گروهی از اهالی تئاتر در ایران از جمله اعضای هیئت مدیره خانه تئاتر روز شنبه در نشستی در خانه هنرمندان به طور صریح و شفاف از مشکلات تئاتر ایران در ماههای اخیر انتقاد کرده و خواهان جواب مسئولین به مطالبات خود شدند.
از مشکلاتی که در این نشست مطرح شده میتوان به گسترش محدودیتهای نظارت و ممیزی، عدم امنیت شغلی اهالی تئاتر، محرومیت از ابتداییترین حقوق اولیه هنرمندان مانند بیمه درمانی و بیمه عمر، عدم پرداخت دستمزدها، اعمال سلیقههای فردی مدیران در سیاستهای تئاتری وعدم اجرای برخی از نمایشها با وجود داشتن مجوز اشاره کرد.
از معاون هنری وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی نیز برای شرکت در این نشست نیز دعوت شده بود، اما حمید شاهآبادی در این نشست حضور پیدا نکرد.
در این جلسه همچنین عنوان شد که سالی که گذشت بدترین سال برای اهالی تئاتر در ایران بوده است.
رضا صدیق: سال گذشته نه فقط برای تئاتر، که برای هنر ایران سال بسیار بدی بود. با توجه به اتفاقاتی که در سطح فرهنگ و هنر ما افتاد در کنار مسائل اجتماعی و سیاسی، رویکرد دولت و حکومت به هنر بیشتر مبتنی بر ممیزی شد و سختگیرانهتر هنر و سینما و تئاتر را بررسی کردند. بهترین مثال برای این بحث، تئاتر آقای مهرجویی است که آقای خاتمی به دیدن این تئاتر رفته بود، ولی هنگام اجرای تئاتر عدهای از لباسشخصیها ریختند و تئاتر را برهم زدند.
نمونه دیگر هم تئاتر هدا گابلر است که اوج پروپاگاندای سایتهای دولتی و حامی حکومت باعث شد تا دوستان تئاتری و کارگردان نمایش مورد اتهامات گوناگون قرار گیرند.
اگر به بودجه جدید حوزه فرهنگ هم که در حال تصویب در مجلس است نگاهی بیندازیم، میبینیم ۱۴ درصد بودجه حوزه فرهنگ و هنر کاهش پیدا کرده و در سال آتی هم این فشارها بیشتر خواهد شد، چه از نظر مالی و چه از نظر فشار ممیزی.
مشکل بچههای تئاتر، چه بازیگران و چه کارگردان یا طراحان صحنه بحث مالی است که مربوط به بخش دولتی است. در سینما هم گاهی بحث دولتی بودن وجود دارد، اما هر از گاهی به بخش خصوصی واگذار میشود، اما در تئاتر بخش خصوصی نداریم چون نمایش زنده است و بحث ممیزی سنگینتر. به همین دلیل حکومت ترجیح میدهد تئاتر را از نظر مالی به خود وابسته نگهدارد تا راحتتر ممیزی را در تئاتر اجرا کند.
بنابراین پرداخت مالی به بچههای تئاتر کم است و به همین دلیل اکثر بچههای تئاتر همزمان در چند نمایش کار میکنند یا خیلیها بیکار هستند و خیلیها به تلویزیون میروند و کارهایی که در حدشان نیست انجام میدهند، فقط به خاطر گذران زندگی. بحث مالی بچههای تئاتر به شدت مهم است، ولی مسئولان قصد برطرف کردن و حل این مشکل را ندارند.
رئیس مرکز هنرهای نمایشی اکثراً از میان بچههای تئاتر انتخاب میشود، از میان پیشکسوتان تئاتر یا کسانی که حداقل تئاتر را میشناسند. کسی که خاک صحنه تئاتر را خورده باشد دلش برای این هنر میسوزد و با دید دیگری به این موضوع نگاه میکند. محدود شدن دایره تصمیمگیری و اختیارات مرکز هنرهای نمایشی در امتداد به انزوا کشاندن تئاتر است.
اگر رویکرد حکومت را کنار هم بچینیم نسبت به این موضوع، این تصمیم از نظر دولت منطقی است. ما باید منتظر باشیم که دیگر مدیران درگیر تئاتر هم اختیاراتشان کمتر شود تا مدیریت کلان دولتی در حوزه فرهنگ و هنر بتواند کار خود را راحتتر انجام دهد. این اتفاق تاسفبار است، چون فقط تئاتر را فلج میکند.
بچههای تئاتر با همین نشستها و اعتراضهای مدنی که بچههای خانه سینما آن را از سال گذشته شروع کردند میتوانند مطالباتشان را بیان کنند. شاید رسانهای شدن این مسئله کمکی به بچههای تئاتر بکند.
از مشکلاتی که در این نشست مطرح شده میتوان به گسترش محدودیتهای نظارت و ممیزی، عدم امنیت شغلی اهالی تئاتر، محرومیت از ابتداییترین حقوق اولیه هنرمندان مانند بیمه درمانی و بیمه عمر، عدم پرداخت دستمزدها، اعمال سلیقههای فردی مدیران در سیاستهای تئاتری وعدم اجرای برخی از نمایشها با وجود داشتن مجوز اشاره کرد.
