روزنامه واشینگتن پست در تحلیلی از حوادث یک ماه اخیر اهمیت آن را درحد وقایع انقلاب سی سال پیش در ایران ارزیابی میکند. عواقب این حوادث را گذشته از اوضاع داخلی ایران تغییری مهم در وضعیت سیاسی خاورمیانه میداند.
خانم رابین رایت، نویسنده و تحلیلگر آمریکایی در واشینگتن پست مینویسد: حوادث پس از انتخابات برای حکومت ایران هزینه سنگینی خواهد داشت. قبل از این ناآرامیها به نظر میرسید که جمهوری اسلامی در مقابل تمام مشکلات و تهدیدهای خارجی توانسته بقای خود را حفظ کند و به یک بازیگر مهم منطقهای بدل شود. پس از سی سال دشمنی با آمریکا، واشینگتن با در پیش گرفتن سیاست تجدید مناسبات با ایران موقعیت استثنایی را برای کمک به تثبیت حکومت اسلامی فراهم کرده بود.
واشینگتن پست سپس اشاره میکند که در یک ماهه گذشته ورق برگشته است و ا کنون جامعه بین المللی حکومت ایران را به خاطر سرکوب مخالفان محکوم میکند . در نشست سران گروه هشت از حکومت ایران خواسته شد که با مخالفین و منتقدین وارد دیالوگی دمکراتیک شود. کشورهای بزرگ جهان، اقدامات سرکوبگرانه ایران را محکوم کرده و اعلام کردهاند رفتار این حکومت ناقض موازین بنیادی جامعه بینالمللی است.
رایت در تشریح تفاوتها بین امروز و یک ماه گذشته یادآور میشود که قبل از آن حکومت ایران از برنامه هسته یی و نفوذ منطقه یی خود به عنوان امتیازی در مذاکره با غرب استفاده میکرد. ولی اکنون این حکومت وجهه و مشروعیت خود را از دست داده و در موقعیت ضعیفی قرار دارد.
تحلیلگر واشینگتن پست معتقد است تحت تاثیر حوادث اخیر بافت سیاسی داخلی ایران به طور کلی متحول شده است. اکنون جناحها و گروههای متعدد و پراکنده در دو اردوی بزرگ ، جبههبندی کردهاند: جناح راست جدید و جناح چپ جدید.
از نگاه تحلیلگر واشینگتن پست، هسته اصلی جناح راست جدید را نسل دوم فرماندهان سپاه پاسداران تشکیل میدهند که خود را اصولگرا مینامند و در سالهای اخیر کنترل ابزارهای نظامی و امنیتی را در دست گرفتهاند.
مهرههای اصلی در این جناح، مجتبی خامنه ای فرزند رهبر ایران و رئیس دفتر و نهادهای وابسته به دفتر رهبری ، مجتبیهاشمی ثمره از مشاوران نزدیک احمدی نژاد، غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات، صادق محصولی وزیر کشور، محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران، حسن طائب فرمانده بسیج، سرلشگر فیروز آبادی رئیس ستاد نیروهای مسلح، نظریه پردازانی مثل حسین شریعتمداری سردبیر کیهان و صاحبان صنایع و مراکز اقتصادی بزرگ مثل مهرداد بذرچی عضو سابق کابینه احمدی نژاد و اکنون مدیر عامل شرکتهای بزرگ اتومبیل سازی مثل سایپا است.
رابین رایت در توضیح جناح چپ جدید مینویسد این جبهه دربرگیرنده تمام گروههای منتقد و پراکندهای است که پس از انتخابات ریاست جمهوری به اعتراض خود شدت دادهاند. در حال حاضر چهره اصلی این جبهه میر حسین موسوی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری، که در دوران نخست وزیری در دهه اول حکومت اسلامی از چهرههای جناح چپ بود. هدف اصلی جناح چپ در حال حاضر در هم شکستن اقتدار تمامیت خواهان و نظام استبدادی حکومت مذهبی است.
