سه روز پیش نشریه «نشنال ریویو» که توسط ویلیام باکلی منتشر میشود، شماره ویژهای را به دونالد ترامپ، نامزد جمهوریخواه برای انتخابات ریاست جمهوری، اختصاص داد که در آن مجموعهای از اظهارنظرهای گروهی از جمهوریخواهان روشنفکر و ذینفوذ را در مخالفت با او منتشر کرد.
این مقاله فقط بخش بسیار ناچیزی از این مجموعه را پوشش داده است. محور اصلی گفتارها در حقیقت این احتمال را مورد تردید قرار میدهد که آیا حزب جمهوری خواه باید صرفاً بخاطر شهرتی که دونالد ترامپ کسب کرده است او را به عنوان نامزد حزب معرفی کند تا با رقیب دموکراتش وارد رقابت انتخاباتی شود یا خیر؟
تقریبا همه افرادی که اظهار نظر کردهاند معتقدند دونالد ترامپ نهاد ریاست جمهوری را در آمریکا تضعیف خواهد کرد. بسیاری او را محافظه کار نمیدانند و یا در جمهوریخواه بودن وی شک میکنند. در تدوین مقاله حاضر تنها معدودی از مطالب نشریه فوق نقل قول مستقیم و یا نقل به مضمون شده و از بسیاری از مطالب مقاله اصلی بخاطر محدودیت حجم کار صرف نظر شده است.
————————————————————
با نزدیکتر شدن مراحل انتخاباتی به زودی احزاب آمریکا باید تکلیف کاندیدای نهایی خود را مشخص کنند. آیا هیلاری کلینتون نامزد حزب دموکرات خواهد شد و آیا حزب جمهوری خواه دونالد ترامپ را به عنوان نامزد نهایی حزب معرفی خواهد کرد؟ تنها بعد از آن مرحله است که نامزدهای رسمی دو حزب میتوانند به مبارزه نهایی انتخاباتی بپردازند و یکی از آن دو رئیس جمهور آینده ایالات متحده آمریکا شود.
در این میان کم کم دارد پای کاندیداهای مستقل هم به میان کشیده میشود. در دورههای قبل «تی پارتی» با باراک اوباما رقابت میکرد ولی در نهایت آرای آنان به نفع نامزد جمهوریخواهان بود. در انتخاباتی که در پیش است به نظر میرسد «مایکل بلومبرگ» شهردار سابق شهر نیویورک هم در حال ورود به مسابقه است. به این ترتیب یک میلیاردر دیگر به رقابت با دونالد ترامپ بر میخیزد. گفته میشود بلومبرگ که چهاردهمین ثروتمند آمریکایی است و تخمین زده میشود ۳۶ میلیارد دلار ثروت داشته باشد. ثروت دونالد ترامپ بین دو تا پنج میلیارد است گرچه خودش ادعا میکند ۱۰ میلیارد دلار ثروت دارد. بلومبرگ ۷۳ ساله است. برای رقابتهای انتخاباتی برای مقام شهرداری نیویورک ۲۵۰ میلیون دلار خرج کرد. عقاید لیبرالی دارد. موافق قوانین محدودکننده اسلحه است و می خواهد یک میلیارد دلار از ثروت شخصی خودش را صرف مبارزات انتخاباتی کند. وی تا ماه مارس فرصت دارد تصمیم بگیرد.
گرچه نمیتوان پیش بینی کرد سرنوشت این مسابقه به کدام سمت میرود ولی برخی گمانه زنیها بلومبرگ را رقیبی برای ترامپ و برخی دیگر وی را موجب تضعیف هیلاری کلینتون میدانند.
محافظه کارانی که با دونالد ترامپ مخالف هستند
گلن بک، محافظهکار و مجری برنامههای تلویزیونی و رادیویی شناخته شدهای است که تفسیرها، نوشتهها و فیلمهایش مورد توجه بسیاری از آمریکاییان قرار دارد.
وی مینویسد: در خلال انتخابات سال ۲۰۰۸ امریکا با بحرانی مواجه بود که از سالها قبل در مورد آن صحبت میشد؛ دستگاه دولت فدرال بزرگتر و بزرگتر میشود و سیستم ایالتها در درون این دولت بزرگ به تحلیل میرود. باراک اوباما از این ضعف بزرگ دولت که گاهی از آن به عنوان «واشینگتن» هم نام برده میشود آگاه بود و توانست کاندیداتوری حزب دموکرات را بدست بیاورد چون وعده داد با این پدیده مبارزه خواهد کرد.
هر کسی در ایالات متحده با این نظر موافق بود که باید در مورد بزرگ شدن «واشینگتن» چارهای اندیشید. برخی معتقدند که محافظه کاران جمهوری خواه مایل نبودند با «واشینگتن» درگیر شوند و بنا بر این یا باید در خانه میماندند و یا اینکه فقط به جمهوری خواهان پیشرو رای میدادند. نتیجه این شد که از درون پروسه مبارزات یکساله انتخاباتی ایالات متحده، پدیده «تی پارتی» به صورت یک جنبش ظاهر شد که خواهان تبعیت کامل از قانون اساسی آمریکا، کاهش هزینههای دولت، و کاهش مالیات بود تا به هدف نهایی یعنی کاستن از بدهی ملی، کاستن از بودجه فدرال و جلوگیری از بزرگ شدن دولت برسد. ولی چنین نشد و باراک اوباما برنده مسابقه شد و به ریاست جمهوری ایالات متحده رسید. البته ظهور «تی پارتی» بخاطر این نبود که اوباما بر مخالفین خود فائق آمد بلکه اوباما چونکه اوپوزیسیون قوی نداشت در مسابقات انتخاباتی پیروز و به کاخ سفید راه یافت.
گلن بک، معتقد است نامزدی بالقوه دونالد ترامپ از طرف حزب جمهوریخواه راه را برای ورود بیدردسر هیلاری کلینتون به کاخ سفید باز میکند. ولی موضوع خیلی بدتر از این است. اگر دونالد ترامپ برنده نامزدی حزب جمهوریخواه بشود، بار دیگر اوپوزیسیونی در برابر یک دولت در حال بزرگتر شدن دائمی وجود نخواهد داشت و این یک بحران برای محافظهکاری است.
بیشتر مردم دونالد ترامپ را به عنوان ثروتمندی میشناسند که پولهایش را از طریق معاملات ملکی کلان به دست آورده است و مانند هر ثروتمند دیگری به احزاب سیاسی هم گرایش داد و در مجموع یک جمهوری خواه به حساب میآید اما در گذشته بخشی از پولهایش را هم در راه مبارزات سیاسی کاندیداهای مهم هزینه کرده است.
به عقیده مونا کارن، ستون نویس نشنال ریویو و تحلیل گر سیاسی، دونالد ترامپ اصولاً محافظهکار نیست و افکارش به محافظه کاران نمیخورد. در گذشته او به دفعات از اندیشههای محافظهکاران فاصله گرفته و در مسایلی دفاعی، سهمیه نژادی، سقط جنین، مالیات، بیمههای اجتماعی و مهاجرت با محافظه کاران تفاوت دارد. با اینهمه در ماه دسامبر ۲۰۱۵ بررسی آماری افکار عمومی متوجه شد که دونالد ترامپ در میان جمهوریخواهان چیزی حدود ۳۶ درصد طرفدار دارد. البته منظور آن دسته از جمهوری خواهانی است که برایشان انتخاب از میان «محافظه کارترین» کاندیداها بالاترین اولویت را دارد.
بسیاری از این افراد از سخنان لخت و عریان و «بیتربیتیهای» معنا دار دونالد ترامپ خوششان میآید. حرفهایی که برای بسیاری دیگر از قشرهای جامعه هیچ جذابیتی ندارد. (مثلاً: «انگشتان من بلند و زیبا است، همانطورکه، مستنداً، سایر اعضای بدن من») و یا در مورد دخترش ایوانکا میگوید: («اگر ایوانکا دختر من نبود، شاید من دوست پسرش میشدم»).
مونا کارن معتقد است، مقبولیت عام دونالد ترامپ چیز خوبی است. هدف سیاست محور و داخلی پرزیدنت اوباما این بود که طبقات کارگر و متوسط را به سمت چپ هدایت کند. تصور او این بود که وقتی چنین طبقاتی از محل بذل و بخششهای توزیع مجدد دولتی برخوردار شوند سعی میکنند آنرا حفظ کنند و همین امر موجب حفظ قدرت سیاسی چپ میشود. ظهور دونالد ترامپ نشان داد که برنامه اوباما برای هدایت طبقه متوسط به سمت چپ اثر نمیکند و مردم فکر نمیکنند چنین برنامهای برای آمریکا برنامه خوبی باشد.
او فکر میکند ترامپ برای چندین دهه نقش لیبرالها را بازی کرد، فاقد مرکز ثقل سیاسی است، از شاخهای به شاخه دیگر میپرد و غیر قابل پیشبینی است.
اریک اریکسون، بلاگر معروف آمریکایی که به لحاظ سیاسی محافهکار است میگوید: در اکتبر ۲۰۱۱ در حالیکه بسیاری از جمهوریخواهان به شدت میکوشیدند باراک اوباما در دور دوم انتخابات موفق نشود، دونالد ترامپ از او حمایت میکرد. او همچنین مقادیری پول به بنیاد کلینتون بخشید که خرج تبلیغات انتخاباتی سناتور کلینتون شد. وی همچنین به چندین دموکرات دیگر مانند نانسی پلوسی، هری رید و چاک شومر کمک کرد. بنا بر آنچه در وبسایت OpenSecrets. org آمده، بزرگترین دریافت کننده پولهای دونالد ترامپ، ستادهای انتخاباتی سناتورهای دموکرات بودند که چیزی حدود ۱۱۶۰۰۰ دلار از محل هزینههای پرداختی وی بهرهمند شدند.
اریکسون میگوید: ترامپ با بسیاری از برنامههای دموکراتها موافق بود ولی حالا میگوید عقایدش عوض شده است. به عقیده اریکسون «همچون فرشتگان بهشتی که برای هر ایمان آورنده جدید شادمانی میکنند ما (محافظه کاران) هم باید از اینکه ترامپ به محافظه کاری تغییر اعتقاد داده خوشحال باشیم. اما، ما نباید یک تازه محافظه کار را در سمت حفاظت از محافظه کاری یا مسئولیت کشور قرار دهیم، تا فریب اغراقها را نخورد.
ویلیام کریستول که یک «نومحافظهکار» آمریکایی و تحلیلگر و مفسر سیاسی محسوب میشود موسس و سردبیر مجله سیاسی «ویکلی استاندارد» است، دونالد ترامپ را یک «سزار» دو تکه میداند که محافظه کاری آمریکا همیشه خواسته است از آن اجتناب کند و سوال میکند آیا این وظیفه محافظه کاران نیست که یکسره در برابر این «ترامپیسم» ایستادگی کنند و بگویند، بس است؟
یووال لوین، یک امریکایی متولد اسرائیل و موسس و سردبیر نشریه «نشنال اَفرز» است. وی در مورد دونالد ترامپ میگوید: ترامپ یک محافظه کار نیست. این یک جُرم نیست ولی دلیلی وجود دارد که نباید به او رای داد. خیلی آدمهای خوبی هستند که عضو حزب جمهوری خواه نیستند. اما دلیلی که کاندیداتوری ترامپ باید موجب نگرانی «راست» باشد عمیقتر از این حرفها است؛ او چالش مستقیمی برای محافظه کاری است، بخاطر اینکه وی مظهر وعدههای توخالی مدیریت رهبری است که بیرون از سیاست قرار دارد.
