لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۵:۱۰

بحران اقتصادی و تضاد در نظام سرمایه داری


تظاهرات علیه سرمایه‌داری در بریتانیا
تظاهرات علیه سرمایه‌داری در بریتانیا
«در محل کار به ما گفته می‌شود که باید انضباط و احساس مسئولیت داشته باشیم ولی در عرصه‌های دیگر بی‌خیال و خودخواه؛ ما به یک مدل اجتماعی و رفتاری با دوام و کارآمد نیاز داریم.»



تیموتی گارتن اش:
متولد سال ۱۹۵۵. نویسنده، تحلیلگر و مورخ بریتانیایی. متخصص تاریخ اروپا -به طور عمده- پس از سال ۱۹۴۵ و استاد دانشگاه آکسفورد در رشته مطالعات اروپایی.
تا همینک از تیموتی گارتن اش، هشت کتاب منتشر شده است. دولت‌های آلمان، جمهوری چک و لهستان به او نشان ملی داده‌اند. او برنده جوایز مختلفی از جمله جایزه جورج اورول نیز شده است.
روزنامه گاردین چاپ لندن در بخش دیدگاه‌های خود تحلیلی را منتشر کرده به قلم تیموتی گارتن اش، مورخ بریتانیایی و استاد دانشگاه آکسفور، که در آن نویسنده با برشمردن عناصر ذاتی نظام سرمایه داری که به بحران اقتصادی فعلی منجر شده است دیدگاه‌های خود را برای برون رفت از این وضعیت و تنظیم یک مدل اقتصادی – اجتماعی موثر و قابل اتکا تشریح می‌کند.

به اعتقاد نویسنده آنچه که باید از دل این بحران عمیق و بی‌سابقه بیرون آید مدل تازه‌ای از نظام متکی بر بازار اجتماعی است و این تحول علاوه بر تغییر روش درنظام سیاسی ومدیریت اقتصادی جامعه به تغییر جدی در رفتار و ایده آل‌های تک تک افراد بستگی دارد.

تیموتی گارتن اش معتقد است که بحران و رکود اقتصادی جاری ناقوس مرگ نظام سرمایه داری نیست چون این نظام ریشه دارتر و متنوع‌تر و در نتیجه قدرت انطباق و احیا بیشتری از نظام کمونیستی دارد که در پایان دهه ۱۹۸۰ سقوط کرد.

اما در میان الگوهای گوناگون نظام سرمایه داری نوع موسوم به الگوی انگلوساکسون که بر بازار آزاد بی مهار و نازلترین حد مقررات و کنترل اجتماعی متکی است بیش از همه از این بحران آسیب خواهد دید. به اعتقاد وی راه ایجاد تعادل و بنای نظمی با دوام پیروی از مدلی است که متفکران پس از جنگ جهانی دوم در آلمان آن را «مدل اقتصادی متکی بر بازار اجتماعی» توصیف می‌کردند.

براساس این نظام فعالیت‌های اقتصادی خصوصی با مشارکت و تعهد سهامداران و بر اساس کنترل داوطلبانه و مقرراتی مرکزی، ضمن حفظ خصوصیت اصلی خود یعنی عنصر بازار آزاد توجه ویژه‌ای به نیازهای عمومی جامعه و تمام شهروندان خواهد داشت.

به زبان دیگر مبنای تنظیم مناسبات در این بازار فقط عامل سودآوری بی‌مهار نخواهد بود. در عین حال در قرن بیست و یکم یک چنین سیستمی باید چالشهای جدید مثل مشکلات زیست محیطی و گرمایش زمین و معیارهای اخلاقی جهانشمول مثل مبارزه با فقر در جهان را نیز در نظر بگیرد.

عامل دیگری که این نویسنده و متفکر بریتانیایی به آن اشاره می‌کند تعادل منطقی‌تری بین عرصه جهانی و ملی فعالیت و مسئولیت‌های اقتصادی است. آن‌طور که رئیس بانک ملی انگلستان گفته بود «بانک‌ها و موسسات مالی بین‌المللی در دوران حیات و سودآوری جهانی عمل می‌کنند ولی وقتیکه رو به ورشکستگی می‌روند برای کمک دست به سوی دولت‌های ملی دراز می‌کنند».