رایت در واشینگتن پست یادآور میشود که سازماندهی، ابزارها و روش فعالیت این جبهه بسیار ضعیف است ولی بزرگترین و فراگیرترین جبهه سیاسی از زمان انقلاب سال ۵۷ است. این جبهه در برگیرنده شخصیتهای حکومتی مثل سابق جمهور سابق، اعضای قبلی کابینه و مجلس و برخی مقامات نظامی و امنیتی گذشته اشت. در عین حال تشکلهای فعال دانشجویی و زنان ، جمعیت وسیع جوانان و بخش وسیعی از طبقه متوسط از جمله کارگران و کارمندان دولت خود را پیرو این مجموعه میدانند.
واشینگتن پست معتقد است نقطه ضعف اصلی این جبهه شاید رهبری آن باشد؛ میر حسین موسوی در جریان حوادث انتخابات به شکل تصادفی به رهبر این مجموعه بدل شد. او بیش از آنکه هدایت کننده و برانگیزاننده مردم باشد خود محصول این موج ناراضیتی است.
در مقابل نقطه ضعف رژیم در یکپارچگی و انسجام آن است. بسیاری از کارمندان ادارات دولتی و حتی اعضای نهادهای نظامی سالهاست از ساختار استبدادی نظام تئوکراتیک (دین محور) در ایران خسته شده اند. در سال ۷۶ یک نظر سنجی دولتی مشخص کرد که ۸۴ درصد از نفرات سپاه پاسداران که بخش اعظم آنها را سربازان وظیفه تشکیل میدهند به محمد خاتمی، رئیس جمهوری اصلاح طلب، رای داده بودند.
در پایان رابین رایت مینویسد در ماههای آینده وقوع حوادث غیرمترقبه و شکل گیری نقطه عطف جدید برای بروز نارضایتی عاملی تعیین کننده خواهد بود. حکومت میکوشد توجه مردم و جامعه را به دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد جلب کند ولی رئیس جمهوری که با مشکل مشروعیت در داخل ایران روبهرو است، ممکن است در پی کسب نوعی موفقیت در مسایل منطقهای و بین المللی باشد. آنچه که مسلم است با هر جرقهای از اعتراض، حکومت اسلامی صدمه بیشتری خواهد دید و مشروعیت آن بیشتر از گذشته زیر سئوال خواهد رفت.
خانم رابین رایت، نویسنده و تحلیلگر آمریکایی در واشینگتن پست مینویسد: حوادث پس از انتخابات برای حکومت ایران هزینه سنگینی خواهد داشت. قبل از این ناآرامیها به نظر میرسید که جمهوری اسلامی در مقابل تمام مشکلات و تهدیدهای خارجی توانسته بقای خود را حفظ کند و به یک بازیگر مهم منطقهای بدل شود. پس از سی سال دشمنی با آمریکا، واشینگتن با در پیش گرفتن سیاست تجدید مناسبات با ایران موقعیت استثنایی را برای کمک به تثبیت حکومت اسلامی فراهم کرده بود.
واشینگتن پست سپس اشاره میکند که در یک ماهه گذشته ورق برگشته است و ا کنون جامعه بین المللی حکومت ایران را به خاطر سرکوب مخالفان محکوم میکند . در نشست سران گروه هشت از حکومت ایران خواسته شد که با مخالفین و منتقدین وارد دیالوگی دمکراتیک شود. کشورهای بزرگ جهان، اقدامات سرکوبگرانه ایران را محکوم کرده و اعلام کردهاند رفتار این حکومت ناقض موازین بنیادی جامعه بینالمللی است.
رایت در تشریح تفاوتها بین امروز و یک ماه گذشته یادآور میشود که قبل از آن حکومت ایران از برنامه هسته یی و نفوذ منطقه یی خود به عنوان امتیازی در مذاکره با غرب استفاده میکرد. ولی اکنون این حکومت وجهه و مشروعیت خود را از دست داده و در موقعیت ضعیفی قرار دارد.
تحلیلگر واشینگتن پست معتقد است تحت تاثیر حوادث اخیر بافت سیاسی داخلی ایران به طور کلی متحول شده است. اکنون جناحها و گروههای متعدد و پراکنده در دو اردوی بزرگ ، جبههبندی کردهاند: جناح راست جدید و جناح چپ جدید.