تشخیص ترامپ از مسایل کلیدی ما – مهمترینش اینکه نخبگان آمریکایی ضعیف هستند و تمایل ندارند برای منافع آمریکا اولویت قایل شوند - برایش گوش شنوایی از درون جناح راست فراهم کرده است. اما، وقتی او برای این مشکات نسخه نویسی میکند به خوبی نشان میدهد که تشخیصهایش هم آنچنان که به نظر میرسیدند درست و ارزشمند نیستند.
دانا لوش، محافظه کار آمریکایی و مجری برنامههای رادیو و تلویزیون میگوید من بارها در برنامههایم با دونالد ترامپ صحبت کردهام. آدم جالبی است، ولی برای ریاست جمهوری فرد مورد انتخاب من نیست. دانا لوش معتقد است ترامپ با محدودیت اسلحه موافق است. ولی از سال گذشته در این مورد تغییر نظر داده است. ناگفته نماند، اعمال محدودیت در مورد قوانین مالکیت سلاح یکی از موارد عمده اختلاف نظر بین دمکراتها و جمهوریخواهان است.
دانا لوش فکر میکند رای دادن به ترامپ فدا کردن اصل، بخاطر شهرت و محبوبیت شخصی است، که از اصول محافظه کاری فاصله دارد.
دیوید مکینتاش، هم ترامپ را محافظه کار نمیداند و معتقد است او یک «پوپولیست» است که میگوید دولت ما از کار افتاده ولی من درستش میکنم. او در مورد نکته اول درست میگوید، اوباما و دموکراتهای کنگره کوشش میکنند آمریکا را به سمت سوسیالیسم اروپایی برانند؛ جمهوریخواهان قول بازار آزاد را میدهند ولی نهایتا آب به آسیاب دموکراتها میریزند و دولت را بزرگ و بزرگتر میکنند. به عقیده مکینتاش، دونالد ترامپ رسانهها را به چالش میکشد و با هرکسی که بگوید «امپراتور لخت است» بددهنی میکند. هیچ یک از اینها از وی یک محافظه کار نمیسازد که آزادی را گرامی بدارد. او با استفاده و سوءاستفاده از قدرت دولت فدرال اندیشههایش را بر مملکت تحمیل خواهد کرد.
مایکل مِدوِد، مجری رادیویی و مفسر سیاسی بیش از ۳۰۰ کانال رادیویی در آمریکا معتقد است دونالد ترامپ مظهر زنده همه ویژگیهای منفی و زنندهای است که به طور روزمره دموکراتها به جمهوری خواهان نسبت میدهند. او فکر میکند اگر ترامپ نامزد حزب شود جمهوریخواهان انتخابات را میبازند ولی مسئله اصلی در اینجا است که آیا حزب جمهوریخواه و جنبش محافظهکاری باقی خواهد ماند؟ به نظر او اگر آسیایی تباران و اسپانیایی تباران نامزدهای جمهوریخواهان را مردود بشمارند، آمریکاییهای آفریقایی تبار هم خود بخود چنین خواهند کرد و در آن صورت اکثریت جمهوریخواهان در میان فرمانداران ایالتی و کنگره نیز از بین میرود و حزب بخت بدست آوردن ریاست جمهوری را از دست داده، محو و نابود میشود.
مارک هلپرین، رمان نویس، گفته است «ترامپ بجز معاملات ملکی، از قانون اساسی، تاریخ، حقوق، فلسفه سیاسی، استراتژِی هستهای، دیپلماسی، دفاع، و اقتصاد چیزی نمیداند و علیرغم رفتار سطح پائین مافیاییاش حتی نمیداند مردم عادی چگونه زندگی میکنند.»