حسن روحانی، رییس جمهور در جدیدترین سخنان خود ـ که در نشست مطبوعاتیاش ابراز شد ـ سطح بالایی از اعتماد به نفس و اطمینان نسبت به کامیابیاش در انتخابات ریاست جمهوری آتی، بروز داد.
در کمتر حوزهای بود که روحانی از عدمتوفیق دولت اعتدالگرای خود بگوید؛ از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و سیاست و دیپلماسی، او از دستاوردهای دولتاش راضی نشان داد و دفاع کرد.
گزارشها و دادههای او در نشست مطبوعاتی اخیرش، آخرین استفاده روحانی برای تبلیغ دستاوردهای دولتاش ـ پیش از ثبتنام و شروع جدی رقابت و تبلیغات انتخاباتی ـ محسوب میشد.
رییس جمهور ایران منتقدان و مخالفان خود را نیز بهدلیل ارائه آمار و گزارشهای نادرست علیه دولتاش مورد انتقاد قرار داد. روحانی بر نکته مهمی تاکید کرد: «آمار و ارقام دقیق باشد. به مردم دروغ گفته نشود. این بالاترین خیانت به ملت است که کسی به مردم دروغ بگوید؛ آمار و حرف دروغ بگوید.»
سخنی که بهنظر میرسد واجد پاسخی دیگر به شخص اول نظام بود. رهبر جمهوری اسلامی در چند ماه گذشته، به تکرار، و مستقیم و غیرمستقیم، از ارائه آمار نادرست انتقاد کرده و حتی آنرا «گناه» و «بلایی بزرگ» خوانده بود. شخص اول نظام همچنین از فاصله میان آمار و گزارشها با واقعیتهای اقتصادی و معیشتی انتقاد کرده بود.
افزون بر این، روحانی در سخنان اخیر خود هیچ نیازی ندید که بهخاطر چیزی یا کاستی در حوزهای از مردم یا حامیانش عذرخواهی کند. روحانی تنها در پاسخ به پرسشی درباره وضع دانشجویان و اهالی فرهنگ و هنر و رسانه در دولتاش، گفت: «من بهطور متوسط راضی هستم و به طور کامل راضی نیستم؛ بهدلیل اینکه برخی از کارها دست ما نبود و تلاش ما نیز خیلی نتوانست موثر باشد، در برخی موارد نیز توانستیم حل و فصل کنیم.
حسن روحانی ضرورتی برای توضیح بیشتر در این خصوص ندید و به نوعی، ناکامیاش را در تحقق برخی وعدههای تبلیغاتی (ازجمله رفع حصر رهبران جنبش سبز) قابل فهم برای مخاطبان و حامیانش ارزیابی کرد.
حسن روحانی ضرورتی برای توضیح ناکامیاش در تحقق برخی وعدههای تبلیغاتی (ازجمله رفع حصر رهبران جنبش سبز) قابل فهم برای مخاطبان و حامیانش ارزیابی کرد
اما در سطحی فراتر از تبلیغ و برجستهسازی کارنامه، روحانی نشانههای محسوسی از اطمینان به تداوم دولتاش بروز داد.
مستقل از اینکه وی ازجمله بازیگران (ایجنتها، کنشگران اصلی) سیاسی در ایران امروز است که اعتماد به نفس قابل توجهی را در گفتار و رفتار بروز میدهد؛ چرا وی بدین اندازه از پیروزیاش در انتخابات آتی مطمئن است؟
رقیبی در کار نیست؟
ظاهرا روحانی رقیبی جدی برای خود در انتخابات آتی قائل نیست؛ به نظر میرسد که او از پیروزی در همان دور نخست اطمینان دارد و نامزدی مهم در برابر خود نمیبیند. گویی وی و همراهان سیاسیاش مبتنی بر ارزیابی از تعدد نامزدها، یا ناهمسویی مخالفان، به این برآورد رسیدهاند که احتمال اجماع در بین مخالفان دولت اعتدالگرا وجود ندارد و شکستن آرای نامزدهای مخالف، روحانی را به پشتوانه تداوم حمایت اکثریت رایدهندگان ـ بهویژه طبقه متوسط شهری ـ در همان دور اول انتخابات پیروز خواهد کرد.
از منظری دیگر، ظاهرا روحانی بیش از آنچه ناظران ارزیابی میکنند، امیدوار است که مجموعه گزارشهای او، و نیز پیامدهای اقتصادی اقدامات دولتاش، برای اکثریت جامعه واجد جذابیت باشد و ملموس. اکثریتی که تنها متعلق به طبقه متوسط شهری نیستند و شامل بخش مهمی از لایههای نابرخوردار (ازجمله زیرمجموعههای کمیته امداد امام) میشود.
