصل فیلم در آشپزخانهٔ دستگاه‌های اطلاعاتی تهیه شده بود و تنها تغییراتی جزئی در متون داده شده بود تا خوانندهٔ حرفه‌ای‌تر متوجه ارسال همه از یک دفتر نشود.

نمایش فتورمان «سقوط دولت خیالی در تبعید» و گزارش‌های رسانه‌ای از آن تلاش هماهنگ شده‌ای توسط دستگاه‌هایی است که تازه دارند تلاش می‌کنند هماهنگی را وانمود کنند.

-------------------------------------------------------
مطالب مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG