تازه ترین آمارهای رسمی در ایران از ۲۶ درصد بیکاری در میان جوانان استان تهران دارد. این آمار البته شامل حال مناطق فقیرتر و دورافتاده تر ایران نمی شود.
سازمان جوانان استان تهران اعلام کرده است که «دو بار در هفته در استانداری تهران با حضور مدیران ارشد استانداری در ادامه اجرای سیاستگذاری های عملیاتی برای ایجاد اشتغال و تدوین سند اشتغال جوانان تشکیل می شود.»
این جلسات در راستای طرح های دیگری است که مقام های دولت ایران گفته اند در دست اجرا دارند تا از بیکاران جوان کاسته شود.
عامل یا عوامل چنین آمار بیکاری بالایی آن هم در میان جوانان چیست؟
فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان در تهران می گوید: یک تحلیل اقتصاد کلان که اینجا به کار ما می آید اینست که ممکن است سطح تقاضا ها به دلیل پائین بودن سطح درآمد مردم پائین باشد. در نتیجه انگیزه های سرمایه گذاری ایجاد نشود و بیکاری هم به وجود بیاید. اگر چنین است، باید اول درباره آن بحث تقاضا ها بگوییم. بله در بخشی از جامعه تقاضا برای کالاهای مصرفی که در داخل تولید می شود، کم است. چرا؟ برای اینکه درآمدشان کم است. بخش زیادی از روستا نشینان، لایه های پائینی شهری، خود بیکاران و سطح درآمد خانوارهای کم درآمد در حدی نیست که بتواند یک تقاضای پیوسته و مداوم برای کالاهای تولید داخل ایجاد کند. به دلیل فقر و محرومیت. از طرف دیگر آنجایی هم که تقاضا شکل می گیرد، یعنی میان طبقه متوسط و متوسط مرفه، کالاهای خارجی وجود دارند که به دلایل سیاسی، اقتصادی و به دلیل رقابت وارد بازار می شوند و در واقع برنده این فرآیند برای ایجاد اشتغال می شوند. یعنی مثلاً تولید کننده چینی می تواند اشتغال ایجاد کند برای خودش و نه تولید کننده ایرانی که از رقابت خارج می شود. به این ترتیب فقر، کم درآمدی و ناکارآمدی، ما را در یک چرخه باطل قرار می دهد. به این معنا که بیکاری هست، پس کم درآمدی هست. کم درآمدی هست، تقاضا پائین است. تقاضا پائین است، آنوقت باز بیکاری به وجود می آید. در کنار این چرخه باطل یک جریانی هم هست که عوامل مثبت را به داخل سیستم پمپاژ نمی کند، بلکه بدتر تخلیه می کند و آن هم رقابت های خارجی است و کالاهای وارداتی.
به نظر شما چرا ۲۶ درصد جوانان کشور، اعم از دیپلمه یا زیر دیپلم تا کسانی که از مراکز عالی فارغ التحصیل شده اند، بیکار اند؟ چه ساز و کاری اینجا به وجود آمده یا وجود دارد؟ به طور مثال مدیر عامل بنیاد توسعه کار آفرینی و توان استان تهران گفته است که سطح توقع کارجویان یعنی جوانان در سطح کشور توسعه یافته است و خیلی از متقاضیان کار هم دنبال کار دولتی می گردند. آیا در همین حد است که جوانان ما بیکارند یا عوامل دیگری می تواند وجود داشته باشد؟
نه چنین نیست. این ها توجیه است برای فرار از واقعیتی که مسئولان و دست اندرکاران در آن مسئولیت دارند. دنبال کار دولتی می گردند!؟ تحفه ای نیست که مزایا و حقوق دولتی! آنقدر هم تبعیض وجود دارد که کسانی هم که می روند در دولت، می دانند که تا زمانی روابط اجتماعی، سیاسی خاصی با ساخت قدرت نداشته باشند به جایی نمی رسند و بعد مدت سی سال خودشان را با یک ظاهر و شکل خاصی نشان بدهند، چهره خاصی در بیاورند، صورتشان را، لباس شان را، رفتارشان را تا بتوانند آن شغل شان را حفظ کنند. نبودِ امنیت شغلی است که همین را هم به عنوان یک ملجاء و پناهگاهی مورد استفاده قرار می دهند جوانان. به طور کلی به نظر من کار وجود ندارد برای این جوانان و فارغ التحصیلان. ضمناً یادمان باشد مقدار زیادی از این جوانان و فارغ التحصیلان برای نیازهای اقتصاد آموزش ندیده اند. آموزش شان نارساست چه برسد به کسانی که دانشگاه ها هم راه پیدا نکرده اند و دیپلمه هستند و یا در رشته های فنی و حرفه ای درس خوانده اند.
وجود این بیکاری گسترده در میان جوانان چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟
یکی از اصلی ترین عواملی که برای ازدیاد مثلاً مواد مخدر و به دنبال آن رشد پیدا کردن جریان فروش موارد مخدر و جدیداً مواد مخدر مصنوعی مانند انواع متا ویتامین ها، شیشه و اکس و این چیزها که به بازار می آید، بررسی من نشان می دهد تبعیض و بیکاری نقش بسیار موثری دارد. اما به جز آن به لحاظ مطالعات اقتصادی چهار سال پنج سال بیکاری یعنی چهار سال پنج سال بیکاری پنج میلیون نفر، یعنی نبودن قوه خرید. یعنی نبودن قوه خرید در شرایطی که جنس های بنجل ارزان خارجی می آید، ساخت تولید داخلی را می شکند. و تولید می رود به سمت کالاهایی که می خواهد صادر شود. مانند صنایع پتروشیمی. نه اینکه آنها بد باشند. آنها درآمدهای ارزی ایجاد می کنند که از سیستم خارج می شود. یعنی ربط زیادی به زنجیره تولید صنعتی پیدا نمی کند. در نتیجه اقتصاد با یک چهره به شدت طبقاتی و دوگانه رو به رو می شود. یک جا تولید هست، تولید صنعتی است و صنایع پیشرفته هم هست برای بازارهای جهانی، که سودش به عده معدودی می رسد و یک جا فقر گسترده.
سازمان جوانان استان تهران اعلام کرده است که «دو بار در هفته در استانداری تهران با حضور مدیران ارشد استانداری در ادامه اجرای سیاستگذاری های عملیاتی برای ایجاد اشتغال و تدوین سند اشتغال جوانان تشکیل می شود.»
این جلسات در راستای طرح های دیگری است که مقام های دولت ایران گفته اند در دست اجرا دارند تا از بیکاران جوان کاسته شود.
عامل یا عوامل چنین آمار بیکاری بالایی آن هم در میان جوانان چیست؟
فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان در تهران می گوید: یک تحلیل اقتصاد کلان که اینجا به کار ما می آید اینست که ممکن است سطح تقاضا ها به دلیل پائین بودن سطح درآمد مردم پائین باشد. در نتیجه انگیزه های سرمایه گذاری ایجاد نشود و بیکاری هم به وجود بیاید. اگر چنین است، باید اول درباره آن بحث تقاضا ها بگوییم. بله در بخشی از جامعه تقاضا برای کالاهای مصرفی که در داخل تولید می شود، کم است. چرا؟ برای اینکه درآمدشان کم است. بخش زیادی از روستا نشینان، لایه های پائینی شهری، خود بیکاران و سطح درآمد خانوارهای کم درآمد در حدی نیست که بتواند یک تقاضای پیوسته و مداوم برای کالاهای تولید داخل ایجاد کند. به دلیل فقر و محرومیت. از طرف دیگر آنجایی هم که تقاضا شکل می گیرد، یعنی میان طبقه متوسط و متوسط مرفه، کالاهای خارجی وجود دارند که به دلایل سیاسی، اقتصادی و به دلیل رقابت وارد بازار می شوند و در واقع برنده این فرآیند برای ایجاد اشتغال می شوند. یعنی مثلاً تولید کننده چینی می تواند اشتغال ایجاد کند برای خودش و نه تولید کننده ایرانی که از رقابت خارج می شود. به این ترتیب فقر، کم درآمدی و ناکارآمدی، ما را در یک چرخه باطل قرار می دهد. به این معنا که بیکاری هست، پس کم درآمدی هست. کم درآمدی هست، تقاضا پائین است. تقاضا پائین است، آنوقت باز بیکاری به وجود می آید. در کنار این چرخه باطل یک جریانی هم هست که عوامل مثبت را به داخل سیستم پمپاژ نمی کند، بلکه بدتر تخلیه می کند و آن هم رقابت های خارجی است و کالاهای وارداتی.
به نظر شما چرا ۲۶ درصد جوانان کشور، اعم از دیپلمه یا زیر دیپلم تا کسانی که از مراکز عالی فارغ التحصیل شده اند، بیکار اند؟ چه ساز و کاری اینجا به وجود آمده یا وجود دارد؟ به طور مثال مدیر عامل بنیاد توسعه کار آفرینی و توان استان تهران گفته است که سطح توقع کارجویان یعنی جوانان در سطح کشور توسعه یافته است و خیلی از متقاضیان کار هم دنبال کار دولتی می گردند. آیا در همین حد است که جوانان ما بیکارند یا عوامل دیگری می تواند وجود داشته باشد؟
نه چنین نیست. این ها توجیه است برای فرار از واقعیتی که مسئولان و دست اندرکاران در آن مسئولیت دارند. دنبال کار دولتی می گردند!؟ تحفه ای نیست که مزایا و حقوق دولتی! آنقدر هم تبعیض وجود دارد که کسانی هم که می روند در دولت، می دانند که تا زمانی روابط اجتماعی، سیاسی خاصی با ساخت قدرت نداشته باشند به جایی نمی رسند و بعد مدت سی سال خودشان را با یک ظاهر و شکل خاصی نشان بدهند، چهره خاصی در بیاورند، صورتشان را، لباس شان را، رفتارشان را تا بتوانند آن شغل شان را حفظ کنند. نبودِ امنیت شغلی است که همین را هم به عنوان یک ملجاء و پناهگاهی مورد استفاده قرار می دهند جوانان. به طور کلی به نظر من کار وجود ندارد برای این جوانان و فارغ التحصیلان. ضمناً یادمان باشد مقدار زیادی از این جوانان و فارغ التحصیلان برای نیازهای اقتصاد آموزش ندیده اند. آموزش شان نارساست چه برسد به کسانی که دانشگاه ها هم راه پیدا نکرده اند و دیپلمه هستند و یا در رشته های فنی و حرفه ای درس خوانده اند.
وجود این بیکاری گسترده در میان جوانان چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟
یکی از اصلی ترین عواملی که برای ازدیاد مثلاً مواد مخدر و به دنبال آن رشد پیدا کردن جریان فروش موارد مخدر و جدیداً مواد مخدر مصنوعی مانند انواع متا ویتامین ها، شیشه و اکس و این چیزها که به بازار می آید، بررسی من نشان می دهد تبعیض و بیکاری نقش بسیار موثری دارد. اما به جز آن به لحاظ مطالعات اقتصادی چهار سال پنج سال بیکاری یعنی چهار سال پنج سال بیکاری پنج میلیون نفر، یعنی نبودن قوه خرید. یعنی نبودن قوه خرید در شرایطی که جنس های بنجل ارزان خارجی می آید، ساخت تولید داخلی را می شکند. و تولید می رود به سمت کالاهایی که می خواهد صادر شود. مانند صنایع پتروشیمی. نه اینکه آنها بد باشند. آنها درآمدهای ارزی ایجاد می کنند که از سیستم خارج می شود. یعنی ربط زیادی به زنجیره تولید صنعتی پیدا نمی کند. در نتیجه اقتصاد با یک چهره به شدت طبقاتی و دوگانه رو به رو می شود. یک جا تولید هست، تولید صنعتی است و صنایع پیشرفته هم هست برای بازارهای جهانی، که سودش به عده معدودی می رسد و یک جا فقر گسترده.