مهدی کروبی، رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی، روز هفتم مرداد ۱۳۸۸ در نامه ای خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری نوشت: «برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده اند به طوریکه برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده اند و در کنج خانه های خود خزیده اند.»
در سال های نه چندان دور نیز نامه دیگری نوشته شد و در تاریخ ثبت شد.
۱۷ مهرماه سال ۱۳۶۵ آیت الله منتظری قائم مقام رهبری درنامه ای خطاب به آیت الله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشت: «آیا می دانید در بعضی از زندان های جمهوری اسلامی، دختران جوان را به زور تصرف کرده اند؟ آیا می دانید که هنگام بازجویی از دختران، استعمال الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟»
نسرین پرواز، از زندانیان سیاسی سابق و از بازماندگان اعدامهای سال ۱۳۶۷، نویسنده کتاب «زیر بوته های لاله عباسی» در گفتوگو با رادیو فردا از آنچه در دوران بازداشت در زندان های ایران بر او گذشته و دیده ها و یادهایش سخن می گوید:
«سال ۵۷ وقتی از انگلیس به ایران بازگشتم، اولین تظاهرات را دیدم. زمانی که روزنامه آیندگان را بسته بودند. مردم ریختند بیرون و برای آزادی شعار می دادند. حزب الله ریخت توی جمعیت و چاقو زد. این حوادث زندگی مرا تغییر داد و من نتوانستم برگردم انگلیس. سال ۶۱ دستگیر شدم. حکمم اعدام بود. منتها پدرم توانست تغییرش بدهد.»
خانم پرواز در توضیح این نکته می گوید: «لاجوردی چند صد نفری را به خانواده هایشان فروخت. اعدامی بودند ولی پول هنگفتی گرفت و آزادشان کرد. سال ۶۹ بعد از آمدن هیئت رسیدگی به زندانها، بار سومی که گالین دوپول آمده بود زندان اوین، شب من آزاد شدم.»
شما در طول این ۹ سال آیا شاهد شکنجه جسمی و یا تجاوز به زندانیان زن بودید و احیاناً چنین مواردی را در مورد زندانیان مرد شنیدید؟
نسرین پرواز: من خودم شکنجه شدم و پاهایم فلج شد. نمی توانستم راه بروم. من قبل از اینکه دستگیر بشوم، با دختری به نام یاس آشنا شدم. ۱۴ ساله بود که توی تظاهرات دستگیر شد و سه پاسدار در کمیته به او تجاوز کردند. او بچه بود که حامله شد. رفتم که ببینم بتوانم کمکش کنم برای کورتاژ. در زندان هم با دختری به نام آناهید آشنا شدم که با دخترخاله اش دستگیر شده بود. آناهید وقتی دستگیر شد ۱۲ سالش بود. دخترخاله اش ۱۴ سالش بود. اینها در دوران بازجویی توی دو سلول کنار هم بودند. بازجو به دخترخاله اش تجاوز کرد. آن دو، شب ها که پاسدارها توی بند نبودند با هم حرف می زدند. دخترخاله اش به آناهید می گوید که من می خواهم خودکشی کنم و تو نباید ناراحت بشوی. می گوید که به من تجاوز شده و دوست ندارم دیگر زندگی کنم. آناهید خودش برای من تعریف کرد که تمام شب با سر و صدا سعی می کرده پاسدارها را متوجه کند که نگذارند دخترخاله اش خودکشی کند. اما موفق نشد و او خودکشی کرد.
خانم پرواز با اشاره به ماجرای دختری که او را در کتابش «یاس» نام داده که در ۱۴ سالگی در پی تجاوز حامله شده بود، می گوید نتوانست در کورتاژ به او کمک کند چون پول زیادی برای این کار می خواستند. وی سپس به شرح ماجرای ازدواج یاس با یک جوان و کشتن بچه پس از به دنیا آمدن می پردازد. خانم پرواز می افزاید این ماجرا را در کتابش نقل کرده است.
آیا موارد دیگری از تجاوزهای جنسی یا سوء استفاده های جنسی در زندان زنان مد نظرتان هست؟
نسرین پرواز: دختری را بردند توی سلول انفرادی. توی گوهردشت. یک روز او را بردند و بعد از دو روز وقتی آمد حالش بد بود. یک دفعه شروع می کرد به جیغ زدن. حرفهایی می زد که موقع تجاوز در دفاع از خودش می گفت. دوستانش می فهمند که به او تجاوز شده. حال روحی اش خراب بود. بعد از چند سال آزادش کردند. آمد بیرون در خارج از کشور دست به خودکشی زد.
خانم پرواز می افزاید: «متاسفانه جامعه برخورد درستی به مسئله تجاوز نمی کند. برای همین، کسانی که به آنها تجاوز شده، بیشتر از متجاوزان مواظباند لو نروند. خانواده همین دختر به کسی نگفتند که او خودکشی کرده. اما به نظر من خودکشی او یک خودکشی فردی نیست. خودکشی سیاسی است. گفتند با ماشین تصادف کرده.»
خانم پرواز معتقد است که خانوادهای قربانیان تجاوز باید موضوع تجاوز را علنی کنند. به باور وی به دلیل فرهنگ جامعه ،کسی جرات نمی کند بگوید که مورد تجاوز قرار گرفته است
در مورد آقایان آیا اطلاعاتی دارید؟ آیا در زندان به پسرها و مردان هم تجاوز شده یا می شود؟
نسرین پرواز: در دهه شصت هم به مردان تجاوز می کردند. ولی وسعت آن به اندازه امروز نبود. الان اینها متوجه شده اند که تجاوز وسیله ای است و فشار سریعی است که از نظر روحی و جسمی تاثیر بیشتری بر فرد دارد. من سه تا از آقایان را می شناسم که به اینها تجاوز شده. یکی از آنها دوازده سال پیش مورد تجاوز واقع شد و صدمه زیادی دیده. دو نفر دیگر در دستگیری های دو سال پیش مورد تجاوز قرار گرفته اند. یکی از آنها هنوز مشغول مداوای جسمی است.
خانم پرواز به قربانیان و خانواده های قربانیان تجاوز توصیه می کند به درمانهای روانی بپردازند. وی بر این باور است که نوشتن هم یک نوع درمان است و کمک می کند به شناخت مشکلات.
سودابه اردوان، زندانی سیاسی سابق و بازمانده قتل عام زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷ که هشت سال را در زندان های اوین و قزل حصار بسر برده، می گوید. وی از کسانی سخن می گوید که نمی خواهند دختران اعدامی به بهشت بروند.
سودابه اردوان: شکنجه جنسی یک ابزار دیگری است برای خورد کردن زندانی. این چیزی نیست که مال الان باشد. از همان سال ۶۰ نگاهی که عمال جمهوری اسلامی و شکنجه گران بخصوص روی زن ها داشتند از این طریق همیشه فکر کردند که شکنجه بیشتری را می توانند اعمال کنند. یکی از متداول ترین چیزها این است که زندانیان سیاسی زن، بخصوص در آن سال هایی که ما زندان بودیم، اکثراً ۱۷ یا ۱۸ ساله بودند. بچه های جوانی بودند ازدواج نکرده. اینها را قبل از اینکه اعدام کنند، فکر می کردند حتماً به اینها تجاوز کنند که اینها بهشت نروند. این سیستماتیک بود. اینها توجیه مذهبی پشت آن داشتند.
در موردهای مشخص بوده که به خانواده فرد اعدام شده، شیرینی یا مقداری کمی پول دادند، که این شیرینی ازدواج دختر شماست قبل از اعدام. یک قوطی شیرینی فرستادند در عین حال گفتند که اینقدر مثلاً پول گلوله باید بدهید. یک چیزی را اشاره کنم. تمام این چیزهایی که رو می شود الان و بحق هم باید رو شود، خیلی خوب است. ولی دوران ما اختناق خیلی بد بود. یعنی دوران دهه ۶۰ که ما زندان بودیم.
ما نمونه ای داریم. مثلاً زندان تبریز. بازجویی به شکل سیستماتیک به اکثر دخترهای زندانی تجاوز کرده بود. ولی نه شرایط اجتماعی نه سیاسی، مناسب نبود که کسانی که قربانی این تجاوزها شدند، بتوانند صحبت کنند. کسی هم نبوده که حتی از داخل رژیم بخواهد این ها را افشا کند. ما خیلی ماجرا داریم که هنوز پس پرده است.
شادی صدر، حقوقدانی که خود به تازگی از زندان آزاد شده، می نویسد: «ترانه موسوی، چه همان دختر سبزپوشی باشد که در روز ۷ تير، در تجمع اطراف مسجد قبا دستگير شد، مورد تجاوز قرار گرفت و بعد، به دليل پارگی رحم و مقعد سر از بيمارستانی در کرج و سر آخر سر از سينه گورستانی بی نام و نشان در شمال ايران درآورد و چه اصلا نباشد، اسم رمز همه زنانی است که پس از انقلاب ۵۷، در زندانها مورد تجاوز قرار گرفتند.»
در سال های نه چندان دور نیز نامه دیگری نوشته شد و در تاریخ ثبت شد.
۱۷ مهرماه سال ۱۳۶۵ آیت الله منتظری قائم مقام رهبری درنامه ای خطاب به آیت الله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشت: «آیا می دانید در بعضی از زندان های جمهوری اسلامی، دختران جوان را به زور تصرف کرده اند؟ آیا می دانید که هنگام بازجویی از دختران، استعمال الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟»
نسرین پرواز، از زندانیان سیاسی سابق و از بازماندگان اعدامهای سال ۱۳۶۷، نویسنده کتاب «زیر بوته های لاله عباسی» در گفتوگو با رادیو فردا از آنچه در دوران بازداشت در زندان های ایران بر او گذشته و دیده ها و یادهایش سخن می گوید:
«سال ۵۷ وقتی از انگلیس به ایران بازگشتم، اولین تظاهرات را دیدم. زمانی که روزنامه آیندگان را بسته بودند. مردم ریختند بیرون و برای آزادی شعار می دادند. حزب الله ریخت توی جمعیت و چاقو زد. این حوادث زندگی مرا تغییر داد و من نتوانستم برگردم انگلیس. سال ۶۱ دستگیر شدم. حکمم اعدام بود. منتها پدرم توانست تغییرش بدهد.»
خانم پرواز در توضیح این نکته می گوید: «لاجوردی چند صد نفری را به خانواده هایشان فروخت. اعدامی بودند ولی پول هنگفتی گرفت و آزادشان کرد. سال ۶۹ بعد از آمدن هیئت رسیدگی به زندانها، بار سومی که گالین دوپول آمده بود زندان اوین، شب من آزاد شدم.»
شما در طول این ۹ سال آیا شاهد شکنجه جسمی و یا تجاوز به زندانیان زن بودید و احیاناً چنین مواردی را در مورد زندانیان مرد شنیدید؟
نسرین پرواز: من خودم شکنجه شدم و پاهایم فلج شد. نمی توانستم راه بروم. من قبل از اینکه دستگیر بشوم، با دختری به نام یاس آشنا شدم. ۱۴ ساله بود که توی تظاهرات دستگیر شد و سه پاسدار در کمیته به او تجاوز کردند. او بچه بود که حامله شد. رفتم که ببینم بتوانم کمکش کنم برای کورتاژ. در زندان هم با دختری به نام آناهید آشنا شدم که با دخترخاله اش دستگیر شده بود. آناهید وقتی دستگیر شد ۱۲ سالش بود. دخترخاله اش ۱۴ سالش بود. اینها در دوران بازجویی توی دو سلول کنار هم بودند. بازجو به دخترخاله اش تجاوز کرد. آن دو، شب ها که پاسدارها توی بند نبودند با هم حرف می زدند. دخترخاله اش به آناهید می گوید که من می خواهم خودکشی کنم و تو نباید ناراحت بشوی. می گوید که به من تجاوز شده و دوست ندارم دیگر زندگی کنم. آناهید خودش برای من تعریف کرد که تمام شب با سر و صدا سعی می کرده پاسدارها را متوجه کند که نگذارند دخترخاله اش خودکشی کند. اما موفق نشد و او خودکشی کرد.
خانم پرواز با اشاره به ماجرای دختری که او را در کتابش «یاس» نام داده که در ۱۴ سالگی در پی تجاوز حامله شده بود، می گوید نتوانست در کورتاژ به او کمک کند چون پول زیادی برای این کار می خواستند. وی سپس به شرح ماجرای ازدواج یاس با یک جوان و کشتن بچه پس از به دنیا آمدن می پردازد. خانم پرواز می افزاید این ماجرا را در کتابش نقل کرده است.
آیا موارد دیگری از تجاوزهای جنسی یا سوء استفاده های جنسی در زندان زنان مد نظرتان هست؟
نسرین پرواز: دختری را بردند توی سلول انفرادی. توی گوهردشت. یک روز او را بردند و بعد از دو روز وقتی آمد حالش بد بود. یک دفعه شروع می کرد به جیغ زدن. حرفهایی می زد که موقع تجاوز در دفاع از خودش می گفت. دوستانش می فهمند که به او تجاوز شده. حال روحی اش خراب بود. بعد از چند سال آزادش کردند. آمد بیرون در خارج از کشور دست به خودکشی زد.
