کامران قادری یکی از افراد دو تابعیتی است که در ماه های اخیر به تحمل زندان محکوم شده است.
این شهروند ایرانی اتریشی که در حوزه فروش و پشتیبانی پروژههای آتی تی ( فناوری اطلاعات) فعالیت می کرده، پانزده ماه پیش، در پی سفر به ایران بازداشت شد.
آقای قادری که ۵۳ ساله است، آنطور که در مهر ماه ۹۵ اعلام شد، در پروندهای با سایر افراد دو تابعیتی زندانی، به تحمل ده سال زندان محکوم شده است. به گفته همسر کامران قادری، او یکی از حدود دویست نفر از فعالان اقتصادی بود که در سفر رییس جمهوری پیشین اتریش به تهران رفته بود.
حال هاریکا قادری، همسر کامران قادری، در گفتگو با رادیوفردا میگوید، وضعیت جسمانی همسرش در زندان نامناسب است.
چه خبر تازهای از همسرتان کامران قادری دارید؟
آنچه که من می دانم این است که وکیل به دیوان عالی کشور مراجعه کرده و منتظر پاسخ آنهاست. اما همچنان می دانم که وضعیت جسمانی او اصلا مناسب نیست. او درد زیادی در پاهایش دارد و می گوید نه می تواند درست راه برود، نه بنشیند و نه بلند شود. در نتیجه برای هر حرکت درد دارد.
همچنان می دانم که وضعیت جسمانی او اصلا مناسب نیست. او درد زیادی در پاهایش دارد و می گوید نه می تواند درست راه برود، نه بنشیند و نه بلند شود. در نتیجه برای هر حرکت درد داردهاریکا قادری
آیا پزشک او را معاینه کرده است؟
بله. چند هفته پیشام آر آی انجام دادند، و دیدند که او یک تومور در پای چپش دارد و مشکل دیسک هم دارد. دکتر می گوید برای دیسک باید عمل شود. من نتایجام آر آی کامران از گذشته در اتریش هم داشتم، و برای برادرش در ایران فرستادم تا دکتر مقایسه کند. دکتر گفته است که تومور او مشکل ساز نیست و دردهایش مربوط به دیسک است و باید عمل شود.
آیا بیرون از زندان مورد معاینه قرار گرفته؟
بله برای چند ساعت برای معاینه او را به بیمارستان بردند و فوری دوباره او را به زندان بازگرداندند.
آیا مسئولان با عمل همسرتان بیرون از زندان موافقت کردند؟
من هنوز نمی دانم. کامران با عمل موافقت نکرده است. او می گوید که او هنوز در بند ۲۰۹ زندان است و می خواهد به بند عمومی منتقل شود که بعد عمل شود. من اینجا از دکتر پرسیدم . آنها می گویند بعد از چنین عملی حدودا دو ماه دوران نقاهت طول می کشد، برای همین من هم نگرانم که اگر عمل شود و دو سه روز بعد به زندان برگردانده شود، خیلی بد خواهد بود.
آیا شما با همسرتان صحبت می کنید؟
نه، او فقط می تواند با مادرش در ایران تماس بگیرد. تا امروز تنها ما دو بار تلفنی صحبت کردیم. در این پانزده ماه که او زندانی بوده، یکبار در ماه دوم و یکبار در ماه هفتم ما با هم حرف زدیم. بار اول شش دقیقه و بار دوم تنها سه دقیقه فرصت حرف زدن داشتیم.
شما گفتید پرونده به دیوان عالی کشور رفته است. آیا شما و وکیل آقای قادری امیدی دارید که تغییری در حکم ده سال زندان ایجاد شود؟
وکیلش نمی داند اما من امیدوارم که تغییری ایجاد شود. دلیل آن هم این است که آنچه آنها در دادگاه علیه کامران داشتند، اعترافیست که پس از سه ماه شکنجه امضا کرده است. و ما امیدوارم در بررسی این پرونده آنها ببینند که هیچ مدرکی علیه او وجود ندارد و او فورا آزاد شود.
آیا می دانید او چه اعترافی کرده است ؟
که برای اتریش و آمریکا کار می کرده است.
همسر شما تابعیت دوگانه ایران و اتریش را دارد. مقامهای اتریشی چه می گویند؟
من با مقامهای اتریش از ده ماه در ارتباط هستم. آنها همواره می گویند که روی این پرونده کار می کنند، اما اینکه چه می کنند، نمی دانم.
خانم قادری، شما سه فرزند دارید، آیا آنها از وضعیت پدرشان اطلاع دارند؟
آنها خیلی نگران هستند. کوچکترین فرزند ما ۴ سال دارد که من به او گفتهام که پدرش برای کار رفته است. و دائم می پرسد که پدرش کی برمی گردد. و دو فرزند دیگرمان که ۱۴ ساله و ۱۱ ساله هستند، را هر دو هفته یکبار پیش روانشناس می برم. آنها می دانند که پدرشان در زندان است و بسیار نگران هستند. من خودم رسما اعتصاب غذا نکردم، اما اصلا نمی توانم غذا بخورم. قبلا ۶۰ کیلو بودم و الان ۴۹ کیلو شدم. تمام مدت به این فکر می کنم که همسرم در اوین چه می کند، به بیگناه بودن او فکر می کنم. تمام مدت نگرانم.
آیا به رفتن به ایران و دیدن همسرتان فکر می کنید؟
راستش نه. چون من یکبار حدود یکسال پیش رفتم و آنها از من استفاده کردند. فکر کنم عکسی از من به کامران نشان دادند و گفتند اگر اعترافش را امضا کند، آزاد خواهد شد و به او بلیط برگشت به اتریش می دهند.
آنها به برادر کامران گفته بودند که اگر من به ایران بروم، می توانم کامران را ببینم. من رفتم، سه ساعت با من حرف زدند و از من سوال کردند. بعد هم گفتند من نمی توانم او را ببینم. به کامران گفتند برایش بلیط گرفتند، از کارت من استفاده کردند، امضا را گرفتند و آزادش هم نکردند. و این تنها مدرکیست که از او داشتند تا در دادگاه علیه کامران استفاده کنند. حال اگر الان بگویند می توانم او را ببینم دیگر نمی توانم اعتماد کنم. من باید اینجا بمانم و از بچههایمان مواظبت کنم و از همین جا هر آنچه ممکن است برای آزادیاش انجام دهم.