درپی موج دستگیریهای گسترده حامیان اصلاح طلبان که گروهها و سازمانهای مدافع حقوق بشر نیز از آنها هشدار داده اند، صبح امروز ، چهارشنبه، محمدرضا جلایی پور، فرزند حمید رضا جلایی پور، روزنامه نگار و استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، در فرودگاه امام خمینی تهران به دست افراد ناشناس دستگیر و به محلی نامعلوم برده شد.
او که دانشجوی دکترا در دانشگاه آکسفورد است، عازم محل اقامتش در انگلستان بود.
حمیدرضا جلایی پور، روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، محمدرضا جلایی پور، با رادیو فردا درباره چگونگی بازداشت پسرش و برخوردهای اخیر نیورهای امنیتی، گفتوگو میکند.
محمدرضا جلايی پور پسر من است و دانشجوی دکترای دانشگاه آکسفورد است. امروز صبح که میخواست از فرودگاه امام خمينی به انگلستان برود، در فرودگاه او را دستگير کردند. او جزو ياران حامی خاتمی و موسوی بود که در جريان انتخابات برای آقای موسوی فعاليت میکرد.
پسر شما را قبلا هم بازداشت کرده بودند؟
دو روز پيش صبح خيلی زود، حدود ۱۰ يا ۱۲ نفر به خانه ما ريختند و چون برگه و کارت هويت نداشتند من به خانه راهشان ندادم. از آنها خواستم کارت هويت يا برگهای ارائه دهند، ولی آنها دست و گردن مرا از پشت گرفتند و به کوچه بردند. باور کنيد وقتی مرا اين طور بلند کردند و میبردند با گوسفندهای کشتارگاه احساس همدردی کردم. مرا به صندلی عقب ماشين انداختند و درهای ماشين را قفل کردند. زن و بچه مردم به کوچه آمده بودند و همه ناراحت شده بودند. بعد ريختند توی خانه و همه جا را گشتند و ظاهرا دنبال محمدرضا هم میگشتند.
محمدرضا جلايی پور خانه نبود؟
نه او در خانه نبود و آنها بعد از يک ساعت و نيم مرا رها کردند. من خودم استاد دانشگاه تهران هستم، خانه ای که آنها حمله کردند خانه پدر من و از خانههای قديمی محله قلهک است. پدر من پدر سه شهيد است و همه اين خانه را میشناسند، اما آنها با چنين رفتاری وارد خانه شدند و تن همه همسايهها و همسرم را لرزاندند.
کامپيوتر و تمام مقالات و کارها و نمرههای دانشجويان را بردند و مرا در کوچه رها کردند. امروز هم که پسرم را هنگام سوار شدن به هواپيما بازداشت کرده اند.
آيا میدانيد چه کسانی اين کار را انجام داده اند؟
ظاهرا عده ای لباس شخصی که زير نظر آقای مرتضوی کار میکنند. من نمیدانم پسرم کجاست، چون اين افراد نه کارت هويت دارند و نه لباس مخصوص.
پسر من در سال ۱۳۸۰ رتبه اول کنکور بوده است و برنده مدال طلای المپياد، حال عدهای در اين کشور تقلب کرده و کشور را به دردسر انداختهاند و به جای اين که اين افراد را بگيرند، بهترين جوانهای مملکت را میگيرند و وحشت ايجاد میکنند.
سه روز است کامپيوتر مرا برده اند. مگر انسانی که شرافتمندانه زندگی میکند، در زندگی چه دارد؟ افرادی مانند من به جز کارهای تحقيقاتی، کتابها، مقالات و تزهای دانشجويان که در کامپيوتر شخصیام بوده چيزی ندارند. حداقل میتوانند يک کپی از کامپيوتر بگيرند و بررسی کنند، اصل آن را بدهند و زندگی مردم را فلج نکنند. متاسفانه زندگی مردم را اين گونه فلج کردهاند و از طرفی فرزندم را هم بازداشت کرده اند.
باور کنيد اگر پسرم به جای اين که رتبه اول کنکور باشد و دانشجوی دکترای دانشگاه آکسفورد، يک قاچاقچی بود چنين برخوردی با او نمیکردند. ما اکنون در کشور حدود سه ميليون نفر معتاد داريم و يک شبکه وسيع مواد مخدر وجود دارد، اما من نديده ام بريزند اين طور قاچاقچیها را بگيرند. در عوض بهترين آدمها را میگيرند و توقع دارند علم هم رشد کند. شبها هم چماق داران را به جان مردم میاندازند.
آقای جلايی پور! پسر شما دانشجوی دکترای چه رشته ای است؟
رشته جامعه شناسی. جالب است که اينها با مذهبیها هم لج دارند. پسر من از مدرسه نيکان فارغ التحصيل شده و از چهار سالگی تا کنون نماز اول وقت خوانده است. يک بار دروغ نگفته و يک بار غيبت نکرده است و همه دانشجويان او را به درستی و پاکی میشناسند.
کسی که رتبه اول کنکور میشود، يعنی روزی هفت يا هشت ساعت کار علمی کرده است. خصوصيت پسر من، ايمان و سختکوشی علمی او است .
البته پسرم با اين که سياسی هم نبود، در انتخابات اخير فعاليت میکرد و به شدت معتقد بود بايد از آقای خاتمی و موسوی حمايت کرد. ما شرمنده نيستيم و به کارهای او افتخار میکنيم. من شک ندارم اگر پسرم يک فاحشه خانه راه اندازی میکرد با او چنين برخوردی نمیکردند.
يادم نمیرود که چند سال پيش وقتی روزنامه جامعه را داشتيم، ريختند آنجا را بستند و من را هم گرفتند. مادرم که مادر سه شهيد بود از غصه اش خيلی زود مرد. از خانواده ما فقط من مانده ام و اکنون هم که اينها به جان بچههايم افتاده اند.
حکومت عدل علی که میگويند اين است؟ اين چه نوع تدبير و کشورداری است؟ ما از اين وضع شرمنده ايم. تز آنها وحشت انداختن در دل مردم است. آنها فکر میکنند محمدرضا جلايی پور میتواند ميليونها نفر را به خيابان بياورد و اين خنده دار است.
مردم رأی داده اند، ولی رأی آنها را به حساب نياورده اند و اکنون ناراحت هستند. به جای اين که اين مشکل را حل کنند، بهترين بچههای مردم را میگيرند.
من تمام کسانی که در اين چند روز بازداشت شدهاند را میشناسم. آنها از بهترين دانشجويان کشور هستند، انسانهای پاک و سالم و درس خوان. جرم آنها فقط اين است که تحريمی نبودند و از انتخابات و از خاتمی و موسوی دفاع کردند.
آنها فکر میکنند با اين دستگيریها دور موسوی خالی میشود و میبرد و اينها هم میتوانند هر کاری بخواهند انجام دهند.
او که دانشجوی دکترا در دانشگاه آکسفورد است، عازم محل اقامتش در انگلستان بود.
حمیدرضا جلایی پور، روزنامهنگار و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، محمدرضا جلایی پور، با رادیو فردا درباره چگونگی بازداشت پسرش و برخوردهای اخیر نیورهای امنیتی، گفتوگو میکند.
محمدرضا جلايی پور پسر من است و دانشجوی دکترای دانشگاه آکسفورد است. امروز صبح که میخواست از فرودگاه امام خمينی به انگلستان برود، در فرودگاه او را دستگير کردند. او جزو ياران حامی خاتمی و موسوی بود که در جريان انتخابات برای آقای موسوی فعاليت میکرد.
پسر شما را قبلا هم بازداشت کرده بودند؟
دو روز پيش صبح خيلی زود، حدود ۱۰ يا ۱۲ نفر به خانه ما ريختند و چون برگه و کارت هويت نداشتند من به خانه راهشان ندادم. از آنها خواستم کارت هويت يا برگهای ارائه دهند، ولی آنها دست و گردن مرا از پشت گرفتند و به کوچه بردند. باور کنيد وقتی مرا اين طور بلند کردند و میبردند با گوسفندهای کشتارگاه احساس همدردی کردم. مرا به صندلی عقب ماشين انداختند و درهای ماشين را قفل کردند. زن و بچه مردم به کوچه آمده بودند و همه ناراحت شده بودند. بعد ريختند توی خانه و همه جا را گشتند و ظاهرا دنبال محمدرضا هم میگشتند.
محمدرضا جلايی پور خانه نبود؟
نه او در خانه نبود و آنها بعد از يک ساعت و نيم مرا رها کردند. من خودم استاد دانشگاه تهران هستم، خانه ای که آنها حمله کردند خانه پدر من و از خانههای قديمی محله قلهک است. پدر من پدر سه شهيد است و همه اين خانه را میشناسند، اما آنها با چنين رفتاری وارد خانه شدند و تن همه همسايهها و همسرم را لرزاندند.
