لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۳۹

نفت: همه نگاه‌ها به سوی نشست دوحه


تاسیسات نفتی ایران در خارک
تاسیسات نفتی ایران در خارک

کشور‌های نفت خیز جهان برای پایان دادن به رکود بازار «طلای سیاه» به نشست کشور‌های عضو و غیر عضو سازمان «اوپک»، که یکشنبه هفدهم آوریل در پایتخت قطر برگزار می‌شود، امید بسته‌اند.

در عوض شمار زیادی از منابع کار‌شناسی بین المللی باور ندارند گردهمایی دوحه با دستیابی به یک «توافق تاریخی» بتواند در کوتاه مدت یک تغییر بنیادی در بازار جهانی نفت به وجود بیآورد.

ایران: «حاضر غایب»

بر پایه تازه‌ترین گزارش‌های منتشر شده، نمایندگان همه اعضای «اوپک» به استثنای لیبی (به دلیل دشواری‌های درونی این کشور) در گردهمایی دوحه حضور خواهند داشت. در مورد کشور‌های غیر عضو «اوپک» که قرار است به پایتخت قطر بروند، علاوه بر روسیه، از جمهوری آذربایجان، عمان و کلمبیا نام برده می‌شود.

حضور ایران در این گردهمایی کمرنگ خواهد بود، زیرا نمایندگی آنرا، به جای بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت، حسین کاظم‌پور اردبیلی، نماینده عامل جمهوری اسلامی در هیات عامل «اوپک» بر عهده خواهد داشت. به علاوه به گفته اکبر نعمت اللهی، مدیر کل روابط عمومی وزارت نفت، ایران توافق آتی دوحه را امضا نخواهد کرد. به بیان دیگر ایران در این نشست نقش «حاضر غایب» را بر عهده خواهد داشت.
کشور‌های روسیه و عربستان سعودی، که در مجموع هر روز حدود بیست و یک میلیون و پانصد هزار بشکه نفت راهی بازار می‌کنند، در نشست روز یکشنبه دوحه نقش دو قدرت بر‌تر را بر عهده خواهند داشت. هدف اصلی شرکت کنندگان در این نشست، تایید یک توافق مقدماتی است که شانزدهم فوریه گذشته با امضای چهار کشور روسیه، عربستان سعودی، ونزوئلا و قطر در دوحه به دست آمد.

بر پایه این توافق، کشور‌های امضا کننده متعهد شدند تولید نفت خود را در سطح ماه ژانویه «فریز» (تثبیت) کنند و زمینه یک اجماع گسترده‌تر را در زمینه چشم انداز‌های نفتی جهان فراهم آورند. این پیامی بود به بازار مبنی بر اینکه کشور‌های نفتخیز قصد دارند به رقابت خرد کننده‌ای که میان آن‌ها جریان دارد پایان دهند و زمینه یک چرخش سیاسی را در راستای پشتیبانی از افزایش دوباره قیمت‌ها فراهم آورند. نشست هفدهم آوریل به منظور تکرار همین پیام، این بار از سوی شمار بیشتری از بازیگران صحنه نفت، برگزار می‌شود.

درباره فرجام این نشست، دو دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه را می‌توان چنین خلاصه کرد:

یک) خوشبین‌ها می‌گویند که هم آوازی شمار زیادی از تولید کنندگان نفت، اعم از کشور‌های عضو و غیر عضو «اوپک»، نمی‌تواند بر بازار جهانی این کالا تاثیر نگذارد. کافی است به نتایج توافق مقدماتی چهار جانبه‌ای توجه کنیم که شانزدهم فوریه گذشته در دوحه بر سر «فریز» تولید نفت در سطح ماه ژانویه به دست آمد. به دنبال همین توافق بود که بهای این کالا با پنجاه در صد افزایش از زیر سی دلار به بالای چهل دلار رسید.

این بار هم، به گفته محافل خوشبین، اگر صدای واحدی از دوحه به گوش معامله گران بازار نفت برسد، ترس از «فریز» تولید و افزایش محتمل مصرف نمی‌تواند بی‌تاثیر باشد. در واقع، به باور همین محافل، هند به دلیل سرعت گرفتن نرخ رشدش به نفت بیشتری نیاز دارد و در چین نیز کندی آهنگ رشد به تدریج در حال رفع شدن است. با توجه به اوجگیری احتمالی مصرف از سوی این دو قدرت «نوظهور»، اعلام «فریز» تولید از سوی شمار قابل ملاحظه‌ای از کشور‌های عضو و غیر عضو «اوپک»، چشم انداز تازه‌ای را در زمینه عرضه و تقاضای نفت به وجود خواهد آورد و رابطه قدرت‌ها را به سود تولید کنندگان بر هم خواهد زد.