اما آیا در برابر تبلیغات پوپولیستی یا وعدههای معیشتی و ادعاهای اقتصادی فریبنده برخی نامزدها، آرای او شکننده نخواهد شد؟
اگر کانون مرکزی قدرت به نامزدی دیگر ـ جز روحانی ـ نظر داشته باشد، کامیابی روحانی حتمی خواهد بود؟
روحانی و ناگزیری اصلاحطلبان و تحولخواهان
افزون بر آنچه آمد، به نظر میرسد روحانی از ناگزیری اصلاحطلبان و حتی بخش مهمی از مخالفان حاکمیت و تحولخواهان و حامیان جنبش سبز برای حمایت از خود، اطمینان دارد.
شاید بتوان گفت اهمیت تداوم دولت «اعتدالگرا» برای اصلاحطلبان به نوعی قابل مشابهتسازی با ضرورت تداوم دولت خاتمی برای نیروهای ملی ـ مذهبی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۰ است. هرچند فاصله گفتمانی روحانی و ویژگیهای او با محمد خاتمی، رییس جمهور اصلاحطلب به قدر لازم محسوس است اما در هر دو وضع سیاسی، نیروهایی ناگزیر از تلاش برای تداوم دولت مستقر میشوند؛ چراکه خود فاقد نامزد و امکانی برای پیگیری مطلوبهای خود هستند.
روحانی اطمینان دارد که اصلاحطلبان و تحولخواهان گزینهای جز وی برای تحقق گام به گام چشماندازهای خود ندارند؛ از همین روست که بهعنوان نمونه، وی برای پوزشخواهی از سبزها برای ناکامیاش در رفع حصر رهبران جنبش سبز ضرورتی نمیبیند. فراتر از این، وی حتی تمایلی به ارائه توضیح درباره این موضوع نیز نشان نمیدهد.
در میدان رقابت برای انتخابات ریاست جمهوری آتی، مفروض روحانی و اصلاحطلبان و تحولخواهان، تداوم سختگیری حداکثری شورای نگهبان است؛ از همین زاویه، روحانی شاید یگانه نامزد مطرح و گزینه اصلی باشد که با وجوهی از «توسعه سیاسی» و «توسعه فرهنگی» همدلی نشان میدهد.
حلقه پیوند حاکمیت سیاسی و جامعه؟
آیا روحانی تنها نامزد ایستاده در میانه دو میدان حاکمیت و جامعه است؟ شواهد ـ همچون انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ ـ دال بر چنین امری است. به تعبیری، پس از انتخابات پرمسئله و ابهام ۱۳۸۸، رییس جمهور شدن روحانی شکاف شکل گرفته میان حکومت و جامعه را بهگونهای غیرقابل انکار، و تا حد قابل توجهی، ترمیم کرد. گو اینکه روحانی نه نامزد ایدهآل کانون مرکزی قدرت محسوب میشد و میشود، و نه بهترین نامزد برای پیگیری خواستههای جامعه مدنی.
شاید از همین زاویه باشد که روحانی در برخی حوزهها، موضعی همسو با رویکردهای هسته اصلی قدرت اتخاذ میکند. حمایت تلویحی و تصریحی از دولت سرکوبگر و اقتدارگرای بشار اسد در سوریه، یک شاهد مهم برای این ادعاست.
روحانی در نشست مطبوعاتی اخیرش نیز از سویی از «صلح» و «نفی تروریسم» و «راهحل صندوق رأی» برای بحران سوریه میگوید و حتی اینکه «باید اصلاحاتی در حکومت سوریه» رخ دهد، و از سوی دیگر، ادامه حضور نظامی ـ امنیتی ایران در سوریه را با مقوله «تروریسم و تروریستهایی چون داعش و النصره» پیوند میزند؛ ادعایی که دیری است توسط شخص اول نظام و امنیتیهای حاکم بر سپاه نیز تبلیغ میشود.
و این همه درحالی بهوقوع میپیوندد که روحانی بار دیگر از تداوم همکاریهای مشترک با روسیه در قبال بحران سوریه میگوید، و همچون تمامی ماههای پیش بر حمایت تهران از دمشق مهر تایید و تاکید میزند. این درحالی است که بخش بسیار قابل توجهی از کنشگران جامعه مدنی ایران همدلی و موافقتی با حضور نظامی ـ امنیتی ایران در سوریه ندارند.
با تمام اینها، ایستادن روحانی در میانه خواستهها و مطلوبهای هسته اصلی قدرت و اکثریت رأیدهندگان، شاید همان نکته مهمی باشد که بر اعتماد به نفس روحانی در موضوع ادامه دولت اعتدالگرای وی برای چهار سال دیگر میافزاید.
از این منظر، او نه ضرورتی میبیند که چندان برای تغییرخواهان جامعه و جامعه مدنی، آوانگارد جلوه کند، و نه دلیلی میبیند که کاملا همسو با پروژههای کانون مرکزی قدرت اظهارنظر و اقدام کند.
زمان و نتیجه انتخابات آتی، نشان خواهد داد برآورد روحانی و همراهانش به چه میزان واقعبینانه بوده است.
-------------------------------------------------------
یادداشتها و مقالات، آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند و بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند