کیم جونگ اون، رهبر احتمالاً سی و خردهای ساله کره شمالی، بیشتر از یک ماه است که هیچ جا دیده نشده است.
و البته از آنجایی که «هیچجا» در کره شمالی، فقط به معنی تصاویر و فیلمهای رسمی دولت پیونگیانگ است، بهتر است بگوییم: کره شمالی بیشتر از یک ماه است که رهبر خودش را به کسی نشان نمیدهد.
و از اینجاست که ماجرای «ظاهراً حیرتانگیز» غیب شدن رهبر کره شمالی آغاز میشود.
تصور کنیم در کنار غاری زندگی میکنیم که داخل آن نمیشود رفت. و تنها چیزی که از زندگی داخل غار میدانیم، گهگاه، بیرون آمدن ساکنان آن با لبخند، تفنگ، پیتزا، توپ بسکتبال، تابوت آدمهای مومیایی شده و چیزهای شبیه این است.
من بارها به همسایه جنوبی کره شمالی سفر کردهام، و تنها چیز بیشتری که توانستم ببینم، آدمهایی بود که توانسته بودند از این غار فرار کنند، تکیده، خجل با چشمهایی که هرگز به چشم کسی زل نمیزنند و داستانهایی که واقعا عجیب هستند.
و حالا بیشتر از یک ماه است که خبری از رهبر کشوری بسته با بمب اتمی، اردوگاههای کار اجباری، قوانین تنبیه گروهی و داستانهای عجیب و غریب، نیست.
ولی آیا این ماجرا واقعاً حیرتانگیز است؟
اگر کره شمالی بمب اتم نداشت، شاید چیزی شبیه یکی از کشورهای بسته در آسیای میانه، یا جنوب شرقی این قاره پهناور، مینمود. کمتر کسی نام رهبران میانمار، ویتنام، کامبوج یا ترکمنستان را میداند، اما تقریبا همه نام خاندان کیم را از پدربرزگ تا پدر و پسر از بر هستند.
برای خیلیها در غرب و شرق، هر کاری که رهبران کره شمالی بکنند «حیرتانگیز» است؛ کیم پدر از پرواز میترسید و فقط با قطار مسافرت میکرد. کیم پسر طرفدار پر و پا قرص بسکتبال است و حتی ازدواج و مدل موهایش هم میتواند به داستانی دنبالهدار در رسانههای جهان تبدیل شود.
ولی احتمالاً برای هیچکس عجیب نیست که مادر و پدر خانم پارک گونه، رئیسجمهوری کره جنوبی، هر دو به شکلی «اسرارآمیز» به قتل رسیدهاند و خودش نه ازدواج کرده، نه با مردی دیده شده است.
کره شمالی یکی از فقیرترین کشورهای جهان است. جایی که رسانههای ژاپنی گاه داستانهایی عجیب از آدمخواری به دلیل گرسنگی در آن منتشر کردهاند.
ولی برای خیلیها عجیب نیست که رهبران ژاپن، هنوز در محل یادبود فرماندهان جنگ جهانی، که در میان مردم دو کره و چینیها از جمله منفورترین و ترسناکترین چهرههای تاریخ هستند، گل میگذارند.
احتمال همه تصاویر تبلیغاتی دولت کره شمالی را از «مردم» گریان در حال «زیارت» رهبرانشان دیدهاند، اما شاید کمتر کسی بداند در همسایه جنوبی اولین دلیل مرگ در میان جوانان «خودکشی» است.
کره شمالی برای بسیاری حیرتانگیز است و هر اتفاقی که در آن بیافتد و یا حتی نیافتد، میتواند حیرتانگیز باشد.
مثلا تصور کنید… چند ماه پیش یک روزنامه هنگکنگی نزدیک به دولت چین، در گزارشی گفته بود شوهرعمه رهبر کره شمالی که به اعدام محکوم شد برای اجرای حکم «لخت در قفس ۱۲۰ سگ گرسنه وحشی که پنج روز بود غذا نخورده بودند، انداخته شد».
رهبر کره شمالی کجاست؟
گاهی پرسشهایی را مطرح میکنیم که از اول هم میدانیم جوابی ندارند.
پرسشهایی که یکی از پیشرفتهترین و پیچیدهترین سازمانهای اطلاعاتی مربوط به کره شمالی، که در همسایه جنوبی آن قرار دارد، همواره به دنبال پاسخی برای آن هستند.
