روزنامه ايران عکس يک خود را به گروگانگيری در سيدنی اختصاص داده و در گزارشی با تيتر «پايان طوفان وحشت در کافه سيدنی» نوشته است: «يک فرد مسلح صبح دوشنبه به کافه‌ای در سيدنی استراليا حمله کرد و دست کم ۱۰ کارمند و حدود ۳۰ مشتری اين کافه را گروگان گرفت و تعدادی از گروگان‌ها را مجبور کرد پرچم‌های شبيه به پرچم داعش را روی پنجره‌ها نصب کنند. اين گروگانگيری پس از ۱۵ ساعت نفس گير نيمه شب به وقت سيدنی به پايان رسيد.»
روزنامه جوان،نزديک به سپاه پاسداران، با تاکيد باينکه «گزارش های تأييد نشده از سوی رسانه های خارجی، فرد مذکور يک شيخ سنی ايرانی الاصل به نام شيخ هارون،محمدحسن منطقی، بوده است»، و تاکيد کرده که «فرد گروگانگيرحرفه ای نبوده و حتی پرچم گروه های تروريستی را به اشتباه با خود برده که نشان می دهد هيچ برنامه و سازماندهی مشخصی برای اين اقدام وجود نداشته است.»
روزنامه های شرق و کيهان گزارش هايی درباره حضور حسين شريعتمداری در دانشگاه تهران و اعتراض دانشجويان به سخنرانی وی منتشر کرده اند.
روزنامه شرق در گزارشی از «حاشيه های حضور مدير مسئول کيهان در دانشگاه تهران»، از اعتراض دانشجويان به اين سخنرانی خبر داده و آن را «مناظره حسين شريعتمداری با دانشجويان» توصيف کرده است.
روزنامه کيهان نوشته است که که شماری از دانشجويان با سر دادن شعارهايی چون «کيهان- اسرائيل پيوندتان مبارک»،«مرگ بر دروغگو»،«يا حسين ميرحسين»، «وجدان نداری، شريعت نداری» و «بسيجی واقعی، همت بود و باکری» به حضور مديرمسئول کيهان در دانشاه تهران اعتراض کردند و در مقابل «انبو دانشجويان بسيجی» در حمايت از وی شعارهايی چون «صل علی محمد ياور رهبر آمد» و «علمدار بصيرت، حاج حسين شريعت»، «ای مرجع قضايی، اعدام انقلابی»، و « مرگ بر فتنه گر» سردادند.
روزنامه جوان در تيتر يک شماره سه شنبه خود از قول محمد موسوی بجنوردی، عضو شاخص مجمع روحانيون مبارز، نوشته است: «بهائيان حقوق شهروندی ندارند.»
روزنامه شهروند از «تنبيه عجيب دانش آموزان يک مدرسه» در پاکدشت ورامين گزارش داده و نوشته است معلم يک مدرسه که دانش آموزان افغان در آن تحصيل می کنند، برای تنبيه دانش آموزان چهارتن از آنها را مجبور کرده است تا « تا دست شان را داخل کاسه توالت ببرند.»
بازتاب گروگانگيری سيدنی در روزنامه های تهران
روزنامه ايران عکس يک خود را به گروگانگيری در سيدنی اختصاص داده و در گزارشی با تيتر «پايان طوفان وحشت در کافه سيدنی» نوشته است: «يک فرد مسلح صبح ديروز به کافه‌ای در سيدنی استراليا حمله کرد و دست کم ۱۰ کارمند و حدود ۳۰ مشتری اين کافه را گروگان گرفت و تعدادی از گروگان‌ها را مجبور کرد پرچم‌های شبيه به پرچم داعش را روی پنجره‌ها نصب کنند. اين گروگانگيری پس از ۱۵ ساعت نفس گير نيمه شب به وقت سيدنی به پايان رسيد.»
اين روزنامه همچنين نوشته است: «ساعتی پس از شروع اين گروگانگيری پليس استراليا اعلام کرد: گروگانگير احتمالاً يک پناهنده ايرانی به نام محمد حسن منطقی است که نام خود را به هارون مونس تغيير داده است. وی در وب سايتی که منسوب به او است، گفته قبلاً رافضی بوده اما اکنون ديگر نيست.»
روزنامه جوان گروگانگيری روز دوشنبه را «شوک ۱۶ساعته تکفيری ها به سيدنی» توصيف کرده و نوشته است: «جريان تروريسم تکفيری پس از خاورميانه به کشورهای حامی آن نيز سرايت کرد تا نشان دهد که ترديد ائتلاف غربی برای مقابله با داعش، دامن متحدين آمريکا را نيز می گيرد. دوشنبه استراليا شاهد ماجراجويی افراط گرايانی بود که توانستند با گروگانگيری اوضاع شهر سيدنی را مختل کنند.»
