کروبی سخن از «اسکلههای غيرقانونی» قاچاق کالا توسط نظاميان به ميان آورد؛ احمدینژاد از «برادران قاچاقچی ما» ياد کرد و امروز حسن روحانی به صراحت از نکتهای بسيار بنيادی سخن میگويد و تأکيد میکند وقتی اطلاعات و تفنگ و پول و رسانه در يک جا تمرکز يابد، سلمان و ابوذر هم که باشند؛ فاسد خواهند شد.
روحانی هم چنين مدتی پيش نکته کليدی ديگری را مطرح کرد و آن اين که به مخالفان افراطی گفت ما میدانيم که شما از اتاق فکر وارد اتاق عمل شدهايد.
اگر اين دو نکته استراتژيک و بسيار اساسی را کنار هم بگذاريم ديگر رسيدن به اين نتيجهگيری بسيار ساده است که جريان مقابل دولت، زر و زور و تزوير را يک جا متمرکز کرده است و مرکز فساد اقتصادی و مالی نيز در همين نقطه است.
اين آشنايی و وقوف نشان میدهد که حسن روحانی با سوابق ديرينه امنيتی و دولتمردیاش بسيار بيشتر از محمد خاتمی با سوابق فرهنگی و وزارت ارشادیاش از پشت صحنه آگاه است و آگاهی او با آگاهی کروبی مقاوم اينک همسان و همسو است. کروبی شجاع البته علاوه بر اين به عملکرد تخريبی و ضدقانونی و ضدملی اين نقطه متمرکز در برخی از انتخاباتها نيز اشاره کرد و اشارات و تصريحاتی نيز در مورد دخالت افراد بيت رهبر با ذکر اسم و عنوان داشت.
حال در رابطه با اين صورت مسئله چند نکته قابل توجه خواهد بود:
نسبت رهبر و بيت اش با اتاق فکر و عمل و فساد افراطيون
نسبت آیت الله علی خامنه ای،رهبر جمهوری اسلامی، با جريانی که پول و رسانه و اسلحه و اطلاعات را در خود متمرکز کرده است بسيار کليدی و مهم است. آيا رهبر بیاطلاع است؟ آيا رهبر خود پشت صحنه همه اين اعمال و کردار است؟ آيا رهبر نيز خود در برابر آنها دستبسته و ناتوان است؟ و يا واقعيت؛ ترکيبی از اين سه احتمال است؟
در اين باره بيشتر و مفصلتر بايد بحث کرد. اما فرمانهای «کش ندهيد» در امور مالی و فساد اقتصادی و دفاع تمام قد از تقلب و تخلف انتخاباتی ۸۸ و به بحران کشاندن نظام جمهوری اسلامی در اين باره فرضيه دوم را قویتر میکند. در خبر سحامنيوز در باره کارهای اطلاعاتی و جنگ روانی که افراطيون سپاه عليه دولت روحانی انجام میدهند و گويا روحانی به صورت مکتوب و مستند اين رفتار و عاملان آن را به رهبر معرفی کرده؛ آمده است که رهبر در پاسخ وی گفته است آنها از من حرفشنوی ندارند.
در صورت حمل به صحت اين جمله رهبر، فرضيه سوم قویتر میشود، اما عملکرد و روحيه رهبر از يک سو و قدرت متمرکز و حقوقی و حقيقی وی بيشتر اين احتمال را قوی و شايد تبديل به فرض نزديک به يقين میکند که رهبر طبق روحيه و رويهای که بارها تکرار شده است به نحوی سعی میکند خرج خود را در ظاهر از برخی اعمال پشت صحنهای که آشکارا قابل دفاع نيست جدا کند.
هاشمی رفسنجانی بيشتر از بقيه با اين رفتار و روحيه رهبر در رابطه با جريانهايی که با بودجه های عظيم سالهاست کمر به تخريب هاشمی بستهاند، آشناست. حمله در انظار عمومی و به زندان انداختن فرزندان هاشمی توسط دو نيرويی که يا سرنخشان به بيت وصل است و يا رئيس قوهاش اساسا منصوب رهبر است، هر فرض ديگری را کمرنگ میکند.
اما در هر حال چه رهبر بیاطلاع باشد (که ممکن است نه در اساس و کليات، بلکه در برخی اجزاء و حاشيهها هم چنين باشد) و چه کارها از دست وی خارج هم شده باشد (که باز ممکن است در برخی حاشيهها و اجزاء و نه خط و خطوط کلی و رفتارهای اساسی مرتبط با سياست داخلی يا خارجی حکومت چنين باشد) و چه خود رهبر حامی – مويد اين اعمال باشد (که مستندات فراوانی برای آن وجود دارد)؛ اينک دولت روحانی و يا هيچ نيروی سياسی و مدنی ديگری وجود ندارد که در توازن قوای موجود سياسی بتواند مستقيما با رهبر مقابله کرده و وی را به عقب براند.
(البته حساب حرکتهای آگاهیبخش برای نتيجهدهیهای ميانمدت و درازمدت جداست). بنابراين تنها راهی که در برابر روحانی باقی میماند اين است که سعی کند فضايی ايجاد شود که رهبر نتواند علنا از اين مافيای سياسی، اقتصادی، رسانهای حمايت کند و گاه حتی او را عملا بدان وادار کند که ترمز برخی پيشرویها و تندرویهای آنها را به خاطر فشارافکار عمومی و مصلحت شخص رهبر و نيز فشار نيروی اجتماعی و يا مصالح بينالمللی حکومت بگيرد.
به طور خلاصه؛ نتيجه عملی اين تحليل اين است که رئيس جمهور و دولت بايد از يک سو مرتب با رهبر در اين مورد مراوده داشته و فضای سنگينی عليه مافيای سياسی و اقتصادی ايجاد کنند. به خصوص آن که رهبر خود به ظاهر مدعی همسويی و همراهی در مبارزه با فساد است. و از سوی ديگر بايد با روشنگری مداوم و مستمر، افکار عمومی را پشت سر خود بسيج کنند.
مردم؛ چه ناراضيان سياسی و چه انبوه بسيار چشمگيرتر ناراضيان اقتصادی؛ هر دو، درباره فساد اقتصادی حساسيت دارند و خبرهايش را با بالاترين درجه کنجکاوی دنبال و در گفت و گوهای روزانهشان با يکديگر تبادل میکنند. دفاع افراطيون از سرکوب سياسی با بهانه قرار دادن دشمن و فتنه و ...؛ و يا سرکوب فرهنگی با دستاويز قرار دادن جزم های سنتی مذهبی و اخلاقی و غيرت و...؛ بسيار سادهتر از ورود جانبدارانه به نفع مافيای اقتصادی، در بحثهای اقتصادی است، آن هم در جامعهای که شديدا دچار بيکاری و فقر و فاصلههای طبقاتی و تبعيض و فساد است.
حرف زدن و تکهپرانی يا برنامهريزی و عمل؟
هر قدر گفتار درمانی در معضلات سياسی و فرهنگی میتواند آموزنده و مفيد و حتی برای بدنه سنتی مذهبی جامعه و عناصر صادقتر بدنه حکومت موثر باشد، در مبارزه با فساد اقتصادی و اطلاعاتی و امنيتی مضر است. تکهپرانی و شعار دادن عليه مافيای اقتصادی باعث آگاه و هوشيار شدناش میشود، هم چنين آن را برای مقابله رسانهای و تخريب عملی علنی و غيرعلنی تحريک میکند.
تکهپرانی و حتی رجزخوانی عليه مافياهای سياسی و اقتصادی موقعی اثرگذار است و حتی میتواند باعث هراس و عقبنشينی آن شود که همراه با اقدامات عملی باشد. اين اقدامات میتواند از جمله روشنگری مستمر و طرح جزئيات مشکلات با افکار عمومی باشد که هم شاکله اين مافيا را از سايه به آفتاب میآورد و هم باعث آبروريزی و مشروعيتزدايی از آنها و کند شدن سلاحهای تزويری رسانهایشان در ديگر موارد و مواقع میشود. اما دولت روحانی متأسفانه به جز تکهپرانیهای گاه و بيگاه که گويی بيشتر دارد به طرف مقابل هشدار و انذار میدهد و يا میخواهد بگويد که ما از اعمال شما باخبريم، چيز بيشتری با افکار عمومی در ميان نمیگذارد. گويا مخاطب خود آنهايند نه مردم.
اين رويکرد هر چند در مقطع طرح اين تکهپرانیها به نفع دولت است و مردم را نيز به همدلی و همراهی میکشاند اما به علت بیبرنامگی و عدم عمق و استمرار عملی آن در ميان مدت به ضرر دولت تمام خواهد شد.
