یکی از مقالههای شان ویلنتز که اخیرا در «نیو ریپابلیک» منتشر شده، و در آن به تفکرات اداورد اسنودن و جولیان آسانژ پرداخته، در روزنامههای بینالمللی مورد بحث قرار گرفته است.
پرفسور ویلنتز در دانشگاه پرینستون تاریخ درس میدهد و درمقاله خود در مورد تفکر سیاسی ادوارد سنودن، گلن گرینوالد و جولیان آسانژ بحث کرده است.
ویلنتز محافظه کار نیست و گرایش سیاسی راست ندارد. او کتابهای متعددی در مورد باب دیلن، نوازنده و خواننده مشهور آمریکایی، نوشته و جورج واکر بوش را نیز «بدترین رئیسجمهوری آمریکا» نامیده است.
ویلنتز در مقاله خود میگوید که اسنودن، گرینوالد و آسانژ فقط مبارزه علیه مقامات کشور و دولت را دنبال میکنند و اصلا گرایش چپ ندارند بلکه بر عکس محافظهکار هستند، با وجود آنکه چپها آنها را از «قهرمانان» خود میشمارند.
ویلنتز مینویسد که از یک سو در نوشتههای هر یک از این سه مواضع کاملا متناقض وجود دارد. از سوی دیگر مواضع آنها نشاندهنده نوعی همسویی فکری نیز هست و آن روش جدید «مبارزه با منافع کشور آمریکا» است.
ویلنتز با استناد به ریچارد هوفشتادتر که در دانشگاه کلمبیا در دهه پنجاه و شصت قرن بیستم تاریخ درس میداده، مینویسد که این افراد در واقع به نوعی «اختلال روانی توام با وهم و خیال» مبتلا شدهاند که آن را «پارانویید لیبرتاریانیسم» مینامد.
به نقل از نیوریپابلیک، ویلنتز مینویسد که این افراد از کشورهای مدرن لیبرال نفرت دارند و میخواهند به آنها صدمه بزنند.
ویلنتز مینویسد در ژانویه ۲۰۰۹ اسنودن در خصوص حملات پنهانی بدافزاری به برنامه اتمی ایران از مدافعان جورج واکر بوش بوده، و در بابِ دفاع از امنیت ملی ایالات متحده آمریکا سخن گفته است.
ولی ادوارد اسنودن در مورد باراک اوباما از همان ابتدا نظر منفی داشته است.
اسنودن به ویژه عاشق اسلحه والتر پی ۲۲ بوده و اوباما در همان دوره اول رئیس جمهوری خود خواسته که حق مالکیت خصوصی اسلحه را در آمریکا محدود کند.
ویلنتز با طرح نکته دیگری میخواهد ثابت کند که اسنودن اصلاً تفکر چپی ندارد؛ «اسنودن کاملا مخالف سیاست اقتصادی اوباما و مخالف دادن مالیات به دولت است».
طبق گزارش نیوریپابلیک، اسنودن فکر میکند که دولت اوباما بدون دلیل، پولهای مالیات مردم را خرج بیمه دولتی تامین اجتماعی و یا خرج بیمه بیماری میکند.
طبق گزارش روزنامه مزبور اسنودن فقرا و بیماران را مستحقِ گرفتن بیمه دولتی نمیداند.
به نظر هانس اشتاین هم که مطلبی در روزنامه آلمانی دیولت در این مورد نوشته افکار اسنودن شباهتهای زیادی با دید حزب اعتراضی و محافظه کار «تیپارتی» در آمریکا دارد.
شخص دومی که ویلنتز او را زیر سئوال میبرد گلن گرینوالد است. او وکیل و روزنامهنویس مشهوری است. گرینوالد گرایش فکری چپی دارد ولی گویا روابطی هم با نژادپرستان دست راستی داشته و شدیداً از یکی از نژادپرستان سفید پوست دفاع کرده است.
گرینوالد در سال ۲۰۰۵ در مقالهای انتقادهایی نژادپرستانه علیه مهاجران مکزیکی منتشر کرده، ولی بعداً آنها را پس گرفته است. طبق گزارش روزنامه نیوریپابلیک، گرینوالد حتی از یکی از نئونازیهای مشهور آمریکا دفاع کرده است.
اسنودن بعد از اینکه از ایالات متحده آمریکا فرار کرد در هنگکنگ با گرینوالد دیدار کرد و به این صورت دادههای اطلاعاتی سازمان امنیت ملی آمریکا توسط گرینوالد در روزنامه گاردین منتشر شد.
به نظر پرفسور ویلنتز نظرات گرینوالد شباهتهایی به تفکر بخشی از چپهای ضد امپریالیستی و بخشی از راستهایی که از انزوای آمریکا در سیاست خارجه دفاع میکنند، دارد. به نظر این پرفسورِ تاریخ، مسئله برای ایجاد بحث انتقادی منتشر نشده بلکه برای آنکه انتقاد از حدی عبور کند و به خرابکاری و کارشکنی علیه منافع کشور آمریکا تبدیل شود.
