لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۲۴

انتخابات در ایران؛ از «مشروطه» تا «دولت نهم»


ایران در آستانه یک انتخابات حساس قرار دارد: انتخاب رئیس جمهوری آینده پس از چهار سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد. پرسشی که همه مشتاقانه اینک بدنبال پاسخ آن هستند، این است که آیا این انتخابات می‌تواند تغییری در مدیریت سیاسی و اقتصادی ایران با خود داشته باشد یا نه.

در سلسله برنامه‌های ویژه رادیو فردا به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری، نگاهی داریم به تاریخچه انتخابات در ایران و اهمیت انتخابات و رای دادن در سرنوشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در زمان‌های پیش و پس از انقلاب.

سنت برگزاری انتخابات در ایران به جنبش مشروطه بر می‌گردد. در آن زمان، اصناف مختلف نمایندگانی بر می‌گزیدند تا با تصویب قوانین و محدود کردن قدرت استبدادی سلطنت، منافع خود را تامین کنند. بنابراین در رای گیری‌های آن دوره، رقابت و مشارکت در چارچوب نهادهای اصناف صورت می‌گرفت و تجربه انتخابات به صورت یک رای گیری همگانی، چندان مطرح نبود. اگرچه بعد‌ها رای گیری‌ها از صورت صنفی خارج شد و از سویی جنبه شهری و استانی و از سویی جنبه فردی پیدا کرد، اما، و به ویژه پس از سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن خاندان پهلوی، شرایط برگزاری انتخابات تغییر کرد؛ بدون اینکه انتخابات در دوره‌های مختلف مجلس همگون باشد. در قبل از انتقلاب، رای مردم و انتخابات بجز در موارد خاصی مانند مجلس چهاردهم تا هفدهم و همچنین دوره ای که دوره تنفس نامیده می‌شود یعنی سال‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱ (در انتخابات مجلس نوزدهم و بیستم) آن هم به طور محدود، اهمیت سیاسی پیدا کرد و مردم حس کردند رایشان موثر خواهد بود.

تحلیلگران پدیده انتخابات و رای دهی همگانی در زمان حکومت محمدرضا پهلوی را به دو دوره تقسیم می‌کنند. یک دوره به اصطلاح دو حزبی و دوره دوم پس از تاسیس حزب رستاخیز بعنوان تنها حزب سیاسی ایران.

داریوش همایون از وزیران پیش از انقلاب و تحلیلگر سیاسی می‌گوید: «یک دوره، دوره به اصطلاح دو حزبی بود یا چند حزبی که حزب ایران نوین و قبل از آن حزب ملیون بود و حزب مردم و یکی دو حزب کوچک که در انتخابات شرکت می‌کردند. احزاب در آن موقع نقشی اساساً انتخاباتی داشتند برای ترتیب دادن کار انتخابات. مگر آنکه حزب ایران نوین در طول سال‌ها خیلی نیرومند شد، بعنوان یک ماشین سیاسی، که راه رسیدن به مقامات بالا از آنجا می‌گذشت. البته در آن دوره انتخابات به اصطلاح خیلی صوری بود و آرا را جاهای دیگری تعیین می‌کردند. من خودم شاهد یک حوزه انتخاباتی بودم که استاندار، سهم هر یک از دو نماینده آن استان را خودش تعیین کرد و گفت مثلاً این چند در صد و آن چند در صد این تعداد آرا و آن تعداد آرا.»

به گفته آقای همایون در زمان پیش از انقلاب هم نوعی نظارت استصوابی اعمال می‌شد: «پس از تشکیل حزب رستاخیز، این شیوه اتخاذ شد که کاندیداها، بعد از اینکه بررسی می‌شدند و صلاحیت شان به صورتی و نه به این عنوان تایید می‌شد، از طرف حزب اعلام می‌شدند و معرفی می‌شدند ومردم اختیار داشتند به هرکدام آن‌ها رای بدهند.»

انقلاب سال ۱۳۵۷ که از یک سو از جمله با شعار آزادی به تحقق رسید و از سوی دیگر اکثریت قریب به اتفاق تمام اقشار جامعه در آن فعالانه شرکت کرده بودند، فضایی سیاسی را با خود آورد که نادیده گرفتن حق شهروندان در تعیین سرنوشت جامعه را تقریباً ناممکن می‌کرد. به ویژه اینکه رهبران روحانی انقلاب، برای بسیج مردم و در رهبری مردم به سوی ساقط کردن حکومت شاهنشاهی، بسیار بر رای مردم و حق مردم در تعیین سرنوشت خویش تکیه کرده بودند؛ بطوریکه آیت الله خمینی انتخابات را متعلق به همه می‌دانست.

