لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۲۶

ایران در آیینه بازرگانی بین‌المللی


ایران در سال ۲۰۱۶ با صدور شصت و شش میلیارد دلار کالا تنها چهار دهم درصد صادرات جهانی کالا را در اختیار داشته است.
ایران در سال ۲۰۱۶ با صدور شصت و شش میلیارد دلار کالا تنها چهار دهم درصد صادرات جهانی کالا را در اختیار داشته است.

بازرگانی خارجی یکی از بهترین ابزار شناخت موقعیت کشور‌ها در شطرنج روابط بین المللی است.

منظور آن نیست که قدرت واقعی یک کشور تنها از عوامل اقتصادی سرچشمه میگیرد. تردیدی نیست که توان تسلیحاتی و نیز عناصری که در مقوله «قدرت نرم» جای میگیرند، از ورزش و هنر گرفته تا ظرفیت نفوذ ایدئولوژیک، بر وزنه یک کشور در محدوده منطقه‌ای‌اش و حتی در سطح جهانی تاثیر میگذارند.

ولی زیر بنای پایدار قدرت واقعی برای یک کشور، عمدتا بر توانایی‌های اقتصادی آن تکیه دارد. و آنچه این توانایی‌ها را در عرصه روابط بین المللی به نمایش میگذارد، بازرگانی خارجی است. اگر می خواهیم درجه استحکام واقعی و دراز مدت یک کشور را اندازه بگیریم، کافی است به کمیت و کیفیت داد و ستد آن با دیگر کشور‌ها نظری بیفکنیم. به همین منظور به سراغ تازه‌ترین گزارش آماری «سازمان جهانی تجارت» میرویم که بیست و هشتم جولای انتشار یافت.

در گشت و گذار کوتاه خود میان انبوه آمار منتشر شده در این گزارش، نخست به وضعیت عمومی بازرگانی بین المللی نگاهی می اندازیم و سپس به جایگاه ایران در این مجموعه می پردازیم.

رابطه قدرت ها

بازرگانی بین المللی در آمار «سازمان جهانی تجارت» هم صادرات و واردات کالا (گندم، نفت، خودرو، دارو و غیره...) را در بر میگیرد و هم صادرات و واردات خدمات را (بانک و بیمه، حمل ونقل، گردشگری، ارتباطات و غیره....). در سال ۲۰۱۶ میلادی، کشور‌های جهان در مجموع ۱۶۰۰۰ میلیارد دلار کالا و ۴۸۰۰ میلیارد دلار خدمات صادر کرده اند. بنابراین ارزش کل بازرگانی جهانی در سال گذشته میلادی نزدیک به ۲۱۰۰۰ میلیارد دلار بوده است.

در این جا برای آسان تر کردن کار، خدمات را کنار میگذاریم و تنها به بازرگانی کالا می پردازیم که ارزش آن، همان طور که گفته شد، به حدود ۱۶۰۰۰ دلار در سال گذشته رسید.

ولی در بازرگانی و اقتصاد جهانی، قدرت تنها به صادرات محدود نمی میشود. واردات نیز یکی از نشانه‌های آشکار قدرت است. مهم‌ترین روش تامین مالی واردات، صادرات است. کشور‌ها کالا می فروشند، و با ارز حاصل از فروش کالا‌هایشان جنس یا خدمات وارد میکنند. کشور دارای صادرات زیاد، طبعا از لحاظ بازرگانی قدرتمند است. ولی یک کشور دارای واردات زیاد را نیز می توان قدرتمند به شمار آورد، زیرا با در اختیار داشتن یک بازار بزرگ، می تواند اراده‌اش را بر دیگران تحمیل کند.

در جمع همه کشور ها، چین با صدور حدود ۲۱۰۰ میلیارد دلار و در اختیار داشتن بیش از سیزده در صد صادرات کل کالا، بزرگ‌ترین قدرت صادراتی جهان بوده است. چهار قدرت آمریکا، آلمان، ژاپن و هلند به ترتیب در مقام‌های دوم تا پنجم قرار میگیرند.

ولی در بازرگانی و اقتصاد جهانی، قدرت تنها به صادرات محدود نمی میشود. واردات نیز یکی از نشانه‌های آشکار قدرت است. مهم‌ترین روش تامین مالی واردات، صادرات است. کشور‌ها کالا می فروشند، و با ارز حاصل از فروش کالا‌هایشان جنس یا خدمات وارد میکنند. کشور دارای صادرات زیاد، طبعا از لحاظ بازرگانی قدرتمند است. ولی یک کشور دارای واردات زیاد را نیز می توان قدرتمند به شمار آورد، زیرا با در اختیار داشتن یک بازار بزرگ، می تواند اراده‌اش را بر دیگران تحمیل کند.

