در قلمرو هنرهای تجسمی ، رونق فروش آثار هنری در داخل ایران از یک سو و ورود نسل تازهای از نقاشان، مجسمهسازان ، عکاسان و هنرمندان سایر گرایشهای هنرهای تجسمی از طرف دیگر ،فضای هنرهای تجسمی ایران را در سال ۱۳۸۷ دگرگون کرد.
خلق یک بازار منطقهای در دبی -و کمی بزرگتر- در لندن که بنگاههای معتبری همچون «ساچی» و «کریستی» برای هنرهای معاصر ایران ایجاد کردند، در این میان بسیار موثر بوده و باعث شکوفایی امید بین نسل تازه و نسل میانیتر برای دیده شدن در عرصههای بزرگتر شده است.
لیلی گلستان، صاحب گالری گلستان در تهران میهمان برنامه جنگ فرهنگی است و از سالی که بر هنرهای تجسمی ایران گذشت، میگوید:
لیلی گلستان : به نظر من سال ۸۷ ، سال خوبی بود بخاطر این که حراجیهای موفقی برگزار شد و تماشاچیهای ما آگاه شدند که میتوانند کار هنری را با قیمت مناسب خریداری کنند و بعد آن را به قیمت بالاتری به فروش برسانند و این کار را یک جور پسانداز هنری قلمداد کنند. امسال آدمهای بسیاری خرید کردند، در حالی که قبلا حتی به گالریها پا هم نمیگذاشتند.
ما در طول هفته های اخیر نمایشگاههای پر شوری داشتیم اما اینکه بعدا چه اتفاقی خواهد افتاد نمیدانم!
در طول دو سال و نیم اخیر با مسئله فروش آثا رهنری در بازارهای جهانی هم روبهرو بودهایم . سال گذشته چه دستاوردی برای هنرمندان ایرانی در بازارهای جهانی داشت ؟
حراجیها و نمایشگاههای ایرانی در دبی ، لندن و حتی پاریس خوب بود . یعنی تا مدتها خوب بود و بعد با افت فروش مواجه شد اما گالریها ی خصوصی و نمایشگاههای خصوصی بهتر از حراجیها فروش کرد برای این که در این نمایشگاهها ، قیمتها مناسبتر و منطقیتر بود و حالت رقابتی چندانی نشد و کسانی که آثار هنری ایرانی را برای نمایشگاههای خصوصی به خارج از کشور بردند راضی بودند.
اما باید این نکته را هم در نظر داشته باشید که افت فروش در حراجیهای بزرگ، فقط خاص آثار ایرانی نبود و در مورد تمام آثار هنری در دنیا این افت فروش وجود داشت، کما اینکه در این مدت «ساچی» در نیویورک و «کریستی» در لندن هم اصلا خوب نفروختند و این عدم فروش از «رنوار» و «بیکن» گرفته تا آثار ایرانی را شامل میشد.
اگر بخواهید از نمایشگاههایی که چه در حوزه ملی و چه در حوزه خصوصی در سال گذشته برگزار شد بهترینها را ارزیابی کنید کدام خواهد بود؟
اکسپوی عکس تماشاچی زیاد داشت اما فروش آن بالا نبود چرا که قیمتها به نظر من غیر معقول بود . قیمت باید مناسب، منطقی و عقلانی باشد. اینکه مثلا شنیدهایم که قیمت ها بالا رفته است و حالا هر کاری دلمان بخواهد بکنیم کار درستی نیست.
اکسپو هم همین طور ، خیلی برای اکسپو زحمت کشیدند ولی شنیدم که قیمتها مناسب نبوده است . اگر ما در گالریهایمان خوب میفروشیم برای این است که تا آنجایی که میتوانیم سعی میکنیم قیمتهای منطقی روی آثار بگذاریم. به ما ثابت شده است که هر وقت قیمتها متعادل نبوده فروشمان هم بالا نبوده است.
قیمت در فروش آثا رهنری مهم است . مردم این آخرین چیزی است که میخواهند خرید کنند . چیز لوکسی است که جزء واجبات زندگی آنها نیست بنابر این ما باید خیلی با آنها راه بیاییم تا بتوانند آثار هنری را با خود به خانههایشان ببرند.