اين روزنامه همچنين نوشته است: «گزارش های تأييد نشده از سوی رسانه های خارجی، فرد مذکور يک شيخ سنی ايرانی الاصل به نام شيخ هارون،محمدحسن منطقی، بوده است.»
روزنامه جوان با اشاره به اينکه « انگيزه های اين حادثه هنوز مشخص نيست»، تاکيد کرده است که « بنابر گزارش های رسيده، فرد گروگانگيرحرفه ای نبوده و حتی پرچم گروه های تروريستی را به اشتباه با خود برده که نشان می دهد هيچ برنامه و سازماندهی مشخصی برای اين اقدام وجود نداشته است.»
روزنامه جام جم در گزارشی با تيتر «گروگانگيری در استراليا با طعم ضد ايرانی» نوشته است: «در دقايق ابتدايی اعلام هويت» فرد گروگانگير «برخی رسانه‌های خارجی تلاش داشتند تا از ايرانی‌الاصل بودن او برای هجمه عليه ايران استفاده کنند، اما بعدا مشخص شد که شتابزدگی برخی کشورها در اعطای پناهندگی به مخالفان و افراد فراری از جمهوری اسلامی ايران، عامل اصلی اين ماجرا بوده است.»
روزنامه خراسان نيز عکس يک شماره سه شنبه خود را به گروگانگيری در سيدنی
اختصاص داده و درگزارشی با تيتر « داعش به استراليا رسيد»، نوشته است: « دو نفر از جمله فرد گروگانگير در جريان حمله کماندوها برای آزادی گروگان‌ها کشته و ۵ تن زخمی شدند. »
اين روزنامه نوشته است: «رسانه های غربی گروگان گير را يک پناهنده ايرانی معرفی کرده اند که تغيير مذهب داده بود.وی در سايت منتسب به خود نوشته است که تا پيش از اين رافضی بودم، الحمدلله الان مسلمان هستم. او همچنين خروج خود از ايران در ۱۸ سال قبل را به دليل مشکلات اعتقادی اش با نظام حاکم عنوان کرده است.»
روايت کيهان و شرق از اعتراض دانشجويان به شريعتمداری
روزنامه های شرق و کيهان گزارش هايی درباره حضور حسين شريعتمداری در دانشگاه تهران و اعتراض دانشجويان به سخنرانی وی منتشر کرده اند. کيهان نوشته است که که شماری از دانشجويان با سر دادن شعارهايی چون «کيهان- اسرائيل پيوندتان مبارک»،«مرگ بر دروغگو»،«يا حسين ميرحسين»، «وجدان نداری، شريعت نداری» و «بسيجی واقعی، همت بود و باکری» به حضور مديرمسئول کيهان در دانشاه تهران اعتراض کردند و در مقابل «انبو دانشجويان بسيجی» در حمايت از وی شعارهايی چون «صل علی محمد ياور رهبر آمد» و «علمدار بصيرت، حاج حسين شريعت»، «ای مرجع قضايی، اعدام انقلابی»، و « مرگ بر فتنه گر» سردادند.
روزنامه شرق در گزارشی از «حاشيه های حضور مديرمسئول کيهان در دانشگاه تهران»، از اعتراض دانشجويان به اين سخنرانی خبر داده و آن را «مناظره حسين شريعتمداری با دانشجويان» توصيف کرده است.
به نوشته اين روزنامه «حسين شريعتمداری روز دوشنبه با دعوت بسيج دانشجويی به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت تــا در برنامه ای با عنوان "۱۸۱۱ روز مطالبه»، بار ديگــر حرف های قبلی خود درباره اصالح طلبان را تکرارکند» و «درحالی که بيش از پنج سال از انتخابات سال ۸۸ و حوادث پس از آن می گذرد، وعده انتشار اسنادی جديد از آنچه "خيانت فتنه گران به کشور" می ناميد را داد و گفت: به زودی اسناد ســران فتنه در قالب يک کتاب منتشر می شود.»
شرق با اشاره به اينکه «پيش از آغاز سخنان شريعتمداری و درحالی کــه او قصد بالارفتن از جايگاه را داشت، عده ای از دانشجويان با شعارهايی از او انتقاد کردند و گروهی ديگر نيز با شعار به استقبال او رفتندم، نوشته است: «او در بخش ديگری از حرف های خود در واکنش به شعار دانشجويان که ميرحسين موسوی را نخست وزير امام خطاب می کردند گفت: شريح قاضی هم قاضی امام علی بود و حکم قتل امام حسين را داد.»
به نوشته اين روزنامه حسين شريعتمداری در پاسخ به دانشجويانی کــه خطاب به او شعار «دروغگو برو بيرون» سرمی دادند، نيز گفت: «درخواست من از دوستان مخالف اين است اگر جان موسوی را دوست دارند نگويند مرگ بر دروغگو، حيف است. اينها بايد محاکمه شوند، مگر می خواهند اسناد را به گور ببرند. با انتشار اسناد، آيا کسی جرات می کند بگويد سران فتنــه وطن فروش نييتند.»
شرق نوشته است که مدير نسئول روزنامه کيهان «حتی در ادعايی جالب، فساد مالی سه هزارميلياردی روی داده در دولــت قبــل]دولت محمود احمد ی نژاد[ و همين طـور بابک زنجانی را نيز به اصلاح طلبان نسبت داد» و در پاســخ به شــعار «کيهان، اسراييل پيوندتان مبارک» از سوی دانشجويان نيز «مدعی شـد که اين شعار را ابتدا روزنامه گاردين گفت که دخترخاله و پسرخاله سران فتنه است.»
به نوشته اين روزنامه، حسين شريعتمداری در واکنش به سر دادن شعارهايی همچون «ما اهل کوفه نيستيم حسين تنها بماند» از سوی دانشجويان، خطاب به دانشجويان معترض گفت: «رهبران شما تا شيرکاکائوشان قطع می شود همه چيز را اعتراف می کنند.»
روزنامه شرق نوشته است: مديرمسئول کيهان درباره درخواست دانشجويان برای رفع حصر نيز گفت: «حصر موسوی و کروبی تودهنی بزرگی به تکفيری ها و آمريکا بود که می خواست پروژه سوريه را در ايران پياده کند.»
روزنامه کيهان نيز سخنرانی حسين شريعتمداری را در تيتر يک شماره سه شنبه خود منتشر کرده و از قول مديرمسئول خود نوشته است: «حصر سران فتنه تودهنی به آمريکا و پروژه تکفيری بود.»
کيهان درعين حال برخی از شعرهای دانشجويان معترض به سخنرانی حسين شريعتمداری را منتشر کرده و از جمله نوشته است: «مديرمسئول کيهان در پاسخ به شعار "وجدان نداری- شريعت نداری" گفت: چون اين شعار عليه شخص من است به آن پاسخ نميدهم چرا که برای دفاع از اسلام و نظام آمده ام نه دفاع از خودم.»
اين روزنامه نوشته است که در جريان حضور حسين شريعتمداری در دانشگاه تهران «انبوه دانشجويان بسيجی» برای حمايت از مديرمسئول کيهان شعارهايی چون «صل علی محمد ياور رهبر آمد» و «علمدار بصيرت، حاج حسين شريعت»، «ای مرجع قضايی، اعدام انقلابی»، و « مرگ بر فتنه گر» سردادند.
اين روزنامه همچنين گزارش داده که شماری از دانشجويان نيز در اعتراض حضور و سخنرانی حسين شريعتمداری اقدام به سر دادن شعار «کيهان- اسرائيل پيوندتان مبارک» کرده و پلاکاردهای خود را روی دست گرفتند و با شعارهايی چون «مرگ بر دروغگو»، «يا حسين ميرحسين»، «وجدان نداری، شريعت نداری» و «بسيجی واقعی، همت بود و باکری» به حضور مديرمسئول کيهان در دانشاه تهران اعتراض کردند.
کيهان درعين حال نوشته است: وقتی تعدادی از دانشجويان خطاب به مدير مسئول کيهان شعار «مرگ بر دروغگو» سر دادند و حسين شريعتمداری گفت: «نبايد برای سران فتنه آرزوی مرگ کنيد! آنها بايد بمانند و محاکمه شوند. چرا می خواهيد آنان اسناد وطن فروشی را با خود به گور ببرند. روی سخن من با کسانی است که شما را تحريک کرده اند وگرنه من شما را خواهران و برادران خود می دانم که متأسفانه فريب خورده ايد.»
اين روزنامه همچنين نوشته است که پس از اعتراض دانشجويان به سخنان حسين شريعتمداری عليه ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، حسين شريعتمداری گفت: «اگر حزب‌الله و ايستادگی مردم نبود الان سران فتنه بايد کفش‌های نتانياهو را واکس می‌زدند گرچه در فتنه ۸۸ آن را فرچه کشيده‌اند.»
