در تاریخ رسانه اى ایران کمتر برنامه اى را مى توان سراغ گرفت که توانسته باشد به اندازه مجموعه برنامه "گلها"، نسل هایى از پى نسل را در ایران شیفته خود کند. برنامه اى که در طول عمر ۲۲ ساله اش هم از میان نسل جوان معاصرش طرفداران بی شمار داشته و هم نسل مسن تر را مجذوب خود کرده بود.
تکرار چنین موفقیتى آرزوى هر برنامه ساز رادیو و تلویزیونی است، آرزویى که داوود پیرنیا، موسس و همه کاره برنامه گل ها از نوروز ۱۳۳۵ به خوبى از پس آن برآمد.
پیرنیا حقوقدانی بازنشسته بود. او به اعتبار سوابق خانوادگى اش، اهل ادب و فرهنگ و موسیقى بود و برنامه گلها را از زمان پایه گذاری ،به مدت یازده سال -تا سال ۱۳۴۶- با نظارت و همت خودش تولید کرد.
برنامه اى که در عمر دو دهه ای اش صدها هنرمند ، شاعر ،نوازنده و خواننده را به ایرانیان معرفى کرد. پخش این برنامه اگر چه از سال ۱۳۵۷ متوقف شد اما طرفداران پایدار خودش را همچنان در قالب گروه هاى مختلف - رودرو یا اینترنتى- حفظ کرده است.
اما مهمترین مسئله براى پژوهشگران موسیقى ایرانى، دانشجویان موسیقى و عامه مردمى که به این برنامه علاقمندند این بوده که دسترسى به مجموعه این برنامه که گنجینه اى از بیش از دو دهه موسیقى ایران است براى همگان مقدور نیست. همین نیز همواره خللى در پژوهش هاى مرتبط با تاریخ موسیقى اصیل در ایران بوده است.
اما از عجایب روزگار است که از چند سال پیش،نه دانشگاه و نهادی رسمی و مسوول در درون کشور و یا فرضاً یکی از میلیونها ایرانی دلبسته این برنامه و یا حتی محققی از محققان مدعی ، بلکه این یک بانوی پژوهشگر آمریکایى بود که آستین همت بالا زد تا با همکارى دانشگاه سواز لندن، به جمع آورى آثار این مجموعه پراکنده و کمیاب و حتى گاه نایاب به شیوه ای پیراسته و روشمند بپردازد.و البته صرفا به دلیل شناخت و عشق شخصیاش به این موسیقی و با این هدف که کارى علمى و ماندگار براى موسیقى ایران انجام دهد.
او "جین لویسون" نام دارد ، امروز در دانشگاه هاى لندن تدریس مى کند و پیش از نوروز امسال نیز با همکارى بنیاد میراث ایران، یک آلبوم از صداى چهار خواننده زن برنامه گل ها نیز تهیه کرد و به طور رایگان در اختیار ایرانیان علاقهمند به موسیقى قرار داد. مهمان این شماره جنگ فرهنگی هنری رادیو فردا خانم لویسون است.
جین لویسون: ما (من و همسرم) در ایران در دانشگاه پهلوى شیراز درس مى خواندیم و از آنجا در رشته ادبیات فارغ التحصیل شدیم. زمانى که در آنجا درس مىخواندیم به طور مرتب با موزیک ایرانى در تماس بودیم و مخصوصاً مرتباً برنامه گلها را گوش مى دادیم و یک علاقه خاصى نسبت به موسیقى ایرانى در ما ایجاد شده بود.
ما در سال ۱۹۷۳ به ایران رفتیم و در سال ۱۹۷۴ وارد دانشگاه شدیم و تا زمان انقلاب در ایران باقى ماندیم.
بله. هم من و هم شوهرم.
ما هر دو در حوزه نقاشى و شعر هنرمند بودیم. وقتى با ترجمه انگلیسى اشعار حافظ و سعدى و مولانا برخورد کردیم متوجه شدیم که اشعار این شاعران داراى یک سرى پیام هاى استثنایى است. تصمیم گرفتیم به ایران برویم و فارسى را یاد بگیرم تا اشعار این شاعران را بى واسطه بخوانیم.
برنامه گلها یکى از عوامل اصلى این علاقه بود ولى ما در محیط ایرانى قرار گرفتیم. با موزیسینهاى ایرانى آشنا شدیم و رفت و آمد پیدا کردیم . هم جشن هنر در شیراز و هم اجراى کنسرت هایى که در حافظیه اجرا مى شد عوامل مهمى بودند. ما همسایه حافظیه بودیم و آن کنسرتها را از نزدیک مىدیدیم. با دانشجویان و اهالى موسیقى رفت و آمد پیدا کردیم و این گونه بود که به موسیقى ایرانى آشنا شدیم.
تقریباً از زمستان ۲۰۰۴ بود که متوجه شدم کسى تا به حال تغییرات و پژوهشهاى جدى و آکادمیکى نسبت به برنامه گلها انجام نداده است. هیج جا این برنامه به شکل یک جا جمع آورى نشده بود و هیچ تغییرات علمى درست و حسابى نسبت به آن اعمال نشده بود.
من با خودم فکر کردم حیف است. برنامهاى با این همه اهمیت و تأثیرگذار در فرهنگ ایرانى که باید تمام ایرانیان قدرش را بدانند گمنام مانده است. با بریتیش لایبررى تماس گرفتم. آنها گفتند که پروژهاى به نام «آرشیوهاى در خطر» دارند. با آنها صحبت کردم و گفتند که برنامه گلها، منبع مهمى است که باید جمع آورى و گردآورى شود.
آنها گفتند که شما جلو بروید ما شما را پشتیبانى و حمایت مى کنیم و این جور بود که این پروژه شروع شد.
من چند سال به ایران و اروپا و آمریکا سفر کردم. هر جا یک نفر را پیدا مى کردم که کلکسیونى از این برنامه داشت به آنجا مى رفتم و با وى صحبت مى کردم. منابع را با هم رد و بدل مى کردیم . تا بالاخره برنامهها همگى جمع آورى شد. و من آن را به آرشیو بریتیش لایبررى سپردم . هم اکنون هم در آنجا آرشیو کاملى از این برنامه وجود دارد.
اما من فکر کردم این کار کافى نیست. چون افرادى هستند که هرگز نمى توانند به آرشیو بریتیش لایبررى دسترسى داشته باشند. به این فکر افتادم که باید کارى کنم که این منبع در دسترس همه ایرانیان باشد.
من واقعاً فکر مىکنم این نیت خیر آقاى پیرنیا و عشق همه هنرمندانى که نسبت به فرهنگ و ادبیات ایران تعصب داشتند، در این ماجرا تأثیرگذار بود.
در این مدت با هر کسى برخورد مىکردم با محبت و همکارى و عشق و آغوش باز با من مواجه مى شد. از این لحاظ که کوشش بسیارى در این زمینه انجام دادم و شبهاى زیادى تا صبح بیدار بودم حرفى نیست. اما در برخورد با مردم و موسسات داخل و خارج ایران همیشه با جواب مثبت و روى خوش مواجه مىشدم و همه خوشحال بودند که این کار دارد انجام مىشود.
با توجه به دو دهه که این برنامه ساخته و پخش می شد تاثیر آن بر سلیقه و فرهنگ مخاطبان موسیقی ایرانی چه بود؟
این برنامه هم در عرصه ادبیات و هم در عرصه موسیقى تأثیر شگرفى داشت. زمانى پخش برنامه گلها شروع شد که ایران در روزهاى پس از جنگ جهانى دوم قرار داشت. ایران تحت نفوذ ملتهاى عرب، ترک، کرد، انگلیس و امریکا قرار داشت. جنبشهاى مختلفى وجود داشتند که در پى امور مدرن بودند.
موسیقى خارجى هم نفوذ بسیارى داشت و این امکان وجود داشت که در این راستا موسیقى اصیل ایرانى به کلى نابود شود.
در مقالههاى مختلفى که آقایان خالقى، تجویدى و معینى کرمانشاهى در آن روزها در مجلات منتشر مىکردند نیز این نگرانى به خوبى نشان داده مىشد.
از این جهت برنامه گلها در حفظ موسیقى اصیل ایرانى نقش مهمى را بازى کرد. بازخوانى آهنگهاى زمان قاجار مثل آثار درویش خان، عارف و شیدا باعث شد که این آثارى که ممکن بود به کلى فراموش شوند، دوباره یادآورى شوند. آقایان خالقى، تجویدى، و معروفى بودند که این آثار را از نو روى کنسرت تنظیم کردند و دوباره بازخوانى کردند.
برنامه گلها از لحاظ ایجاد احترام به هنرمندان نیز مؤثر بود. هنرمندان در ایران همیشه به علت وجود تعصبات مذهبى و فرهنگى در یک مرحله حذف قرار داشتند. اما بعد از پخش برنامه گلها، مردم هنرمندان و موسیقدانان را «هنرمند محترم» مىخواندند و نه «مطرب».
در آن زمان بیسوادى در ایران بیداد مى کرد. تنها وسیله ارتباط جمعى در ایران که مردم به آن دسترسى داشتند رادیو بود. معرفى اینهمه شاعر از گنجینه ادبیات ایران اقدام مهمى بود. ۵۶۰ شاعر در برنامه گلها معرفى شدند و این خدمت بزرگى در افزایش آگاهى ادبى مردم بود.
پخش برنامه گل ها چند شکل مختلف داشت. اولش برنامه «گل هاى جاویدان» پخش مى شد که برنامهاى سنگین و عرفانى بود. توضیحات مفصلى درباره یک شاعر یا یک موضوع با همراهى آواز و سلو و دکلمه پخش مىشد.
بعد متوجه شدند که ممکن است این برنامه سنگین ۴۵ دقیقه اى براى عموم مردم سنگین باشد. بعد از آن برنامه «گل هاى صحرایى» ساخته شد که خود آقاى پیرنیا در یک مصاحبه گفتند این برنامه را صرفا به خاطر خانم سیما بینا ساختند تا آهنگهاى فلکوریک ایرانى را که آقاى معیرى، معروفى و خالقى با تنظیم به روى ارکستر ساخته بودند با لهجههایى از سراسر ایران اجرا کنند.
بعد از آن برنامه «یک شاخه گل» ساخته شد که از ۱۵ دقیقه تا ۴۵ دقیقه پخش مىشد و چیز جالبى که در این برنامه قابل توجه بود معرفى ۶۷ شاعر زن از زمان سامانى تا معاصر بود. اما از سال ۷۲ بود که آقاى ابتهاج مسئولیت این برنامه را به عهده گرفت و اسم آن را هم «گلهاى تازه» گذاشت.
من تا آنجایى که مىتوانستم با هر کسى که برخوردم و دست اندر کار برنامه گلها بود مصاحبه کردم.
با آقایان معینى افشار، تجویدى، معینى کرمانشاهى، همایون خرم، شجریان و خانم پروین صالح، خانم سیما بینا، خانم اوفلیاپرتو، و حتى با بچههاى آقاى پیرنیا هم مصاحبه کردم. با خانم پژوهش، خانم فخرى نیکزاد و تمام کسانى که به آنها دسترسى داشتم یا در قید حیات بودند گفتوگو کردم.
موسیقى ایرانى در عرصه موسیقى جهانى بسیار مهم است. اما کمتر به آن توجه شده است. من فکر مىکنم با این کارى که داریم برنامه گلها را روى اینترنت به شکل قابل جستجو مىگذاریم کمک مىکند به این امر که محققان بتوانند با یک نگاه جدى با موسیقى ایرانى برخورد کنند.
الان منبعى به شکل آکادمیک و فریز شده وجود ندارد که یک دانشجوى موسیقى براى تحقیق به آن مراجعه کند. اما منابع بسیارى براى موسیقى هندى و چینى وجود دارد. این در حالى است که موسیقى ایرانى عمق خاصى دارد. مخصوصاً در ایجاد یک حالت عرفانى که در موسیقى سایر ملل کمتر دیده مىشود بسیار تواناست و لطافت خاصى دارد.
خیر. برنامه ما فقط در اختیار قرار دادن این فایل هاى صوتى به مردم نیست. این که کار سادهاى است و ممکن است هزار سایت دیگر هم بتوانند این خدمات را ارائه کنند.
کارى که ما مىکنیم ایجاد یک دیتابیس است که شما بتوانید از طریق این دیتابیس کار جستجو را انجام دهید. مثلاً تمام آهنگهایى را محجوبى نوشته و بنان خوانده است و مثلاً شعرش را معینى کرمانشاهى سروده است را با سرچ بتوان پیدا کرد. نتهاى ترانههایش را خواند و به صورت فایل صوتى هم آن را شنید و شعرش را هم در مقابل چشم بیننده بگذاریم.
بیوگرافى ۵۶۰ شاعر و ۲۴۰ اجرا کننده برنامه گلها را در اختیار مخاطب قرار مىدهیم و این منبع، یک منبع تحقیقاتى خواهد بود.
هم با حروف لاتین و هم با حروف فارسى قابلیت دسترسى خواهد داشت.
تا کنون دو سى دى در این مورد منتشر کردهام. یکى از آنها را دو سال پیش به همت دانشگاه سواز منتشر کردیم که شامل برنامههاى برگ سبز و گلهاى جاویدان مىشد که در واقع به نوعى، معرفى پروژه بود و دانشگاه مىخواست که در این سى دى از برنامههاى قدیمىتر استفاده شود.
اما امسال با همکارى بنیاد میراث ایران در لندن تصمیم گرفتیم یک سى دى با صداى چهار خواننده زن ایرانى به نامهاى سیما بینا، مرضیه، الهه، و هنگامه اخوان منتشر کنیم . سعى کردیم تمام آهنگهاى شاد و معروف این چهار خواننده را انتخاب کنیم و به ایرانیان تقدیم کردیم.
تکرار چنین موفقیتى آرزوى هر برنامه ساز رادیو و تلویزیونی است، آرزویى که داوود پیرنیا، موسس و همه کاره برنامه گل ها از نوروز ۱۳۳۵ به خوبى از پس آن برآمد.
پیرنیا حقوقدانی بازنشسته بود. او به اعتبار سوابق خانوادگى اش، اهل ادب و فرهنگ و موسیقى بود و برنامه گلها را از زمان پایه گذاری ،به مدت یازده سال -تا سال ۱۳۴۶- با نظارت و همت خودش تولید کرد.
برنامه اى که در عمر دو دهه ای اش صدها هنرمند ، شاعر ،نوازنده و خواننده را به ایرانیان معرفى کرد. پخش این برنامه اگر چه از سال ۱۳۵۷ متوقف شد اما طرفداران پایدار خودش را همچنان در قالب گروه هاى مختلف - رودرو یا اینترنتى- حفظ کرده است.
اما مهمترین مسئله براى پژوهشگران موسیقى ایرانى، دانشجویان موسیقى و عامه مردمى که به این برنامه علاقمندند این بوده که دسترسى به مجموعه این برنامه که گنجینه اى از بیش از دو دهه موسیقى ایران است براى همگان مقدور نیست. همین نیز همواره خللى در پژوهش هاى مرتبط با تاریخ موسیقى اصیل در ایران بوده است.
اما از عجایب روزگار است که از چند سال پیش،نه دانشگاه و نهادی رسمی و مسوول در درون کشور و یا فرضاً یکی از میلیونها ایرانی دلبسته این برنامه و یا حتی محققی از محققان مدعی ، بلکه این یک بانوی پژوهشگر آمریکایى بود که آستین همت بالا زد تا با همکارى دانشگاه سواز لندن، به جمع آورى آثار این مجموعه پراکنده و کمیاب و حتى گاه نایاب به شیوه ای پیراسته و روشمند بپردازد.و البته صرفا به دلیل شناخت و عشق شخصیاش به این موسیقی و با این هدف که کارى علمى و ماندگار براى موسیقى ایران انجام دهد.
او "جین لویسون" نام دارد ، امروز در دانشگاه هاى لندن تدریس مى کند و پیش از نوروز امسال نیز با همکارى بنیاد میراث ایران، یک آلبوم از صداى چهار خواننده زن برنامه گل ها نیز تهیه کرد و به طور رایگان در اختیار ایرانیان علاقهمند به موسیقى قرار داد. مهمان این شماره جنگ فرهنگی هنری رادیو فردا خانم لویسون است.
- خانم لویسون اجازه بدهید من پرسشم را از اینجا شروع کنم که چطور اصلا شما با موسیقى ایرانى آشنا شدید؟ و این آشنایى در کجا اتفاق افتاد؟ کلا داستان این ماجرا چطور بود؟
جین لویسون: ما (من و همسرم) در ایران در دانشگاه پهلوى شیراز درس مى خواندیم و از آنجا در رشته ادبیات فارغ التحصیل شدیم. زمانى که در آنجا درس مىخواندیم به طور مرتب با موزیک ایرانى در تماس بودیم و مخصوصاً مرتباً برنامه گلها را گوش مى دادیم و یک علاقه خاصى نسبت به موسیقى ایرانى در ما ایجاد شده بود.
- چه سالى بود؟
ما در سال ۱۹۷۳ به ایران رفتیم و در سال ۱۹۷۴ وارد دانشگاه شدیم و تا زمان انقلاب در ایران باقى ماندیم.
