گزارشی که روز دوشنبه توسط مرکز پژوهشی «لگاتوم» در لندن منتشر شد خاطرنشان میکند که مدیریت اقتصادی ایران در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد فاجعهبار بوده و فشار تحریمهای بینالمللی این وضعیت را دشوارتر کرده است، ولی با این همه بعید است که حکومت ایران در مورد برنامه هستهای خود سازش کند.
خبرگزاری رویترز یادآوری میکند که پس از شکست مذاکرات سال ۲۰۰۹ بین ایران و قدرتهای بزرگ جهانی، سازمان ملل متحد در تابستان گذشته چهارمین مجموعه تحریمهای بینالمللی علیه ایران را به تصویب رساند. پس از آن دولت آمریکا و اتحادیه اروپا نیز هر یک تحریمهای یکجانبهای را علیه حکومت ایران به اجرا گذاشتند. با این همه درهای مذاکره باز بوده و قرار است دور بعدی ملاقات بین نمایندگان ایران و کشورهای گروه پنج به علاوه یک در روزهای بیست و بیست و یکم ژانویه، اول و دوم بهمنماه، در استانبول برگزار شود.
در گزارش «انستیتو لگاتوم» آمده است که با وجود فشارهای ناشی از تحریمهای اخیر به خصوص در عرصه صنایع نفت و گاز و معاملات بانکی ایران، آیتالله خامنهای و محمود احمدینژاد یعنی قدرتمندترین مقامهای حکومت اسلامی ایران بعید است کوتاه بیایند.
جاناتان پاریس، نگارنده این گزارش، مینویسد: «حقیقت این است که حتی با وجود فشارهای اقتصادی شدید این موضوع در محاسبات خامنهای و احمدینژاد جای چندانی ندارد. اگر شدت تحریمها به شکل چشمگیری افزایش نیابد رهبران ایران پیامدهای داخلی آن را تهدیدی جدی برای موجودیت خود تلقی نخواهند کرد.»
خبرگزاری رویترز به نقل از گزارش «انستیتو لگاتوم» میافزاید که اگر حکومت ایران بتواند از این دور جدید تحریمها جان سالم به در ببرد آنها به این نتیجه خواهند رسید که جامعه بینالمللی نخواهد توانست برای همیشه یکپارچگی و هماهنگی خود را در اجرای این مقررات حفظ کند.
به نوشته جاناتان پاریس، اگر این تحریمها رژیم ایران را به سازش وادار نکند در آن صورت تنها ابزار دیگری که خواهد توانست رهبران ایران را به عقبنشینی وادارد تهدید جدی به حمله نظامی از سوی آمریکاست.
دولتهای غربی بر این باورند که تلاش جدی ایران در ادامه غنیسازی اورانیوم پوششی است برای برنامه تولید سلاحهای هستهای یا دستکم رسیدن به تواناییهای فنی لازم برای تولید این تسلیحات.
عدم توقف غنیسازی اورانیوم باعث شد که سازمان ملل متحد در تابستان گذشته مجموعهای از تحریمهای جدید را علیه ایران وضع کند و به دنبال آن آمریکا و اتحادیه اروپا هر یک در اقداماتی یکجانبه مجازاتهایی را در مورد بخش انرژی و مالی ایران به اجرا گذاشتند.
دولت ایران تاکید میکند که هدف از تولید سوخت هستهای استفاده از این سوخت در راکتورهای هستهای جهت تامین انرژی داخلی و بهرهبرداری بهتر از ذخایر نفت برای صادرات است.
اوج گرفتن قدرت سپاه
خبرگزاری رویترز میافزاید که فشار ناشی از تحریمهای بینالمللی میتواند عامل دیگری باشد برای تضعیف اقتصاد ایران که در سالهای اخیر تحت تاثیر مدیریت نامطلوب وضعیت بدی پیدا کرده است.
افزایش بهای سوخت در ماههای اخیر در ایران باعث افزایش نرخ کالاهای اساسی دیگر خواهد شد و به خصوص افزایش بهای مواد غذایی میتواند به آشوبهای اجتماعی و سیاسی منجر شود، کما این که هفته گذتشه نمونه این حوادث را در تونس شاهد بودیم.
در بخش دیگری از گزارش «انستیتو لگاتوم» آمده است: «هدایت و برنامهریزی اقتصادی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد برای اکثریت مردم به غیر از گروههای صاحب امتیاز و مرتبط با دولت فاجعهبار بوده است.»
سپاه پاسداران و بسیج در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد به شکل چشمگیری بر دامنه نفوذ خود در همه عرصهها و از جمله عرصههای اقتصادی افزودهاند.