ویلنتز مینویسد که مبارزه «قهرمان» سوم این جریان، جولیان آسانژ، مبتکر ویکیلیکس، هم که روابطی با سازمان امنیت روسیه داشته، در واقع مبارزه چپی نیست، بلکه مبارزه یک فرد با یک سیستم است.
آسانژ بعد از اینکه اسنودن مدارک سازمان امنیت ملی آمریکا را در هنگ کنگ رو کرد، از او خیلی تحسین کرده است. به نوشته نیوریپابلیک یکی از همکاران آسانژ هم به هنگ کنگ رفته و واسطه اسنودن با سازمان امنیت روسیه شده و به این صورت اسنودن با کمک کرملین به مسکو رفته است.
به نظر ویلنتز دولت روسیه در خصوص کنترل اینترنت توسط ایالات متحده آمریکا بینهایت ناراضی است و البته علاقه دارد از اسنودن استفاده کند.
ویلنتز مینویسد که انتقادات این نوع قهرمانان ناموجه است به نظر او آنها نمیخواهند بفهمند که ایالات متحده آمریکا یک سیستم دموکراتیک است و به هیچ وجه با زندگی شخصی شهروندان دشمنی ندارد و در زندگی خصوصی کسی هم هیچ دخالتی نمیکند.
بعضیها این نوع قهرمانان را روشنگر و بعضیها آنها را جاسوس و خرابکار مینامند.
البته مسئله از بحث «قهرمانان» عصر فضای مجازی و اینترنت فراتر میرود و -از جمله- باعث پیدایش مشکلاتی دررابطه بین دولتهای آلمان و آمریکا شده است.
البته طبق گزارش اشپیگل وزیر خارجه آمریکا در دیدار خود باصدراعظم آلمان اذعان کرده که آمریکا و آلمان در هفتههای گذشته مرحله سختی را گذراندهاند ولی او در مورد آینده خوشبین است. کری گفته «رابطه آلمان و آمریکا زیر سئوال نرفته است».
مرکل از شنیدن این جملات خوشحال شده ولی تاکید کرده است که اختلافات را باید قدم به قدم حل کرد.
تکنولوژیهای جدید ارتباطی و استفاده از آنها، دولت های دموکراتیک را در آمریکا و اروپا مجبور میکنند، قوانین جدیدی وضع کنند که هم ضامن امنیت ملی و هم ضامن آزادی شهروندی شوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاههای مطرح شده در این نوشته مرور یک تحلیلگر بر مقاله شان ویلنتز است و بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.
پرفسور ویلنتز در دانشگاه پرینستون تاریخ درس میدهد و درمقاله خود در مورد تفکر سیاسی ادوارد سنودن، گلن گرینوالد و جولیان آسانژ بحث کرده است.
ویلنتز محافظه کار نیست و گرایش سیاسی راست ندارد. او کتابهای متعددی در مورد باب دیلن، نوازنده و خواننده مشهور آمریکایی، نوشته و جورج واکر بوش را نیز «بدترین رئیسجمهوری آمریکا» نامیده است.
ویلنتز در مقاله خود میگوید که اسنودن، گرینوالد و آسانژ فقط مبارزه علیه مقامات کشور و دولت را دنبال میکنند و اصلا گرایش چپ ندارند بلکه بر عکس محافظهکار هستند، با وجود آنکه چپها آنها را از «قهرمانان» خود میشمارند.
ویلنتز مینویسد که از یک سو در نوشتههای هر یک از این سه مواضع کاملا متناقض وجود دارد. از سوی دیگر مواضع آنها نشاندهنده نوعی همسویی فکری نیز هست و آن روش جدید «مبارزه با منافع کشور آمریکا» است.
ویلنتز با استناد به ریچارد هوفشتادتر که در دانشگاه کلمبیا در دهه پنجاه و شصت قرن بیستم تاریخ درس میداده، مینویسد که این افراد در واقع به نوعی «اختلال روانی توام با وهم و خیال» مبتلا شدهاند که آن را «پارانویید لیبرتاریانیسم» مینامد.
به نقل از نیوریپابلیک، ویلنتز مینویسد که این افراد از کشورهای مدرن لیبرال نفرت دارند و میخواهند به آنها صدمه بزنند.
ویلنتز مینویسد در ژانویه ۲۰۰۹ اسنودن در خصوص حملات پنهانی بدافزاری به برنامه اتمی ایران از مدافعان جورج واکر بوش بوده، و در بابِ دفاع از امنیت ملی ایالات متحده آمریکا سخن گفته است.
ولی ادوارد اسنودن در مورد باراک اوباما از همان ابتدا نظر منفی داشته است.
اسنودن به ویژه عاشق اسلحه والتر پی ۲۲ بوده و اوباما در همان دوره اول رئیس جمهوری خود خواسته که حق مالکیت خصوصی اسلحه را در آمریکا محدود کند.