در ادامه این تحلیل گارتن اش اشاره می‌کند که تغییرات عمیق در روش مدیریت اقتصادی و اجتماعی فقط یک بخش از تغییرات ضروری است و در کنار آن رفتار تک تک افراد و احساس مسئولیت آنها نسبت به دیگران، جامعه و کل جهان بايد تغییر کند. درست است که بخش اعظم بحران مالی فعلی محصول طمع و بی مسئولیتی بانکداران بوده ولی نگاه نادرست همه ما به نیازها و اولویت‌های فردی و اجتماعی نیز در خلق این بحران سهیم بوده است.

«برخلاف فلسفه قدیمی سرمایه‌داران که «سود آوری خود را با به خطر انداختن و ریسک سرمایه گذاری توجیه می‌کنند» این بار شهروندان عادی و مالیات‌دهندگان باید هزینه این ریسک‌ها را بپردازند.»
در بخش بعدی این تحلیل استاد دانشگاه آکسفورد به شیوه کار مدیران بانک‌ها و موسسات مالی و سودمحوری کار این موسسات به هر قیمت اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که مدیران و کارمندان ارشد موسسات مالی با خلق سیستم لرزان و گاه جعلی سهمی‌ از سود را به عنوان حقوق وپاداش خود تعیین کردند که در مقایسه با درآمد سایرین تفاوت‌های نجومی داشت.

اما نکته جالب این است که برخلاف فلسفه قدیمی سرمایه‌داران که «سود آوری خود را با به خطر انداختن و ریسک سرمایه گذاری توجیه می‌کنند» این بار شهروندان عادی و مالیات‌دهندگان باید هزینه این ریسک‌ها را بپردازند.

تیموتی گارتن اش سپس به خشم بسیاری از مردم از این وضعیت اشاره کرده و می‌نویسد که برخی معتقدند که برای فجایع مالی و بانکی شبیه به این باید جرائم و مجازات‌های سنگینی مقرر شود چون این فجایع مثل قتل و یا کشتار عمومی زندگی بسیاری از مردم عادی را ویران می‌کند. و یا گروه دیگری معتقدند که بخشی از ثروتی که بانکداران اندوخته‌اند باید به جامعه بازگردانده شود.

اما به اعتقاد نویسنده وضعیت فاجعه بار کنونی فقط محصول خطا و جرائم بانکداران و موسسات مالی نیست.
هر شهروند آمریکا و یا بریتانیا که با تکیه بر استقراض کم هزینه و یا افزایش کاذب بهای مستقلات در سال‌های اخیر ولخرجی کرده است با ریختن پول بیشتر به آسیاب این نظام فاجعه بار مسئولیت دارد. حتی ثروتمندان پنهانی چینی که ثروت اندوخته خود را به موسسات مالی غربی سرازیر کردند در این طمع ورزی کشورهای غربی سهیم‌اند.

مورخ بریتانیایی با نقل قول از دانشوران فلسفه سیاسی غرب به تناقض‌های فرهنگ سرمایه‌داری می‌پردازد که از نگاه آن‌ها در این نهفته است که «دینامیسم درونی نظام سرمایه‌داری بر دو جنبه متضاد زندگی شهروندان این نظام استوار است؛ این شهروندان به هنگام کار و تولید باید وقت شناس ، پر کار و منظم بوده و حتی به خاطر آیندگان از پاداش چشم‌پوشی کنند. اما در مقابل به هنگام مصرف نظام سرمایه داری از همین شهروندان معیارهای متضادی را می‌طلبد مثل زیاده خواهی ، خوش گذاری محض، خود خواهی و پیروی از فلسفه "دم غنیمت است"».

در پایان این تحلیل تیموتی گارتن اش، نتیجه می‌گیرد که مهم‌ترین راه برای تغییر این چرخه باطل در ذات الگوهای بی‌مهار نظام سرمایه‌داری این است که تعادل انسانی‌تری بین دو وجه هویت خود به عنوان تولیدکننده و مصرف‌کننده پیدا کنیم. در عین حال باید همین تعادل انسانی تر را بین قطب‌های دیگر مثل منافع ملی و ضرورت‌های زیست محیطی جهانی و یا تعادل بین جوامع فقیر و غنی نیز برقرار کنیم. همه این‌ها بخشی از آن الگویی است که به اعتقاد نویسنده «یک نظام با دوام، متکی بر بازار اجتماعی است».
XS
SM
MD
LG