لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۵:۲۱

اسلاووی ژیژک: ایرانیان به خودباوری رسیدند


اسلاووی ژیژک، فیلسوف شهیر اهل اسلوونی و یکی از رهبران فکری چپ نوین در اروپا، از جمله کسانی بود که در روزهای گذشته زبان به انتقاد از حکومت و حمایت از معترضان ایرانی گشود.[بیشتر بخوانید: نامه سرگشاده دانشگاهیان جهان در حمایت از تظاهرکنندگان ایرانی ]

ژیژک خود از منتقدان انقلاب‌های مخملی و پمپاژ ارزش‌های غربی در جهان است. اما وی رخدادهای ایران را شبیه هیچ یک از انقلاب‌های مخملی نمی‌داند و برایش ارزشی کاملا متفاوت قائل است.

وی استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه لوبلیانا در اسلوونی و مدرس میهمان بسیاری از دانشگاه‌های اروپایی و آمریکایی است. ژیژک در دهه ۱۹۸۰، یکی از مخالفان فعال حکومت کمونیستی در یوگسلاوی سابق بود.

اسلاووی ژیژک در یکی از سخنرانی‌های اخیرش برای دانشجویان دوباره به اتفاقات اخیر ایران پرداخته است.


خلاصه‌ای از این سخنرانی را می‌خوانید:

زمانی که یک رژیم خودکامه با بحران نهایی خود روبه‌رو می‌شود، آشفتگی و سراسیمگی آن معمولاً در دو حرکت خود را نشان می‌دهد؛ قبل از سقوط قطعی مردم تشخیص می‌دهند که بازی به پایان رسیده و دیگر از حکومت هراسی ندراند. نه تنها مشورعیت خود را از دست می‌دهد بلکه واکنش خشم‌آلود آن را مردم نشانه درماندگی حکومت می‌دانند.

درست مثل کارتون‌های کودکانه که در آن گربه‌ای در آخرین لحظات فرار به لبه پرتگاهی می‌رسد و در آن لحظه‌ای که به پایین نگاه می‌کند و زیر پای خود را خالی می‌بینند، سقوط می‌کنند. رژیم‌های خودکامه نیز چنین سرنوشتی دارند و فقط کافی است آنها را مجبور کنیم که به زیر پای خود نگاه کنند و پرتگاه را ببینند.

ژیژک قبل از ارائه تحلیل خود از مختصات حرکات اعتراضی فعلی در ایران به دیدگاه‌هایی اشاره می‌کند که به نظر وی درک درستی از این حوادث نمی‌دهند:

یک عده به غلط این جنبش را چیزی مشابه انقلاب‌های مخملی طرفدار غرب می‌دانند و فکر می‌کنند که این حرکات گام‌های اول برقراری یک نظام دمکراتیک غربی و پایان اسلام سیاسی در ایران است.

عده دیگری با ناامیدی از تحول در ایران ‌می‌گویند: لیافت مردم این کشور همین احمدی نژاد و حامیان آن هستند و بنابراین با دیدی انتقادی و ناباورانه به حرکات موجود می‌نگرند.

یک نوع اسلام رهایی‌بخش نیز وجود دراد و برای پیدا کردن آن لازم نیست به قرن دهم میلادی بازگردیم، آنچه که د رایران می‌گذرد نمونه زنده آن است.
و بالاخره گروه دیگری هستند که احمدی نژاد را قهرمان ملی ایران در مبارزه با خارجی‌ها می‌دانند و فکر می‌کنند که برخلاف تصویری که رسانه‌های غربی از او می‌دهند، وی در پی بهبود وضعیت اقشار فقیر و تحکیم استقلال ایران است. از نگاه این عده حرکات اعتراضی اخیر شبیه به کودتایی است که غرب علیه دولت ملی محمد مصدق به راه انداخت.

ژیژک یادآوری می‌کند که این سه دیدگاه با وجود همه تمایزها به حوادث اخیر ایران، از منظر کليشه‌ای تقابل بین اسلام‌گرایی سیاسی و لیبرالیسم غربی می‌نگرند. به همین خاطر در مورد جایگاه بازیگران اصلی مثل محمود احمدی نژاد و یا میرحسین موسوی و یا در تحلیل خواست‌های مردم سردرگم‌اند.