- شما و همسرتان هر دو در دانشگاه شیراز در رشته ادبیات فارسى تحصیل مى کردید؟
بله. هم من و هم شوهرم.
- چطور شد که شما به زبان فارسى علاقمند شدید؟ آیا پیش از این زمینه اى براى آشنایى شما به زبان فارسى فراهم شده بود؟
ما هر دو در حوزه نقاشى و شعر هنرمند بودیم. وقتى با ترجمه انگلیسى اشعار حافظ و سعدى و مولانا برخورد کردیم متوجه شدیم که اشعار این شاعران داراى یک سرى پیام هاى استثنایى است. تصمیم گرفتیم به ایران برویم و فارسى را یاد بگیرم تا اشعار این شاعران را بى واسطه بخوانیم.
- در همان سال ها بود که براى اولین بار با موسیقى ایرانى آشنا شدید؟ عامل آشنایى شما چه بود؟ برنامه گل ها بود یا عواملى چون ارکسترها و موزیسن هاى ایرانى باعث این علاقهمندى شد؟
برنامه گلها یکى از عوامل اصلى این علاقه بود ولى ما در محیط ایرانى قرار گرفتیم. با موزیسینهاى ایرانى آشنا شدیم و رفت و آمد پیدا کردیم . هم جشن هنر در شیراز و هم اجراى کنسرت هایى که در حافظیه اجرا مى شد عوامل مهمى بودند. ما همسایه حافظیه بودیم و آن کنسرتها را از نزدیک مىدیدیم. با دانشجویان و اهالى موسیقى رفت و آمد پیدا کردیم و این گونه بود که به موسیقى ایرانى آشنا شدیم.
- من مىدانم که شما کار گستردهاى را براى گردآورى مجموعه برنامه گل ها که از نوروز سال ۱۳۳۵ به همت استاد پیرنیا از رادیو ایران پخش شد، چند سالى است که آغاز کرده اید. ماجراى این گردآورى چیست؟
تقریباً از زمستان ۲۰۰۴ بود که متوجه شدم کسى تا به حال تغییرات و پژوهشهاى جدى و آکادمیکى نسبت به برنامه گلها انجام نداده است. هیج جا این برنامه به شکل یک جا جمع آورى نشده بود و هیچ تغییرات علمى درست و حسابى نسبت به آن اعمال نشده بود.
من با خودم فکر کردم حیف است. برنامهاى با این همه اهمیت و تأثیرگذار در فرهنگ ایرانى که باید تمام ایرانیان قدرش را بدانند گمنام مانده است. با بریتیش لایبررى تماس گرفتم. آنها گفتند که پروژهاى به نام «آرشیوهاى در خطر» دارند. با آنها صحبت کردم و گفتند که برنامه گلها، منبع مهمى است که باید جمع آورى و گردآورى شود.
آنها گفتند که شما جلو بروید ما شما را پشتیبانى و حمایت مى کنیم و این جور بود که این پروژه شروع شد.
من چند سال به ایران و اروپا و آمریکا سفر کردم. هر جا یک نفر را پیدا مى کردم که کلکسیونى از این برنامه داشت به آنجا مى رفتم و با وى صحبت مى کردم. منابع را با هم رد و بدل مى کردیم . تا بالاخره برنامهها همگى جمع آورى شد. و من آن را به آرشیو بریتیش لایبررى سپردم . هم اکنون هم در آنجا آرشیو کاملى از این برنامه وجود دارد.
اما من فکر کردم این کار کافى نیست. چون افرادى هستند که هرگز نمى توانند به آرشیو بریتیش لایبررى دسترسى داشته باشند. به این فکر افتادم که باید کارى کنم که این منبع در دسترس همه ایرانیان باشد.
- با توجه به اینکه این برنامه به مدت ۲۲ سال پخش مى شد و مجموعاً چیزى حدود یک هزار و ۵۰۰ برنامه گل ها در طى این مدت پخش شد، گردآورى این مجموعه باید براى شما کار دشوارى باشد؟
من واقعاً فکر مىکنم این نیت خیر آقاى پیرنیا و عشق همه هنرمندانى که نسبت به فرهنگ و ادبیات ایران تعصب داشتند، در این ماجرا تأثیرگذار بود.