برخورد اقتصادی ميسرتر و موثرتر از برخورد سياسی است
نقطه ضعف راست افراطی در منافع اقتصادی آن است. تخصيص بودجه و قراردادهای دولتی دو عرصه اصلی ارتباط دولت با اين حوزه يعنی منافع اقتصادی راست افراطی است.
در لايحه بودجه ارائه شده توسط دولت به مجلس، عليرغم انقباضی بودن شديد آن، اما متأسفانه بودجه ارگانهای نظامی مثلا حدود سی درصد بيشتر از بودجه سال گذشته آنهاست. اين دومين رديف از رديفهايی است که افزايش محسوسی داشتهاند (رديف اول متعلق به بودجه مربوط به امور بهداشتی است که از اقدامات بسيار مثبت و راهگشای دولت است که بايد با برنامهريزی کارشناسانه و واقعگرايانه بتواند استمرار داشته باشد).
افزايش بودجه نهادهای نزديک به راست افراطی (در حوزههای مختلف سياسی، نظامی، فرهنگی، رسانهای و...) نوعی تعارض بين تکهپرانیهای رئيس دولت با بذل و بخشش بودجه ای که از اموال بيتالمال به آنها صورت میگيرد را نشان میدهد.
برخی دلايل اقتصادی که برای اين افزايش بودجه ذکر میشود؛ مانند تأمين نيازهای مالی اين نهادها؛ با درصد افزايش بودجهشان تطابق ندارد و بيشتر يک امر سياسی است تا اقتصادی. ضمن آن که به لحاظ سياسی هم دولت نبايد به آنها باج مالی بدهد و مهمتر آن که از قضا دولت بايد آنها را تحت فشار مالی وادار به عقبنشينی سياسی به مواضع و شرح وظايف قانونیشان کند.
در مورد عرصه دوم يعنی قراردادهای دولتی نيز خبرهای ضدونقيضی به گوش میرسد . از جمله اين که برخی وزارتخانهها با سپاه و نظاير آن ديگر قرارداد نمیبندند.
هر چند اين شنيدهها با رفتار بودجهنويسی دولت متعارض به نظر میرسد، اما در صورت صحت؛ يک گام بسيار مثبت برای عقب راندن راست افراطی به جايگاه در اقليت سياسیشان در جامعه ايران و در مورد سپاه به شرح وظايف قانونیاش میباشد. شايد برخورد دولت و به خصوص شخص رئيسجمهور با اتاق فکر راست افراطی بتواند تنها در حد برخورد لفظی باشد، اما برخورد با اتاق عمل آنها در مرحله اول و پيش از هر اقدام ديگری مستلزم تحت اختيار گرفتن وزارت اطلاعات در دست دولت است. تاکنون قرائن مختلفی عکس اين واقعيت را نشان میدهد.
بدون به کارگيری ابزارهای قانونی، لابیها و گفت و گوهای مستمر سياسی در بالا و به خصوص ارتباط فعال و مستمر با افکار عمومی؛ تکهپرانی عليه افراطيونی که نشان دادهاند در صحنه رقابت سياسی بسيار بیرحم و بیاصولاند جز يک رجزخوانی بیپشتوانه و هوشيار و تحريک کننده طرف مقابل نخواهد بود.
همان گونه که آتش بس يکجانبه روحانی با طرف مقابل و سعی در به وحدت خواندن آنها و اولويتدهی به مشکلات اساسی کشور بینتيجه بود، و تعامل او با مجلس و طيف ميانهرواش نيز به شکست انجاميد؛ تکهپرانی و رجزخوانی او هم نتيجه عملی چندانی در پی نخواهد داشت.
رئيسجمهور در رابطه با اين خطر عظيم مسئول است. او يک بار گفت حاضر است جاناش را هم بر سر اين پيماناش بگذارد. شايد جان لازم نباشد، اما هوشياری و عزم و اراده لازم است.
روحانی اينک در يک قدمی ريشه بخش عمده ای از مشکلات کشور ايستاده است. اما قدم بعدی او چيست؟ تکه پرانی و رجزخوانی گهگاهی يا اقدامات عملی به خصوص با تنگ کردن تنفس گاه حياتی فساد و سرکوب در بنيان های اقتصادی و مالی اش؟
چرت صبحگاهی کروبی، آگاهی قبلی او از عملکرد اين مافيا را بیاثر کرد. آنها کردند، آنچه میخواستند. چرت مديريتی روحانی نيز عليرغم آگاهی بيشتر و دقيقتر او، سرانجام ديگری برای کشور و مردم نخواهد داشت.
---------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.