در حالی که هر روز آمار جدیدی از ازدواج کودکان، مادر شدن کودکان و طلاق گرفتن کودکان منتشر میشود، نمایندگان مجلس در ایران میگویند که میخواهند فکری به حال این موضوع کنند، آنها میگویند که در تلاشند تا در ابتدا با نظرخواهی از روحانیون در قم و سپس با طرح لایحهای در مجلس، حداقل سن ازدواج را تغییر دهند. اما آیا آغاز تغییر با نظرسنجی از علمای قم، نتیجه بخش خواهد بود؟
رادیو فردا در برنامه این هفته صدایی دیگر به همین موضوع پرداخته است:
در حالی که هر روز آمار جدیدی از ازدواج کودکان، مادر شدن کودکان و طلاق گرفتن کودکان منتشر میشود، نمایندگان مجلس در ایران میگویند که میخواهند فکری به حال این موضوع کنند، آنها میگویند که در تلاشند تا در ابتدا با نظرخواهی از روحانیون در قم و سپس با طرح لایحهای در مجلس، حداقل سن ازدواج را تغییر دهند. اما آیا آغاز تغییر با نظرسنجی از علمای قم، نتیجه بخش خواهد بود؟
سه ماه پس از روز جهانی دختربچهها حالا موضوع ازدواج دختربچهها در ایران داغ شده است. از نمایندگان مجلس تا مسئولان کوچک و بزرگ سیاسی و اجتماعی و امنیتی در این مورد اظهار نظر میکنند.
آذرماه امسال در حالی که فاطمه ذوالقدر نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی از تلاش برای ارائه طرح ممنوعیت ازدواج دختران و پسران زیر سنین ۱۳ و ۱۵ سال در مجلس خبر داد رییس بسیج جامعه زنان حذف شرط سنی از شروط ازدواج دختران را جنگ با خدا نامید. مینو اصلانی رییس بسیج به خبرگزاری فارس گفت که این افراد با مطرح کردن این موضوعات به جنگ خدا رفتند و در حالی عدهای در تلاش هستند که پدر را از شرایط لازم برای ازدواج حذف کنند که در غرب جنبشی به عنوان احیای پدرسالاری به راه افتاده است.
این سخنان مینو اصلانی پس از آن مطرح شده که آیتالله ناصر مکارم شیرازی ازدواج دختران پیش از بلوغ عقلی و داشتن قدرت تصمیمگیری را جایز ندانسته و باطل اعلام کرده است.
اما ازدواج پیش از بلوغ عقلی به چه معنا است؟ پای صحبت لیلا بنشینیم. دختری که ۱۲ سال پیش در یکی از روستاهای ایران به عقد پسری ۱۵ ساله درآمد. او پیش از این به رادیو فردا گفته بود:
آن موقع ده سالم بود. خیلی ازدواج انتخابی نبود برای من. چون خواب بودم نصف شب بود. همسایه مان در زدند و من بیدار شدم و یک حلقه آوردند دستم کردند. ازدواج من این طور بود.
داماد چند ساله بود؟
او از من پنج سال بزرگتر است. آن موقع ۱۵ سالش بود.
این ازدواج برای همسرتان هم به همین اندازه ناگهانی بود؟
انگار که توی خانه خودشان صحبت کرده بودند با علی. برای او به اندازه من زیاد شوک آور نبود. فقط من چون نمیدانستم که ازدواج چیست اصلا. خانواده چیست؟ وظیفه من الان چیست؟ من واقعا نمیدانستم این چیزها را. حتی من به بلوغ نرسیده بودم. عادت ماهانه نشده بودم هنوز آن شبی که مرا آوردند نامزد کردند.
مدرسه میرفتی؟
توی روستای ما همه تا کلاس پنجم میرفتند. بعد از آن دیگر نرفتم. کلا همه توی روستا توی این سن ازدواج میکنند. ما اینجا بالای ده سال مجرد نداریم.