در این مدت با هر کسى برخورد مىکردم با محبت و همکارى و عشق و آغوش باز با من مواجه مى شد. از این لحاظ که کوشش بسیارى در این زمینه انجام دادم و شبهاى زیادى تا صبح بیدار بودم حرفى نیست. اما در برخورد با مردم و موسسات داخل و خارج ایران همیشه با جواب مثبت و روى خوش مواجه مىشدم و همه خوشحال بودند که این کار دارد انجام مىشود.
با توجه به دو دهه که این برنامه ساخته و پخش می شد تاثیر آن بر سلیقه و فرهنگ مخاطبان موسیقی ایرانی چه بود؟
این برنامه هم در عرصه ادبیات و هم در عرصه موسیقى تأثیر شگرفى داشت. زمانى پخش برنامه گلها شروع شد که ایران در روزهاى پس از جنگ جهانى دوم قرار داشت. ایران تحت نفوذ ملتهاى عرب، ترک، کرد، انگلیس و امریکا قرار داشت. جنبشهاى مختلفى وجود داشتند که در پى امور مدرن بودند.
موسیقى خارجى هم نفوذ بسیارى داشت و این امکان وجود داشت که در این راستا موسیقى اصیل ایرانى به کلى نابود شود.
در مقالههاى مختلفى که آقایان خالقى، تجویدى و معینى کرمانشاهى در آن روزها در مجلات منتشر مىکردند نیز این نگرانى به خوبى نشان داده مىشد.
از این جهت برنامه گلها در حفظ موسیقى اصیل ایرانى نقش مهمى را بازى کرد. بازخوانى آهنگهاى زمان قاجار مثل آثار درویش خان، عارف و شیدا باعث شد که این آثارى که ممکن بود به کلى فراموش شوند، دوباره یادآورى شوند. آقایان خالقى، تجویدى، و معروفى بودند که این آثار را از نو روى کنسرت تنظیم کردند و دوباره بازخوانى کردند.
برنامه گلها از لحاظ ایجاد احترام به هنرمندان نیز مؤثر بود. هنرمندان در ایران همیشه به علت وجود تعصبات مذهبى و فرهنگى در یک مرحله حذف قرار داشتند. اما بعد از پخش برنامه گلها، مردم هنرمندان و موسیقدانان را «هنرمند محترم» مىخواندند و نه «مطرب».
در آن زمان بیسوادى در ایران بیداد مى کرد. تنها وسیله ارتباط جمعى در ایران که مردم به آن دسترسى داشتند رادیو بود. معرفى اینهمه شاعر از گنجینه ادبیات ایران اقدام مهمى بود. ۵۶۰ شاعر در برنامه گلها معرفى شدند و این خدمت بزرگى در افزایش آگاهى ادبى مردم بود.
- آیا این برنامه در تمام طول این ۲۲ سال که پخش مىشد ۱۰ دقیقهاى بود؟ پخش آن روزانه بود یا هفتگى؟
من با خودم فکر کردم حیف است. برنامه ایى با این همه اهمیت و تاثیرگذار در فرهنگ ایرانى که باید تمام ایرانیان قدرش را بدانند گمنام مانده است. با بریتیش لایبرى تماس گرفتم. آنها گفتند که پروژه اى به نام «آرشیوهاى در خطر» دارند.
با آنها صحبت کردم و گفتند که برنامه گل ها، منبع مهمى است که باید جمع آورى و گردآورى شود. آنها گفتند که شما جلو بروید ما شما را پشتیبانى و حمایت مى کنیم و این جور بود که این پروژه شروع شد.
بعد متوجه شدند که ممکن است این برنامه سنگین ۴۵ دقیقه اى براى عموم مردم سنگین باشد. بعد از آن برنامه «گل هاى صحرایى» ساخته شد که خود آقاى پیرنیا در یک مصاحبه گفتند این برنامه را صرفا به خاطر خانم سیما بینا ساختند تا آهنگهاى فلکوریک ایرانى را که آقاى معیرى، معروفى و خالقى با تنظیم به روى ارکستر ساخته بودند با لهجههایى از سراسر ایران اجرا کنند.
بعد از آن برنامه «یک شاخه گل» ساخته شد که از ۱۵ دقیقه تا ۴۵ دقیقه پخش مىشد و چیز جالبى که در این برنامه قابل توجه بود معرفى ۶۷ شاعر زن از زمان سامانى تا معاصر بود. اما از سال ۷۲ بود که آقاى ابتهاج مسئولیت این برنامه را به عهده گرفت و اسم آن را هم «گلهاى تازه» گذاشت.