دو) بدبین‌ها به پیدایش یک تغییر مهم در بازار جهانی نفت، دستکم در کوتاه مدت، باور ندارند، از جمله از آنرو که میانگین رشد اقتصادی جهان در سال جاری میلادی، به پیش بینی صندوق بین المللی پول، تنها پیرامون سه در صد نوسان خواهد کرد. از این دیدگاه، واکنش معامله گران به نشست شانزدهم فوریه و چشم انداز نشست دوم دوحه از سر احتیاط بوده و افزایش مورد نظر قیمت نفت قبلا اتفاق افتاده است. در عوض، به گفته بدبین‌ها، هر گونه تزلزلی در نشست روز یکشنبه دوحه، و هر گونه بی‌انضباطی در اجرای این توافق احتمالی، می‌تواند به سقوط باز هم بیشتر بهای نفت طی ماه‌های آینده منجر شود. در واقع توافق احتمالی بر سر «فریز» تولید در سطح ماه ژانویه، که به احتمال قریب به یقین در نشست هفدهم آوریل دوحه تکرار خواهد شد، فاقد قدرت اجرایی است و دستگاهی وجود ندارد که بتواند امضا کنندگان این توافق را به اجرای مو به موی آن وادار کند.

تجربه سال‌های گذشته نشان داده است که حتی توافق‌های درون سازمان «اوپک» در بسیاری موارد به مرحله اجرایی نرسیده‌اند، تا چه رسد به توافق گسترده‌ای که کشور‌های غیر عضو این سازمان را نیز در بر بگیرد. به علاوه حتی اگر توافق دقیقا هم به اجرا گذاشته بشود، «فریز» تولید در سطح ماه ژانویه کار ساز نخواهد بود. راه چاره آن خواهد بود که کشور‌های نفتخیز شرکت کننده در نشست دوحه، به جای آنکه عرضه را در سطح بالای کنونی حفظ کنند، به کاهش تولیدشان رضایت بدهند، هدفی که در شرایط کنونی به هیچوجه قابل دستیابی نیست.

کابوس ریاض

واقعیت آن است که در میان شرکت کنندگان در نشست روز یکشنبه دوحه، همگی با حد اکثر ظرفیت خود نفت تولید می‌کنند، به جز عربستان سعودی، و نیز ایران که از توانایی بالقوه در افزایش تولید برخوردار است. سعودی‌ها که هم اکنون ده میلیون و دویست هزار بشکه نفت در روز تولید می‌کنند، از ظرفیت لازم برای افزایش تولیدشان تا مرز دوازده میلیون بشکه در روز برخوردارند.

اگر ریاض واقعا می‌خواهد به گونه‌ای مثبت بر بازار جهانی نفت تاثیر بگذارد و قیمت این کالا را بالا ببرد، موثر‌ترین راه ممکن آن است که تولید انبوه نفت خود را حدود دو میلیون بشکه در روز کاهش دهد. فراموش نکنیم که عربستان با استفاده از تحریم عراق در دوران صدام حسین و نیز انزوا و تحریم ایران توانست سهم آن‌ها را برباید و به این سطح از تولید دست یابد.

ایران هم که تولید نفتش در حال حاضر به سه میلیون و دویست هزار بشکه نفت در روز می‌رسد، بر پایه ارزیابی‌های گوناگون تا اواخر امسال خواهد توانست به حدود چهار صد تا پانصد هزار بشکه در روز تولید اضافی دست یابد و بعد از آن نیز، اگر بتواند، به افزایش تولید نفتش ادامه خواهد داد.

محمد بن سلمان آل سعود، معاون ولیعهد عربستان، روز جمعه ۱۵ آوریل، در آستانه نشست دوحه، بار دیگر هشدار داد که اگر تولید کننده‌های اصلی تولیدشان را «فریز» نکنند، کشور او نیز به «فریز» تولیدش رضایت نخواهد داد و نفتش را به هر قیمتی که بخواهد، به بازار عرضه خواهد کرد. تردیدی نیست که این هشدار بیش از همه متوجه ایران است. یکی از هدف‌های ریاض آن است که مسئولیت شکست احتمالی نشست دوحه را به گردن ایران بیندازد و زمینه انزوای جمهوری اسلامی را در جمع تولید کنندگان نفت فراهم آورد، همانگونه که به تازگی تلاش کرد ایران را در نشست سران سازمان سازمان همکاری کشور‌های اسلامی در استانبول منزوی کند.