ویلنتز با طرح نکته دیگری میخواهد ثابت کند که اسنودن اصلاً تفکر چپی ندارد؛ «اسنودن کاملا مخالف سیاست اقتصادی اوباما و مخالف دادن مالیات به دولت است».
طبق گزارش نیوریپابلیک، اسنودن فکر میکند که دولت اوباما بدون دلیل، پولهای مالیات مردم را خرج بیمه دولتی تامین اجتماعی و یا خرج بیمه بیماری میکند.
طبق گزارش روزنامه مزبور اسنودن فقرا و بیماران را مستحقِ گرفتن بیمه دولتی نمیداند.
به نظر هانس اشتاین هم که مطلبی در روزنامه آلمانی دیولت در این مورد نوشته افکار اسنودن شباهتهای زیادی با دید حزب اعتراضی و محافظه کار «تیپارتی» در آمریکا دارد.
شخص دومی که ویلنتز او را زیر سئوال میبرد گلن گرینوالد است. او وکیل و روزنامهنویس مشهوری است. گرینوالد گرایش فکری چپی دارد ولی گویا روابطی هم با نژادپرستان دست راستی داشته و شدیداً از یکی از نژادپرستان سفید پوست دفاع کرده است.
گرینوالد در سال ۲۰۰۵ در مقالهای انتقادهایی نژادپرستانه علیه مهاجران مکزیکی منتشر کرده، ولی بعداً آنها را پس گرفته است. طبق گزارش روزنامه نیوریپابلیک، گرینوالد حتی از یکی از نئونازیهای مشهور آمریکا دفاع کرده است.
اسنودن بعد از اینکه از ایالات متحده آمریکا فرار کرد در هنگکنگ با گرینوالد دیدار کرد و به این صورت دادههای اطلاعاتی سازمان امنیت ملی آمریکا توسط گرینوالد در روزنامه گاردین منتشر شد.
به نظر پرفسور ویلنتز نظرات گرینوالد شباهتهایی به تفکر بخشی از چپهای ضد امپریالیستی و بخشی از راستهایی که از انزوای آمریکا در سیاست خارجه دفاع میکنند، دارد. به نظر این پرفسورِ تاریخ، مسئله برای ایجاد بحث انتقادی منتشر نشده بلکه برای آنکه انتقاد از حدی عبور کند و به خرابکاری و کارشکنی علیه منافع کشور آمریکا تبدیل شود.
ویلنتز مینویسد که مبارزه «قهرمان» سوم این جریان، جولیان آسانژ، مبتکر ویکیلیکس، هم که روابطی با سازمان امنیت روسیه داشته، در واقع مبارزه چپی نیست، بلکه مبارزه یک فرد با یک سیستم است.
آسانژ بعد از اینکه اسنودن مدارک سازمان امنیت ملی آمریکا را در هنگ کنگ رو کرد، از او خیلی تحسین کرده است. به نوشته نیوریپابلیک یکی از همکاران آسانژ هم به هنگ کنگ رفته و واسطه اسنودن با سازمان امنیت روسیه شده و به این صورت اسنودن با کمک کرملین به مسکو رفته است.
به نظر ویلنتز دولت روسیه در خصوص کنترل اینترنت توسط ایالات متحده آمریکا بینهایت ناراضی است و البته علاقه دارد از اسنودن استفاده کند.
ویلنتز مینویسد که انتقادات این نوع قهرمانان ناموجه است به نظر او آنها نمیخواهند بفهمند که ایالات متحده آمریکا یک سیستم دموکراتیک است و به هیچ وجه با زندگی شخصی شهروندان دشمنی ندارد و در زندگی خصوصی کسی هم هیچ دخالتی نمیکند.
بعضیها این نوع قهرمانان را روشنگر و بعضیها آنها را جاسوس و خرابکار مینامند.
البته مسئله از بحث «قهرمانان» عصر فضای مجازی و اینترنت فراتر میرود و -از جمله- باعث پیدایش مشکلاتی دررابطه بین دولتهای آلمان و آمریکا شده است.
البته طبق گزارش اشپیگل وزیر خارجه آمریکا در دیدار خود باصدراعظم آلمان اذعان کرده که آمریکا و آلمان در هفتههای گذشته مرحله سختی را گذراندهاند ولی او در مورد آینده خوشبین است. کری گفته «رابطه آلمان و آمریکا زیر سئوال نرفته است».
مرکل از شنیدن این جملات خوشحال شده ولی تاکید کرده است که اختلافات را باید قدم به قدم حل کرد.
تکنولوژیهای جدید ارتباطی و استفاده از آنها، دولت های دموکراتیک را در آمریکا و اروپا مجبور میکنند، قوانین جدیدی وضع کنند که هم ضامن امنیت ملی و هم ضامن آزادی شهروندی شوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاههای مطرح شده در این نوشته مرور یک تحلیلگر بر مقاله شان ویلنتز است و بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.