موسوی بجنوردی: «بهائيان حقوق شهروندی و حق تحصيل ندارند»
روزنامه جوان در تيتر يک شماره سه شنبه خود از قول محمد موسوی بجنوردی، عضو شاخص مجمع روحانيون مبارز، نوشته است: «بهائيان حقوق شهروندی ندارند.»
به نوشته اين روزنامه، محمد موسوی بجنوردی عضو شاخص مجمع روحانيون روز دوشنبه طی گفت و گويی با خبرگزاری فارس درباره پاسخ به اينکه «وقتی گفته می شود همه شهروندان حق تحصيل دارند، آيا اين حق به عنوان مثال شامل حال بهائيان هم می شود؟»، گفته است: «به هيچ عنوان. بعضی مسائل نياز به اين ندارد که تخصيص بزنيم، آن کسی که با خارج است. بهايی ضد اسلام است و اسلام مخالف است، موضوعا از اين بحث خارج می شود.»
روزنامه جوان همچنين از قول محمد موسوی بجنوردی نوشته است: «هيچوقت ما نمی گوييم بهايی موضوعا حق تحصيل آزاد دارد، اصلا حقوق شهروندی ندارد. مسيحيان، يهوديان و زرتشتيان از حق شهروندی برخوردارند. در مجلس نماينده دارند، زيرا اديان ابراهيمی هستند و ما با آنها تعامل داريم و نمايندگان آنها با ما دوست هستند.»
به نوشته اين روزنامه محمد موسوی بجنوردی درباره «تدوين منشور حقوق شهروندی» از سوی دولت حسن روحانی نيز گفته است: « وقتی آقای روحانی به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد و تصميم گرفت منشور حقوق شهروندی را تدوين کند، معاون حقوقی، خانم امين زاده، از بنده نيز برای تدوين آن درخواست همکاری کرد. البته چند تن از حقوقدانان ديگر مثل مرحوم ]ناصر[کاتوزيان هم شرکت داشتند» و «ما در پنج، شش جلسه اين متن را که بعدا آقای رئيس جمهور در تلويزيون آن را اعلام کرد.»
روزنامه جوان از قول محمد موسويس بجنوردی نوشته است که در «روح منشور حقوق شهروندی دولت يازدهم» را از «فرمان هشت ماده ای» آيت الله خمينی «گرفتيم و اين فرمان را به عنوان يک دستورالعمل، پيش روی خود قرار داديم و قدری آن را باز کرديم.»
محمدموسوی بجنوردی از روحانيان نزديک به آيت الله خمينی و با حکم وی دو دوره عضو شورای عالی قضايی جمهوری اسلامی بود.او از روحانيان عضو مجمع روحانيون مبارز، تشکل روحانی نزديک به اصلاح طلبان، و پدر همسر حسن خمينی است.
«تنبيه عجيب دانش آموزان يک مدرسه»
روزنامه شهروند از «تنبيه عجيب دانش آموزان يک مدرسه» در پاکدشت ورامين گزارش داده است.
الناز محمدی خبرنگار روزنامه شهروند نوشته است: «ماجرا هفته گذشته اتفاق افتاد؛ وقتی آقای «ر» معلم کلاس سوم دبستان متوجه شد حميد و مرتضی و ياسين و محمدرضا، تکاليفشان را انجام نداده و کتابهايشان را با خود به کلاس نياورده‌اند. همين کافی بود تا آقای معلم، مبصر کلاس، اميرحسين را مامور کند تا آن ٤ نفر را به سرويس بهداشتی مدرسه ببرد، بالای سر آنها بايستد و آنها را مجبور کند تا دستشان را داخل کاسه توالت ببرند.»
به نوشته اين روزنامه « آن روز فقط اين حميد بود که دستش را کامل داخل کاسه توالت کرد بعد، وقتی که او حالش بد شده بود و در حال استفراغ کردن بود، مبصر کلاس از ترس اينکه معلم او را کتک بزند، بقيه را هم مجبور کرد دستشان را در کاسه توالت فرو ببرند؛ حميد و مرتضی و ياسين و محمدرضا وقتی کارشان در دستشويی مدرسه تمام شده بود، درحال بيرون آمدن از آن بودند که ناظم آنها را ديد و وقتی ماجرا را شنيد، دانش‌آموزها را به دفتر مدرسه برد.»