آن زمانی که از خواب بیدارت کردند و حلقه را دستت کردند چه احساسی داشتی؟ ترسیدی؟ خوشحال شدی؟ فکر کردی بزرگ شدی؟
هیچ اطلاعی نداشتم از این که این حلقه را برای چه به من میدهند. یکی از داییهای من با پدرم قرار بود صحبت بکند که اجازه بدهد من بروم شهر مدرسه. چون من شاگرد اول بودم همیشه، گفت حیف است. آن موقع به این فکر میکردم که دیگر فکر نمیکنم دایی بتواند صحبت کند. چون من دیگر نامزد شدهام و کس دیگری برای من تصمیم میگیرد. یک خانواده دیگر هستند، همسایه من برایم تصمیم میگیرد. دیگر حتی اگر پدرم بگذارد همسایه نمیگذارد که الان شوهرم است. از آن بابت ناراحت بودم. یک ذره میترسیدم. میدانستم داخل همان کوچه دوباره زندگی میکنم. جای دوری نمیروم. ولی از اینکه میروم یک خانه دیگر با کسانی که نمیدانم چطوری با آنها رفتار میکنم و اصلا این علی کیست و من با او چطوری باید باشم. از این لحاظها میترسیدم.
از نامزدی چقدر طول کشید تا زمانی که مراسم عروسی برگزار شد و در اتاق مشترک یا خانه مشترکی باعلی زندگی را شروع کردی؟
همان مراسم که بود برای ازدواج بود.
اولین باری که کنارش دراز کشیدی و اولین بار که با او در یک اتاق تنها ماندی به عنوان یک دختر ده ساله به چی فکر میکردی؟ چقدر میدانستی که چه اتفاقی قرار است برای تو بیافتد؟ چقدر از رابطه زناشویی اطلاع داشتی؟
قبل روز مراسم خواهرم به من یک چیزهایی گفت. کهای کاش آن را هم نمیگفت. من اگر با همان اطلاعات صفر خودم میرفتم آنجا خیلی بهتر بود. چیزهایی که به من گفت من نفهمیدم آن موقع. چون نفهمیدم و رفتم آن اتاق و تجربهاش کردم خیلی بدتر بود. احساس میکردم خب ازدواج کردیم حلقه را گرفتم و لباس را هم پوشیدم و توی مراسم هم با شما خندیدم و خوردم و مراسم هم تمام شد و آمدم خانهتان. بس است دیگر. بازی تمام شد. ولی بازی تمام نبود. بازی تازه داشت شروع میشد. برای من خیلی سخت بود. هنوز هم میگویم اثراتش توی من هست. من الان هم که صحبت میکنم با تو دستهایم دارد میلرزد. موقعی که صحبت میکنم راجع به این. نمیدانی چقدر سخت بود. آنها میدانستند من ده سال دارم. میتوانستند اجازه بدهند حداقل یک ذره بزرگتر شوم.
حالا نمایندگان مجلس در ایران میگویند که میخواهند فکری در این مورد بکنند. آنها میگویند که در ابتدا میخواهند با نظرخواهی از روحانیون در قم و طرح لایحهای در مجلس حداقل سن ازدواج را تغییر دهند. اما آیا آغاز تغییر سن ازدواج با نظرسنجی از علمای قم نتیجه بخش خواهد بود؟
آسیه امینی روزنامه نگار ساکن نروژ: به نظر من پرداختن به مساله شرعی و گرفتن اذن از علما در این حوزه هم میتواند یک رویکرد مثبت داشته باشد هم میتواند نشان دهنده یک مسایلی باشد که چندان امیدوار کننده نیست. رویکرد مثبت این قضیه این است که به هر حال چه بخواهیم چه نخواهیم بخش عمدهای از قانون ما منتج از فتاوی شرعی و فقه شیعه است. بنابراین اگر عدهای برای تصویب قانون یا حتی اجرای قانون به دنبال این هستند که پشتیبانی شرعی بگیرند میتواند امیدوارکننده باشد برای برخی از دستاوردهای مثبت قانون. اما آیا نمایندگان مجلس بسنده کردند به گرفتن این دستورهای شرعی و فتاوی شرعی؟ آیا این طرحی که فراکسیون زنان مجلس مطرح کرده و پیشتر هم در صحبتهای برخی از مسئولان مثل خانم شهین دخت ملاوردی نگرانی از حداقل سن ازدواج را میدیدیم، آیا جوانب دیگری هست که منجر به این پدیده اجتماعی شده در نظر گرفته شده؟
تلاش برای تغییر سن ازدواج و افزایش آن در حالی آغاز شده است که به گفته نسرین ستوده حقوقدان ساکن ایران در قوانین فعلی هیچ تناسبی بین سن بلوغ عقلی و مسئولیت فردی برای دختران وجود ندارد.