آمریکا در سال گذشته نزدیک به ۲۳۰۰ میلیارد دلار کالا از دنیا وارد کرده که معادل چهارده در صد واردات جهان است. چین نیز طی سی سال گذشته به قدرت بزرگ وارد کننده بدل شده و سال گذشته از دنیا نزدیک به ۱۶۰۰ میلیارد دلار کالا خریده است. آلمان و انگلستان و ژاپن، در میان وارد کنندگان جهان، به ترتیب مقام‌های سوم تا پنجم را دارند.

۲۳۰۰ میلیارد دلار واردات کالا در سال از یک لحاظ برای آمریکا یک نقطه ضعف به شمار میرود، زیرا تراز بازرگانی خارجی این کشور را به شدت منفی میکند. در واقع آمریکا سالی ۸۰۰ میلیارد دلار کسری موازنه بازرگانی دارد (وارداتش از صادراتش بیشتر است) که البته بخشی از آنرا با مازاد تجارت خدمات و یا با مازاد ورود سرمایه به آن کشور جبران میکند. به علاوه فراموش نکنیم که آمریکا با پول خودش که دلار باشد، کالا از خارج می خرد، امتیازی که حاصل سلطه اسکناس سبز بر نظام پولی بین المللی است.

این همه واردات، همان طور که گفتیم، برای آمریکا یک نقطه ضعف است، ولی در همان حال یکی از ریشه‌های اقتدار آمریکا به شمار میرود. در واقع ده‌ها هزار بنگاه و صد‌ها هزار نفر در سراسر جهان برای صدور کالا به آمریکا کار میکنند و به اقتصاد این کشور وابسته اند. به همین دلیل است که شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی از آمریکا حرف شنوی دارند، چون بدون دستیابی به بازار این کشور بخش بزرگی از منافع خود را از دست میدهند.

شواهد در این زمینه فراوان است. وقتی دستگاه قضایی آمریکا یک بانک عظیم فرانسوی را به خاطر مثلا رابطه داشتن با ایران تهدید میکند و حتی از آن جریمه سنگین مطالبه میکند، بانک مورد نظر جریمه را می پردازد، به ایران پشت میکند و دم بر نمی آورد. رمز و راز این ماجرا را باید در جاذبه بازار آمریکا جستجو کرد. در واقع کشوری که بازار بزرگ داشته باشد، می تواند با دیگران از موضع قدرت سخن بگوید. آلمانی ها، ژاپنی‌ها و کره ای‌ها هم قدرت هایی مورد احترامند، چون با صدور انبوه کالا از یک ظرفیت عظیم برای خرید کالا بر خوردار میشوند و بازارشان برای دیگران جاذبه پیدا میکند.

در عوض کشوری که بازارش کوچک باشد، حرف زیادی برای گفتن ندارد. دنیا عرصه رابطه قدرت‌ها است. و در عرصه اقتصادی آنچه به حساب میاید عربده کشی و نوحه خوانی نیست، بلکه متکی بودن بر ظرفیت‌های صادراتی و وارداتی است.

جایگاه واقعی ایران

ایران نیز مانند همه کشور ها، اگر بخواهد جایگاهش را در صحنه بین المللی بالا ببرد، باید بر پایه شناخت دقیق از ظرفیت‌های واقعی‌اش جلو برود، وگر نه باز هم به بیراهه خواهد رفت. با انبوه داده هایی که درباره توانایی‌های اقتصادی کشور‌ها در دست است، دروغ گفتن به خویش و دیگران به جایی نمی رسد. تنها با تکیه بر اطلاعات درست و شناخت قوانین بازی بین المللی است که ایرانیان می توانند از دشواری‌های بزرگی که امروز در آن گرفتار آمده اند، بیرون بیآیند.

می بینیم که بازرگانی خارجی ایران اقتصاد بسیار ضعیفی را به نمایش میگذارد که در جهان حرفی برای گفتن ندارد. گفتن این واقعیت به معنای پذیرفتن شکست نیست. هدف دور شدن از رویا بافی است و هشدار دادن به کسانی است که با گرفتار آمدن در «توهم قدرت»، ضعف‌های بنیادی ایران را نمی بینند و با محاسبات نادرست، کشور را به سوی پرتگاه می برند.