کامپيوتر و تمام مقالات و کارها و نمرههای دانشجويان را بردند و مرا در کوچه رها کردند. امروز هم که پسرم را هنگام سوار شدن به هواپيما بازداشت کرده اند.
آيا میدانيد چه کسانی اين کار را انجام داده اند؟
ظاهرا عده ای لباس شخصی که زير نظر آقای مرتضوی کار میکنند. من نمیدانم پسرم کجاست، چون اين افراد نه کارت هويت دارند و نه لباس مخصوص.
پسر من در سال ۱۳۸۰ رتبه اول کنکور بوده است و برنده مدال طلای المپياد، حال عدهای در اين کشور تقلب کرده و کشور را به دردسر انداختهاند و به جای اين که اين افراد را بگيرند، بهترين جوانهای مملکت را میگيرند و وحشت ايجاد میکنند.
سه روز است کامپيوتر مرا برده اند. مگر انسانی که شرافتمندانه زندگی میکند، در زندگی چه دارد؟ افرادی مانند من به جز کارهای تحقيقاتی، کتابها، مقالات و تزهای دانشجويان که در کامپيوتر شخصیام بوده چيزی ندارند. حداقل میتوانند يک کپی از کامپيوتر بگيرند و بررسی کنند، اصل آن را بدهند و زندگی مردم را فلج نکنند. متاسفانه زندگی مردم را اين گونه فلج کردهاند و از طرفی فرزندم را هم بازداشت کرده اند.
باور کنيد اگر پسرم به جای اين که رتبه اول کنکور باشد و دانشجوی دکترای دانشگاه آکسفورد، يک قاچاقچی بود چنين برخوردی با او نمیکردند. ما اکنون در کشور حدود سه ميليون نفر معتاد داريم و يک شبکه وسيع مواد مخدر وجود دارد، اما من نديده ام بريزند اين طور قاچاقچیها را بگيرند. در عوض بهترين آدمها را میگيرند و توقع دارند علم هم رشد کند. شبها هم چماق داران را به جان مردم میاندازند.
آقای جلايی پور! پسر شما دانشجوی دکترای چه رشته ای است؟
رشته جامعه شناسی. جالب است که اينها با مذهبیها هم لج دارند. پسر من از مدرسه نيکان فارغ التحصيل شده و از چهار سالگی تا کنون نماز اول وقت خوانده است. يک بار دروغ نگفته و يک بار غيبت نکرده است و همه دانشجويان او را به درستی و پاکی میشناسند.
کسی که رتبه اول کنکور میشود، يعنی روزی هفت يا هشت ساعت کار علمی کرده است. خصوصيت پسر من، ايمان و سختکوشی علمی او است .
البته پسرم با اين که سياسی هم نبود، در انتخابات اخير فعاليت میکرد و به شدت معتقد بود بايد از آقای خاتمی و موسوی حمايت کرد. ما شرمنده نيستيم و به کارهای او افتخار میکنيم. من شک ندارم اگر پسرم يک فاحشه خانه راه اندازی میکرد با او چنين برخوردی نمیکردند.
يادم نمیرود که چند سال پيش وقتی روزنامه جامعه را داشتيم، ريختند آنجا را بستند و من را هم گرفتند. مادرم که مادر سه شهيد بود از غصه اش خيلی زود مرد. از خانواده ما فقط من مانده ام و اکنون هم که اينها به جان بچههايم افتاده اند.
حکومت عدل علی که میگويند اين است؟ اين چه نوع تدبير و کشورداری است؟ ما از اين وضع شرمنده ايم. تز آنها وحشت انداختن در دل مردم است. آنها فکر میکنند محمدرضا جلايی پور میتواند ميليونها نفر را به خيابان بياورد و اين خنده دار است.
مردم رأی داده اند، ولی رأی آنها را به حساب نياورده اند و اکنون ناراحت هستند. به جای اين که اين مشکل را حل کنند، بهترين بچههای مردم را میگيرند.
من تمام کسانی که در اين چند روز بازداشت شدهاند را میشناسم. آنها از بهترين دانشجويان کشور هستند، انسانهای پاک و سالم و درس خوان. جرم آنها فقط اين است که تحريمی نبودند و از انتخابات و از خاتمی و موسوی دفاع کردند.
آنها فکر میکنند با اين دستگيریها دور موسوی خالی میشود و میبرد و اينها هم میتوانند هر کاری بخواهند انجام دهند.