رخشان بنی اعتماد، کارگردان صاحب نام، اخیرا جایزه «هنری لانگلوا»، پدر «سینما تک» فرانسه را به خاطر مجموعه آثار سینمایی اش دریافت کرد. او هنگام دریافت این جایزه معتبر، آن را به مادران داغدار ایران تقدیم کرد.
مستند «ما نیمی از مردم ایران هستیم» از رخشان بنی اعتماد، در فستیوال فیلم لانگلوا بسیار مورد توجه منتقدان و داوران این جشنواره قرار گرفت. این فیلم در آستانه انتخابات پر مساله ایران در خرداد ماه گذشته ساخته و منتشر شد. من همان روزها با رخشان بنی اعتماد گفتوگوی نسبتا مفصلی کردم که بخش کوتاهی از آن در «مجله هنر و فرهنگ» رادیو فردا پخش شد وبخشی دیگراز آن امکان پخش نیافت. حضور خانم بنی اعتماد در فرانسه ، دریافت این جایزه معتبر، و بخصوص توجه منتقدان و کارشناسان سینمایی به مستند «ما نیمی از مردم ایران هستیم» ،فرصت مناسبی است تا بخش کوتاهی از این مصاحبه را درباره آخرین ساخته خانم بنی اعتماد از زبان خودش بشنویم.
خانم بنی اعتماد با توجه به اینکه معمولا شما مسایل اجتماعی مورد علاقه تان را در قالب سینمای داستانگو می سازید،چطور شد که تصمیم گرفتید این بار مستندی با سوژه مطالبات اجتماعی زنان ایران بسازید؟
رخشان بنی اعتماد: من از یکسال پیش تحقیقی روی مسئله مطالبات زنان را آغاز کردم . طبیعتا موضوع برایم موضوعی ناشناخته نبود ولی زمانی که به وقت انتخابات رسیدیم و اتفاقات پس از آن، باعث شد که فعالین حقوق زنان گرد هم جمع شوند و با عقاید مختلف و بعضا حتی متضاد، با وجوه اشتراک مطالبات زنان در فضای انتخاباتی سعی کردند که این مطالبات را به نوعی مطرح کنند.
آنان سعی کردند که این مسائل بسیار جدی در کنار دیگر مسائل جامعه به حاشیه رانده نشود و کم رنگ نشود. به همین دلیل هم فکر کردم این زمان، بهترین زمان برای ساختن فیلمی بود که از یک سال پیش در صدد ساخت آن بودم.
سعی ام از همان ابتدا بر این بود که قبل از انتخابات این فیلم ساخته و پخش شود. که با یک برنامه ریزی بسیار فشرده و یک گروه کاری کوچک فوق العاده که از جان مایه گذاشتند توانستیم این فیلم را تمام کنیم و فیلم را تکثیر کردیم.
من تکثیر و توزیع فیلم را از جانب خودم که تهیه کننده آن بودم بلامانع اعلام کردم تا هر کسی که نسخه ای از فیلم به دستش می رسد آزادانه آن را کپی و تکثیر کند.
خوشبختانه به طرز غریبی نسخه های این فیلم در تهران و شهرستان ها و سایر مجامع تکثیر شد. در مجامع خصوصی و چند دانشگاه به نمایش درآمد.
فکر می کنم اگر فرصت و زمان کافی داشتم تا این فیلم را طبق روال حرفه ای تکثیر و توزیع می کردم هم باز شانس این را پیدا نمی کرد که با این وسعتی که امروز منتشر شده است ، پخش شود.
شما در واقع می توانستید از خیلی شیوه ها برای ساخت این مستند استفاده کنید. مثلا اینکه دوربین تان را ببرید بین زنان و مشکلات آنها در کوچه و خیابان و کارگاه ها و مزارع و این گونه حرفتان را بزنید. با این حال ترجیح دادید که بخش بیشتر تمرکز این مستند را برحرفها و حضور فعالان حقوق زنان در ایران متمرکز کرده، آنها را جلوی دوربین تان بنشانید و از مشکلات زنان از زبان این گروه خاص با مخاطبانتان حرف بزنید؟ این ترجیح شما به چه دلیل بود؟
دقیقا تصمیم داشتم این مطالبات را به این شکل مطرح کنم. مسئله اصلی این است که همیشه طرح مطالبات زنان از سوی فعالان حقوق زنان با چوب غربزدگی، جدا بودن از بطن جامعه و حرف های لوکس و شیک به حیطه ممنوعه رانده می شد.
به همین دلیل این حرف ها هیچ وقت انعکاس عمومی نمی توانست پیدا کند. و فعالان زن برای پیدا کردن تریبونی برای طرح این موضوعات، همیشه در مضیقه فوق العاده ای بوده و هستند.
اتفاقی که افتاد این بود که من در این فیلم می خواستم نشان بدهم که این مطالبات واقعا جدا از آن سر وته افراط و تفریطی که ممکن است در هر جریان وجود داشته باشد، در بین زنان مذهبی و چه غیر مذهبی وجوه مشترکی دارند که این وجوه مشترک نشان می دهد که این مطالبات برگرفته از بطن جامعه است و به همین دلیل هم مصداقی از دل خود جامعه را در این فیلم به نمایش گذاشتم.