به اعتقاد ژیژک، آن‌چه در ایران شاهد آن هستیم تلاش جمعیت وسیعی از مردم ناراضی برای زنده کردن آرمان‌های اولیه انقلاب ۵۷ است. به همین خاطر است که بسیاری از شعارها و نوع حرکات با آن دوران شباهت فراوانی دارد. این یک جنبش مشروع مردمی است و فعالان آن کسانی هستند که انقلاب اسلامی به رهبری آیت‌الله خمینی، به شعارها و خواست‌های آنها خیانت و پشت کرده است.

احتمالا حکومت قادر خواهد شد که نیروی انفجاری جمعیت را کنترل کند. اما این دیگر آن رژیم سابق نخواهد بود بلکه حکومتی فاسد و منفور در زمره دیکتاتوری‌های دیگر است. نتیجه هر چه که باشد ما شاهد تحولی در میزان اقتدار و خودباوری مردم ایران هستیم که ممکن است در هیچ یک از نسخه‌های کلیشه‌ای تقابل اسلام‌گرایی با دمکراسی لیبرال نگنجد.
در ادامه ژیژک سعی می‌کند واقعیات مربوط به روش حکومت احمدی‌نژاد را برملا کند. به اعتقاد وی احمدی‌نژاد قهرمان اقشار کم درآمد ایران نیست و شیوه‌های او حتی موجب نگرانی و اعتراض بسیاری از رهبران روحانی شده است. همزمان او از تمام ابزارهای تبلیغاتی پیشرفته و جهت دادن به فضای جامعه سوءاستفاده می‌کند و یک طبقه ثروتمند نوکیسه نیز از او حمایت فعال می‌کند.

اینها کسانی هستند که قبل از قدرت‌گیری جناح وی صاحب امتیازهای اقتصادی انحصاری شده بودند. فراموش نکنیم که سپاه پاسداران و محافل قدرت اطراف آن یک سازمان شبه‌نظامی متشکل از اقشار فقیر نیست بلکه در سال‌های اخیر به یک شرکت غول آسای اقتصادی و مهم‌ترین مرکز سوداندوزی در ایران بدل شده است.

در آن سو نامزدهای معترض را داریم. مهدی کروبی یک اصلاح‌گرا و طرفدار آزادی برای فعالیت گروه‌های مدنی است اما موسوی را بیشتر باید نماد بازگشت به مدینه فاضله دوران انقلاب دانست. مدینه فاضله‌ای که آرمان‌های آن هنوز زنده است و به خواست‌های خود از جمله آزادی کامل نرسیده است.

به همین خاطر است که بخش زیادی از ایرانیان در حرکات اخیر خودعلیه ربودن این انقلاب و آرمان‌های آن توسط یک گروه متحجر و تندرو به اعتراض برخاسته‌اند. حرکات اخیر یادآور روزهای انقلاب ایران است که پایه‌های یک حکومت استبدادی به لرزه درآمد و در فردای پیروزی آن همه چیز ممکن به نظر می‌رسید. به زبان دیگر جنبش اعتراضی کنونی «بازگشت سرکوب شدگان» انقلاب به میدان مبارزه است.

همه اینها نشان می‌دهد که واقعا یک نوع اسلام رهایی‌بخش نیز وجود دراد و برای پیدا کردن آن لازم نیست به قرن دهم میلادی بازگردیم، آنچه که د رایران می‌گذرد نمونه زنده آن است.

ژیژک در پایان این تحلیل ضمن اذعان به ناروشن بودن آینده حوادث در ایران می‌نویسد: بعید است که گربه از لبه پرتگاه سقوط کند. احتمالاً حکومت قادر خواهد شد که نیروی انفجاری جمعیت را کنترل کند. اما این دیگر آن رژیم سابق نخواهد بود بلکه حکومتی فاسد و منفور در زمره دیکتاتوری‌های دیگر است.

نتیجه هر چه که باشد ما شاهد تحولی در میزان اقتدار و خودباوری مردم ایران هستیم که ممکن است در هیچ یک از نسخه‌های کلیشه‌ای تقابل اسلام‌گرایی با دمکراسی لیبرال نگنجد. اگر ما در غرب چنین تفاوتی را درک نکنیم و به ذات واقعی تحولات در ایران پی نبریم، نشان می‌دهد که خود ما نیز موازین دموکراتیک را فراموش کرده‌ایم و آماده پذیرش احمدی نژادهایی از نوع اروپایی آن هستیم. مردم ایتالیا هم اکنون با نمونه‌ای از آن در هیبت برلوسکونی مواجه‌اند، دیگرانی از این تبار و قبیله در انتظار رسیدن به قدرت هستند.
XS
SM
MD
LG