شگفت آنکه شماری از رسانه‌های منعکس کننده نظریات تند رو‌های مخالف دولت روحانی نیز به زبانی ابهام آمیز بیژن نامدار زنگنه را متهم می‌کنند که با سیاست‌های خود در عرصه نفت، زمینه سقوط بهای این کالا را فراهم می‌آورد. این اتهام، چه از سوی سعودی‌ها باشد و چه به گونه‌ای تلویحی از طرف بعضی محافل در تهران عنوان شود، سراپا نادرست است.

اگر ریاض واقعا می‌خواهد به گونه‌ای مثبت بر بازار جهانی نفت تاثیر بگذارد و قیمت این کالا را بالا ببرد، موثر‌ترین راه ممکن آن است که تولید انبوه نفت خود را حدود دو میلیون بشکه در روز کاهش دهد. فراموش نکنیم که عربستان با استفاده از تحریم عراق در دوران صدام حسین و نیز انزوا و تحریم ایران توانست سهم آن‌ها را برباید و به این سطح از تولید دست یابد.

این نکته را هم باید در نظر داشت که امکان استخراج نفت «شیل» به جز آمریکا در بسیاری دیگر از نقاط جهان وجود دارد، البته به شرط آنکه تکنولوژی مورد نیاز این استخراج گسترش یابد. برای شماری از کشور‌های اروپای غربی، که از منابع نفت «شیل» برخوردارند و تکنولوژی لازم را نیز در اختیار دارند، تنها مانع موجود برای بهره برداری از این گزینه، خطر‌های احتمالی در عرصه زیست محیطی است.

به بیان دیگر اگر قرار بر «فداکاری» باشد، این ریاض است که در اولویت قرار می‌گیرد، نه تهران که تولیدش طی دوران بعد از انقلاب، به دلیل اشتباهات مرگبار مسئولان ارشد جمهوری اسلامی، به حدود نصف کاهش یافته است. این نکته را هم باید در نظر گرفت که برای عربستان سعودی، اوجگیری دوباره ایران در عرصه نفتی کابوسی است وحشتناک.

در حال حاضر هر روز حدود یک میلیون و پانصد هزار تا دو میلیون بشکه نفت اضافه بر تقاضا به بازار عرضه می‌شود و این وضع به احتمال فراوان در سه ماه دوم سال میلادی جاری همچنان ادامه خواهد یافت. با این حال با توجه به متوقف شدن فعالیت در شمار قابل ملاحظه‌ای از پلاتفورم‌های حفاری نفت غیر متعارف (شیل) در آمریکا، عرضه کم شده و رشد چشمگیر هند همراه با احتمال سرعت گرفتن دوباره نرخ رشد اقتصادی در چین، می‌تواند تا پایان سال میزان تقاضای نفت را بیش از یک میلیون بشکه در روز افزایش دهد.

با توجه به این چشم انداز، می‌توان انتظار داشت که عرضه مازاد بر تقاضای نفت در نیمه دوم سال میلادی جاری به حدود دویست هزار بشکه در روز کاهش یابد. با تکیه بر این چشم انداز، تولید کنندگان می‌توانند امیدوار باشند بهای هر بشکه نفت در پایان سال بین چهل تا پنجاه دلار نوسان کند.

در افق طولانی‌تر، مثلا سال ۲۰۲۰، به دلیل کاهش شدید سرمایه گذاری در عرصه نفت در پی فرو ریزی قیمت‌ها، می‌توان به کاهش عرضه در سطح جهانی و افزایش نسبی قیمت‌ها امید بست، البته با تاکید دوباره بر این واقعیت که هر‌گاه بهای این کالا به بالای هر بشکه هفتاد دلار برسد، پلاتفورم‌های نفت «شیل» در آمریکا بار دیگر فعالیت گسترده خود را از سر خواهند گرفت.

این نکته را هم باید در نظر داشت که امکان استخراج نفت «شیل» به جز آمریکا در بسیاری دیگر از نقاط جهان وجود دارد، البته به شرط آنکه تکنولوژی مورد نیاز این استخراج گسترش یابد. برای شماری از کشور‌های اروپای غربی، که از منابع نفت «شیل» برخوردارند و تکنولوژی لازم را نیز در اختیار دارند، تنها مانع موجود برای بهره برداری از این گزینه، خطر‌های احتمالی در عرصه زیست محیطی است.

XS
SM
MD
LG