از یک پرسش اساسی شروع کنیم : ایران چه جایگاهی در بازرگانی جهانی دارد؟ به منظور یافتن این پرسش، به گزارش آماری سال ۲۰۱۷ «سازمان جهانی تجارت» نگاهی می اندازیم. خواهیم دید که ایران در سال ۲۰۱۶ با صدور شصت و شش میلیارد دلار کالا (نفتی و غیر نفتی) تنها چهار دهم درصد صادرات جهانی کالا را در اختیار داشته و، در جمع صادر کنندگان جهان، در رده سی و نهم بوده است.

در مقام مقایسه، در همان گزارش می بینیم که در همان سال مالزی ۱۸۹ میلیارد، ویتنام ۱۷۷ میلیارد، و ترکیه ۱۴۳ میلیارد دلار صادرات داشته اند. چرا ایران هشتاد میلیون نفری، حتی با محاسبه صادرات نفتی، باید نزدیک به یک سوم مالزی سی میلیون نفری صادرات داشته باشد. ایران کمی بیش از یک در صد جمعیت دنیا را دارد. اگر قرار بود به همان نسبت در صادرات جهان سهم داشته باشد، می بایست دستکم ۱۶۰ میلیارد دلار کالا صادر کند. تازه در این محاسبه، اگر بخواهیم ظرفیت‌های واقعی اقتصاد را در نظر بگیریم، باید نفت را کنار بگذاریم.

به گشت و گذار خود در انبوه آمار «سازمان جهانی تجارت» ادامه میدهیم و واقعیت‌های تلخ تری را در بازرگانی خارجی ایران می بینیم. از جمله این که در سال ۲۰۰۶، ایران هفتاد و هفت میلیارد دلار کالا صادر کرده، حال آنکه در سال ۲۰۱۶، ارزش صادراتش به شصت و شش میلیارد دلار سقوط کرده است. به بیان دیگر طی مدت ده سال، صادرات ایران یازده میلیارد دلار کم شده، حال انکه طی همان مدت صادرات ویتنام چهار و نیم برابر افزایش داشته است. اگر افزایش جمعیت ایران را طی ده سال مورد نظر به حساب بیآوریم، صادرات سرانه هر ایرانی (نفتی و غیر نفتی) در این مدت (از ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶) از حدود ۱۰۸۴ دلار به ۸۳۵ دلار سقوط کرده است.

ایران چه جایگاهی در بازرگانی جهانی دارد؟ به منظور یافتن این پرسش، به گزارش آماری سال ۲۰۱۷ «سازمان جهانی تجارت» نگاهی می اندازیم. خواهیم دید که ایران در سال ۲۰۱۶ با صدور شصت و شش میلیارد دلار کالا (نفتی و غیر نفتی) تنها چهار دهم درصد صادرات جهانی کالا را در اختیار داشته و، در جمع صادر کنندگان جهان، در رده سی و نهم بوده است.

از لحاظ واردات کالا نیز بازار ایران در مقیاس جهانی بازار بسیار کوچکی است. در گزارش «سازمان جهانی تجارت» می بینیم که ایران در سال ۲۰۱۶ چهل میلیارد دلار کالا وارد کرده که تنها معادل سه دهم در صد واردات جهان است. کم نیستند ایرانی هایی که فکر میکنند تمام دنیا، برای چاپیدن بازار آنها، در حال توطئه چینی و رقابت هستند. به این‌ها باید گفت که البته بازار ایران مهم است و صنعتگر آلمانی و بازرگان ژاپنی حتی روی یک دلار حساب میکنند. ولی در همان حال این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که ترکیه و تایلند، برای واردات، هر کدام بازار هایی دارند چهار برابر بازار ایران. از بازار وارداتی آمریکا هم، که پنجاه و شش برابر بازار ایران است، بهتر است حرفی نزنیم.

می بینیم که بازرگانی خارجی ایران اقتصاد بسیار ضعیفی را به نمایش میگذارد که در جهان حرفی برای گفتن ندارد. گفتن این واقعیت به معنای پذیرفتن شکست نیست. هدف دور شدن از رویا بافی است و هشدار دادن به کسانی است که با گرفتار آمدن در «توهم قدرت»، ضعف‌های بنیادی ایران را نمی بینند و با محاسبات نادرست، کشور را به سوی پرتگاه می برند.

-------------------------------------------------------------------------------

یادداشت‌ها، آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان می‌کنند و بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.

XS
SM
MD
LG