همان زمان آیت الله خمینی گفت: «انتخابات در انحصار هیچ کسی نیست. نه در انحصار روحانیت، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروه‌هاست. انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است.»

تاکید مکرر آیت الله خمینی و دیگر رهبران جمهوری اسلامی ‌بر اهمیت حضور مردم در صحنه و از جمله پای صندوق‌های رای، اگرچه عمدتاً با هدف مشروعیت بخشیدن به نظام و حکومت روحانیت، مطرح می‌شد و حفظ دست کم صوری انتخابات آزاد را در بطن خود داشت، به فاصله کوتاهی و برخلاف گفته‌های آقای خمینی گروه‌ها و دیدگاه‌های غیرحکومتی با اجرای نظارت استصوابی از شرکت در آن محروم شدند.

آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در نوروز امسال، شرکت در انتخابات را نوعی سرمایه گذاری و پایه نظام جمهوری اسلامی خواند؛ «انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشی نیست. پایه نظام ما همین انتخابات است. مردمسالاری دینی با شرکت مردم، حضور مردم و اراده مردم صورت می‌گیرد. اینهم جز با یک انتخابات صحیح و همگانی و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. حضور شما در این انتخابات مهم است. این تصدیق و تایید و مستحکم کردن نظام جمهوری اسلامی است.»

در بررسی و تحلیل انتخابات در سی سال گذشته، تقریباً همه تحلیلگران و فعالان سیاسی به دو دوره اشاره دارند: دوره سه ساله اول پس از انقلاب ۵۷ و بیست و هفت سال پس از آن.

علی اکبر معین فر، یکی از وزیران کابینه دولت موقت به رهبری مرحوم مهدی بازرگان، می‌گوید: «ناگزیر هستیم که انتخاباتی که قبل از سال ۱۳۶۰ صورت گرفت، انتخابات ریاست جمهوری اول و انتخابات مجلس اول، را تقریباً جدا کنیم از آن چیزی که بعداً انجام شد. تا حدودی می‌شود گفت در آن سلسله انتخاباتی که انجام شد، انتخابات بالنسبه آزاد بود ولی بعد از سال ۱۳۶۰ اولاً انتخابات مجلس به تدریج به صورت استصوابی شد، یعنی به صورت دو درجه ای شد. غربالی را یک عده در دست گرفتند بنام شورای نگهبان، عده زیادی را محروم کردند از انتخاب شدن. به طور کلی می‌شود گفت انتخابات به هیچ وجه سالم و عادلانه نبود.»

در دوره اول انتخابات ریاست جمهوری که در پنجم بهمن ماه ۱۳۵۸ انجام شد، ۱۲۴ نفر خود را نامزد کردند. در این دوره صلاحیت هیچ یک از نامزدها رد نشد. برابر آمارهای رسمی در این انتخابات کمی بیش از ۱۴ میلیون نفر یعنی حدود ۶۸ در صد واجدین شرایط شرکت کردند و ابوالحسن بنی صدر، که از حمایت تلویحی آیت الله خمینی برخوردار بود، با حدود ۱۱ میلیون رای در دور اول به ریاست جمهوری رسید.

فریبرز رئیس دانا، کارشناس اقتصادی و تحلیلگر سیاسی در تهران به رادیو فردا می‌گوید پس از نظارت‌های حکومتی بر انتخابات، انتخابات تنها در چارچوب ساخت قدرت، شکل می‌گیرد.

آقای رئیس دانا می‌گوید: «بعد از انقلاب البته یک دوره تجربه آزادی انتخابات را داشتیم؛ که البته در همان زمان هم عناصر اصلی برای اینکه پاکسازی کند، محیط‌های مجلس خبرگان، مجلس شورای ملی را که بعداً به شورای اسلامی تغییر یافت، وجود داشتند. اما به تدریج در یک یا دو فاز این داستان به هم خورد. به ویژه پس از به میان آمدن بحث نظارت استصوابی.»

با آغاز تلاطم سیاسی شدید در جامعه و بالا گرفتن تنش‌های سیاسی میان روحانیت و دیگر نیروهای سیاسی جامعه، ابوالحسن بنی صدر پس از یک سال و نیم ریاست جمهوری از سوی آیت الله خمینی از مقام خود عزل شد و از ایران گریخت.