از معاون هنری وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی نیز برای شرکت در این نشست نیز دعوت شده بود، اما حمید شاهآبادی در این نشست حضور پیدا نکرد.
در این جلسه همچنین عنوان شد که سالی که گذشت بدترین سال برای اهالی تئاتر در ایران بوده است.
- رادیوفردا در گفتوگو با رضا صدیق، خبرنگار حوزه فرهنگ، ابتدا از او پرسیده است که چرا سال گذشته بدترین سال برای این هنرمندان عنوان شده است؟
رضا صدیق: سال گذشته نه فقط برای تئاتر، که برای هنر ایران سال بسیار بدی بود. با توجه به اتفاقاتی که در سطح فرهنگ و هنر ما افتاد در کنار مسائل اجتماعی و سیاسی، رویکرد دولت و حکومت به هنر بیشتر مبتنی بر ممیزی شد و سختگیرانهتر هنر و سینما و تئاتر را بررسی کردند. بهترین مثال برای این بحث، تئاتر آقای مهرجویی است که آقای خاتمی به دیدن این تئاتر رفته بود، ولی هنگام اجرای تئاتر عدهای از لباسشخصیها ریختند و تئاتر را برهم زدند.
نمونه دیگر هم تئاتر هدا گابلر است که اوج پروپاگاندای سایتهای دولتی و حامی حکومت باعث شد تا دوستان تئاتری و کارگردان نمایش مورد اتهامات گوناگون قرار گیرند.
اگر به بودجه جدید حوزه فرهنگ هم که در حال تصویب در مجلس است نگاهی بیندازیم، میبینیم ۱۴ درصد بودجه حوزه فرهنگ و هنر کاهش پیدا کرده و در سال آتی هم این فشارها بیشتر خواهد شد، چه از نظر مالی و چه از نظر فشار ممیزی.
- یکی از مسائل مهمی که در این نشست مطرح شده و بچههای تئاتر دراین مورد ناراحت هستند، این است که هنرمندان بسیار خوب تئاتر ایران که سالها در این عرصه زحمت کشیدهاند برای کوچکترین دستمزد خود باید دوندگی کنند که آیا پرداخت میشود یا نه. مشکل دستمزد تئاتر در ایران چیست؟
مشکل بچههای تئاتر، چه بازیگران و چه کارگردان یا طراحان صحنه بحث مالی است که مربوط به بخش دولتی است. در سینما هم گاهی بحث دولتی بودن وجود دارد، اما هر از گاهی به بخش خصوصی واگذار میشود، اما در تئاتر بخش خصوصی نداریم چون نمایش زنده است و بحث ممیزی سنگینتر. به همین دلیل حکومت ترجیح میدهد تئاتر را از نظر مالی به خود وابسته نگهدارد تا راحتتر ممیزی را در تئاتر اجرا کند.
بنابراین پرداخت مالی به بچههای تئاتر کم است و به همین دلیل اکثر بچههای تئاتر همزمان در چند نمایش کار میکنند یا خیلیها بیکار هستند و خیلیها به تلویزیون میروند و کارهایی که در حدشان نیست انجام میدهند، فقط به خاطر گذران زندگی. بحث مالی بچههای تئاتر به شدت مهم است، ولی مسئولان قصد برطرف کردن و حل این مشکل را ندارند.
- مسئله دیگری که دراین نشست مطرح شده این است که اختیارات مرکز هنرهای نمایشی و رئیس آن کم شده است. رئیس مرکز هنرهای نمایشی و این اداره چه اختیاراتی داشت که حالا دیگر ندارد؟
رئیس مرکز هنرهای نمایشی اکثراً از میان بچههای تئاتر انتخاب میشود، از میان پیشکسوتان تئاتر یا کسانی که حداقل تئاتر را میشناسند. کسی که خاک صحنه تئاتر را خورده باشد دلش برای این هنر میسوزد و با دید دیگری به این موضوع نگاه میکند. محدود شدن دایره تصمیمگیری و اختیارات مرکز هنرهای نمایشی در امتداد به انزوا کشاندن تئاتر است.
اگر رویکرد حکومت را کنار هم بچینیم نسبت به این موضوع، این تصمیم از نظر دولت منطقی است. ما باید منتظر باشیم که دیگر مدیران درگیر تئاتر هم اختیاراتشان کمتر شود تا مدیریت کلان دولتی در حوزه فرهنگ و هنر بتواند کار خود را راحتتر انجام دهد. این اتفاق تاسفبار است، چون فقط تئاتر را فلج میکند.
بچههای تئاتر با همین نشستها و اعتراضهای مدنی که بچههای خانه سینما آن را از سال گذشته شروع کردند میتوانند مطالباتشان را بیان کنند. شاید رسانهای شدن این مسئله کمکی به بچههای تئاتر بکند.