«انستیتو لگاتوم» میافزاید: «سپاه پاسداران ابزارهای اصلی اعمال قدرت را در دست دارد، امنیت کشور را قبضه کرده و به اصلیترین تکیهگاه رژیم روحانیون برای ادامه حکومت بدل شده است. برای روحانیون حکومت کردن بدون سپاه پاسداران ناممکن است، ولی ممکن است سپاه پاسداران بتواند بدون روحانیت به حکومت خود ادامه دهد.»
نویسنده گزارش «انستیتو لگاتوم» البته یادآوری میکند که حضور و مشارکت روحانیون به حاکمیت سپاه پاسداران حدی از مشروعیت میدهد و در غیر این صورت ایران نیز به یک نظام دیکتاتوری و تمامیتخواه زیر چکمه نظامیان بدل خواهد شد.
خبرگزاری رویترز به نقل از بخش دیگری از این گزارش مینویسد که نارضایتی در ایران رو به افزایش است. برای مثال، بسیاری از جوانان از نبود فرصتهای شغلی و فقدان سرمایهگذاری دولت در این زمینه شکایت دارند. این در حالی است که همین حکومت پولهای هنگفتی را صرف کمک مالی به گروه «حزبالله» لبنان کرده، موشکهای ساخت کره شمالی را خریداری کرده و روزآمد میکند و حتی در حال توسعه یک برنامه فضایی است.
نویسنده گزارش «انستیتو لگاتوم» سپس خاطرنشان میکند که جنبش اعتراضی مخالفان موسوم به «جنبش سبز» که در سال ۲۰۰۹ جمعیت وسیعی را رهبری میکرد اکنون بر سر تکیه بر اصلاحات یا رفتن به سمت تغییر رژیم دچار اختلاف نظر شده است.
اما در عین حال خود حکومت نیز دچار اختلاف شدیدی است. جناحهای مختلف در طیف موسوم به اصولگرایان با یکدیگر به رقابت پرداخته و نهادهایی مثل مجلس یا دستگاه قضایی همواره با قوه مجریه و در راس آن رئیس جمهوری اختلاف دارند. با این همه به نوشته «انستیتو لگاتوم» رهبران ایران در شرایط حساس و هرگاه که احساس خطر کنند با یکدیگر متحد میشوند.
به نوشته خبرگزاری «رویترز» این گزارش در پایان نتیجه میگیرد که حکومت ایران در هراس از ضعیف جلوه کردن حاضر به سازش با غرب نیست و در مسیر انزوای سیاسی و از کارافتادگی اقتصادی حرکت میکند. هر چند رهبران حکومت اسلامی در آرزوی بدل شدن به ابرقدرت منطقهای و رقابت با آمریکا در خاورمیانه هستند، با در نظر گرفتن خطرهای موجود ایران به یک کشور ویران بدل خواهد شد.
خبرگزاری رویترز یادآوری میکند که پس از شکست مذاکرات سال ۲۰۰۹ بین ایران و قدرتهای بزرگ جهانی، سازمان ملل متحد در تابستان گذشته چهارمین مجموعه تحریمهای بینالمللی علیه ایران را به تصویب رساند. پس از آن دولت آمریکا و اتحادیه اروپا نیز هر یک تحریمهای یکجانبهای را علیه حکومت ایران به اجرا گذاشتند. با این همه درهای مذاکره باز بوده و قرار است دور بعدی ملاقات بین نمایندگان ایران و کشورهای گروه پنج به علاوه یک در روزهای بیست و بیست و یکم ژانویه، اول و دوم بهمنماه، در استانبول برگزار شود.
در گزارش «انستیتو لگاتوم» آمده است که با وجود فشارهای ناشی از تحریمهای اخیر به خصوص در عرصه صنایع نفت و گاز و معاملات بانکی ایران، آیتالله خامنهای و محمود احمدینژاد یعنی قدرتمندترین مقامهای حکومت اسلامی ایران بعید است کوتاه بیایند.
جاناتان پاریس، نگارنده این گزارش، مینویسد: «حقیقت این است که حتی با وجود فشارهای اقتصادی شدید این موضوع در محاسبات خامنهای و احمدینژاد جای چندانی ندارد. اگر شدت تحریمها به شکل چشمگیری افزایش نیابد رهبران ایران پیامدهای داخلی آن را تهدیدی جدی برای موجودیت خود تلقی نخواهند کرد.»
خبرگزاری رویترز به نقل از گزارش «انستیتو لگاتوم» میافزاید که اگر حکومت ایران بتواند از این دور جدید تحریمها جان سالم به در ببرد آنها به این نتیجه خواهند رسید که جامعه بینالمللی نخواهد توانست برای همیشه یکپارچگی و هماهنگی خود را در اجرای این مقررات حفظ کند.
به نوشته جاناتان پاریس، اگر این تحریمها رژیم ایران را به سازش وادار نکند در آن صورت تنها ابزار دیگری که خواهد توانست رهبران ایران را به عقبنشینی وادارد تهدید جدی به حمله نظامی از سوی آمریکاست.
دولتهای غربی بر این باورند که تلاش جدی ایران در ادامه غنیسازی اورانیوم پوششی است برای برنامه تولید سلاحهای هستهای یا دستکم رسیدن به تواناییهای فنی لازم برای تولید این تسلیحات.
عدم توقف غنیسازی اورانیوم باعث شد که سازمان ملل متحد در تابستان گذشته مجموعهای از تحریمهای جدید را علیه ایران وضع کند و به دنبال آن آمریکا و اتحادیه اروپا هر یک در اقداماتی یکجانبه مجازاتهایی را در مورد بخش انرژی و مالی ایران به اجرا گذاشتند.
دولت ایران تاکید میکند که هدف از تولید سوخت هستهای استفاده از این سوخت در راکتورهای هستهای جهت تامین انرژی داخلی و بهرهبرداری بهتر از ذخایر نفت برای صادرات است.
اوج گرفتن قدرت سپاه
خبرگزاری رویترز میافزاید که فشار ناشی از تحریمهای بینالمللی میتواند عامل دیگری باشد برای تضعیف اقتصاد ایران که در سالهای اخیر تحت تاثیر مدیریت نامطلوب وضعیت بدی پیدا کرده است.
افزایش بهای سوخت در ماههای اخیر در ایران باعث افزایش نرخ کالاهای اساسی دیگر خواهد شد و به خصوص افزایش بهای مواد غذایی میتواند به آشوبهای اجتماعی و سیاسی منجر شود، کما این که هفته گذتشه نمونه این حوادث را در تونس شاهد بودیم.
در بخش دیگری از گزارش «انستیتو لگاتوم» آمده است: «هدایت و برنامهریزی اقتصادی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد برای اکثریت مردم به غیر از گروههای صاحب امتیاز و مرتبط با دولت فاجعهبار بوده است.»
سپاه پاسداران و بسیج در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد به شکل چشمگیری بر دامنه نفوذ خود در همه عرصهها و از جمله عرصههای اقتصادی افزودهاند.
«انستیتو لگاتوم» میافزاید: «سپاه پاسداران ابزارهای اصلی اعمال قدرت را در دست دارد، امنیت کشور را قبضه کرده و به اصلیترین تکیهگاه رژیم روحانیون برای ادامه حکومت بدل شده است. برای روحانیون حکومت کردن بدون سپاه پاسداران ناممکن است، ولی ممکن است سپاه پاسداران بتواند بدون روحانیت به حکومت خود ادامه دهد.»
نویسنده گزارش «انستیتو لگاتوم» البته یادآوری میکند که حضور و مشارکت روحانیون به حاکمیت سپاه پاسداران حدی از مشروعیت میدهد و در غیر این صورت ایران نیز به یک نظام دیکتاتوری و تمامیتخواه زیر چکمه نظامیان بدل خواهد شد.
خبرگزاری رویترز به نقل از بخش دیگری از این گزارش مینویسد که نارضایتی در ایران رو به افزایش است. برای مثال، بسیاری از جوانان از نبود فرصتهای شغلی و فقدان سرمایهگذاری دولت در این زمینه شکایت دارند. این در حالی است که همین حکومت پولهای هنگفتی را صرف کمک مالی به گروه «حزبالله» لبنان کرده، موشکهای ساخت کره شمالی را خریداری کرده و روزآمد میکند و حتی در حال توسعه یک برنامه فضایی است.
نویسنده گزارش «انستیتو لگاتوم» سپس خاطرنشان میکند که جنبش اعتراضی مخالفان موسوم به «جنبش سبز» که در سال ۲۰۰۹ جمعیت وسیعی را رهبری میکرد اکنون بر سر تکیه بر اصلاحات یا رفتن به سمت تغییر رژیم دچار اختلاف نظر شده است.
اما در عین حال خود حکومت نیز دچار اختلاف شدیدی است. جناحهای مختلف در طیف موسوم به اصولگرایان با یکدیگر به رقابت پرداخته و نهادهایی مثل مجلس یا دستگاه قضایی همواره با قوه مجریه و در راس آن رئیس جمهوری اختلاف دارند. با این همه به نوشته «انستیتو لگاتوم» رهبران ایران در شرایط حساس و هرگاه که احساس خطر کنند با یکدیگر متحد میشوند.
به نوشته خبرگزاری «رویترز» این گزارش در پایان نتیجه میگیرد که حکومت ایران در هراس از ضعیف جلوه کردن حاضر به سازش با غرب نیست و در مسیر انزوای سیاسی و از کارافتادگی اقتصادی حرکت میکند. هر چند رهبران حکومت اسلامی در آرزوی بدل شدن به ابرقدرت منطقهای و رقابت با آمریکا در خاورمیانه هستند، با در نظر گرفتن خطرهای موجود ایران به یک کشور ویران بدل خواهد شد.