نسرین ستوده: قانون ایران در بخش مسایل مربوط به سن مسئولیت کیفری و تغییر مجازات برای افراد زیر ۱۸سال به گونهای است که حتی این افراد را در معرض مجازات اعدام قرار میدهد و حتی با اصلاحیهای که در سال ۱۳۹۲ به قانون مجازات اسلامی وارد شد همچنان هم دختران از سن ۹ سالگی و پسران از سن ۱۵ سالگی در معرض مجازات اعدام قرار میگیرند. و این به این دلیل است که قانونگذار ایران با پیروی از بخشی از نظریات فقهی که در دیدگاههای اسلامی و شریعت اسلامی وجود دارد سن رشد عقلی برای افراد را در زنان ۹ سالگی و پسران ۱۵ سالگی فرض کرده.
این در حالی است که حقوق و تکالیف آنها با هم برابر نیست. زیرا همان قانون مدنی ما در ماده ۱۰۴۳ خودش میگوید: نکاح دختران، دختری که تا به حال ازدواج نکرده، حتی اگر به سن چهل سالگی هم رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است.
این دختر برای انتخاب شریک زندگی حتما به اجازه پدر احتیاج دارد. اما در جایی که همین دختر در سن ۹ سالگی چه بسا مرتکب جرم، جرم سنگینی شود بدون در نظر گرفتن زمینههای تربیتی، اجتماعی، خانوادگی او را در معرض مجازاتهای سنگین حدود و قصاص قرار میدهد.این مشکلاتی است که در مجموع قوانین ما وجود دارد. به دلیل این که با موازین علمی حاکم بر زندگی امروز بشری سازگار نیست.
با اینکه در بسیاری از کشورهای جهان سن قانونی ازدواج ۱۸ سال تعیین شده و برقراری رابطه جنسی با افرادی زیر این سن جرم تلقی میشود، دبیر مجمع زنان فرهیخته انقلاب اسلامی، زهرا سجادی، نه محدودیت قانونی و نه مسایل شرعی را عامل تعیین سن ازدواج معرفی کرده. او گفته است بر اساس شرایط محیطی و اقلیمی سن آمادگی برای ازدواج تغییر میکند. خانم سجادی گفته است در محیطهای گرمسیر مانند خوزستان و بندرعباس دختران و پسران بلوغ زودرس دارند و شرایطی وجود دارد که توانمندیهای بیشتری را حتی از نظر اقتصادی دارا هستند و این افراد خیلی زودتر میتوانند زندگی را اداره کنند.
آسیه امینی: نگاهشان به دختران جوان کشور مثل نگاهی است که به نباتات و گیاهان دارند. در واقع هیچ جنبه روحی روانی اجتماعی انسانی برای این افراد در نظر نمیگیرند. اگر قرار است که اقلیم و شرایط سرمایی به بلوغ و نیازهای جسمی جنسی انسانها پاسخ دهند، فرق گیاهان و جانوران و انسانها در این زمینه چطور مشخص میشود. وقتی ما کنوانسیون حقوق کودک را پذیرفتیم و سن کودکی را پذیرفتیم که ۱۸ سال باشد این توجیهات چه مبنای حقوقی و چه مبنای علمی دارد که ما همه قوانین را بر مبنای آن تغییر دهیم و تعریف جدیدی از سن بلوغ یا سن مسئولیت کیفری، سن مسئولیت شرعی و مسئولیت قانونی ارائه دهیم؟