شبنم و فرزاد مددزاده خواهر و برادران زندانی هستند که از اسفندماه سال ۸۷ در زندان هستند. آنها به اتهام اقدام علیه امنیت کشور بازداشت و به ۵ سال زندان محکوم شدهاند.
چندی قبل شبنم مددزاده در نامهای از زندان با عنوان «ما انسان را رعایت کردهایم و عشق را» نوشته بود: «بازجوها را میبینم. با دیدنشان تمام صحنههای بازجویی، تمامی فشارها وتوهینها، شکنجهها و روزهای انفرادی گویی دوباره برایم تکرار میشوند و عین صفحهٔ سینما در برابر چشمانام به نمایش درمیآیند: چهره تکیده و رنجور فرزاد با صدای گرفته که بعد از ضرب وشتم پیش من آورده بودندش جلوی چشمانم میآید و حسی از کینه و نفرت بر من مستولی میشود. یاد روز ملاقاتی میافتم که بعد از داد و بیدادهای بازجو بر سر پدرم، من و فرزاد فهمیدیم بر اثر فشارهایی که در دادگاه بر پدرم آمده بینایی یک چشمش را از دست داده است...»
رادیوفردا در گفتوگو با عبدالعلی مددزاده، پدر شبنم و فرزاد، در ابتدا از او درباره انتقال فرزاد از زندان گوهردشت کرج به زندان اوین و همچنین آخرین وضعیت این دو زندانی سیاسی جوان پرسیده است.
عبدالعلی مددزاده: الان شبنم حدود دو سال و نیم است که در زندان به سر میبرد و مرخصی هم نداشته است. در مورد فرزاد هم ما فقط شنیدهایم او را به زندان اوین منتقل کردهاند، ولی خبری نداریم چون هنوز با او ملاقات نکردهایم.
بله، او ۱۰ ماه در زندان گوهردشت بود.
شبنم در زندان اوین است.
ما خودمان هم نمیدانیم چه اتهامی دارند و خبر نداریم. مسئولان خودشان دادگاهی کردند و حکم زندان دادند و حالا دو سال و نیم است که بچهها در زندان هستند و ما نمیدانیم اتهامشان چیست.
ما سه چهار روز پیش خبر انتقال فرزاد را شنیدیم و ۱۵ روز است که خواهرش را ملاقات نکرده و ما هم ملاقات نرفتیم و نمیدانیم برای چه او را به زندان اوین بردهاند. خودش هم به تلفن دسترسی ندارد تا به ما خبر دهد در زندان اوین است یا در زندان گوهردشت.
ما ساکن تبریز هستیم.
آنها به پنج سال زندان محکوم شدهاند.
بله.
شبنم ۲۴ ساله و فرزاد ۲۵ ساله است.
هر بار درخواست مرخصی برای آنها کردیم جواب رد به ما دادند.
هیچ کس به ما جواب دقیق نداده و نمیگویند چرا به آنها مرخصی نمیدهند. الان حدود ۹ ماه است که اجازه ملاقات حضوری هم نداشته و به تلفن نیز دسترسی ندارند. ما هم خبری نداریم از آنها و فقط گاهی ملاقات کابینی با بچهها داریم.
اولا که اینها دو سال و نیم است که زندانی هستند یعنی نیمی از دوران حبس خود را گذراندهاند. در این مدت هر بار درخواست مرخصی پر کردیم جواب رد دادند. حتی زمانی که مادرشان و من مریض شدیم به بچهها اجازه مرخصی ندادند.
بله، ناراحتی قلبی دارد. من خودم هم مریض هستم.
بله، ما یک ماه یک ماه نمیتوانیم برویم ملاقات، چون نمیتوانیم این همه راه را برویم.
آن موقع ما شنیدیم ۸۵ روز و یک ماه در انفرادی بودند.
شبنم دانشگاه بود و فرزاد هم بیرون پیکان داشت که با آن کار میکرد.
دانشگاه تربیت معلم کرج.
الان هشت ماه است که تماس تلفنی نداریم. وقتی وضعیت پدر و مادر طوری است که نمیتوانند فرزندان خود را ملاقات کنند، باید به این پدر و مادر رحم کنند. نباید به ما شکنجه روحی بدهند. ما انتظار داریم مسئولان کمی ملاحظه داشته باشند و بگذارند شبنم و فرزاد یک تلفن بزنند و احوال ما را بپرسند.
چندی قبل شبنم مددزاده در نامهای از زندان با عنوان «ما انسان را رعایت کردهایم و عشق را» نوشته بود: «بازجوها را میبینم. با دیدنشان تمام صحنههای بازجویی، تمامی فشارها وتوهینها، شکنجهها و روزهای انفرادی گویی دوباره برایم تکرار میشوند و عین صفحهٔ سینما در برابر چشمانام به نمایش درمیآیند: چهره تکیده و رنجور فرزاد با صدای گرفته که بعد از ضرب وشتم پیش من آورده بودندش جلوی چشمانم میآید و حسی از کینه و نفرت بر من مستولی میشود. یاد روز ملاقاتی میافتم که بعد از داد و بیدادهای بازجو بر سر پدرم، من و فرزاد فهمیدیم بر اثر فشارهایی که در دادگاه بر پدرم آمده بینایی یک چشمش را از دست داده است...»
گفتوگوی وحید پوراستاد با عبدالعلی مددزاده، پدر شبنم و فرزاد
رادیوفردا در گفتوگو با عبدالعلی مددزاده، پدر شبنم و فرزاد، در ابتدا از او درباره انتقال فرزاد از زندان گوهردشت کرج به زندان اوین و همچنین آخرین وضعیت این دو زندانی سیاسی جوان پرسیده است.
- رادیوفردا: آقای مددزاده! از آخرین وضعیت فرزندانتان فرزاد و شبنم بگویید. گویا فرزاد از زندان گوهردشت به اوین منتقل شده است؟
عبدالعلی مددزاده: الان شبنم حدود دو سال و نیم است که در زندان به سر میبرد و مرخصی هم نداشته است. در مورد فرزاد هم ما فقط شنیدهایم او را به زندان اوین منتقل کردهاند، ولی خبری نداریم چون هنوز با او ملاقات نکردهایم.
- آقای مددزاده! فرزاد در این مدت در زندان گوهردشت بود؟
بله، او ۱۰ ماه در زندان گوهردشت بود.
- شبنم در کدام زندان است؟
شبنم در زندان اوین است.
- اتهام دو فرزند شما به طور مشخص چیست؟
ما خودمان هم نمیدانیم چه اتهامی دارند و خبر نداریم. مسئولان خودشان دادگاهی کردند و حکم زندان دادند و حالا دو سال و نیم است که بچهها در زندان هستند و ما نمیدانیم اتهامشان چیست.
ما سه چهار روز پیش خبر انتقال فرزاد را شنیدیم و ۱۵ روز است که خواهرش را ملاقات نکرده و ما هم ملاقات نرفتیم و نمیدانیم برای چه او را به زندان اوین بردهاند. خودش هم به تلفن دسترسی ندارد تا به ما خبر دهد در زندان اوین است یا در زندان گوهردشت.
- شما ساکن تهران هستید؟
ما ساکن تبریز هستیم.
- حکمی که دادگاه برای فرزاد و شبنم صادر کرده چیست؟
آنها به پنج سال زندان محکوم شدهاند.
- هر دو خواهر و برادر به پنج سال زندان محکوم شدهاند؟
بله.
- فرزاد و شبنم چند ساله هستند؟
شبنم ۲۴ ساله و فرزاد ۲۵ ساله است.
- طی دو سال و نیم گذشته به دو فرزند شما مرخصی ندادهاند تا از زندان بیرون بیایند؟
هر بار درخواست مرخصی برای آنها کردیم جواب رد به ما دادند.
- نپرسیدید چرا به آنها مرخصی نمیدهند؟
هیچ کس به ما جواب دقیق نداده و نمیگویند چرا به آنها مرخصی نمیدهند. الان حدود ۹ ماه است که اجازه ملاقات حضوری هم نداشته و به تلفن نیز دسترسی ندارند. ما هم خبری نداریم از آنها و فقط گاهی ملاقات کابینی با بچهها داریم.
- شما چه خواستهای از مسئولان قضایی دارید برای این که بتوانید با فرزندانتان ملاقات حضوری داشته باشید؟
اولا که اینها دو سال و نیم است که زندانی هستند یعنی نیمی از دوران حبس خود را گذراندهاند. در این مدت هر بار درخواست مرخصی پر کردیم جواب رد دادند. حتی زمانی که مادرشان و من مریض شدیم به بچهها اجازه مرخصی ندادند.
- مادر فرزاد و شبنم مریض است؟
بله، ناراحتی قلبی دارد. من خودم هم مریض هستم.
- این مسئله باعث شده به سختی بتوانید بچهها را در زندان اوین یا گوهردشت ملاقات کنید؟
بله، ما یک ماه یک ماه نمیتوانیم برویم ملاقات، چون نمیتوانیم این همه راه را برویم.
- آیا خبر دارید فرزاد و شبنم چه مدت در سلول انفرادی بودند؟
آن موقع ما شنیدیم ۸۵ روز و یک ماه در انفرادی بودند.
- شبنم زمانی که بازداشت شد همچنان دانشگاه میرفت؟
شبنم دانشگاه بود و فرزاد هم بیرون پیکان داشت که با آن کار میکرد.
- شبنم در کدام دانشگاه درس میخواند؟
دانشگاه تربیت معلم کرج.
- از آخرین باری که به شما تلفن کردهاند چه مدت میگذرد؟
الان هشت ماه است که تماس تلفنی نداریم. وقتی وضعیت پدر و مادر طوری است که نمیتوانند فرزندان خود را ملاقات کنند، باید به این پدر و مادر رحم کنند. نباید به ما شکنجه روحی بدهند. ما انتظار داریم مسئولان کمی ملاحظه داشته باشند و بگذارند شبنم و فرزاد یک تلفن بزنند و احوال ما را بپرسند.