- شما فقط کلکسیون را جمع آورى کردید یا اینکه مصاحبههایى هم انجام دادید؟
من تا آنجایى که مىتوانستم با هر کسى که برخوردم و دست اندر کار برنامه گلها بود مصاحبه کردم.
- مثلاً با چه کسانى مصاحبه کردید؟
با آقایان معینى افشار، تجویدى، معینى کرمانشاهى، همایون خرم، شجریان و خانم پروین صالح، خانم سیما بینا، خانم اوفلیاپرتو، و حتى با بچههاى آقاى پیرنیا هم مصاحبه کردم. با خانم پژوهش، خانم فخرى نیکزاد و تمام کسانى که به آنها دسترسى داشتم یا در قید حیات بودند گفتوگو کردم.
- تعریف خود شما از موسیقى ایرانى، به عنوان یک غیر ایرانى که با آن نوستالژى به موسیقى ایرانى نگاه نمىکند، چیست؟ این موسیقى چقدر ظرفیت و توانایى ایجاد ارتباط با مخاطب را دارد؟
موسیقى ایرانى در عرصه موسیقى جهانى بسیار مهم است. اما کمتر به آن توجه شده است. من فکر مىکنم با این کارى که داریم برنامه گلها را روى اینترنت به شکل قابل جستجو مىگذاریم کمک مىکند به این امر که محققان بتوانند با یک نگاه جدى با موسیقى ایرانى برخورد کنند.
الان منبعى به شکل آکادمیک و فریز شده وجود ندارد که یک دانشجوى موسیقى براى تحقیق به آن مراجعه کند. اما منابع بسیارى براى موسیقى هندى و چینى وجود دارد. این در حالى است که موسیقى ایرانى عمق خاصى دارد. مخصوصاً در ایجاد یک حالت عرفانى که در موسیقى سایر ملل کمتر دیده مىشود بسیار تواناست و لطافت خاصى دارد.
- براى آرشیوى که از آن صحبت مى کنید چه برنامه اى دارید؟ آیا آن هزار و ۴۹۸ برنامه گلها قرار است در دسترس عموم قرار بگیرد یا اینکه براى بازپخش آن در اینترنت برنامه خاصى دارید؟
خیر. برنامه ما فقط در اختیار قرار دادن این فایل هاى صوتى به مردم نیست. این که کار سادهاى است و ممکن است هزار سایت دیگر هم بتوانند این خدمات را ارائه کنند.
کارى که ما مىکنیم ایجاد یک دیتابیس است که شما بتوانید از طریق این دیتابیس کار جستجو را انجام دهید. مثلاً تمام آهنگهایى را محجوبى نوشته و بنان خوانده است و مثلاً شعرش را معینى کرمانشاهى سروده است را با سرچ بتوان پیدا کرد. نتهاى ترانههایش را خواند و به صورت فایل صوتى هم آن را شنید و شعرش را هم در مقابل چشم بیننده بگذاریم.
بیوگرافى ۵۶۰ شاعر و ۲۴۰ اجرا کننده برنامه گلها را در اختیار مخاطب قرار مىدهیم و این منبع، یک منبع تحقیقاتى خواهد بود.
- متن این دیتا بیس به چه زبانى قابل دسترسى است؟
هم با حروف لاتین و هم با حروف فارسى قابلیت دسترسى خواهد داشت.
- در مورد این سى دى اخیرى که با عنوان «گلچین نوروزى» منتشر کردید لطفاً برایمان توضیح دهید؟ این سى دى چه محتوایى دارد؟ شامل چه بخشهایى است و در کجا توزیع شده است؟
تا کنون دو سى دى در این مورد منتشر کردهام. یکى از آنها را دو سال پیش به همت دانشگاه سواز منتشر کردیم که شامل برنامههاى برگ سبز و گلهاى جاویدان مىشد که در واقع به نوعى، معرفى پروژه بود و دانشگاه مىخواست که در این سى دى از برنامههاى قدیمىتر استفاده شود.
اما امسال با همکارى بنیاد میراث ایران در لندن تصمیم گرفتیم یک سى دى با صداى چهار خواننده زن ایرانى به نامهاى سیما بینا، مرضیه، الهه، و هنگامه اخوان منتشر کنیم . سعى کردیم تمام آهنگهاى شاد و معروف این چهار خواننده را انتخاب کنیم و به ایرانیان تقدیم کردیم.