در شرایط جنگی، و شدت گرفتن تنش‌ها و درگیری‌های بعضاً خشونت بار سیاسی در مردادماه ۶۰، شورای نگهبان قانون اساسی از میان ۷۱ نامزد، تنها صلاحیت ۴ نفر را تایید کرد. برابر آمارهای رسمی در این دوره حدود ۶۴ درصد واجدین شرایط پای صندوق‌های رای رفتند و محمدعلی رجایی با بیش از ۱۴ میلیون رای به ریاست جمهوری انتخاب شد.

اما ریاست جمهوری آقای رجایی تنها یک ماه بیشتر طول نکشید و وی در یک بمب‌گذاری کشته شد.

هوشنگ اسدی، روزنامه نگار در پاریس، درباره این دوره به رادیو فردا می‌گوید: «در انتخابات ریاست جمهوری، ما یک انتخابات اول داشتیم که می‌شود گفت انتخابات کاملاً آزادی بود. تمام گروه‌ها و احزاب و جریان‌ها شرکت کردند. مردم هم شرکت کردند و به کسی که می‌خواستند رای دادند. بعد از آن که مصادف بود با زدوخوردها و دستگیری‌ها و غیره، آغاز سرکوب غیرخودی‌ها توسط خودی‌هایی که حکومت محسوب می‌کرد، انتخابات ریاست جمهوری رفت روی روالی که یک فردی را که نظام انتخاب می‌کرد، و مردم هم به دلیل اینکه هنوز آن شور و شعف انقلابی وجود داشت، به آن‌ها رای می‌دادند. تا زمان جنگ این موضوع ادامه داشت.»

پس از ترور آقای رجایی، سومین انتخابات ریاست جمهوری در مهرماه همان سال برگزار شد و این بار هم شورای نگهبان تنها صلاحیت چهار نفر را تایید کرد و سرانجام علی خامنه ای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی، که در آن زمان معاون وزارت دفاع بود، به ریاست جمهوری رسید.

در دوره چهارم انتخابات ریاست جمهوری که صلاحیت تنها سه نامزد تایید شد، بار دیگر آقای خامنه ای رئیس جمهور شد. دوره پنجم ریاست جمهوری نیز همزمان بود با درگذشت آیت الله خمینی، بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی. با انتخاب آقای خامنه ای به رهبری جمهوری اسلامی، انتخابات ریاست جمهوری زودتر برگزار شد و از میان ۷۹ نامزد، صلاحیت تنها دو نفر، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود کاشانی تایید شد؛ که اکبر هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری رسید. در دور بعدی یعنی دوره ششم، آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری انتخاب شد. تحلیلگران اوضاع ایران، انتخابات دوم خرداد ۷۶ را نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی می‌دانند.

سراج الدین میردامادی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در مورد خرداد ۷۶ و پس از آن به رادیو فردا می‌گوید: «اولین انتخابات ریاست جمهوری رقابتی در طول این سی سال، انتخابات خرداد ۷۶ بود. پیش از آن در دوره‌هایی که آقای هاشمی و آقای خامنه ای شرکت می‌کردند و معمولاً رقبا، رقبای زینتی بودند، انتخابات رقابتی را نداشتیم. اما از دوم خرداد ۷۶ بود که انتخابات رقابتی شد. در سوم تیرماه سال ۸۴ باز رقابتی شد در عین حال که مشکوک بود.»

در انتخابات دوم خرداد ۷۶، حدود ۸۰ در صد از واجدین شرایط با رفتن به پای صندوق‌های رای، تمام محاسبات را به هم زدند و محمد خاتمی با حدود ۷۰ در صد آرا به ریاست جمهوری رسید. در این دوره هم، شورای نگهبان از میان ۲۳۸ نامزد، صلاحیت تنها ۴ نامزد را تایید کرده بود. در انتخابات دوره هفتم با اینکه شمار شرکت کنندگان در انتخابات حدود ۱۲ در صد کمتر از دوره پیشین بود، بار دیگر محمد خاتمی با ۷۷ درصد آرای شرکت کنندگان در انتخابات، مقام خود را حفظ کرد.

در آخرین دوره انتخابات ریاست جمهوری، که محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید، شمار نامزدهای تایید صلاحیت شده، هفت نفر بودند، که این خود به پراکندگی آرا کمک می‌کرد. با آنکه در دور اول، شمار آرای اکبر هاشمی رفسنجانی، بیشتر از آرای آقای احمدی نژاد بود، و تفاوت رای میان مهدی کروبی و محمود احمدی نژاد تنها کمی بیش از ۷۰۰ هزار رای بود، در دور دوم، آقای احمدی نژاد با حدود ۱۸ میلیون رای به ریاست جمهوری انتخاب شد.
XS
SM
MD
LG