دو هفته پیش من یک نمایشگاه در گالری خودم به نام« آثار نقاشان و مجسمه سازان معروف » داشتم که فروش عجیب و غریبی داشت . خودم اصلا تصور نمیکردم که خوب بفروشم، برای اینکه اوضاع به نظرم خوب نمیآمد . اما سعی کردم قیمتهای منطقی بگذارم . خیلیها از کارها را قسطی دادم و سعی کردم برای بسیاری از آثار از هنرمندان تخفیف بگیرم . همه جور تسهیلاتی فراهم کردم تا کار به خانه مردم راه بیابد که خوشبختانه این تمهیدات موثر بود.
اگر بخواهید در بخش خصوصی ، یک نمایشگاه مهم را در سال ۸۷ به یاد بیاورید از کدام نمایشگاه یاد میکنید؟
نمایشگاههای خوبی برگزار شد . جوانها خیلی خوب شدهاند . یکی از نمایشگاههایی که از دیدنش بسیار لذت بردم نمایشگاه آثار «فرید جهانگیری» بود در گالری اعتماد، نمایشگاه آثار خانم ژینوس تقی زاده در گالری باران که به نظرم بسیار قوی و تاثیرگذار بود و نمایشگاه خانم افشان کتابچی که همین دیروز به اتمام رسید، که نمایشگاه نبود بلکه نوعی چیدمان در مورد بچههای غزه بود که بسیار اثرگذار بود و همین نمایشگاه آثار نقاشان و مجسمهسازان معروف خودم که از نظر فروش بسیار موفق عمل کرد.
ناخوشایندترین اتفاق در عرصه هنرهای تجسمی در سال گذشته از نظر شما چه بود؟
مقداری خط کشیها به ما فشار میآورد . من شخصا این خط کشیها را دوست ندارم . من ۲۰ سال است که گالری دارم در این مدت به خوبی خط قرمزها را میشناسم . بر اساس تجربه میدانم که چه اثری را به نمایش بگذارم و کدام را نگذارم . این که ما هر هفته بخواهیم عکس کارها را بفرستیم تا مجوز بدهند – که اغلب میدهند- اینها، هم هزینهبر است و هم وقتگیر و هم اینکه آدم را اذیت میکند.
خلق یک بازار منطقهای در دبی -و کمی بزرگتر- در لندن که بنگاههای معتبری همچون «ساچی» و «کریستی» برای هنرهای معاصر ایران ایجاد کردند، در این میان بسیار موثر بوده و باعث شکوفایی امید بین نسل تازه و نسل میانیتر برای دیده شدن در عرصههای بزرگتر شده است.
لیلی گلستان، صاحب گالری گلستان در تهران میهمان برنامه جنگ فرهنگی است و از سالی که بر هنرهای تجسمی ایران گذشت، میگوید:
لیلی گلستان : به نظر من سال ۸۷ ، سال خوبی بود بخاطر این که حراجیهای موفقی برگزار شد و تماشاچیهای ما آگاه شدند که میتوانند کار هنری را با قیمت مناسب خریداری کنند و بعد آن را به قیمت بالاتری به فروش برسانند و این کار را یک جور پسانداز هنری قلمداد کنند. امسال آدمهای بسیاری خرید کردند، در حالی که قبلا حتی به گالریها پا هم نمیگذاشتند.
ما در طول هفته های اخیر نمایشگاههای پر شوری داشتیم اما اینکه بعدا چه اتفاقی خواهد افتاد نمیدانم!
در طول دو سال و نیم اخیر با مسئله فروش آثا رهنری در بازارهای جهانی هم روبهرو بودهایم . سال گذشته چه دستاوردی برای هنرمندان ایرانی در بازارهای جهانی داشت ؟
حراجیها و نمایشگاههای ایرانی در دبی ، لندن و حتی پاریس خوب بود . یعنی تا مدتها خوب بود و بعد با افت فروش مواجه شد اما گالریها ی خصوصی و نمایشگاههای خصوصی بهتر از حراجیها فروش کرد برای این که در این نمایشگاهها ، قیمتها مناسبتر و منطقیتر بود و حالت رقابتی چندانی نشد و کسانی که آثار هنری ایرانی را برای نمایشگاههای خصوصی به خارج از کشور بردند راضی بودند.