خبر اين تنبه عجيب را «سکينه بهره‌مندی، مادر يکی از دانش‌آموزان کلاس سوم مدرسه و عضو سابق انجمن اوليا و مربيان اين مدرسه» در چاکدشت ورامين به روزنامه شهروند داده و گفته است: «پسرش اتفاقی را که برای همکلاسی‌هايش افتاده برای او تعريف کرده و او هم ماجرا را از طريق دانش‌آموزان و پدر و مادرهايشان پيگيری کرده است.»
وی به اين روزنامه گفته است: «هفته گذشته بود که پسرم اين ماجرا را برای من تعريف کرد. بعد از آن شنيدم مدرسه پدر و مادرها را خواسته، با آنها جلسه گذاشته و مدير به آنها گفته که معلم خاطی را اخراج کرده و بهتر است که دراين‌باره شکايت نکنند، چرا که اگر به قول او دراين‌باره جار و جنجال راه بيندازند، مدرسه تعطيل می‌شود و فرزندانشان از درس و مشق می‌افتند. پدر و مادرهای اين ٤ دانش‌آموز هم ترسيدند و به هيچ‌کس گزارشی دراين‌باره ندادند» و «اين مدير مدرسه بود که با خانواده‌ها جلسه گذاشته و اتفاق را برای آنها تعريف کرده بود. بعد از آن بود که خانواده بچه‌ها را پيدا کردم و با خود بچه‌ها هم حرف زدم و آنها به من گفتند که چنين اتفاقی افتاده است.»
«محمدرضا احمدی، يکی از چهار دانش‌آموزی» است که شب و روزش را در هفته گذشته با تصوير بردن دستش داخل کاسه توالت مدرسه گذرانده و به روزنامه شهروند درباره تنبيه عجيب خود و دانش آموزان ديگر گفته است: «ما آن روز دفترمان را به مدرسه نبرده بوديم. آقا ]معلم[ به من و سه نفر ديگه گفت از اين به بعد يا درس می‌خوانيد، يا ... می‌خوريد. ما خيلی گريه کرديم ولی آقا به اميرحسين گفت بايد ما را به دستشويی ببرد، به او گفت که اگر ما اين کار را نکنيم، او را خطکش می‌زند. بعدش اميرحسين ما را به دستشويی برد و حميد انگشت خودش را که داخل دستشويی کرده بود، خورد، من و بقيه اما انگشتمان را زديم توی دستشويی بعد از آن يکی از بچه‌ها زودتر از ما از دستشويی فرار کرد و آقای عظيمی، ناظم مدرسه را ديد، او هم آمد و ما را به دفتر مدرسه برد. حميد را بردند و به سر و صورتش آب زدند.»
مادر اين دانش آموز هم گفقته است: «قبل از اينکه بچه‌ها از مدرسه بيرون بيايند، ناظم مدرسه به آنها گفته بود که دراين‌باره حرفی نزنند، آنها هم به ما نگفتند.»
روزنامه شهروند يادآوری کرده است که اين دبستان در پاکذشت ورامين، مدرسه ای با دانش‌آموزان افغان است.
غلامعلی خانی، مديرکل اداره آموزش و پرورش پاکدشت ورامين، به روزنامه شهروند گفته است: «معلم مدرسه، اين ۴ دانش‌آموز را تنبيه کرده اما نه به شکلی که اين دانش‌آموزان تعريف کرده‌اند» و «من اين تنبيهی را که شما می‌فرماييد، تأييد نمی‌کنم. معلم آن روز به اين ٤ دانش‌آموز گفته که بروند سالن را تميز کنند.»
مديرکل اداره آموزش و پرورش پاکدشت ورامين با تاکيد براينکه «اين معلم اخراج نشده و به يکی ديگر از مدارس پاکدشت منتقل شده استم، گفته است: «پاکدشت، ٢٧٧ واحد آموزشی و ٦٢هزار دانش‌آموز دارد که از اين تعداد حدود ١٠هزار نفر اتباع خارجی‌اند.»داوود تاجيک، مدير اين مدرسه، اما « اتفاق افتادن هر نوع تنبيه در اين مدرسه را تکذيب» کرده و به روزنامه شهروند گفته است: «در مدرسه ما هيچ اتفاقی نيفتاده و اين موضوع شايعه است.»
مدير اين مدرسه، سخنان دانش‌آموزان را صحنه‌سازی آنها و خانواده‌هايشان عنوان کرده و گفته است: «آنها می‌خواهند با اين حرف‌ها مدرسه‌شان با مدارس ايرانی ادغام شود» و درباره دليل انتقال معلم متهم به تنبيه دانش آموزان را هم «ناراحتی قلبی» عنوان کرده و گفته است: «بنده خدا را به مدرسه ديگری فرستاديم تا کار سبک‌تری انجام دهد.»