گفته شده شاید او بیمار است؛ ماجرای بیماری برخی رهبران جهان، همیشه موضوع انواع شایعات است.
میگویند کیم جونگاون پرخور است و ممکن است به این دلیل بیمار باشد. البته تصاویر او هم نشان میدهد که او به طور افراطی چاق شده است.
میگویند او دیابت دارد، فشار خونش بالاست یا به نقرس دچار شده است. میگویند لنگیدن او در یکی از آخرین فیلمهای دولتی، شاید به دلیل شکستگی باشد، شاید هم به دلیل بیماری قند.
تصور کنید رهبر کره شمالی در چند ثانیه تصویر رسمی منتشر شده در جهان -در حالیکه هیچ تصویر دیگری هم موجود نیست- میلنگد، و همه میخواهند بدانند چرا.
گفته میشود او شدیداً سیگاری است و از ۱۵ سالگی الکل مصرف میکند.
هیچ کدام از شایعات در مورد بیماری او رسماً تائید نشدهاست. مقامهای کره شمالی که اخیرا به سئول سفر کرده بوند، به همتایان جنوبی خود گفتهاند او «هیچ مشکلی ندارد».
اما رهبر کره شمالی روز دهم اکتبر در ۶۹امین سالگرد تاسیس حزب کارگر کره شمالی، شرکت نکرد. و طبیعتاً بعید است دلیل شرکت نکردنش این باشد که مثلا «خواب مانده است».
آیا در کره شمالی کودتا شده است؟
پاسخ اول از سئول و واشینگتن این است که او همچنان قدرت را در اختیار دارد. یعنی سرویسهای امنیتی کره جنوبی و آمریکا معتقدند -یا میگویند- کودتایی در کار نیست.
ولی همه میدانند که با روی کار آمدن کیم جونگاون، برخی از پرقدرتترین چهرههای سیاسی کشور، از جمله اعضای خانواده او، معدوم شده یا از قدرت کنار گذاشته شدند.
آنچه تحلیلها و گزارشهای بسیاری را در مورد تلاش برای تثبیت قدرت کیم جوان همراه داشته است.
برخی گزارشها میگویند او به طور موقت -احتمالا به دلیل بیماری یا مشکل سلامت- در حال استراحت است و قدرت در دست ژنرالها و چهرههای پرنفوذ است.
آخرین خط خبر رسمی منتشر شده در خبرگزاری دولتی کره شمالی در مورد مراسم تاسیس حزب کارگر آن کشور این است «امروز توان حزب کارگر کره همچنان در پرتو رهبری مارشال کیم جونگاون، رو به فزونی است».
کره شمالی از گونهای نظام خاندانی قدرت برخوردار است که البته کمی هم به داستان و افسانه آمیخته است. نظامی که به «تبار کوه پکتو» مشهور است.
پَکتو، بلندترین کوه در شبهجزیره کره، آتشفشانی فعال که در شمال آن واقع است و چیزی شبیه البرز و دماوند در اسطورههای ایرانی است. از آغاز پادشاهی سلسلههای کرهای، از دوره حکومت «سه پادشاهی» (آغاز: ۵۷ پیش از میلاد) تا دوره «چوسان» (آخرین پادشاهای شبهجزیره کره و طولانیترین سلسه کونفوسیونیستی)، این کوه مرکز اسطورهای و مقدس فرمانروایان بوده است.
در گویش شمالی زبان کرهای، کره شمالی همچنان با نام جمهوری دمکراتیک خلق چوسان، نامیده میشود و رهبران آن همچنان ریشهدار در «کوه مقدس» معرفی میشوند.
تبار رهبری کره شمالی به این ایدئولوژی بسته ظاهرا اسطورهای و در واقع سیاسی وابسته است و رهبران آن نیز از این تبار انتخاب میشوند، تغییر آنها با هرکس دیگری آسان نیست و تصور اینکه ناگهان کنار گذاشته شوند هم زیاد آسان نیست.
اما اگر به هر دلیلی و هر شکلی رهبر جوان کره شمالی از قدرت کنار گذاشته شده باشد، یا زمانی کنار گذاشته شود، آن وقت ماجرای «ظاهراً حیرتانگیز» غیب شدن او «واقعاً حیرتانگیز» خواهد شد؛ هر چند هنوز هیچ شاهدی وجود ندارد که چنین چیزی را تائید کند.