اما باید این نکته را هم در نظر داشته باشید که افت فروش در حراجیهای بزرگ، فقط خاص آثار ایرانی نبود و در مورد تمام آثار هنری در دنیا این افت فروش وجود داشت، کما اینکه در این مدت «ساچی» در نیویورک و «کریستی» در لندن هم اصلا خوب نفروختند و این عدم فروش از «رنوار» و «بیکن» گرفته تا آثار ایرانی را شامل میشد.
اگر بخواهید از نمایشگاههایی که چه در حوزه ملی و چه در حوزه خصوصی در سال گذشته برگزار شد بهترینها را ارزیابی کنید کدام خواهد بود؟
اکسپوی عکس تماشاچی زیاد داشت اما فروش آن بالا نبود چرا که قیمتها به نظر من غیر معقول بود . قیمت باید مناسب، منطقی و عقلانی باشد. اینکه مثلا شنیدهایم که قیمت ها بالا رفته است و حالا هر کاری دلمان بخواهد بکنیم کار درستی نیست.
اکسپو هم همین طور ، خیلی برای اکسپو زحمت کشیدند ولی شنیدم که قیمتها مناسب نبوده است . اگر ما در گالریهایمان خوب میفروشیم برای این است که تا آنجایی که میتوانیم سعی میکنیم قیمتهای منطقی روی آثار بگذاریم. به ما ثابت شده است که هر وقت قیمتها متعادل نبوده فروشمان هم بالا نبوده است.
قیمت در فروش آثا رهنری مهم است . مردم این آخرین چیزی است که میخواهند خرید کنند . چیز لوکسی است که جزء واجبات زندگی آنها نیست بنابر این ما باید خیلی با آنها راه بیاییم تا بتوانند آثار هنری را با خود به خانههایشان ببرند.
دو هفته پیش من یک نمایشگاه در گالری خودم به نام« آثار نقاشان و مجسمه سازان معروف » داشتم که فروش عجیب و غریبی داشت . خودم اصلا تصور نمیکردم که خوب بفروشم، برای اینکه اوضاع به نظرم خوب نمیآمد . اما سعی کردم قیمتهای منطقی بگذارم . خیلیها از کارها را قسطی دادم و سعی کردم برای بسیاری از آثار از هنرمندان تخفیف بگیرم . همه جور تسهیلاتی فراهم کردم تا کار به خانه مردم راه بیابد که خوشبختانه این تمهیدات موثر بود.
اگر بخواهید در بخش خصوصی ، یک نمایشگاه مهم را در سال ۸۷ به یاد بیاورید از کدام نمایشگاه یاد میکنید؟
نمایشگاههای خوبی برگزار شد . جوانها خیلی خوب شدهاند . یکی از نمایشگاههایی که از دیدنش بسیار لذت بردم نمایشگاه آثار «فرید جهانگیری» بود در گالری اعتماد، نمایشگاه آثار خانم ژینوس تقی زاده در گالری باران که به نظرم بسیار قوی و تاثیرگذار بود و نمایشگاه خانم افشان کتابچی که همین دیروز به اتمام رسید، که نمایشگاه نبود بلکه نوعی چیدمان در مورد بچههای غزه بود که بسیار اثرگذار بود و همین نمایشگاه آثار نقاشان و مجسمهسازان معروف خودم که از نظر فروش بسیار موفق عمل کرد.
ناخوشایندترین اتفاق در عرصه هنرهای تجسمی در سال گذشته از نظر شما چه بود؟
مقداری خط کشیها به ما فشار میآورد . من شخصا این خط کشیها را دوست ندارم . من ۲۰ سال است که گالری دارم در این مدت به خوبی خط قرمزها را میشناسم . بر اساس تجربه میدانم که چه اثری را به نمایش بگذارم و کدام را نگذارم . این که ما هر هفته بخواهیم عکس کارها را بفرستیم تا مجوز بدهند – که اغلب میدهند- اینها، هم هزینهبر است و هم وقتگیر و هم اینکه آدم را اذیت میکند.