از نگاه تحلیلگر واشینگتن پست، هسته اصلی جناح راست جدید را نسل دوم فرماندهان سپاه پاسداران تشکیل میدهند که خود را اصولگرا مینامند و در سالهای اخیر کنترل ابزارهای نظامی و امنیتی را در دست گرفتهاند.
مهرههای اصلی در این جناح، مجتبی خامنه ای فرزند رهبر ایران و رئیس دفتر و نهادهای وابسته به دفتر رهبری ، مجتبیهاشمی ثمره از مشاوران نزدیک احمدی نژاد، غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات، صادق محصولی وزیر کشور، محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران، حسن طائب فرمانده بسیج، سرلشگر فیروز آبادی رئیس ستاد نیروهای مسلح، نظریه پردازانی مثل حسین شریعتمداری سردبیر کیهان و صاحبان صنایع و مراکز اقتصادی بزرگ مثل مهرداد بذرچی عضو سابق کابینه احمدی نژاد و اکنون مدیر عامل شرکتهای بزرگ اتومبیل سازی مثل سایپا است.
رابین رایت در توضیح جناح چپ جدید مینویسد این جبهه دربرگیرنده تمام گروههای منتقد و پراکندهای است که پس از انتخابات ریاست جمهوری به اعتراض خود شدت دادهاند. در حال حاضر چهره اصلی این جبهه میر حسین موسوی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری، که در دوران نخست وزیری در دهه اول حکومت اسلامی از چهرههای جناح چپ بود. هدف اصلی جناح چپ در حال حاضر در هم شکستن اقتدار تمامیت خواهان و نظام استبدادی حکومت مذهبی است.
رایت در واشینگتن پست یادآور میشود که سازماندهی، ابزارها و روش فعالیت این جبهه بسیار ضعیف است ولی بزرگترین و فراگیرترین جبهه سیاسی از زمان انقلاب سال ۵۷ است. این جبهه در برگیرنده شخصیتهای حکومتی مثل سابق جمهور سابق، اعضای قبلی کابینه و مجلس و برخی مقامات نظامی و امنیتی گذشته اشت. در عین حال تشکلهای فعال دانشجویی و زنان ، جمعیت وسیع جوانان و بخش وسیعی از طبقه متوسط از جمله کارگران و کارمندان دولت خود را پیرو این مجموعه میدانند.
واشینگتن پست معتقد است نقطه ضعف اصلی این جبهه شاید رهبری آن باشد؛ میر حسین موسوی در جریان حوادث انتخابات به شکل تصادفی به رهبر این مجموعه بدل شد. او بیش از آنکه هدایت کننده و برانگیزاننده مردم باشد خود محصول این موج ناراضیتی است.
در مقابل نقطه ضعف رژیم در یکپارچگی و انسجام آن است. بسیاری از کارمندان ادارات دولتی و حتی اعضای نهادهای نظامی سالهاست از ساختار استبدادی نظام تئوکراتیک (دین محور) در ایران خسته شده اند. در سال ۷۶ یک نظر سنجی دولتی مشخص کرد که ۸۴ درصد از نفرات سپاه پاسداران که بخش اعظم آنها را سربازان وظیفه تشکیل میدهند به محمد خاتمی، رئیس جمهوری اصلاح طلب، رای داده بودند.
در پایان رابین رایت مینویسد در ماههای آینده وقوع حوادث غیرمترقبه و شکل گیری نقطه عطف جدید برای بروز نارضایتی عاملی تعیین کننده خواهد بود. حکومت میکوشد توجه مردم و جامعه را به دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد جلب کند ولی رئیس جمهوری که با مشکل مشروعیت در داخل ایران روبهرو است، ممکن است در پی کسب نوعی موفقیت در مسایل منطقهای و بین المللی باشد. آنچه که مسلم است با هر جرقهای از اعتراض، حکومت اسلامی صدمه بیشتری خواهد دید و مشروعیت آن بیشتر از گذشته زیر سئوال خواهد رفت.