در آمریکا کمتر کسی را میتوان یافت که به یاد نداشته باشد روز یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ کجا بوده و چه میکرده است. اما در افغانستان در آن روز عده کمی از وقوع این حملات آگاه شدند و آن عدهای نیز که باخبر شده بودند به هیچ وجه تصور نمیکردند که این حوادث به فاصله کوتاهی کشورشان را نیز دگرگون خواهد کرد.
۲۶ روز پس از حملات یازدهم سپتامبر به شهرهای نیویورک و واشینگتن، دولت آمریکا با تکیه بر یکی از مفاد اساسنامه سازمان ناتو که به کشورهای عضو اجازه میدهد برای دفاع از خود به خاک کشور دیگری حمله کنند، عملیات اشغال افغانستان را آغاز کرد.
این کارزار نظامی روز هفتم اکتبر سال ۲۰۰۱ آغاز شده و به فاصله کوتاهی رژیم طالبان را ساقط کرد. در ادامه خود بیش از صد هزار نفر از نیروهای خارجی در خاک افغانستان مستقر شده و تا امروز جنگ و حوادث خشونتآمیز در این کشور ادامه یافته است. شاید به همین خاطر است که مردم افغانستان به گونهای کاملا متفاوت از آمریکاییها حوادث یازدهم سپتامبر را به یاد سپردهاند.
شاید برای بسیاری از آمریکاییها حملات یازده سپتامبر دلیل حمله نظامی به افغانستان باشد، ولی برای اکثر افغانها این حوادث فقط جزیی از داستانی بزرگتر است و هر یک از افغانها در مورد این داستان بزرگ نظر متفاوتی دارد.
مردی از اهالی وردک، ولایتی در جنوب افغانستان، به خبرنگار رادیو آزادی/رادیو اروپای آزاد میگوید: «من زمان پخش خبر در پیشاور پاکستان زندگی میکردم. اخبار را از رادیو و تلویزیون شنیدم. اما بعد چه شد؟ تمام عالم به افغانستان سرازیر شد چون میگفتند که طالبان و اخوانالمسلمین مسئول این حملات بودهاند. اما مسلمانان چنین حرفی را نمیپذیرند و معتقدند که آمریکا خودش حملات را ترتیب داده است.»
سوالات فراوان
این مرد که حاضر نیست اسم خود را بگوید در کنار بزرگراهی که ولایت وردک را به شهر کابل متصل میکند یک مغازه کوچک دارد. او میگوید از جمله صدها هزار افغان مهاجری بوده که سالها در پاکستان زندگی میکردند و پس از سرنگونی رژیم طالبان به کشور بازگشته تا زندگی جدیدی را شروع کنند. با وجود آن که او از سرنگونی حکومت طالبان خوشحال است، ولی معتقد است که حضور نیروهای خارجی را نمیتوان با حملات یازده سپتامبر توجیه کرد و این حضور به نفع افغانستان نیست.
او صداقت جامعه بینالملل در مبارزه با طالبان را زیر سوال برده و میگوید: «من طرفدار طالبان نیستم، ولی از آمریکا و دیگران میپرسم که اگر آنها مخالف طالبان بودند چرا آنها را از تمام کشور پاکسازی نکردند؟ چرا هنوز در ولایتهایی مثل هلمند طالبان حاکم است؟»
در افغانستان بسیاری به این تئوری توطئه اعتقاد دارند که گویا دولت آمریکا خود حملات یازده سپتامبر را ترتیب داده تا به بهانه آن افغانستان را اشغال کند. آمریکا نمیخواهد طالبان را ریشهکن کند، چون برای ادامه حضور خود در افغانستان به بهانه نیاز دارد. این مرد دقیقا نمیتواند بگوید خارجیها در افغانستان دنبال چه هستند، ولی با توجه به تداوم ناامنی و اوضاع بد اقتصادی کشور حاضر نیست بپذیرد که دلیل حضور آنها کمک به امنیت و بازسازی کشور است.