خانم پرواز می افزاید: «متاسفانه جامعه برخورد درستی به مسئله تجاوز نمی کند. برای همین، کسانی که به آنها تجاوز شده، بیشتر از متجاوزان مواظباند لو نروند. خانواده همین دختر به کسی نگفتند که او خودکشی کرده. اما به نظر من خودکشی او یک خودکشی فردی نیست. خودکشی سیاسی است. گفتند با ماشین تصادف کرده.»
خانم پرواز معتقد است که خانوادهای قربانیان تجاوز باید موضوع تجاوز را علنی کنند. به باور وی به دلیل فرهنگ جامعه ،کسی جرات نمی کند بگوید که مورد تجاوز قرار گرفته است
در مورد آقایان آیا اطلاعاتی دارید؟ آیا در زندان به پسرها و مردان هم تجاوز شده یا می شود؟
نسرین پرواز: در دهه شصت هم به مردان تجاوز می کردند. ولی وسعت آن به اندازه امروز نبود. الان اینها متوجه شده اند که تجاوز وسیله ای است و فشار سریعی است که از نظر روحی و جسمی تاثیر بیشتری بر فرد دارد. من سه تا از آقایان را می شناسم که به اینها تجاوز شده. یکی از آنها دوازده سال پیش مورد تجاوز واقع شد و صدمه زیادی دیده. دو نفر دیگر در دستگیری های دو سال پیش مورد تجاوز قرار گرفته اند. یکی از آنها هنوز مشغول مداوای جسمی است.
خانم پرواز به قربانیان و خانواده های قربانیان تجاوز توصیه می کند به درمانهای روانی بپردازند. وی بر این باور است که نوشتن هم یک نوع درمان است و کمک می کند به شناخت مشکلات.
سودابه اردوان، زندانی سیاسی سابق و بازمانده قتل عام زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷ که هشت سال را در زندان های اوین و قزل حصار بسر برده، می گوید. وی از کسانی سخن می گوید که نمی خواهند دختران اعدامی به بهشت بروند.
سودابه اردوان: شکنجه جنسی یک ابزار دیگری است برای خورد کردن زندانی. این چیزی نیست که مال الان باشد. از همان سال ۶۰ نگاهی که عمال جمهوری اسلامی و شکنجه گران بخصوص روی زن ها داشتند از این طریق همیشه فکر کردند که شکنجه بیشتری را می توانند اعمال کنند. یکی از متداول ترین چیزها این است که زندانیان سیاسی زن، بخصوص در آن سال هایی که ما زندان بودیم، اکثراً ۱۷ یا ۱۸ ساله بودند. بچه های جوانی بودند ازدواج نکرده. اینها را قبل از اینکه اعدام کنند، فکر می کردند حتماً به اینها تجاوز کنند که اینها بهشت نروند. این سیستماتیک بود. اینها توجیه مذهبی پشت آن داشتند.
در موردهای مشخص بوده که به خانواده فرد اعدام شده، شیرینی یا مقداری کمی پول دادند، که این شیرینی ازدواج دختر شماست قبل از اعدام. یک قوطی شیرینی فرستادند در عین حال گفتند که اینقدر مثلاً پول گلوله باید بدهید. یک چیزی را اشاره کنم. تمام این چیزهایی که رو می شود الان و بحق هم باید رو شود، خیلی خوب است. ولی دوران ما اختناق خیلی بد بود. یعنی دوران دهه ۶۰ که ما زندان بودیم.
ما نمونه ای داریم. مثلاً زندان تبریز. بازجویی به شکل سیستماتیک به اکثر دخترهای زندانی تجاوز کرده بود. ولی نه شرایط اجتماعی نه سیاسی، مناسب نبود که کسانی که قربانی این تجاوزها شدند، بتوانند صحبت کنند. کسی هم نبوده که حتی از داخل رژیم بخواهد این ها را افشا کند. ما خیلی ماجرا داریم که هنوز پس پرده است.
شادی صدر، حقوقدانی که خود به تازگی از زندان آزاد شده، می نویسد: «ترانه موسوی، چه همان دختر سبزپوشی باشد که در روز ۷ تير، در تجمع اطراف مسجد قبا دستگير شد، مورد تجاوز قرار گرفت و بعد، به دليل پارگی رحم و مقعد سر از بيمارستانی در کرج و سر آخر سر از سينه گورستانی بی نام و نشان در شمال ايران درآورد و چه اصلا نباشد، اسم رمز همه زنانی است که پس از انقلاب ۵۷، در زندانها مورد تجاوز قرار گرفتند.»