من می خواستم شکل نظام یافته این مطالبات را که بعد از این هم می تواند از طریق فعالان حقوق زن به صورت یک جریان پیگیری شود را در این فیلم و از این طریق مطرح کنم.
مستند «ما نیمی از مردم ایران هستیم» از رخشان بنی اعتماد، در فستیوال فیلم لانگلوا بسیار مورد توجه منتقدان و داوران این جشنواره قرار گرفت. این فیلم در آستانه انتخابات پر مساله ایران در خرداد ماه گذشته ساخته و منتشر شد. من همان روزها با رخشان بنی اعتماد گفتوگوی نسبتا مفصلی کردم که بخش کوتاهی از آن در «مجله هنر و فرهنگ» رادیو فردا پخش شد وبخشی دیگراز آن امکان پخش نیافت. حضور خانم بنی اعتماد در فرانسه ، دریافت این جایزه معتبر، و بخصوص توجه منتقدان و کارشناسان سینمایی به مستند «ما نیمی از مردم ایران هستیم» ،فرصت مناسبی است تا بخش کوتاهی از این مصاحبه را درباره آخرین ساخته خانم بنی اعتماد از زبان خودش بشنویم.
خانم بنی اعتماد با توجه به اینکه معمولا شما مسایل اجتماعی مورد علاقه تان را در قالب سینمای داستانگو می سازید،چطور شد که تصمیم گرفتید این بار مستندی با سوژه مطالبات اجتماعی زنان ایران بسازید؟
رخشان بنی اعتماد: من از یکسال پیش تحقیقی روی مسئله مطالبات زنان را آغاز کردم . طبیعتا موضوع برایم موضوعی ناشناخته نبود ولی زمانی که به وقت انتخابات رسیدیم و اتفاقات پس از آن، باعث شد که فعالین حقوق زنان گرد هم جمع شوند و با عقاید مختلف و بعضا حتی متضاد، با وجوه اشتراک مطالبات زنان در فضای انتخاباتی سعی کردند که این مطالبات را به نوعی مطرح کنند.
آنان سعی کردند که این مسائل بسیار جدی در کنار دیگر مسائل جامعه به حاشیه رانده نشود و کم رنگ نشود. به همین دلیل هم فکر کردم این زمان، بهترین زمان برای ساختن فیلمی بود که از یک سال پیش در صدد ساخت آن بودم.
سعی ام از همان ابتدا بر این بود که قبل از انتخابات این فیلم ساخته و پخش شود. که با یک برنامه ریزی بسیار فشرده و یک گروه کاری کوچک فوق العاده که از جان مایه گذاشتند توانستیم این فیلم را تمام کنیم و فیلم را تکثیر کردیم.
من تکثیر و توزیع فیلم را از جانب خودم که تهیه کننده آن بودم بلامانع اعلام کردم تا هر کسی که نسخه ای از فیلم به دستش می رسد آزادانه آن را کپی و تکثیر کند.
خوشبختانه به طرز غریبی نسخه های این فیلم در تهران و شهرستان ها و سایر مجامع تکثیر شد. در مجامع خصوصی و چند دانشگاه به نمایش درآمد.
فکر می کنم اگر فرصت و زمان کافی داشتم تا این فیلم را طبق روال حرفه ای تکثیر و توزیع می کردم هم باز شانس این را پیدا نمی کرد که با این وسعتی که امروز منتشر شده است ، پخش شود.
شما در واقع می توانستید از خیلی شیوه ها برای ساخت این مستند استفاده کنید. مثلا اینکه دوربین تان را ببرید بین زنان و مشکلات آنها در کوچه و خیابان و کارگاه ها و مزارع و این گونه حرفتان را بزنید. با این حال ترجیح دادید که بخش بیشتر تمرکز این مستند را برحرفها و حضور فعالان حقوق زنان در ایران متمرکز کرده، آنها را جلوی دوربین تان بنشانید و از مشکلات زنان از زبان این گروه خاص با مخاطبانتان حرف بزنید؟ این ترجیح شما به چه دلیل بود؟
دقیقا تصمیم داشتم این مطالبات را به این شکل مطرح کنم. مسئله اصلی این است که همیشه طرح مطالبات زنان از سوی فعالان حقوق زنان با چوب غربزدگی، جدا بودن از بطن جامعه و حرف های لوکس و شیک به حیطه ممنوعه رانده می شد.
به همین دلیل این حرف ها هیچ وقت انعکاس عمومی نمی توانست پیدا کند. و فعالان زن برای پیدا کردن تریبونی برای طرح این موضوعات، همیشه در مضیقه فوق العاده ای بوده و هستند.
اتفاقی که افتاد این بود که من در این فیلم می خواستم نشان بدهم که این مطالبات واقعا جدا از آن سر وته افراط و تفریطی که ممکن است در هر جریان وجود داشته باشد، در بین زنان مذهبی و چه غیر مذهبی وجوه مشترکی دارند که این وجوه مشترک نشان می دهد که این مطالبات برگرفته از بطن جامعه است و به همین دلیل هم مصداقی از دل خود جامعه را در این فیلم به نمایش گذاشتم.
من می خواستم شکل نظام یافته این مطالبات را که بعد از این هم می تواند از طریق فعالان حقوق زن به صورت یک جریان پیگیری شود را در این فیلم و از این طریق مطرح کنم.