معنایش چیست؟
اعتقاد به این تئوری توطئه و شکایت از حضور خارجیان چنان گسترده است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در یک گاراژ کامیونهای باربری در ولایت «لوگار» مرد دیگری هست به نام جانمحمد که به خاطر ندارد روز حملات یازدهم سپتامبر کجا بوده، ولی نظر او در مورد این حملات تحت تاثیر حوادثی است که پس از آن روی دادهاند.
جانمحمد میگوید: «از آن زمان به بعد هم چیز بدتر شده و ما خیلی چیزها را از دست دادهایم. از زمان آمدن آمریکاییها و نیروهای بینالمللی تعداد زیادی ازآشنایان و اقوام ما در جنگ کشته شدهاند. هر روز دهها نفر کشته میشوند، در حالی که نیروهای خارجی هیچ چیز خوبی برای ما نیاوردهاند، از جمله کار.»
از نظراو اگر اوضاع اقتصادی کشور بهبود مییافت، اگر نیروهای خارجی با خود کارخانه، برق، آب آشامیدنی و امنیت به افغانستان میآوردند حضور آنها قابل توجیه بود. او میافزاید: «هر جا نگاه میکنید جنگ است، کشتن و شهید شدن است، پستهای بازرسی است. معنای اینها چیست؟»
جوانان گمراه شده
مرد دیگری به نام نورالله در کنار جانمحمد ایستاده و از جمله دهها نفری است که در این گاراژ منتظر کار موقت و باربری هستند.
نورالله میگوید حوادث یازدهم سپتامبر را به یاد میآورد، ولی به نظر میرسد که زمانی بسیار طولانی از آن گذشته است. وی میافزاید: «من به خاطر ندارم که آن روز کجا بودم. ولی حمله به برجهای دوقلو را در تلویزیون دیدم. از زمانی که من دست چپ و راست خود را شناختهام کشور ما درگیر جنگ بوده. ما به این وضعیت خو گرفتهایم، ولی از ادامه جنگ و بیشتر از آن از بیکاری و وضعیت معیشت خود خسته شدهایم. این روزها حتی برای کارگری روزمزدی هم کار نیست. به این خاطر کنار جادهها میایستیم و گاهی اوقات باربری میکنیم.»
اما آیا کسی از جزئیات حملات یازدهم سپتامبر اطلاع دارد و میداند که جنگ افغانستان بخشی از یک نبرد گستردهتر بود که کارزار بینالمللی علیه تروریسم نامید میشد؟ مدتها گشتیم تا بالاخره چنین فردی را پیدا کردیم.
با عبدالرحیم در ولایت کابل آشنا شدیم. او در بازاری در شمال کابل مغازه دارد.
عبدالرحیم میگوید که شبکه القاعده مسئول حملات یازده سپتامبر بود و آمریکا برای نابود کردن این گروه به افغانستان آمد تا ریشه مشکل را پیدا کرده و آن را از بین ببرند. او از جمله افرادی است که نیروهای خارجی باید دلیل حضور خود یعنی مبارزه با طالبان و تامین امنیت کشور را برایش توجیه کنند.
او معتقد است که حملات انتحاری که تاکنون تلفات فراوانی به جا گذاشتهاند حتی طبق قوانین شریعت نادرست است و گروههایی مثل طالبان از یک عده جوان که گمراه شدهاند برای این حملات استفاده میکنند.
عبدالرحیم میافزاید: «آرزوی ما این است که نیروهای بینالمللی پایگاههای این گروهها را نابود کنند. میدانیم که این کار هزینه زیادی دارد ولی از آن حمایت میکنیم.»
به اعتقاد عبدالرحیم، حملات انتحاری در حقیقت تکرار و پژواک حملات یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ هستند. آن چه ده سال پیش در شهرهای نیویورک و واشینگتن روی داد امروزه در افغانستان روی میدهد.
