آيتالله منتظری در گذشت. او از جمله روحانيون سرشناس سياسی مخالف رژیم شاه بود. پس از انقلاب ایران و از اواسط دهه ۶۰ این مرجع تقلید به انتقاد از شکنجه و اعدام مخالفان سياسی در جمهوری اسلامی پرداخت و به یکی از منتقدان جدی و سرسخت هیئت حاکمه جمهوری اسلامی مبدل شد. انتقادهای او از نحوه حکومت ایران تا آخرین لحظات زندگی او ادامه داشت.
گزارشها حاکی است که برخی از مراجع تقلید از جمله موسوی اردبیلی، شبیری زنجانی، یوسف صانعی، صافی گلپایگانی، بیات زنجانی، ابراهیم امینی و محمدعلی گرامی با حضور در بیت آیتالله منتظری نسبت به شخصیت وی ادای احترام کردهاند.
محمدجواد اکبرین، تحلیلگر سیاسی در لبنان در باره آیتالله منتظری به رادیو فردا میگوید: درباره جايگاه فقهی آيتالله منتظری اشاره به دونکته ما را از ساير توضيحات بینياز میکند، نکته اول اين که ايشان قبل از اعلام مرجعيت آيت الله خمينی بعد از سال ۴۰، مجتهد مسلم بودند.
آيت الله منتظری از شاگردان آيتالله بروجردی بود که قبل از سال ۴۰ مرجع تقليد مطلق جامعه شيعی بودند و غير از آقای بروجردی مرجع تقليد ديگری مطرح نبود. به گواهی آيتالله بروجردی، آيتالله منتظری مجتهد مسلم بود و آرای استاد خود را تدوين کرد. آيتالله منتظری بعداً در مباحث علمی مرحوم آيتالله خمينی هم شرکت کرد و از شاگردان برجسته ايشان بود. مهم اين است که آيتالله منتظری مجتهد جديد نيست و نزديک به نيم قرن است که ايشان مجتهد مسلم است.
نکته دوم اين که اکثريت مراجع تقليد کنونی از شاگردان آيت الله منتظری بودند و تمام روحانيون برجسته نظام جمهوری اسلامی افتخار شاگردی ايشان را داشتند، ولی بعدها معادلات سياسی باعث شد حرمت استاد را فراموش کنند و حتی جايی نگويند که شاگرد آيتالله منتظری بودهاند. اين مسئله از بدیهای روزگار ما و مقوله سياست است.
گويا آيتالله خامنهای هم جزو شاگردان آيتالله منتظری بودند؟
بله، ايشان هم يک مقطعی نزد آيت الله منتظری شاگردی کرد و بعدها در دهه ۶۰ زمانی که مباحث جنجال برانگيزی مانند موسيقی و غيره مطرح شد، آيت الله خامنه ای برای اعلام اين بحث که بايد مقوله موسيقی را آسان گرفت و اين قدر سختگيری نکرد، در جلسه ای در قم اشاره کرد که او در اين زمينه به فتوای آيت الله منتظری عمل میکند. يعنی آقای خامنهای در بعضی از زمينههای فقهی نه تنها شاگرد بلکه مقلد آيت الله منتظری بود.
شما رفتار آيت الله منتظری در عرصه سياست، از ۳۰ سال پيش هنگام تأسيس جمهوری اسلامی تا زمان درگذشت او را چگونه ارزيابی میکنيد؟
برداشت شخصی من اين است که مهمترين و برجستهترين نظريه فقهی آيتالله منتظری نظريه ولايت فقيه و حکومت اسلامی بود، با اين تبصره که ۳۰ سال پيش آيتالله منتظری به صورت افقی اين نظريه را مطرح کرد و بعد از ۳۰ سال به صورت عمودی به اين نتيجه رسيد که بايد اين نظريه را پالايش کرد.
يعنی ايشان به لحاظ مقدمات دينی و فقهی به نظريه ولايت فقيه رسيد، اما بعد از ۳۰ سال وقتی نتايج آن مقدمات را ارزيابی کرد به اين نتيجه رسيد که بايد اين نظريه پالايش شود. البته ايشان حتی در مقدمات نظريه ولايت فقيه قايل به شرط عدالت برای حکومت و ولايت بود و اعتقاد داشت وقتی ولی فقيه از شرط عدالت به دليل ظلم بر مردم ساقط میشود، ديگر حق ادامه بقاء در اين جايگاه را ندارد.
جايگاه آيتالله منتظری را به ويژه در شش ماهی که از آغاز جنبش سبز میگذرد، چگونه ارزيابی میکنيد؟
اکثريت مردم ايران و متن جنبش سبز همان طور که از رهبران آن پيدا است متنی دينی، معنوی و مذهبی است. اگر چنين مقدمهای را بپذيريم جايگاه يک رهبر دينی در اين جنبش جايگاه بسيار مهمی است، منظور من مشخصاً رهبر دينی است نه رهبر سياسی.
يعنی قرار نبوده و نيست کسی مانند مرحوم آيت الله منتظری رهبری سياسی اين حرکت را به عهده گيرد، بلکه سخن گفتن از جايگاه اسلام با قرائت عادلانه و انسانی کار مهمی است که ما در جنبش سبز-به دليل دينی بودن اکثريت ترکيب اين جنبش- به آن نياز داشتيم. اين نکتهای است که آيتالله منتظری با توانايی از پس آن برآمد و با اقتدار از قرائت انسانی، اخلاقی و عادلانه از اسلام دفاع کرد و با صدای بلند در پيامها، سخنرانی ومصاحبههای مختلف اعلام کرد که می توان مسلمان زيست، جامعهای اسلامی داشت، اما انسانی و اخلاقی عمل کرد و جنايت را تئوريزه و اسلاميزه نکرده و فقه را به پای رفتار ناعادلانه حاکمان هزينه نکرد.
گزارشها حاکی است که برخی از مراجع تقلید از جمله موسوی اردبیلی، شبیری زنجانی، یوسف صانعی، صافی گلپایگانی، بیات زنجانی، ابراهیم امینی و محمدعلی گرامی با حضور در بیت آیتالله منتظری نسبت به شخصیت وی ادای احترام کردهاند.
محمدجواد اکبرین، تحلیلگر سیاسی در لبنان در باره آیتالله منتظری به رادیو فردا میگوید: درباره جايگاه فقهی آيتالله منتظری اشاره به دونکته ما را از ساير توضيحات بینياز میکند، نکته اول اين که ايشان قبل از اعلام مرجعيت آيت الله خمينی بعد از سال ۴۰، مجتهد مسلم بودند.
آيت الله منتظری از شاگردان آيتالله بروجردی بود که قبل از سال ۴۰ مرجع تقليد مطلق جامعه شيعی بودند و غير از آقای بروجردی مرجع تقليد ديگری مطرح نبود. به گواهی آيتالله بروجردی، آيتالله منتظری مجتهد مسلم بود و آرای استاد خود را تدوين کرد. آيتالله منتظری بعداً در مباحث علمی مرحوم آيتالله خمينی هم شرکت کرد و از شاگردان برجسته ايشان بود. مهم اين است که آيتالله منتظری مجتهد جديد نيست و نزديک به نيم قرن است که ايشان مجتهد مسلم است.
نکته دوم اين که اکثريت مراجع تقليد کنونی از شاگردان آيت الله منتظری بودند و تمام روحانيون برجسته نظام جمهوری اسلامی افتخار شاگردی ايشان را داشتند، ولی بعدها معادلات سياسی باعث شد حرمت استاد را فراموش کنند و حتی جايی نگويند که شاگرد آيتالله منتظری بودهاند. اين مسئله از بدیهای روزگار ما و مقوله سياست است.
گويا آيتالله خامنهای هم جزو شاگردان آيتالله منتظری بودند؟
«اکثريت مراجع تقليد کنونی از شاگردان آيت الله منتظری بودند و تمام روحانيون برجسته نظام جمهوری اسلامی افتخار شاگردی ايشان را داشتند، ولی بعدها معادلات سياسی باعث شد حرمت استاد را فراموش کنند و حتی جايی نگويند که شاگرد آيتالله منتظری بودهاند.»
شما رفتار آيت الله منتظری در عرصه سياست، از ۳۰ سال پيش هنگام تأسيس جمهوری اسلامی تا زمان درگذشت او را چگونه ارزيابی میکنيد؟
برداشت شخصی من اين است که مهمترين و برجستهترين نظريه فقهی آيتالله منتظری نظريه ولايت فقيه و حکومت اسلامی بود، با اين تبصره که ۳۰ سال پيش آيتالله منتظری به صورت افقی اين نظريه را مطرح کرد و بعد از ۳۰ سال به صورت عمودی به اين نتيجه رسيد که بايد اين نظريه را پالايش کرد.
يعنی ايشان به لحاظ مقدمات دينی و فقهی به نظريه ولايت فقيه رسيد، اما بعد از ۳۰ سال وقتی نتايج آن مقدمات را ارزيابی کرد به اين نتيجه رسيد که بايد اين نظريه پالايش شود. البته ايشان حتی در مقدمات نظريه ولايت فقيه قايل به شرط عدالت برای حکومت و ولايت بود و اعتقاد داشت وقتی ولی فقيه از شرط عدالت به دليل ظلم بر مردم ساقط میشود، ديگر حق ادامه بقاء در اين جايگاه را ندارد.
جايگاه آيتالله منتظری را به ويژه در شش ماهی که از آغاز جنبش سبز میگذرد، چگونه ارزيابی میکنيد؟
اکثريت مردم ايران و متن جنبش سبز همان طور که از رهبران آن پيدا است متنی دينی، معنوی و مذهبی است. اگر چنين مقدمهای را بپذيريم جايگاه يک رهبر دينی در اين جنبش جايگاه بسيار مهمی است، منظور من مشخصاً رهبر دينی است نه رهبر سياسی.
يعنی قرار نبوده و نيست کسی مانند مرحوم آيت الله منتظری رهبری سياسی اين حرکت را به عهده گيرد، بلکه سخن گفتن از جايگاه اسلام با قرائت عادلانه و انسانی کار مهمی است که ما در جنبش سبز-به دليل دينی بودن اکثريت ترکيب اين جنبش- به آن نياز داشتيم. اين نکتهای است که آيتالله منتظری با توانايی از پس آن برآمد و با اقتدار از قرائت انسانی، اخلاقی و عادلانه از اسلام دفاع کرد و با صدای بلند در پيامها، سخنرانی ومصاحبههای مختلف اعلام کرد که می توان مسلمان زيست، جامعهای اسلامی داشت، اما انسانی و اخلاقی عمل کرد و جنايت را تئوريزه و اسلاميزه نکرده و فقه را به پای رفتار ناعادلانه حاکمان هزينه نکرد.