شاید تمام افغانها چنین نظری نداشته باشند، ولی برای کسانی که چنین فکر میکنند همین موضوع دلیل کافی است برای تداوم مبارزه و ریشهکن کردن تروریسم، قبل از آن که نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند.
۲۶ روز پس از حملات یازدهم سپتامبر به شهرهای نیویورک و واشینگتن، دولت آمریکا با تکیه بر یکی از مفاد اساسنامه سازمان ناتو که به کشورهای عضو اجازه میدهد برای دفاع از خود به خاک کشور دیگری حمله کنند، عملیات اشغال افغانستان را آغاز کرد.
این کارزار نظامی روز هفتم اکتبر سال ۲۰۰۱ آغاز شده و به فاصله کوتاهی رژیم طالبان را ساقط کرد. در ادامه خود بیش از صد هزار نفر از نیروهای خارجی در خاک افغانستان مستقر شده و تا امروز جنگ و حوادث خشونتآمیز در این کشور ادامه یافته است. شاید به همین خاطر است که مردم افغانستان به گونهای کاملا متفاوت از آمریکاییها حوادث یازدهم سپتامبر را به یاد سپردهاند.
شاید برای بسیاری از آمریکاییها حملات یازده سپتامبر دلیل حمله نظامی به افغانستان باشد، ولی برای اکثر افغانها این حوادث فقط جزیی از داستانی بزرگتر است و هر یک از افغانها در مورد این داستان بزرگ نظر متفاوتی دارد.
مردی از اهالی وردک، ولایتی در جنوب افغانستان، به خبرنگار رادیو آزادی/رادیو اروپای آزاد میگوید: «من زمان پخش خبر در پیشاور پاکستان زندگی میکردم. اخبار را از رادیو و تلویزیون شنیدم. اما بعد چه شد؟ تمام عالم به افغانستان سرازیر شد چون میگفتند که طالبان و اخوانالمسلمین مسئول این حملات بودهاند. اما مسلمانان چنین حرفی را نمیپذیرند و معتقدند که آمریکا خودش حملات را ترتیب داده است.»
سوالات فراوان
این مرد که حاضر نیست اسم خود را بگوید در کنار بزرگراهی که ولایت وردک را به شهر کابل متصل میکند یک مغازه کوچک دارد. او میگوید از جمله صدها هزار افغان مهاجری بوده که سالها در پاکستان زندگی میکردند و پس از سرنگونی رژیم طالبان به کشور بازگشته تا زندگی جدیدی را شروع کنند. با وجود آن که او از سرنگونی حکومت طالبان خوشحال است، ولی معتقد است که حضور نیروهای خارجی را نمیتوان با حملات یازده سپتامبر توجیه کرد و این حضور به نفع افغانستان نیست.
او صداقت جامعه بینالملل در مبارزه با طالبان را زیر سوال برده و میگوید: «من طرفدار طالبان نیستم، ولی از آمریکا و دیگران میپرسم که اگر آنها مخالف طالبان بودند چرا آنها را از تمام کشور پاکسازی نکردند؟ چرا هنوز در ولایتهایی مثل هلمند طالبان حاکم است؟»
در افغانستان بسیاری به این تئوری توطئه اعتقاد دارند که گویا دولت آمریکا خود حملات یازده سپتامبر را ترتیب داده تا به بهانه آن افغانستان را اشغال کند. آمریکا نمیخواهد طالبان را ریشهکن کند، چون برای ادامه حضور خود در افغانستان به بهانه نیاز دارد. این مرد دقیقا نمیتواند بگوید خارجیها در افغانستان دنبال چه هستند، ولی با توجه به تداوم ناامنی و اوضاع بد اقتصادی کشور حاضر نیست بپذیرد که دلیل حضور آنها کمک به امنیت و بازسازی کشور است.
معنایش چیست؟
اعتقاد به این تئوری توطئه و شکایت از حضور خارجیان چنان گسترده است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در یک گاراژ کامیونهای باربری در ولایت «لوگار» مرد دیگری هست به نام جانمحمد که به خاطر ندارد روز حملات یازدهم سپتامبر کجا بوده، ولی نظر او در مورد این حملات تحت تاثیر حوادثی است که پس از آن روی دادهاند.
جانمحمد میگوید: «از آن زمان به بعد هم چیز بدتر شده و ما خیلی چیزها را از دست دادهایم. از زمان آمدن آمریکاییها و نیروهای بینالمللی تعداد زیادی ازآشنایان و اقوام ما در جنگ کشته شدهاند. هر روز دهها نفر کشته میشوند، در حالی که نیروهای خارجی هیچ چیز خوبی برای ما نیاوردهاند، از جمله کار.»
از نظراو اگر اوضاع اقتصادی کشور بهبود مییافت، اگر نیروهای خارجی با خود کارخانه، برق، آب آشامیدنی و امنیت به افغانستان میآوردند حضور آنها قابل توجیه بود. او میافزاید: «هر جا نگاه میکنید جنگ است، کشتن و شهید شدن است، پستهای بازرسی است. معنای اینها چیست؟»
جوانان گمراه شده
مرد دیگری به نام نورالله در کنار جانمحمد ایستاده و از جمله دهها نفری است که در این گاراژ منتظر کار موقت و باربری هستند.
نورالله میگوید حوادث یازدهم سپتامبر را به یاد میآورد، ولی به نظر میرسد که زمانی بسیار طولانی از آن گذشته است. وی میافزاید: «من به خاطر ندارم که آن روز کجا بودم. ولی حمله به برجهای دوقلو را در تلویزیون دیدم. از زمانی که من دست چپ و راست خود را شناختهام کشور ما درگیر جنگ بوده. ما به این وضعیت خو گرفتهایم، ولی از ادامه جنگ و بیشتر از آن از بیکاری و وضعیت معیشت خود خسته شدهایم. این روزها حتی برای کارگری روزمزدی هم کار نیست. به این خاطر کنار جادهها میایستیم و گاهی اوقات باربری میکنیم.»
اما آیا کسی از جزئیات حملات یازدهم سپتامبر اطلاع دارد و میداند که جنگ افغانستان بخشی از یک نبرد گستردهتر بود که کارزار بینالمللی علیه تروریسم نامید میشد؟ مدتها گشتیم تا بالاخره چنین فردی را پیدا کردیم.
با عبدالرحیم در ولایت کابل آشنا شدیم. او در بازاری در شمال کابل مغازه دارد.
عبدالرحیم میگوید که شبکه القاعده مسئول حملات یازده سپتامبر بود و آمریکا برای نابود کردن این گروه به افغانستان آمد تا ریشه مشکل را پیدا کرده و آن را از بین ببرند. او از جمله افرادی است که نیروهای خارجی باید دلیل حضور خود یعنی مبارزه با طالبان و تامین امنیت کشور را برایش توجیه کنند.
او معتقد است که حملات انتحاری که تاکنون تلفات فراوانی به جا گذاشتهاند حتی طبق قوانین شریعت نادرست است و گروههایی مثل طالبان از یک عده جوان که گمراه شدهاند برای این حملات استفاده میکنند.
عبدالرحیم میافزاید: «آرزوی ما این است که نیروهای بینالمللی پایگاههای این گروهها را نابود کنند. میدانیم که این کار هزینه زیادی دارد ولی از آن حمایت میکنیم.»
به اعتقاد عبدالرحیم، حملات انتحاری در حقیقت تکرار و پژواک حملات یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ هستند. آن چه ده سال پیش در شهرهای نیویورک و واشینگتن روی داد امروزه در افغانستان روی میدهد.
شاید تمام افغانها چنین نظری نداشته باشند، ولی برای کسانی که چنین فکر میکنند همین موضوع دلیل کافی است برای تداوم مبارزه و ریشهکن کردن تروریسم، قبل از آن که نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند.